نجیب‌زاده یاغی!
در ایامی که هرچه بیشتر خشن‌ کردن چهره، آخرین راه برای شرکت‌های سوپراسپرت‌سازی به منظور ماندن در کورس رقابت است، دیگر نمی‌توان امیدی به طراحی‌های باوقار و باابهت داشت. این یعنی یک خداحافظی تلخ با مدل‌هایی که جذبه‌‌شان ترکیبی بود بین هیبت ظاهری و غوغای باطنی. حالا آنهایی که سال‌ها است ادعای هیولاسازی دارند، به لطف طراحی‌های اغراق‌آمیز و فضایی‌گونه، نسل جدید و جوان‌تر خودرودوستان را از مفهوم واقعی یک ابرخودروی زیبا دور می‌کنند. اما راستش اوضاع به این بدی‌ها هم که می‌گوییم نیست. هنوز می‌شود به یکی دو مدل امید داشت. هنوز هم می‌شود خودروهایی را پیدا کرد که حتی بدون روشن کردن موتورشان هم، مو بر تن راست می‌کنند. مدل‌هایی که به زعم فانتزی‌های تازه به دوران رسیده بازار، قدیمی و از رده خارج هستند. اما آنهایی که اصالت را درک می‌کنند، باور دیگری دارند. جدیدترین مدل آستون‌مارتین دی.بی.9‌ یعنی ویرایش جی‌.تی، یکی از همان سوپراسپرت‌هایی است که مثل گبه‌های ایرانی، هرچقدر پا می‌خورد و قدیمی‌تر می‌‌شود، جذاب‌تر و دلفریب‌تر می‌شود. محصولی جنجالی و پر حرف و حدیث که حضورش به کابوسی برای غول‌های ایتالیایی، آلمانی و آمریکایی بدل شده است. این انگلیسی نجیب‌زاده، یاغی‌وار به سمت فراری F430، فورد جی‌تی، بنتلی کانتیننتال، لامبورگینی گالاردو و مرسدس‌بنز CL می‌شتابد تا احتمالا شاهد یک خونریزی باشیم.

پرده اول؛ فلاش‌بک

اواسط دهه ۹۰ هستیم. سلطان بلامنازع اسپرت‌های انگلیسی، جگوار است. مدل XK۸ این گربه وحشی پیر و جوان را به سر ذوق می‌آورد. طراحی اغواگرانه و مشخصات فنی دیوانه‌کننده‌اش، بخش اعظم بازار سوپراسپرت‌های جزیره را به سمت خودش می‌‌کشید. هر آنچه هم که از دستش در می‌رفت را لوتوس کارلتون جمع می‌کرد. خلاصه که دیگر جایی برای نفس کشیدن بقیه باقی نمی‌ماند. در چنین شرایطی بود که فشار عجیبی به کمپانی آستون‌مارتین وارد می‌شد. شرکت شدیدا درگیر مسائل مالی بود. نه بودجه‌ای برای طراحی یک محصول جدید داشت و اساسا نه دل و دماغ این کار را. اما برندی که سال‌ها افتخار خودروی شخصی جیمز باند بودن را به دوش می‌کشید، نباید به این زودی‌ها از مهلکه می‌گریخت. بنا بر این دست به کار شد. خیلی هم خوب دست به کار شد.کمتر از ۶ ماه، با تجربه درخشانی که از ونتیج کلاسیک به دست آورده بود، جادوگری به اسم DB۷‌ را معرفی کردند. بازی برد-برد در همان شب رونمایی در نمایشگاه ژنو، برای جگوار تبدیل به معادله‌ای باخت-باخت شد. دی.بی.۷ خیلی راحت نسخه ایکس.کی.۸ را درهم پیچید و کاری کرد که جگوار به فکر تغییرات اساسی آن بیفتد. این اوضاع به حدی اسفناک شد که فورد (مالک وقت جگوار) مدتی بعد کل پروژه را به حالت تعلیق درآورد. لوتوس هم آنقدر نیرو نداشت که بتواند یارای برابری با این غول تنومند را داشته باشد.


این خودرو به عقیده آستون‌مارتینی‌ها یک جی‌تی واقعی بود. یعنی هم خواص مسافرتی داشت هم قابلیت‌های مسابقه‌ای. از نظر ابعاد هم جوانان را ارضا می‌کرد هم مسن‌های خانواده‌دار را. چهره‌اش هم آن غرور و خودخواهی انگلیسی‌پسند را نشان می‌داد و هم کنایه‌ای بود برای آمریکایی‌های عضلانی. از نظر فنی به لطف یک پیشرانه رویایی ۹/ ۵ لیتری ۱۲ سیلندر Vشکل که ۴۲۰ اسب‌بخار نیرو و ۵۴۰ نیوتن‌متر گشتاور تولید می‌کرد، مجالی برای نفس کشیدن ایتالیایی‌ها باقی نگذاشته بود. خلاصه که دی.بی.۷ برای آستون‌ حکم یک محصول همه چیز تمام را داشت. در ادامه با ورود به قرن ۲۱، نقطه ضعف همیشگی شرکت کار دستشان داد؛ درجا زدن. گردباد نسل جدید پورشه‌های ۹۱۱ کل اروپا را با خاک یکسان کرده بود و می‌رفت تا آمریکا و آسیا را نیز ویران کند. نه آستون، بلکه هیچ شرکت دیگری در خودش نمی‌دید که بتواند حتی نیمی از موفقیت و محبوبیت کَررای توربو را به چنگ بیاورد. آخرین کاری که می‌کردند رونمایی از مدل‌های تقویت‌شده با یک بال عقب بود که البته خللی در کار مهندسی سطح بالای پورشه ایجاد نمی‌کردند. این اوضاع طوری بود که آستون‌مارتین دی.بی.۷ را خیلی زود به محاق برد. این خودرو با تولید بیش از ۷ هزار دستگاه سال ۲۰۰۳ از بازی بیرون رفت.

پرده دوم؛ شاهزاده می‌آید
آیا می‌شد امید داشت که یک بار دیگر آستون معجزه کند؟ شرکت چطور می‌توانست چیزی بسازد که هم بتواند خاطره خوب و موفقیت‌های چشمگیر دی.بی.۷ را تکرار کند و هم سایه سیاه ۹۱۱ را از سر خود بردارد؟ یک سال کار و کار و کار. نتیجه‌اش شد پدیده‌ای که برای دومین‌بار در تاریخ این کمپانی انگلیسی، لقب ناجی را از آن خود کرد. آستون خیلی استادانه با تغییر ابعاد و مشخصات فنی، خودش را از چنگ پورشه ۹۱۱ نجات داد. ولی این رهایی خیلی طولانی نبود. دی.بی.۹ حول و حوش سال ۲۰۰۶ میلادی با رقبای دیگر مواجه شد. هیولاهایی مثل لامبورگینی گالاردو، فورد جی‌تی، مرسدس‌بنز CL و شاید ترسناک‌تر از همه فراری F۴۳۰. اما شرکت چنان به این فرزندش اطمینان داشت که آن را بی‌ هیچ واهمه‌ای راهی نبرد کرد.یکی از جالب‌ترین ویژگی‌ها درباره دی.بی جدید، طراحی‌اش بود. ظاهری که سنت پرهیبت مدل قبلی را گرفته آن را با زبان روز مدرن کرده و پس داده بود. این خلاقیت افسانه‌ای از ذهن کسی غیر از هنریک فیسکر تراوش نمی‌کرد. مهندس رویاپردازی که بالاخره چند سال بعد توانست کمپانی Fisker را با نام خودش تاسیس کند. دی.بی.۹ زیبایی چشم‌نواز را وارد کابین خود نیز کرده بود. همین امر در بین انگلیسی‌هایی که اصلا به اتاق توجه نمی‌کردند یک برگ برنده بود. درون سینه این خودرو یکی از بزرگ‌ترین و قوی‌ترین پیشرانه‌های تاریخ شرکت گنجانده شده بود. پیشرانه‌ای ۶ لیتری ۱۲ سیلندر Vشکل به قدرت ۵۱۷ اسب‌بخار و با ۶۲۰ نیوتن‌متر گشتاور خالص. مدتی که گذشت آستون‌مارتین شجاعانه‌ترین تصمیم زندگی خود را گرفت. شرکت نمی‌خواست بار دیگر با حضور ناگهانی خودرویی مثل ۹۱۱ غافلگیر شود. به همین خاطر با یک فرار رو به جلو، ویرایش اسپرت‌تری از همین خودرو را معرفی کرد. این اتفاق می‌توانست روند آرام پیشرفت دی.بی.۹ را خدشه‌دار کند. اما آستونی‌ها دل را به دریا زده بودند و DB۹ GT‌ را رو کردند. هیولایی که حتی خاموش ماندنش هم هراسناک است.


پرده سوم؛ توفان اعداد
آستون‌مارتین برای محو نشدن از دنیای ابرهیولاهای رعب‌آور، محصولاتی مانند V۱۲ ونتیج و ونکوییش را کنار گذاشته است. اما این خودروی مسافرتی-مسابقه‌ای گویی قرار است خودش به تنهایی عملیات غول‌کشی را انجام دهد. داریم درباره یک دی.بی.۹ صحبت می‌کنیم که درون سینه‌اش همان پیشرانه ۶ لیتری ۱۲ سیلندر Vشکل است. با این تفاوت که حالا قدرت خروجی‌اش ۵۵۰ اسب‌بخار در ۶۵۰۰ دور در دقیقه و گشتاورش به ۶۳۰ نیوتن‌متر در ۵۵۰۰ دور در دقیقه افزایش پیدا کرده است. این رشد چشمگیر برای موتوری که از توربوشارژر و یا هر پرخوران دیگری استفاده نمی‌کند، از نظر مهندسی یک انقلاب محسوب می‌شود. شرکت مجبور بود برای این کار قطر و کورس سیلندر (میزان فضایی که پیستون درون سیلندر بالا می‌رود)‌ را افزایش دهد و به ترتیب به ۸۹ و ۵/ ۷۹ میلی‌متر برساند. این اقدام باعث شد ضریب تراکم از چیزی حدود ۱۰.۷ بر یک به ۱۱ بر یک برسد. دی.بی.۹ جی‌تی بدون تغییر در ابعاد شامل همان طول، عرض و ارتفاع ۴۷۲۰، ۱۹۰۰ و ۱۲۸۲ میلی‌متر نسخه استانداردش است. درست مانند یک سوپراسپرت با هندلیگ عالی، میدان گردش فرمان این خودرو نیز حدود ۱۲ متر است. تمام خروجی پیشرانه با یک جعبه‌دنده ۶ سرعته نیمه اتوماتیک (ابداعی آستون‌مارتین موسوم به تاچ‌ترونیک) به‌صورت RWD‌ به چرخ‌های عقب منتقل می‌شود. چرخ‌هایی ۲۰ اینچی که مجهز به تایرهای ۲۴۵.۳۵ میلی‌متر در محور جلو و ۲۹۵.۳۰ میلی‌متر در محور عقب هستند. خیالمان که از بابت چرخ‌های عریض و تایرهای چسبنده راحت شد،‌ ترمزهای ۳۹۸ میلی‌متری جلو و ۳۶۰ میلی‌متری عقب خودنمایی می‌کنند. آستون‌مارتین دی.بی.۹ جی‌تی به لطف آیرودینامیک بالا کاری کرده که وزن ۱۷۰۰ کیلوگرمی‌اش خیلی به چشم نیاید و بتواند خیلی راحت صفر تا صد را در ۴.۳ ثانیه طی کند. شتاب صفر تا ۱۶۰ آن هم فقط ۹.۱ ثانیه است. صفر تا ۲۰۰ زیر ۱۴.۵ ثانیه ثبت شده است. صفر تا ۲۵۰ را ۲۵ ثانیه‌ای می‌رود و دست آخر صفر تا ۳۰۰ را حدود ۶۷ ثانیه می‌‌رود. شرکت می‌گوید سرعت نهایی این خودرو دقیقا ۳۱۰ کیلومتر در ساعت است ولی نکته آن است که اگر محدودکننده الکترونیکی آن برداشته شود این عدد به ۳۵۰ کیلومتر در ساعت هم می‌رسد. کاری که خیلی از تیونرها با برنامه‌نویسی مجدد ECU انجامش می‌دهند. آستون فوق می‌تواند یک‌چهارم مایل یا ۴۰۲ متر را در ۵/ ۱۲ ثانیه با سرعتی معادل ۱۸۵ کیلومتر در ساعت بپیماید. پیمایش یک کیلومتر آن نیز فقط ۲۲ ثانیه طول می‌کشد. جعبه‌دنده تاچ‌ترونیک دی.بی.۹ جی‌تی چیزی است که شرکت خیلی به آن می‌بالد. البته که بالیدن هم دارد. باک این خودرو ظرفیت ۸۰ لیتر سوخت دارد. با احتساب مصرف میانگین ۳/ ۱۴ لیتری می‌تواند تقریبا با یک بار سوخت‌گیری ۳۵۶ کیلومتر پیمایش داشته باشد. این همان ادعایی است که آستون در رابطه با قابلیت‌های مسافرتی‌ این خودرو مطرح کرده بود.



پرده چهارم؛ نظر دیگران
آستون‌مارتین به مجرد عرضه نسخه ۲۰۱۶ دی.بی.۹ جی‌تی، شور و هیجان عجیبی را در رسانه‌های خودرویی ایجاد کرد. سایت‌ها و مجلات معتبر در اولین فرصتی که پیدا می‌کردند حتی شده نیم‌نگاهی به آن می‌انداختند. به‌عنوان مثال «کار‌اند درایور» نظرش را اینطور بیان کرد: آستون‌مارتین پس از سال‌ها که فقط به خودش نگاه می‌کرد، حالا با جی‌تی جدید به دنیای اطراف و به‌خصوص مردم نیز توجه کرد. این شرکت با کاستن از آن خودخواهی قدیمی‌اش حالا با الهام از رقبا خود را محبوب‌تر از قبل کرده است. دی.بی.۹ کل مجموعه شرکت را از یک حالت دکوری بودن بیرون آورد. دی‌.بی‌هایی که تا پیش از این فقط حکم محصولات شیک و گران‌قیمت را داشتند،‌ حالا پوست انداخته‌‌اند و نشان می‌دهند خوب با آسفالت پیست آشنایی دارند.مجله «اتو اکسپرس» با اعطای ۴ ستاره از ۵ ستاره کلی دیگر نتوانست جلوی شوق خود را بگیرد و این‌گونه نوشت: این از همان قصه‌هایی است که شروعشان هیجان دارد، اوجشان هیجان دارد و با هیجان هم به اتمام می‌رسند. بعد از ۱۲ سالی که از عمر دی.بی.۹ گذشت، شاهد یک تحول درونی هستیم. سیگنال آستون‌مارتین برای رقبا و مدعیان بازار بسیار روشن است؛ کنار بایستید. سایت «کار مگزین» دی‌.بی.۹ جی‌تی را حسن ختام خوبی برای کل اعضای خانواده‌اش تلقی می‌کند. به عقیده کارشناس این سایت خودرویی، آنچه آستون عرضه کرده پیش درآمدی است برای هیولای آینده یعنی DB۱۱. این خودرو بعد از چند دهه استفاده بی‌مورد از عبارت جی‌تی، مفهوم واقعی آن را به تصویر کشیده است. در خیابان‌های شهر آتش‌بازی کنید و کیلومترها را به راحتی بپیمایید تا به مراسم آتش‌بازی در خیابان یک شهر در ایالتی دیگر برسید.
پایگاه اینترنتی «اتومبیل» بعد از یک تست درازمدت خیابانی، دی.بی جدید را دوست خوبی برای جوان‌ترها می‌داند. حالا یا دانسته و یا نداسته، آنهایی که سنشان از مرز 40 سال می‌گذرد دیگر نمی‌توانند رابطه قلبی با آن برقرار کنند. ‌درست برخلاف مسیری که سال‌هاست آستون در پیش گرفته است. با این دی.بی به خوبی حس می‌کنید که نیمی از حواس مردم به خودرو و نیم دیگری از حواس آنها معطوف خودِ شماست. احترام تمام قدی که آستون‌مارتین با نصب سیستم صوتی 8500 دلاری بنگ ‌اند اولوفسن برای مشتری‌اش گذاشته است را خوب حس می‌کنید. سایت دیگر «تاپ اسپید» است که این خودرو را بهترین خبری می‌داند که می‌شد از آستون‌مارتین در سال جدید میلادی شنید. خودرویی که بهتر نفس می‌کشد و بهتر می‌بیند. بهتر راه می‌رود و بهتر می‌ایستد. بعد از مدت‌ها می‌شود چشمان خود را کاملا‌ درون کابینش باز کرد بدون اینکه از دیدن چیزهای تکراری ترس داشته باشیم. حالا دیگر می‌توانید 24 ساعت پشت فرمان قرار بگیرید و درون صندلی‌اش احساس راحتی بکنید. باید دید در ادامه دی.بی.9 جی‌تی می‌تواند پادشاهی ونکوئیش را به پایین بکشد یا اینکه داستان طوری دیگر رقم می‌خورد.

مجله‌ای که به سخت‌گیری و اظهارنظرهای تند و تلخ مشهور شده «اتو ویک» است که مقاله‌اش را با این جمله شروع می‌کند: این همه سر و صدا برای یک افزایش قدرت فقط 30 اسب‌بخاری؟‌ شرکت‌های دیگر بین این مدل تا آن مدل 100 اسب‌بخار نیرو را بالا می‌برند ولی تا این حد بلوا ایجاد نمی‌‌کنند. این خودرو یک محصول خارق‌العاده از یک خودروساز افسانه‌ای نیست. یک اسپرت استاندارد و معقول از خودروسازی است که همیشه 10 سالی از نظر طراحی عقب‌تر از بقیه است. دی.بی حتی اگر تا کد DB999 هم پیش‌ برود باز هم نمی‌تواند درون خودش یک انقلاب ایجاد کند. مجله «اتو کار» هم با اینکه انگلیسی است،‌ تقریبا با اتو ویک هم‌عقیده است. نویسنده در قسمت اظهار نظر نهایی اینطور مطرح می‌کند که: یک فراری تستاروسا هنوز هم جذابیت دارد،‌ لامبورگینی میورا هنوز هم چشمگیر است ولی هرگز مایل نیستیم آنها را در دوران جدید خرید و فروش کنیم. آستون هم خودش را درگیر چنین گردابی کرده است. خیلی خوب معلوم است آنقدر که از دی.بی.11 حرف می‌زند،‌ روی بقیه صحه نمی‌گذارد. سال 2016 باید هرچه سریع‌تر برای آستون بگذرد تا طبق قول و قرارش نمونه شهری و تولیدی خودروی جیمز باند در فیلم اسپکتر را راهی بازار کند. مدل دی.بی.9 نه می‌تواند و نه می‌خواهد که تجربه جدید ونکوئیش و یا دی.بی.اس را تکرار کند. این یک خودروی خوب است ولی اگر با هیچ چیز دیگری مقایسه نشود.