بدل خودرویی اروپا به اژدهای زرد

دنیای اقتصاد: بازار بزرگ خودروی چین هر خودروسازی را برای حضور بیشتر در این کشور وسوسه می‌کند. در این میان خودروسازان اروپایی دارای بیشترین سهم از بازار خودروهای شخصی در این کشور هستند. تا جایی که سهم آنها از خودروسازان داخلی این کشور نیز بیشتر است. اما این به منزله پیروزی کامل خودروسازان اروپایی بر چینی‌ها نیست؛ چرا که آنها در خارج از مرزهای چین جدال سنگینی با خودروسازان چینی دارند. در بازارهای نوظهور و در حال توسعه وضعیت در حال چرخش به سود خودروسازان چینی است و اروپاییان تلاش می‌کنند با افزایش عمق حضور خود در بازار داخلی چین، به نوعی توازن دست یابند. فولکس واگن با سرمایه‌گذاری ۲/ ۱ میلیارد دلاری پرچمدار برقراری توازن در صنعت خودرو چین به حساب می‌آید. دلایل مختلفی برای این جذابیت بازار چین وجود دارد که از آن جمله می‌توان به اندازه بزرگ این بازار، استانداردهای نه چندان سختگیرانه دولتی و همچنین آمادگی این بازار برای جذب انواع خودرو از کلاس اقتصادی تا خودروهای لوکس چند صد هزار دلاری اشاره کرد. در این میان تمایل اندک شهروندان چینی به استفاده از خودروهای تولید داخل به یک اهرم خوب برای توسعه کسب‌و‌کار خودروسازان اروپایی در این کشور تبدیل شده است. کسب و کاری که در دیگر کشورها چین در حال بیرون آوردن آن از دست اروپایی‌ها است.

چین در حال حاضر بزرگ‌ترین تولیدکننده و درعین‏حال بزرگ‌ترین مصرف‏کننده خودرو در دنیا به‏حساب می‏آید. بازاری وسوسه‏برانگیز برای خودروسازان تراز اول و همچنین استارت‏آپ‏های مدرن‏گرا. چیزی که کمتر به آن پرداخته می‏شود، سهم حداقلی خود چینی‏ها در ثبت این رکورد باورنکردنی است. درواقع، شرایط مساعد تولید در این کشور، راه را برای سرمایه‏گذاری‏های خارجی و حضور شرکت‌های دیگر هموار کرده است. نیسان و هوندا مطرح‏ترین برندهای ژاپنی هستند که بخش اعظمی از تولیدات خود را به چین واگذار کرده‏اند. کیا و هیوندای به‏عنوان بزرگ‌ترین خودروسازان کره‏جنوبی نیز با تاسیس کارخانه‏هایی بزرگ، چشم‏انداز حضور در این کشور را توسعه بخشیده‏اند. از آمریکا سال‏ها است که فورد و جنرال‏موتورز حساب ویژه‏ای روی چین باز کرده‏اند. اما حقیقت آن است که بازیگر اصلی صحنه خودروسازان خارجی در چین، فقط اروپایی‏ها و بالاخص آلمان‏ها هستند. مرسدس‏بنز، ب‏ام‏و، آئودی و مهم‏تر از همه فولکس‏واگن سونامی‏وار دست به تولید خودروهای کوچک و بزرگ با برچسب Made in China زده‏اند.

به‏موازات این پدیده، رونق اقتصادی این کشور، بستر مناسبی برای ورود لوکس‏سازان مطرحی همچون رولزرویس و بنتلی را نیز فراهم کرده است. از سوی دیگر ساخت مدل‏های سفارشی مخصوص بازار چین از سوی سوپراسپرت‏سازان مشهور مانند فراری و لامبورگینی، خلأ تولید خودروهای مخصوص جوانان از سوی خارجی‏ها را پر کرده است. بااین‏حال چین با تمام توانمندی‏های چشم‏گیرش در زمینه جذب خارجی‏ها و حتی تولید خیره‏کننده خودروهایی که راهی بازار خاورمیانه می‏کند، هنوز نتوانسته سهم خود از دنیای مدرن آینده را روشن کند. آیا اروپایی‏ها به‏واسطه مهندسی خود، نفوذ خود را شدیدتر می‏کنند یا اینکه چینی‏ها «بدل» این فشار سنگین را به اجرا می‏گذارند؟

رشدی دیوانه‏وار

براساس آمار، هر دو شاخص تولید و فروش خودروی چین در سال به بیش از ۳۰ و ۲۴ میلیون دستگاه می‏رسد. بااین‏حال میزان تولید خودرو در سال ۱۹۷۸ یعنی زمانی که چین سیاست اصلاحات و در‏های باز را اجرا می‏کرد، تنها ۱۴۵ هزار دستگاه بود که کمتر از یک درصد تولید کنونی را دربر می‏گرفت. چین از سال ۱۹۷۸ میلادی، همکاری با شرکت‌های خودروسازی خارجی ازجمله فولکس‏واگن آلمان را آغاز کرد و گامی در راستای توسعه خودروسازی و ایجاد سامانه صنعت خودرو برداشت. در پایان دهه هفتاد قرن بیستم، به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی، درخواست چینی‏ها درزمینه خودرو افزایش یافت و این باعث شد کشور مجبور شود با هزینه‏ای قابل‏ملاحظه از دیگر کشورها اقدام به واردکردن خودرو کند. در چنین شرایطی دولت چین درصدد بود با واردات قطعات خودرو از کشورهای خارجی در داخل چین خط مونتاژ خودرو ایجاد کند تا یک‏سوم میزان واردات خودرو به تولیدات داخلی واگذار و البته مازاد تولید آن‏هم صادر شود. اما با توجه به پایه ضعیف صنعت خودروسازی آن زمان، این برنامه چندان عملی نبود.

داده‏های منتشرشده نشان می‏دهد که در آغاز اجرای سیاست اصلاحات و در‏های باز، اقتصاد چین از مرحله برنامه‏ای به مرحله بازار منتقل شد و این باعث شد تا در جهت گسترش کشور اختلاف‏نظرهای زیادی در داخل ایجاد شود. جالب است که در آن زمان ‏هم برخی از چینی‏ها بر این باور بودند که نیازی به واردات وجود ندارد و ما می‏توانیم هر آنچه را که لازم داریم خودمان در داخل تولید کنیم. تا سال ۱۹۷۸ میلادی، در چین تنها یک کارخانه آن‏هم در شهر شانگهای می‏توانست خودروی سواری تولید کند و میزان تولید سالانه آن کمتر از ۳ هزار دستگاه بود اما در ماه اکتبر سال ۱۹۷۸، شهر شانگهای ۱۰ شرکت عمده خودروسازی جهان را به همکاری با خود دعوت کرد.

پس از انجام یکسری گفت‏وگوهای فشرده با شرکت‌های خودروسازی خارجی، دهم اکتبر ۱۹۸۴ شرکت فولکس‏واگن شانگهای با سرمایه مشترک آلمان و چین تاسیس شد. ازآن‏پس، شرکت‌های جیپ پکن و پژو گوانگژو نیز راه‏اندازی شد. شرکت‌های چندملیتی خودروسازی فناوری و الگوی مدیریت و سرمایه را به چین وارد کردند. این باعث شد در پی آن چند شرکت خودروسازی با نشان تجاری خود چین هم راه‏اندازی شد. به‏این‏ترتیب سامانه صنعت خودرو چین از آن زمان به‏تدریج شکل گرفت. یکی از موضوعاتی که باعث ارتقای سطح خودروسازی در چین شد چهاردهمین کنگره ملی حزب کمونیست بود که در سال ۱۹۹۲ برگزار شد تصمیم گرفته شد تا صنعت خودرو به‏عنوان یکی از صنایع کلیدی و ستونی کشور تعیین شود.

از آن‏پس این صنعت در چین گسترش چشمگیری پیدا کرد و بسیاری از شرکت‌های خودروسازی چین ازجمله جیلی، چری، بی‏وای‏دی، گریت‏وال پیشرفته‏تر شد و این باعث شد چین از یک کشور واردکننده خودروی سواری به کشور صادرکننده تبدیل شود. بر اساس آمار، میزان سالانه رشد صنعت خودروسازی چین در ۱۰ سال از ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲ حدود ۱۵درصد بوده که حدود ۱۰ برابر میانگین رشد آن در جهان است، چین از قرن بیستم، صادرات خودرو و سرمایه‏گذاری در صنعت خودرو را در کشورهای خارجی گسترش داد؛ در ماه اوت سال ۲۰۱۰، شرکت خودروسازی جیلی چین که سابقه چندانی نداشت با یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار نشان تجاری ولوو را از شرکت خودروسازی فورد آمریکا خریداری کرد. خبری که مثل بمب در جهان ترکید.

استقبال از خارجی‏ها

جای تعجب نیست که قلب خودروسازی اروپا در آلمان می‏تپد. سال‏هاست که دیگر خبری از آن سودهای خیره‏کننده و سرمایه‏گذاری‏های میلیارد دلاری از ژرمن‏ها به گوش نمی‏رسد. مرسدس‏بنز و ب‏ام‏و آن‏قدر غرق در رقابت با یکدیگر شده‏اند که بخش بزرگی از سرمایه‏های خود را صرف تولید محصولاتی می‏کنند که قرار است در آینده روبه‏روی یکدیگر قرار بگیرند. با رشد اقتصاد چین و ثبات به‏ظاهر مزمن سیاسی این کشور، خودروسازان آلمانی نیز به این نتیجه رسیدند که چین می‏تواند برای آنها یک جزیره امن باشد.

اکنون چین نه‏تنها میزبان خرید مدل‏های فوق تجملی همچون مرسدس‏بنز S کلاس و ب‏ام‏و سری ۷ است، بلکه بخش قابل‏قبولی از نیاز داخلی‏اش را خودش تامین می‏کند. بااین‏حال به نظر نمی‏رسد این دو بتوانند رقیبی برای فولکس‏واگن باشند. گروه بزرگ خودروسازی که نه‏تنها در آلمان بلکه در کل اروپا رکورددار است. سیر صعودی تولید خودروهای فولکس در چین طی ۶ ماه اخیر، مدام با زاویه رو به بالا بوده است. رشد تقاضای ۹/۹ درصدی به این برند، محبوبیتش را تضمین کرده است. رمز موفقیت فولکس‏واگن و تمام زیرمجموعه‏هایش، درک صحیح اولویت نیاز خریداران چینی بود؛ خودروهای شاسی‏بلند. این را به‏خوبی می‏شد روی رویکرد اخیر تولیدکنندگان چین نیز مشاهده کرد.

کراس‏اوورها و شاسی‏بلندهای جمع‏وجور نه‏تنها در بین مصرف‏کنندگان چینی با اقبال خوبی روبه‏رو شده‏اند، بلکه خودروسازان این کشور اشتیاق بی‏نظیری نسبت به تولید آن از خود نشان می‏دهند. درحالی‌که برخی از ناظران درباره شکننده و کاذب بودن بازار چین به آلمانی‏ها هشدار می‏دهند، میانگین رشد ۷ درصدی درآمد اروپایی‏ها در این حوزه، هنوز آن‏قدر چرب و نرم است که فکر دیگری را به ذهن متبادر نمی‏کند. در حقیقت اروپایی‏ها از اواسط سال گذشته میلادی تا اواسط سال جاری، حداقل ۵ درصد سود را کسب کرده بودند. این یک رقم عالی برای موتور اقتصادی حوزه جنجالی یورو خواهد بود.

فولکس بازیگر نقش اول

بزرگ‌ترین خودروساز اروپا، تا پیش از آنکه تیراژ تولیدش زیر پای پنج شرکت متحد چینی لگدمال شود، بزرگ‌ترین خودروساز این کشور نیز به‏حساب می‏آمد. تولید پاسات و سانتانا در سال‏های نه‏چندان دور اولین تجربه فولکس در چین بود. در حقیقت بازار تشنه چین بود که این آلمانی را مجاب به تولید بورا و جتا کرد. تا پیش از سال ۲۰۰۹ چین بزرگ‌ترین بازار جنرال‏موتورز آمریکا بود ولی بعد از آن به‏طرزی ناگهانی تبدیل به قطب اول صادرات و تولید فولکس‏واگن شد. سابقه حضور آلمان‏ها در چین آن‏قدر درخشان است که برخی هم‏چنان بر این باورند که تمام مدل‏هایی که با برند آلمانی هستند، حداکثر در لهستان یا اتریش تولید می‏شوند.

درحالی‌که در همین دهه ۹۰ میلادی، بیش از ۵۰ درصد خودروهای آلمانی موجود در دنیا را چینی‏ها مونتاژ می‏کردند. البته نیازی به اشاره ندارد که فولکس در این میان سهم بسزایی را از آن خود کرده بود. آمارها نشان می‏دهد سرمایه‏گذاری فولکس‏واگن در چین تا سال ۲۰۰۷ به رقمی حدود ۶۰۰ میلیون دلار رسیده بود. اما کارشناسان رقم جدید سرمایه‏گذاری را چیزی بیش از ۲/۱ میلیارد دلار پیش‌بینی می‏کنند. بزرگ‌ترین زیرمجموعه فولکس‏واگن یعنی آئودی نیز به پیروی از مالک خود، حضور گسترده‏ای در چین دارد. مدل‏های خانوادگی مانند A۴، اسپرت‏هایی مانند S۵، لوکس‏هایی مانند A۸ و شاسی‏بلندی مانند Q۵ در بین چینی‏ها هواداران بی‏شماری دارد. اطلاعاتی در دست است که حکایت از سرمایه‏گذاری ۶ میلیارد دلاری گروه فولکس در آینده دارد.

دایملر پیگیر و مصمم

بعد از فولکس‏واگن، موفق‏ترین اروپایی حاضر در چین گروه دایملر مالک برندهای مرسدس‏بنز، ای‏ام‏جی و اسمارت است. کمتر کسی باور می‏کند که این آلمانی از سال ۱۹۸۴ در چین حضور داشته است. البته در برهه‏ای از زمان با کرایسلر آمریکا نیز ادغام شده بود. بعد از بروز مشکلات بین آلمان‏ها و آمریکایی‏ها در دهه ۹۰ و جدا شدن کرایسلر از بدنه دایملر، نوبت به عرض‏اندام مرسدس‏بنز و به دست آوردن سود یک میلیارد دلاری حاصل از تولید خودروهای کاری و تجاری بود. با آغاز قرن بیست و یکم و علنی شدن جنگ اقتصادی چین و آمریکا، فرصتی عالی برای عرضه سواری‏های اسپرت و خانوادگی با برند مرسدس‏بنز در این کشور فراهم شد. البته چینی‏ها نیز در این میان آن‏قدر که تصور می‏شد، دست‏وپابسته نبودند. آنها طرف آلمانی را مجبور به سرمایه‏گذاری در شرکت فوتون کردند تا علاوه‏بر گیر انداختن مالی اروپایی‏ها، بتوانند از تجربیاتشان نیز بهره ببرند.

یک نیاز دوطرفه

شکی نیست که اروپایی‏ها از پایین‏رده تا بالارده، وابستگی شدیدی به بازار تولید و مصرف چین پیدا کرده‏اند. به‏عنوان‏مثال با بازگشت می‏باخ به چرخه تولید، دیگر تجمل‏گراها آن اقبال قدیم را به بنتلی و رولزرویس از خود نشان ندادند. این می‏توانست تبدیل به یک شکست تلخ برای این دو غول‏ساز باشد ولی جریان به‏گونه‏ای پیش رفت که به‏جای تقلا در بازار سخت‏گیر و پرحاشیه خاورمیانه و آمریکا، چینی‏ها اصلی‏ترین خریداران خودروهای لوکس اروپایی باشند. از سوی دیگر، چینی‏ها نیز هنوز به آن بلوغ لازم برای حذف کردن دست‏های خارجی از صنعت خود نرسیده‏اند. حداقل تا زمانی‏که به مرحله کافی از نظر تولید خودروهای خودران و برقی نرسیده‏اند، نباید نسبت به نفوذ اروپایی‏ها اعتراض کنند.