باغشهری که نیست!
دکتر علی دادپی
اقتصاددان و استاد دانشگاه
من در تهران زاده شدم، در شمیران؛ اما بزرگشده مهرشهر کرج هستم و خاطرات بیشماری از آنجا دارم. نوشتن درباره استان البرز و آنچه که میتوانست باشد راحت نیست. منطقهای که میتوانست استان باغ و باغداری در کشور باشد و یک قطب گردشگری طبیعت، خیلی زود تبدیل شد به خوابگاه سیمانی کلانشهر تهران؛ با ساختمانهایی که درختان را بلعیدند و سرسبزی باغها را دریدند. با این حال هنوز در این استان جاهایی هست که میتوان روزی در نوروز را به دیدنشان اختصاص داد؛ باغهایی که تک و توک در مناطق مختلف کرج و هشتگرد باقیماندهاند و رودهایی که هنوز از دل کوه بیرون میآیند و فرحبخش هستند.
دکتر علی دادپی
اقتصاددان و استاد دانشگاه
من در تهران زاده شدم، در شمیران؛ اما بزرگشده مهرشهر کرج هستم و خاطرات بیشماری از آنجا دارم. نوشتن درباره استان البرز و آنچه که میتوانست باشد راحت نیست. منطقهای که میتوانست استان باغ و باغداری در کشور باشد و یک قطب گردشگری طبیعت، خیلی زود تبدیل شد به خوابگاه سیمانی کلانشهر تهران؛ با ساختمانهایی که درختان را بلعیدند و سرسبزی باغها را دریدند. با این حال هنوز در این استان جاهایی هست که میتوان روزی در نوروز را به دیدنشان اختصاص داد؛ باغهایی که تک و توک در مناطق مختلف کرج و هشتگرد باقیماندهاند و رودهایی که هنوز از دل کوه بیرون میآیند و فرحبخش هستند. زیبایی استان البرز در بهار در شقایقهایی است که در دامنهها میرویند و پرندههایی که ناگهان سرمیرسند و تا اردیبهشت بیشتر نمیمانند. در روزگاری دیگر میشد در ماهدشت و مهردشت روباهی دید که از پی خرگوشی میرود. حتی گرازهایی هم از میان نیزارهایش میگذشتند ولی امروز تنها باید خوشحال باشیم بهخاطر درختان باقیمانده آن و سارهایی که هنوز جان سخت باقی ماندهاند.
ارسال نظر