تفریح دهه شصتی حذف شد؟
نسرین احمدی فخر- تیک تاک عقربه ها ساعت ۵ دقیقه مانده به ۴ عصر را جار میزند. بوی خاک نم زده ای از حیاط کاه گلی خانه براتاق غلبه میکند، صدای لحاف دوز پنبه زن هم که انگار قصد سبقت گرفتن دارد، از لابه لای پنج دری های خانه دوان دوان خود را در اتاق پهن میکند. بوی عطر چای دم کرده و صدای پچ پچ خانم های همسایه در حیات خانه این نوید را به دختر بچه۱۰ساله میدهد،که عصرشده است. همان دختر بچه ای که ظهرهارا به زور مادر میخوابد که مبادا پدر خسته از کار آمده، بد خواب شود.
ساعت ۵ دقیقه مانده به ۴ بعدازظهر باید برخیزد و به سراغ دنیای جذابش برود.
نسرین احمدی فخر- تیک تاک عقربه ها ساعت ۵ دقیقه مانده به ۴ عصر را جار میزند. بوی خاک نم زده ای از حیاط کاه گلی خانه براتاق غلبه میکند، صدای لحاف دوز پنبه زن هم که انگار قصد سبقت گرفتن دارد، از لابه لای پنج دری های خانه دوان دوان خود را در اتاق پهن میکند. بوی عطر چای دم کرده و صدای پچ پچ خانم های همسایه در حیات خانه این نوید را به دختر بچه۱۰ساله میدهد،که عصرشده است. همان دختر بچه ای که ظهرهارا به زور مادر میخوابد که مبادا پدر خسته از کار آمده، بد خواب شود.
ساعت ۵ دقیقه مانده به ۴ بعدازظهر باید برخیزد و به سراغ دنیای جذابش برود. سیاه و سفید است، صدایش هم ازته چاه بیرون می آید، برفکی هم هست، اما دنیایی ست جذاب. دنیایی که دختر بچه سوار بر جیمبو زمین مستطیلی و سبز فوتبالیست ها را تا خونه مادر بزرگه سیر میکند. با حنا دختری در مزرعه دست در دست به مدرسه موش ها میرود و غصه اینکه باز مدرسه اش دیرشده نگرانش می کند.غرق در رویای شیرین دریا به خواهران کوچک میرسد ودر همان جا منتظر نامه بابالنگ دراز مینشیند. ساعت ۵ دقیقه مانده به ۶ بعدازظهر باصدای مادر از رویای شیرینی که در آن غوطه ور بود به دنیای واقعی برمیگردد و تمام دوست داشتنی های آن قاب جادویی را تا۵ دقیقه مانده به ۴ فردایی دیگر خاموش میکند. این نسل را دهه شصتی یا نسل سوخته خوانده اند. نسلی که تمام لذت روز را به شوق تماشای برنامه تلویزیونی ساعت ۴ بعد ازظهر سپری کردوچه لذت بخش بود ۵ دقیقه تا شروع آن تیتراژ ابتدایی....
باگذر زمان و ورود انواع تکنولوژی به کشور نام آن قاب جادویی رسانه گذاشته شد. رسانه ای به شکل وشمایل جدید که قدرت نفوذش در نسل جدید به خوبی قابل مشاهده بود. در جایی خواندم که رسانه قدرت اصلاح یک مملکت رادارد ویا حتی شاید بتواند آن مملکت را به فساد بکشد. اما به گمانم رسانه دراینجا نه به معنی روزنامه نه سینما نه تئاتر و نه تبلیغات لفظی است. چراکه این رسانه ها در اصطلاح شعاعشان محدوداست. اما قاب جادویی خودمان یا همان تلویزیون امروزی ، هم سمعی است و هم بصری. در همان جا نوشته شده بود که تبلیغات تلویزیون می تواند از راه سمع مردم را یا تربیت کند یا منهدم... اما با وجود گسترش چشمگیر رسانهها از جمله اینترنت، همچنان تلویزیون سهم عمدهای در پرکردن اوقات فراغت وتفریح این نسل را دارد. تماشای تلویزیون یکی از کم هزینه ترین راه های گذران اوقات فراغت وتفریح است ضمن اینکه تلویزیون را در همه ساعات شبانه روز و در خانه میتوان استفاده کرد شاید به همین دلیل این قاب جادویی همچنان یکی از پرطرفدارترین رسانههای جمعی است و این همان وجه اشتراک نسل های اخیر است. البته بااین تفاوت که گستردگی، تنوع و فراگیر بودن انواع رسانه های سمعی و بسری و مجازی دراین نسل به شدت قابل ملموس تر از یک نسل قبل تر است.
به هرحال این جعبه جادویی به مهم ترین و اساسی ترین وسیله سرگرمی و تفریح خانواده ها تبدیل شده و تاکنون هیچ رسانه دیگری نتوانسته است به این اندازه در پر نمودن اوقات و فراغت مردم در ساعات شبانه روز تأثیر گذار باشد. وسیله سرگرم کننده برای نسلی که تمام وقت خود را پای رسانه های مختلف میگذارد و تا حدود نگران کننده ای ازکتاب برای اوقات فراغت استفاده نمیکند. در سال هایی که درابتدا از حال وهوای آن یادی کردیم، برنامه های تلویزیونی محدود به تعداد اندکی شبکه داخلی بود که حتی قادر به پوشش تمام ساعات شبانه روز نبودند اما هم اکنون علاوه بر وجود ۱۹ شبکه سراسری بالغ بر ۳۱ مرکز استانی و در کنار آن ظهور و بروز شبکه های متعدد ماهواره ای باعث سخت شدن رقابت و همچنین بالا رفتن تنوع انتخاب شبکه برای مخاطبان و همین امر وظیفه تولید کنندگان و برنامه سازان داخلی را بیش از هر زمان دیگری سنگین تر نموده است.
این روزها برنامه های شاد، طنز و کمدی روی آنتن سراسری تلویزیون در شیبی تند قرار گرفته است.ازشواهد هم پیداست که این شیب فعلا هم قصد هموارشدن در سیاست های کلی سازمان صدا وسیما را ندارد.این سیاست ها مانند دیگر اتفاقات در این مملکت مخالف ها و موافق های خود رادارد. موافقانی که نشاط در رسانه را دلیل جذب مخاطب و رشد وتوسعه رسانه ملی میدانند و مخالفانی که معتقدند برنامه های صدا وسیماروز به روز به ابتذال نزدیک تر می شود؟ جای تاسف دارد که در طی سالیان گذشته تاکنون اتفاق نیفتاده که بعد از پایان مجموعه محلی تولید شده نسبت به آسیب شناسی و بررسی نقاط قوت و ضعف برنامه ای اقدام شود تا تولیدات جدید براساس نیازهای جدید و حذف نکات منفی حرکتی صورت گیرد. تهیه گزارش های کلیشه توسط گزارشگران آماتور و بدون تجربه که سالهاست این روش گزارشگری در برنامه های سیمای اصفهان مرسوم شده است. این مدل فعالیت نه تنها پیامی برای بیننده ندارند بلکه اصرار بر تکرار این شیوه، کسل کننده و ملال آور شده است.
به نظر می رسد مسئولان صدا و سیما به کلی از نیازها و خواسته های جامعه غافل شده اند ویا این که به دلیل هم پوشانی ساعت پخش برنامه های استانی با برخی سریال های پرطرفدار شبکه های ماهواره ای چندان خیال تولید کارهای کیفی را نداشته و چنین تصور می کنند در جایی که مخاطبان بیشتر به تماشای سریالهای ماهواره ای مشغول باشند چه لزومی دارد که وقت و انرژی زیادی برای بالا بردن کیفیت برنامه های استانی صرف شود؟! البته هدف نقد و بررسی مشکلات زیرساختی صداو سیما نیست چرا که برای پرداختن به این مهم نیازمند پروندهای مجزا هستیم ولیکن قصد ما تنها در حد یادآوری برای مسئولان صدا و سیمای مرکز اصفهان میباشد که به مقوله مدیریت منابع،انتخاب عوامل، موضوع مخاطب شناسی، مقوله نقد و بررسی توجه بیشتری کنند و در صدد رفع ابهامات و سوالات فراوانی که مطرح است باشند.فراموش نکنند که این نسل باقی مانده از همان نسل ۵دقیقه تا ۴ بعدازظهراست با این تفاوت کمی پرتوقع تر و باهوش تر...
چرا منابع مالی اینچنین صرف تولید برنامههای کم کیفیت می شود؟
چرا نمودار تولید برنامه های دراصطلاح جوان پسندانه در سیمای مرکز اصفهان نسبت به گذشته بهتر نشده است؟
چرا فضا برای تولیدکنندگان کار بلد فراهم نیست ؟
چرا روز به روز فاصله مخاطب با قاب جادویی وطنی بیشتر میشود و سرش به آنطرف آب میچرخد؟
مخاطب اقناع نمیشود یا رسانه ارضا نمیکند؟
ارسال نظر