چگونه ستارگان شوی تلویزیونی «Fixer Upper» شهری را در تگزاس دگرگون کردند؟ (بخش نخست)
کارآفرینان شهرهای کوچک را شکل میدهند
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
چند سال پیش، یک شب که داستین اندرسون با همسرش در یک رستوران در حال صرف شام بودند، چیپ و جوآنا گینیز را با برخی دوستانشان دیدند. اندرسون شوکه شد. او مالک یک مغازه شیشه به نام «اندرسون گلاس» در تگزاس است و با گینیزها که مالک یک شرکت ساختوساز بودند، کار کرده بود. اما گینیزها در پرداخت به او بدقولی کرده بودند. (۳۰ یا شاید ۶۰ روز از موعد چک گذشته بود). اندرسون به یاد میآورد: « این مساله حلنشده باقی مانده بود». او میافزاید: « در حال خوردن شام بودیم و پس از مدتی، چیپ آمد.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
چند سال پیش، یک شب که داستین اندرسون با همسرش در یک رستوران در حال صرف شام بودند، چیپ و جوآنا گینیز را با برخی دوستانشان دیدند. اندرسون شوکه شد. او مالک یک مغازه شیشه به نام «اندرسون گلاس» در تگزاس است و با گینیزها که مالک یک شرکت ساختوساز بودند، کار کرده بود. اما گینیزها در پرداخت به او بدقولی کرده بودند. (۳۰ یا شاید ۶۰ روز از موعد چک گذشته بود). اندرسون به یاد میآورد: « این مساله حلنشده باقی مانده بود». او میافزاید: « در حال خوردن شام بودیم و پس از مدتی، چیپ آمد. من را بغل کرد و گفت «هی رفیق. میدانم مسائلی بین ما بوده است. دشواری وجود دارد؛ اما من صبور هستم و یک راهحل دارم» رفتار او با من دوستانه بود. وقتی او رفت، به همسرم گفتم «این چیزی است که من میخواهم تنها با من حرف بزن. به من بگو. من را مطلع نگه دار».
آن لحظه ناب بود. چیپ یک جوان دوستداشتنی و جذاب بود. اما او به مکالماتی مانند این عادت داشت. در آن روزها یعنی سال ۲۰۱۱، چیپ و جوآنا در این فکر نبودند که اکثر هفتهها لیست حقوق تهیه کنند؛ چرا که با بودجه بسیار اندک خانهها را بازسازی میکردند. (جوآنا میگوید «تنها تلاش میکردم پول پسانداز کنم»). دوشنبه و سهشنبه پر از ترس و نگرانی بود چرا که آنها درگیر اعداد و ارقام میشدند. جمعه پر از اضطراب بود؛ در این زمان آنها باید از کارمندان یا پیمانکاران میخواستند که چکها را نقد نکنند. جوآنا اکنون میگوید «فکر میکنم اگر فقط من و چیپ بودیم ترک این شغل آسانتر میشد». اما بسیاری از کارمندان آنها سالها در کنارشان کار کرده بودند: «افرادی را داشتیم که بخشی از خانواده ما شده بودند. همسران و فرزندانشان را میشناختیم. میگفتیم «نمیتوانیم این کار را برای آنها انجام دهیم». گرچه آنها برخی جمعهها نمیتوانستند چکهایشان را نقد کنند، اما دلیلی برای ادامه راه ما بودند».
همان طور که هر طرفدار تلویزیون واقعیت یا reality show میداند، این روند در سال ۲۰۱۳ عوض شد. چیپ و جوآنا ستارگان یک شو در کانال HGTV به نام Fixer Upper شدند. این برنامه یک برنامه تغییر مدل خانه بود که ارتباط دوستانه آنها، آن را محبوب بسیاری از آمریکاییها کرد. بینندگان با هشتگ #RelationshipGoals و ایموجیهای قلب در توئیتر علاقه خود را به این مجموعه نشان میدادند. اکنون گینیزها در حال ساخت یک امپراتوری شخصی هستند. آنها کسبوکار ساختوساز و طراحی (که در حال شکوفا شدن است) و این شو (که فصل چهار آن ساخته شده است) را در کنار مجله The Magnolia Journal راه انداختهاند. (مگنولیا نام برند شرکتهای متعلق به گینیزهاست. بهعنوان مثال شرکت ساختوساز آنها Magnolia Homes نام دارد). اولین کتاب آنها The Magnolia Story در ماه اکتبر بیرون آمد و فروش بسیار خوبی داشت و جوآنا یک خط تولید مبلمان نیز دارد. البته تلویزیون پیش از آنها، واقعیت بسیاری از چنین افراد پرتلاشی را تغییر داده است. اما واکنش این زوج نسبت به شهرت، آنها را نسبت به همتایان تازه به شهرت رسیده خود، بسیار متمایز کرده است. آنها در واکو، شهری با ۱۳۰ هزار نفر جمعیت سرمایهگذاری سنگینی کردهاند.
در آغاز کسبوکار در آنجا، آنها این شهر را به مقصد مورد پسند توریستها تغییر دادند و جرقه کسبوکارهای بسیاری را روشن کردند. همچنین مدلی از اینکه چگونه کارآفرینان در شهرهای دیگر حتی بدون پشتوانه یک شوی تلویزیونی کابلی میتوانند تفاوت شگرفی ایجاد کنند نیز ارائه کردند. این چیزی است که گینیزها را در اثبات این مساله کمک میکند: کارآفرینان موفق به دیگر کارآفرینان انگیزه میدهند و موفقیت جمعی آنها قابل افزایش است. چیپ میگوید: «ما میخواهیم واکو بخشی از این معادله باشد». او میافزاید: «مشاهده افرادی که به شهر میآیند و به خانه میروند و میگویند «جای فوقالعادهای بود، خیلی خوش گذشت» هیجانانگیز است. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، واکو مرکز اصلی مبادله پنبه در تگزاس بود. در سال ۱۹۶۴، زمانی که پایگاه نیروی هوایی جیمز کانلی بسته شد، ۵۰۰۰ نفر بیکار بودند. نوزده سال بعد، زمانی که شرکت General Tire کارخانه خود را بست، و یک کارخانه ۳۰۰ هزار فوتمربعی خالی شد، بهعنوان نمادی از آینده ترسناک واکو، ۱۴۰۰ نفر بیکار شدند.
کریستینا کالینز، نایب رئیس ارشد توسعه اقتصادی در اتاق بازرگانی Greater Waco که از اوایل دهه ۹۰ در آنجا زندگی کرده است میگوید «وقتی جوانتر بودم، نمیتوانستم منتظر بمانم تا از اینجا بروم». این شهر یک موتور اقتصادی بالقوه دارد: دانشگاه بیلور، یک دانشگاه خصوصی در قلب شهر. اما مانند بسیاری از شهرهای کوچک با دانشکدههای بزرگ، واکو برای حفظ افراد جوان تحصیلکرده در این شهر همواره در تلاش و تکاپو است. آنها اغلب یک ساعت و نیم به سوی دالاس یا آستین رانندگی میکردند؛ جایی که فرصتهای شغلی بهتر و جامعه پرجنب و جوشتری بیابند. چیپ و جوآنا توانستند بخشی از این داستان معمول باشند. هیچ کدام در شهری که اکنون به آن خانه میگویند بزرگ نشده بودند. چیپ در دالاسفورتوورث بزرگ شده بود و برای حضور در دانشگاه بیلور به واکو رفت. او از همان دوران نوجوانی خودش را یک کارآفرین سریالی میدید و تا سال دوم دانشگاه یک کسبوکار «چمنزنی» را شروع کرد؛ یک کسبوکار شستوشوی لباس را نیز دنبال کرد و او حتی با فروش ترقه در دکههای کنار جاده تجربه اندوخت. پس از فارغالتحصیل شدن در سال ۱۹۹۸، و پسانداز مقداری پول، تصمیم گرفت یک خانه محلی را بخرد و تعمیر کند. سودی که از فروش خانه حدود ۶ ماه بعد بهدست آورد بیش از سود یک سال «چمنزنی» بود. چیپ میگوید «این زمانی است که هر چیزی معنای واقعی خود را برای من آغاز کرد».
منبع: entrepreneur
ارسال نظر