«دوز» و کلک بازیهای دو قطب جهانی
حسین موسوی همواره پیش بینیها برای جنگ جهانی سوم بر موضوع «آب» و کمبود آن چرخیده است. بر این اساس کمبود آب در جهان کشورها را به جان هم خواهد انداخت و کشتاری دهشتناکتر از جنگ جهانی دوم به راه خواهد انداخت. اما شاید یک موضوعی سادهتر از کمبود آب، این پیش بینی را به پیش بیندازد و برخی از تحلیلگران این پرسش را مطرح میکنند که آیا ممکن است چین با ایالات متحده رویارو شود. همین هفته جاری بود که دو ناو جنگی از دو کشور راه را بر هم سد کردند و دو کشور را در آستانه یک رویارویی جدی قرار دادند. موضوع، اما به حریم تازه هوایی و دریایی چین باز میگردد که در اواخر ماه گذشته میلادی آنرا وضع کرده است.
حسین موسوی همواره پیش بینیها برای جنگ جهانی سوم بر موضوع «آب» و کمبود آن چرخیده است. بر این اساس کمبود آب در جهان کشورها را به جان هم خواهد انداخت و کشتاری دهشتناکتر از جنگ جهانی دوم به راه خواهد انداخت. اما شاید یک موضوعی سادهتر از کمبود آب، این پیش بینی را به پیش بیندازد و برخی از تحلیلگران این پرسش را مطرح میکنند که آیا ممکن است چین با ایالات متحده رویارو شود.
همین هفته جاری بود که دو ناو جنگی از دو کشور راه را بر هم سد کردند و دو کشور را در آستانه یک رویارویی جدی قرار دادند. موضوع، اما به حریم تازه هوایی و دریایی چین باز میگردد که در اواخر ماه گذشته میلادی آنرا وضع کرده است.
حریم هوایی و دریایی تازه چین گسترش پیدا کرده است و این گسترش تا مناطقی پیش رفته است که پکن همواره بر سر آن مناطق با همسایگان خود درگیر است. جزایر سنکاکو که گفته میشود متعلق به ژاپنیها است، ولی چینیها این موضوع را قبول ندارند و حتی در کتابهای درسی خود به آن «دیابائو» میگویند.
این جزایر سالیان مدیدی است که وجود خارجی دارد و دو کشور تا پیش از این حتی نیمنگاهی به آن نمیانداختند. اهمیت یکباره به آن، به کشف ذخایر گازی آن بر میگردد که هر دو کشور را به طمع تملک بر آن انداخته است. ایالات متحده، اما همواره در این بین، طرف متحدان خود در شرق آسیا را میگیرد و هر حرکت پکن را نظاره میکند تا مانع تکمیل «دوز» چینیها در منطقه شود. واشنگتن سعی میکند در این بازی با یک مهره به رنگ مخالف اجازه عرض اندام به رقیب شرقیاش ندهد. هنوز مُهر حریم هوایی تازه چین خشک نشده بود که ساعاتی پس از تصویب این طرح، ایالات متحده دو فروند بمب افکن بی-۵۲، اما غیرمسلح را به این مناطق فرستاد تا دندان قروچهای حاکی از خشم را به مقامات پکنی نشان دهد. اژدهای زرد نیز سریعا به این عمل آمریکا واکنش نشان و واشنگتن و هر کشور دیگر را تهدید کرد که اگر حریم هوایی تازه را به چالش بکشد با رهگیری اسکادرانان چشم تنگ مواجه خواهد شد.
همین تهدید کافی بود تا نفر دوم کاخ سفید، یعنی «جوزف رابینت بایدن» که به اختصار جو بایدن نامیده میشود را به شرق آسیا بکشاند و در عین حال که از ژاپن و کرهجنوبی دلجویی میکرد با انتقادی ملایم از پکنیها خواستار بازگشت به وضع گذشته شد. چینیها همواره از دید ایالات متحده «سولویی» هستند که با ارکستر نظم جهانی همراه نیستند و پکنیها نیز آمریکا را در قامت رهبری این ارکستر نمیبینند و خود را رقیبی تازه مطرح میکنند. بازی این دو به گونهای پیش میرود که هر طرح ایالات متحده را چین خنثی میکند و ایالات متحده نیز چنین رویهای برای خنثی کردن طرحهای کمونیستهای پکنی دارد. این در شرایطی است که دو کشور نمیتوانند رو در رویی جدی با هم داشته باشند.
چین با جمعیتی نزدیک به ۲ میلیارد نفر میداند که جنگی فرامنطقهای میتواند به اقتصاد این کشور لطمهای شدید بزند و ایالات متحده نیز پیشاپیش در بحران اقتصادی به سر میبرد. یکی از کارشناسان پنتاگون اعتقاد دارد که چین همچون ایالات متحده توان لشکرکشی به آن سوی دنیا را ندارد، اما در صورت جنگ میتواند از خود دفاع کند. اما به گفته کارشناسان چین جنگ با آمریکا را در زمینهایی دیگر پی میگیرد. جنگ چین بیشتر در حوزه اقتصادی است. هر چند گهگاهی سعی میکند که در عرصه نظامی «عرض اندامی» داشته باشد، اما توان چین در رشد اقتصادی آن خلاصه میشود. این کشور بازارهای دنیا را یکی پس از دیگری فتح کرده و توانسته است خود را در عرصه تولید رقیبی بیهمتا نشان دهد. فرید زکریا کارشناس-مجری سیانان اعتقاد دارد که جنگ چین با ایالات متحده قطعا فیزیکی نخواهد بود. دست کم به گفته او به این زودی اتفاق نمیافتد. هر دو کشور دارای موشکهای قارهپیما، با قابلیت حمل کلاهک هستهای هستند. این موشکها برای هر دو طرف یادآور بازدارندگی دوران جنگ سرد است. ترس فرید زکریا و امثال او به حضور غیرقابل بازگشت چین در بیشتر عرصههای اقتصادی باز میگردد و او در
این راه بیشتر مقامات واشنگتن را سرزنش میکند.
زکریا اعتقاد دارد که چین با کمک آمریکا توانسته است رشد بیوقفهای را تجربه کند. بیشتر کارخانههای مهم ایالات متحده در خاک چین است. او با سرزنش کردن مقامات آمریکایی قوانین دست و پاگیر تولید در ایالات متحده را مانع از سرمایهگذاری سرمایهگذاران آمریکایی میداند.
زمانی که شرکت اپل قصد داشت که کارخانه خود را در ایالات متحده تاسیس کند با مشکلات عمدهای مواجه بود. ساختمان خوب و ارزان، کارگر ارزان، مواد اولیه ارزان و از همه مهمتر حمایت دولتی از کارخانههای بزرگ. شرکت جابز اما نتوانست توجه مقامات آمریکایی را برای حمایت بیشتر جلب کند. در بازی فوتبال اگر دفاعی توپ را اشتباه دفع کند باید بداند که ممکن است به یک «گل به خودی» ختم شود. چین از این فرصت استفاده کرد و تیم اقتصادی اپل را به پکن دعوت کرد و با آنها به گفتوگو نشست. آنها ساختمانی رایگان در اختیار اپل قرار دادند و برای کمک بیشتر به شرکت اپل وامی کم بهره به مقامات این شرکت پیشنهاد کردند. ترس زکریا و دیگر کارشناسان آمریکایی اما به شغل دزدی چینیها باز نمیگردد. آنها ترسشان بیشتر به دزدی تکنولوژی توسط چینیها بازمیگردد. زکریا اعتقاد دارد که چینیها به آرامی در حال جذب تکنولوژیهای آمریکایی هستند و هدیهای بالاتر از این نمیتوانستند از آمریکاییها دریافت کنند. زکریا اعتقاد دارد که چین به زودی میتواند تلفن هوشمندی تولید کند که یک پله بالاتر از تولیدات اپل آمریکایی باشد. در مقابل آمریکاییها برای اینکه مانع پیروزی
مقامات پکن شوند به فکر دور زدن چینیها افتادهاند.
به تازگی برخی از کارشناسان آمریکایی میگویند که واشنگتن باید با تجدید نظر در سیاستهایش شرکتهای بزرگ و چند ملیتی را به سمتی غیر از چین سوق دهد. البته در این میان برخی به گران شدن نیروی کار در چین اشاره میکنند و همین موضوع را کمکی افزون برای فراری دادن شرکتهای آمریکایی از چین میدانند. کشورهایی که تاکنون به عنوان جایگزین چین مطرح شدهاند ویتنام یا حتی کامبوج است. نیروهایی که در حال حاضر یک سوم قیمت نیروهای کار چینی هستند. اما چین در این میان برگ برندهای دیگر دارد که میتواند به موقع آن را رو کند و عمو سام را به عقبنشینی بیشتر وادار کند. چین بزرگترین وامدهنده به ایالات متحده است و همچنین صندوق خزانهداری این کشور چشم انتظار کرَم مقامات کمونیستی چین هستند. آنها بزرگترین خریداران سهامهای آمریکایی هستند و به گفته برخی شاید بتوانند از این طریق واشنگتن را در حالتی ساکن قرار بدهند.
برخی در حال حاضر اعتقاد دارند که هر دو کشور در همه عرصهها سعی دارند به هم دندان قروچه کنند اما با هم کشتی نخواهند گرفت. جمعیت زیاد چین، مهمترین مانع هر حرکت ماجراجویانه خواهد شدو آمریکا نیز ترجیح میدهد که اژدهای زرد را تحریک نکند تا آتش آن جهانی را نسوزاند. بازی این دو اگر در عرصه سیاه و سفید شطرنج باشد در حالتی است که دو طرف نمیتوانند حرکت کنند و باید به «پات» شدن بازی تن بدهند.
سخن آخر
در بیشتر دو دهه گذشته، چین و ایالات متحده تقریبا از همزیستی مسالمتآمیز با هم لذت میبردند. چین از حمایت مالی ایالات متحده برخوردار بود. شرکتهای چینی محصولات طراحی شده ایالات متحده را تولید میکردند. به این شرکتها اصطلاحا شرکتهای فراصنعتی میگفتند. همچنین در سیاست خارجی چین مایل بود که هژمونی ایالات متحده را تضعیف نکند. جمله تاریخی «نیل فرگوسن» و «موریتز سشولاریک» اقتصاددان معروف را نمیتوان فراموش کرد: «دو کشور چنان در هم تنیدهاند که مجزا تلقی کردن آنها سخت به نظر میرسد». اما این موضوع در حال حاضر رنگ باخته است و دو طرف در عین حال که نمیتوانند حرکتی شدید علیه هم داشته باشند، اما از دو نگاه متفاوت به دنیا مینگرند و همین موضوع میتواند آتش زیر خاکستر باشد. برخی از کارشناسان بدبین این دوره فترت در روابط خارجی دو طرف را ارزیابی دو هماورد از همدیگر قلمداد میکنند و هر دوطرف منتظر هستند پای یکی بلغزد تا دیگری بتواند حریف را به زیر بکشد، اما برخی کارشناسان نگاهی دیگر دارند و همچنان اعتقاد دارند که دو طرف به بازی «فحاشیهای سالم و غیر آسیب زننده» ادامه خواهند داد. در واقع این گروه از کارشناسان اعتقاد دارند
که دوطرف نمیتوانند به هم آسیبی بزنند، مگر اینکه آنها به خود آسیب وارد کنند.
در عرصه اقتصادی، چین در حال دور شدن از تکیه گاه خود یعنی صادرات است و تلاش خود را مصروف توسعه اقتصاد داخلی و مصرف داخلی کرده است. در همین حال، ایالات متحده به تقویت بخش تولید میپردازد. این در شرایطی است که چینیها از طریق کاهش کمّی به ترویج دلار ارزان همت گماشته و یارانه بخش خودرو را افزایش دادهاند. در بخش دیگر اما آمریکاییها به تشویق بخش صادرات پرداختهاند و آغازگر ارتباطات تجاری تازهای با کشورهای ثروتمند شدهاند. از جمله این کشورها میتوان به ژاپن و کشورهای اتحادیه اروپا اشاره کرد. چینیها در مقابل ارزش زنجیرهای خود را بالا بردهاند و آمریکاییها نیز تلاش کردهاند صنعت خود را دوباره احیا کنند و این مورد باعث خواهد شد که دو کشور رقابت تنگاتنگی با هم داشته باشند چنانچه ممکن است هر حرکتی آنها را به شیوههای سنتی مصرف و تولید رهنمون کند. برای مثال، چین دیگر نمیخواهد که قطعات ارزان قیمت «آیفون» را در داخل تولید کند تا از این رهگذر به تماشای کسب سود بیشتر توسط رقیبش بنشیند. در مقابل، چین در حال تشویق شرکت داخلی خود به نام «هوآوی» است که اساسا این شرکت در گوانژو است و در فروش گوشیهای هوشمند همچون آیفون
بسیار موفق بوده است و سود بیشتری نصیب چینیها کرده است.این همان موضوعی است که فرید زکریا پیش از این به مقامات آمریکایی هشدار داده بود. شاید بر همین اساس است که یکی از استراتژیستهای پنتاگون میگوید به جای اینکه با هم «شطرنج» بازی کنیم در حال «دوز» بازی کردن هستیم.
در سه دهه اخیر چین اقتصاد خود را به سمت آزاد سازی سوق میدهد و در این اثنا طبقه متوسط رشد میکند و میلیونها نفر در این طبقه جای میگیرند. از شواهد این ماجرا همین بس که هماینک نزدیک به ۵۰۰ میلیون نفر در چین به اینترنت دسترسی دارند و یک فضای عمومی عالی خلق شده است. طبقه متوسط در هر جامعهای میتواند مانند چاقوی دولبه عمل کند و آنها را از یک تماشاچی صرف به یک منتقد حکومتی تبدیل کند. همزمان چین به موسسات معتبر بینالمللی همچون سازمان تجارت جهانی پیوسته است و همچنین در گروه ۲۰ نیز عضو است و از طرف روسایجمهوری ایالات متحده نیز به احترام نگریسته شدهاست. خیلیها در واشنگتن امیدوارند که همکاریهای چین در عرصه جهانی به رهبری غربیها افزایش یابد، اما در بیشتر موارد آنها ناامید به خانه اول خود باز میگردند. در واقع چین در عرصه بینالملل به جای اینکه در جهت نهادهای بینالمللی سوق پیدا کند دیپلماسی چندجانبه را جایگزین نظم جهانی کرده است.
در گروه ۲۰ چین در کنار دیگر کشورهای بستانکار، نظیر آلمان قرار میگیرد که در سال ۲۰۱۰ به جای اینکه پشت ایالات متحده قرار بگیرد همدست پکن میشود و با بسته تحرک اقتصادی ایالات متحده مخالفت میکند. چین همچنین در نشست دوحه که در خصوص تجارت جهانی برگزار شده بود ایالات متحده را ناامید کرد، در حالی که آمریکا اعتقاد داشت تجارت جهانی به مخاطره افتاده است.
ارسال نظر