پنج راه برای دستیابی به کمال مالی
دستیابی به سبک زندگی مالی بینقص و حتی تلاش برای رفع عیوب مان در جهت دستیابی به این هدف، اموری هستند که تمام جنبههای زندگی مالی روزمره ما را تحتالشعاع قرار خواهد داد. همانطور که زندگی شخصیتان متحول خواهد شد، زندگی حرفهای و خانوادگیتان نیز دستخوش تغییر خواهند شد. تمام ماجرا با میل به ایجاد یک لیست ساده شروع میشود. برای همه پیش میآید که یک روز درحالیکه مشغول انجام دادن وظایف روزانهمان هستیم، درحالیکه تازه از خواب بیدار شدهایم یا درحالی که خسته از کار به خانه برگشتهایم، دلمان بخواهد که یک لیست تهیه کنیم.
دستیابی به سبک زندگی مالی بینقص و حتی تلاش برای رفع عیوب مان در جهت دستیابی به این هدف، اموری هستند که تمام جنبههای زندگی مالی روزمره ما را تحتالشعاع قرار خواهد داد. همانطور که زندگی شخصیتان متحول خواهد شد، زندگی حرفهای و خانوادگیتان نیز دستخوش تغییر خواهند شد. تمام ماجرا با میل به ایجاد یک لیست ساده شروع میشود. برای همه پیش میآید که یک روز درحالیکه مشغول انجام دادن وظایف روزانهمان هستیم، درحالیکه تازه از خواب بیدار شدهایم یا درحالی که خسته از کار به خانه برگشتهایم، دلمان بخواهد که یک لیست تهیه کنیم. یک قلم و کاغذ برمیداریم و روی آن لیستی از کارهایی مینویسیم که باید فردا انجام دهیم، گاهی لیستی از اهدافمان برای سال جدید یا ماه آینده تهیه میکنیم و گاهی که روحیه بهتری داریم لیستی از آرزوها یا نیازها تهیه میکنیم. برای رسیدن به کمال مالی به روحیه آن لحظات نیاز داریم، لحظاتی که از شور و شوق لبریز هستیم و عزممان را جزم کردهایم که تغییر کنیم. لحظاتی که آمادهایم فهرستی از اموری که لازم است انجام شوند تهیه کنیم و برای دستیابی به آن پیش برویم. برای این منظور ابتدا لیستی از تمام نیازهایی تهیه کنید
که در زندگیتان دارید و در زندگی فعلیتان برآورده نشدهاند، این نیازها ممکن است صرفا مالی یا به نحوی مرتبط به امور مالی باشند. سپس تصمیم بگیرید که این نیازها را محقق کنید. چیزی که از همه مهمتر است این است که شما نه تنها قصد و انگیزه دستیابی به این اهداف را داشته باشید، بلکه این انگیزه را با شهامت تمام اعلام کنید. وقتی که حتی خودتان از اعلان عمومی برنامههایتان هراس دارید، باید نسبت به تحققپذیری این برنامهها مشکوک بود. در گام بعدی باید مطمئن شوید که شما از سطح بالایی از مسوولیتپذیری نسبت به اهدافتان برخوردارید، چند توصیه کلی زیر را بخوانید تا بهتر پیش بروید.
تاثیر پذیر باشید
حتما بارها شنیدهاید که افراد تاثیرگذار مورد ستایش دیگران هستند، اما توصیه ما این است که تاثیرپذیر باشید. این به این معنا نیست که تاثیرگذار بودن خوب نیست، بلکه به این معنا است که تاثیرپذیر بودن ویژگی بسیار مثبت و سازنده ای است که همواره مورد غفلت واقع شده است، تاثیرات دیگران بر ما بسیار ضروری هستند، البته به شرطی که هسته مرکزی شخصیت و اهداف شما را خدشهدار نکنند، آنها میتوانند بهترین محرکها برای طی مسیر موفقیت باشند. به افراد دیگر اجازه دهید که ایدهها و حتی اولویتهایشان را به زندگی شما راه دهند. خودتان را با اشخاصی که ستایششان میکنید محاصره کنید و از آنها بیاموزید. اگر شخصا قادر به معاشرت با این اشخاص نیستید، کتابهایی از آنها یا در خصوص آنها بخوانید. فراموش نکنید هر فرد بزرگی تحت تاثیر بزرگان دیگری بوده است، فروتن باشید و از اینکه بخشی از این چرخه باشید نترسید. این چرخهای است که در آن کمال دست به دست میچرخد؛چرخه کمال، از آن بهرهمند شوید.
به خودتان قول بدهید و سر قولتان بمانید
قول دادن نخستین گام تصمیمگیری است، اگر برای امری یا هدفی تصمیمی گرفتهاید، ولی هنوز قولی به خودتان در خصوص آن ندادهاید، یعنی در خصوص آن زیاد جدی نیستید. وقتی به خودمان قول میدهیم که انرژی و انگیزهای برای تحقق هدف را در خود احساس میکنیم، وقتی به خودمان قول میدهیم که میدانیم تصمیمگیری و هدف تعیین کردن نیاز به تعهد عملی دارد، پس اگر تصمیمی گرفتهاید ولی هنوز نمیدانید کی عملی خواهد شد و تصورات مبهمی در مورد روزی که این تصمیم را عملی خواهید کرد دارید، به خودتان و تصمیمتان شک کنید، اما قول دادن تمام راه نیست، قول دادن آغاز راه مسوولیتپذیری است، مثلا تصور کنید هدفتان این است که در سال آینده درآمدتان را 25 درصد افزایش دهید و برای تحقق این هدف به خودتان قول میدهید روزی یک ساعت بیشتر کار کنید، این قول در صورتی که به آن عمل نکنید هیچ معنایی ندارد. همانطور که بدقولی دیگران شما را ناامید میکند و اعتماد شما را نسبت به آنها سلب میکند، بدقولی خودتان نیز چنین اثری روی خودتان دارد، وقتی نسبت به قولهایتان به خودتان بیمسوولیت باشید، رفتهرفته اعتماد به نفس و قدرت عملتان را از دست خواهید داد.
در مورد اینکه چه قولی به خودتان میدهید و چه ضرورتهایی برای خودتان تعیین میکنید، مخصوصا به لحاظ زمانی حساس باشید، قولی که به خودتان میدهید باید عملی، عاقلانه و در زمان مناسب صورت پذیرد. همچنین هرگز قولهایی به خودتان ندهید که سبب شود اهدافتان تمام زندگی شما را تسخیر کند. فراموش نکنید همیشه اوضاع را به نحوی بچینید که جای کافی برای خانوادهتان و کسانی که دوستشان دارید در قطاری که با آن به سوی اهدافتان میرانید، وجود داشته باشد. تعهد به وظایف و اهداف خوب است، اما فراموش نکنید که بیشتر از هرچیز نسبت به زندگی تعهد دارید، تعهد به اینکه خوب و شاد زندگی کنید و فرصت خوب و شاد زندگی کردن را برای نزدیکانتان مهیا کنید.
در روابط مالی تان صادق باشید
دستیابی به کمال مالی تنها به معنای دسترسی به چند هدف کمی در زمینه حرفه تان نیست، بیشتر از هرچیز مهم است که به سطحی از پختگی و بلوغ برسید که به عنوان فردی دارای روابط مالی صادقانه شناخته شوید، این امری است که در جهان سنت از آن به عنوان «اعتبار» یاد میشود و در بازارهای سنتی و حتی مدرن به اندازه سایر وجوه مالی اهمیت دارد. در روابط مالیتان در خصوص آنچه قصد انجامش را دارید صادق باشید و وقتی قولی را میدهید به آن عمل کنید. وقتی که در روابط مالیتان در خصوص تنگناها، ضرورتها، دلیل اینکه امری در کارتان میتواند محقق شود و امر دیگری نمیتواند، صادق باشید، طرفهای تجاری شما به شما اعتماد خواهند کرد. حتی زمانی که از تحقق یک وعده یا قول ناتوان هستید از بهانه آوردن پرهیز کنید. صادقانه دلایل این ناکامی را شرح دهید و سعی کنید در آینده از بروز آن جلوگیری کنید. تلاش برای راضی کردن همه به هر قیمتی اقدام غلط دیگری است که باید از آن پرهیز کنید، تعهد بیش از حد به ایجاد رضایت در طرفهای تجاری به کمال مالی شما لطمه میزند و روابط مالی تان را به روابطی یک طرفه و بعضا مخرب بدل میکند.
خود و محیط اطرافتان را سازمانیافته و منظم نگه دارید
سازماندهی با این گام آغاز میشود: دریابید که شما مرکز زندگیتان هستید. شما هسته مرکزی زندگی خانوادگی، مالی و شخصیتان هستید، هرکسی برای خود اینگونه است. برای اینکه بتوانید بر حوزههای مختلف زندگی تان اثر بگذارید، چه زندگی مالی فرزندتان باشد چه کارمندان یا دوستان تان، باید قبل از هر چیز با هسته مرکزی این جهان یعنی خودتان آشنا باشید. خودآگاهی امری است که برای سازماندهی به آن نیاز دارید.
کارهای کوچکی انجام دهید که فقط برای خودتان هستند، آخرین باری که وقت کردید کتاب بخوانید کی بود؟ پروژه شخصی که سه سال قبل شروع کردید چه شد؟ کارهای کوچکی که عاشق انجام دادن شان هستید ولی وقتی برایشان ندارید چه سرنوشتی در زندگی شما خواهند داشت؟
با نظم دادن و سازماندهی کردن اوقات و زندگی روزانهتان از شر چیزهای غیر ضروری خلاص شوید و فرصتی برای چیزهایی پدید آورید که از انجام دادنش لذت میبرید، بدون لذت شخصی از فعالیتهای انفرادی، بدون کتاب خواندن برای یادگیری چیزهای جدید و تازه، دستیابی به هیج نوعی از کمال ممکن نخواهد بود و کمال مالی نیز مسثتنی نیست.
نظم بخشیدن به زندگیتان و ایجاد فضا برای امور تازه را از میز کارتان شروع کنید، میز کارتان را نگاه کنید، چه چیزی اضافی است؟ نامهها، کاغذها، وسایل قدیمی، از شر چیزهای اضافی خلاص شوید و به جای آنها یک یادداشت روی میزتان بگذارید، یادداشتی که روی آن لیستی از کارهایی که مایلید انجام دهید نوشته شده است.
در خانه همین کار را با همراهی همسرتان انجام دهید، اگر هر دوی شما شاغل هستید، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که خانه تان به مکان واقعا نامرتبی تبدیل شده باشد. در اولین فرصت همه چیز را دوباره سازماندهی کنید، این به معنی تمیز کردن خانه نیست، بلکه نظمی تازه به وسایل ببخشید و تصمیم بگیرید چند فعالیت مشترک جدید با همسرتان انجام دهید. شاید به نظر برسد این امور ربطی به کمال مالی ندارند، اما وقتی هماهنگی میان نظم بیرونی و درونی را مشاهده کنید، وقتی از مطالعه شخصی و فعالیتهای خلاقانه با همسرتان لذت ببرید، در زندگی مالیتان نیز موفقتر خواهید بود. هیچ چیز نمیتواند به اندازه مشاهده هماهنگی در جهان درون و بیرون انسان را دچار آرامش کند و جملهای مشهور میگوید: میز کار مرتب نشانه ذهن مرتب است.
تمرکزتان را از دست ندهید
حتما این تجربه را در زندگی شخصیتان داشتهاید که زندگی شخصی شما را از اهدافتان دور میکند، بحرانهای خانوادگی، دعواها، مشکلات و حتی خوشیهای زندگی خانوادگی ممکن است ما را از اهدافمان دور کند. برای اینکه از اهدافتان فاصله نگیرید به یک مراقبت شخصی و سختگیرانه نیاز دارید. مراقبت برای حفظ تمرکز بر اهداف. یافتن نقطه ثقلی که بتواند وجوه مختلف زندگی شما از زندگی خانوادگی و کاری تا تفریحات را در تعادلی در کنار هم حفظ کند، دشوار نیست. برای آنکه اهدافتان را فراموش نکنید، آنها را به اهدف میانمدت، دراز مدت و کوتاهمدت تقسیم کنید. سپس اهداف کوتاهمدت را تا حدی کوچک کنید که مقیاسی روزانه پیدا کنند. برای تحقق اهداف روزانه ابزارهای مختلفی وجود دارد، بهعنوان مثال میتوانید از تلفن همراه خود استفاده کنید، برای خود وظایف مشخصی تعیین کنید که در ساعت مشخصی زنگ هشدار داشته باشند. از دوستان، نزدیکان و خانوادهتان نیز کمک بگیرید. توضیح دادن اهداف و ضرورتهایی که برای خود تعیین کردهاید به نزدیکانتان امری مفید است. اگر آنها از ضرورتهای شما و مسوولیتهایتان مطلع باشند، میتوانند کمکتان کنند تا بهتر در مسیر بمانید و تمرکزتان را از دست ندهید. شاید دوست دارید زمانی که به موفقیت رسیدید با اعلام ناگهانی موفقیت تان خانوادهتان را غافلگیر کنید و بنابراین ترجیح میدهید از مسوولیتهایتان چیزی به آنها نگویید، درست است که این لحظه میتواند زیبا باشد، ولی فراموش نکنید چه قیمتی برای آن میپردازید.
تاثیر پذیر باشید
حتما بارها شنیدهاید که افراد تاثیرگذار مورد ستایش دیگران هستند، اما توصیه ما این است که تاثیرپذیر باشید. این به این معنا نیست که تاثیرگذار بودن خوب نیست، بلکه به این معنا است که تاثیرپذیر بودن ویژگی بسیار مثبت و سازنده ای است که همواره مورد غفلت واقع شده است، تاثیرات دیگران بر ما بسیار ضروری هستند، البته به شرطی که هسته مرکزی شخصیت و اهداف شما را خدشهدار نکنند، آنها میتوانند بهترین محرکها برای طی مسیر موفقیت باشند. به افراد دیگر اجازه دهید که ایدهها و حتی اولویتهایشان را به زندگی شما راه دهند. خودتان را با اشخاصی که ستایششان میکنید محاصره کنید و از آنها بیاموزید. اگر شخصا قادر به معاشرت با این اشخاص نیستید، کتابهایی از آنها یا در خصوص آنها بخوانید. فراموش نکنید هر فرد بزرگی تحت تاثیر بزرگان دیگری بوده است، فروتن باشید و از اینکه بخشی از این چرخه باشید نترسید. این چرخهای است که در آن کمال دست به دست میچرخد؛چرخه کمال، از آن بهرهمند شوید.
به خودتان قول بدهید و سر قولتان بمانید
قول دادن نخستین گام تصمیمگیری است، اگر برای امری یا هدفی تصمیمی گرفتهاید، ولی هنوز قولی به خودتان در خصوص آن ندادهاید، یعنی در خصوص آن زیاد جدی نیستید. وقتی به خودمان قول میدهیم که انرژی و انگیزهای برای تحقق هدف را در خود احساس میکنیم، وقتی به خودمان قول میدهیم که میدانیم تصمیمگیری و هدف تعیین کردن نیاز به تعهد عملی دارد، پس اگر تصمیمی گرفتهاید ولی هنوز نمیدانید کی عملی خواهد شد و تصورات مبهمی در مورد روزی که این تصمیم را عملی خواهید کرد دارید، به خودتان و تصمیمتان شک کنید، اما قول دادن تمام راه نیست، قول دادن آغاز راه مسوولیتپذیری است، مثلا تصور کنید هدفتان این است که در سال آینده درآمدتان را 25 درصد افزایش دهید و برای تحقق این هدف به خودتان قول میدهید روزی یک ساعت بیشتر کار کنید، این قول در صورتی که به آن عمل نکنید هیچ معنایی ندارد. همانطور که بدقولی دیگران شما را ناامید میکند و اعتماد شما را نسبت به آنها سلب میکند، بدقولی خودتان نیز چنین اثری روی خودتان دارد، وقتی نسبت به قولهایتان به خودتان بیمسوولیت باشید، رفتهرفته اعتماد به نفس و قدرت عملتان را از دست خواهید داد.
در مورد اینکه چه قولی به خودتان میدهید و چه ضرورتهایی برای خودتان تعیین میکنید، مخصوصا به لحاظ زمانی حساس باشید، قولی که به خودتان میدهید باید عملی، عاقلانه و در زمان مناسب صورت پذیرد. همچنین هرگز قولهایی به خودتان ندهید که سبب شود اهدافتان تمام زندگی شما را تسخیر کند. فراموش نکنید همیشه اوضاع را به نحوی بچینید که جای کافی برای خانوادهتان و کسانی که دوستشان دارید در قطاری که با آن به سوی اهدافتان میرانید، وجود داشته باشد. تعهد به وظایف و اهداف خوب است، اما فراموش نکنید که بیشتر از هرچیز نسبت به زندگی تعهد دارید، تعهد به اینکه خوب و شاد زندگی کنید و فرصت خوب و شاد زندگی کردن را برای نزدیکانتان مهیا کنید.
در روابط مالی تان صادق باشید
دستیابی به کمال مالی تنها به معنای دسترسی به چند هدف کمی در زمینه حرفه تان نیست، بیشتر از هرچیز مهم است که به سطحی از پختگی و بلوغ برسید که به عنوان فردی دارای روابط مالی صادقانه شناخته شوید، این امری است که در جهان سنت از آن به عنوان «اعتبار» یاد میشود و در بازارهای سنتی و حتی مدرن به اندازه سایر وجوه مالی اهمیت دارد. در روابط مالیتان در خصوص آنچه قصد انجامش را دارید صادق باشید و وقتی قولی را میدهید به آن عمل کنید. وقتی که در روابط مالیتان در خصوص تنگناها، ضرورتها، دلیل اینکه امری در کارتان میتواند محقق شود و امر دیگری نمیتواند، صادق باشید، طرفهای تجاری شما به شما اعتماد خواهند کرد. حتی زمانی که از تحقق یک وعده یا قول ناتوان هستید از بهانه آوردن پرهیز کنید. صادقانه دلایل این ناکامی را شرح دهید و سعی کنید در آینده از بروز آن جلوگیری کنید. تلاش برای راضی کردن همه به هر قیمتی اقدام غلط دیگری است که باید از آن پرهیز کنید، تعهد بیش از حد به ایجاد رضایت در طرفهای تجاری به کمال مالی شما لطمه میزند و روابط مالی تان را به روابطی یک طرفه و بعضا مخرب بدل میکند.
خود و محیط اطرافتان را سازمانیافته و منظم نگه دارید
سازماندهی با این گام آغاز میشود: دریابید که شما مرکز زندگیتان هستید. شما هسته مرکزی زندگی خانوادگی، مالی و شخصیتان هستید، هرکسی برای خود اینگونه است. برای اینکه بتوانید بر حوزههای مختلف زندگی تان اثر بگذارید، چه زندگی مالی فرزندتان باشد چه کارمندان یا دوستان تان، باید قبل از هر چیز با هسته مرکزی این جهان یعنی خودتان آشنا باشید. خودآگاهی امری است که برای سازماندهی به آن نیاز دارید.
کارهای کوچکی انجام دهید که فقط برای خودتان هستند، آخرین باری که وقت کردید کتاب بخوانید کی بود؟ پروژه شخصی که سه سال قبل شروع کردید چه شد؟ کارهای کوچکی که عاشق انجام دادن شان هستید ولی وقتی برایشان ندارید چه سرنوشتی در زندگی شما خواهند داشت؟
با نظم دادن و سازماندهی کردن اوقات و زندگی روزانهتان از شر چیزهای غیر ضروری خلاص شوید و فرصتی برای چیزهایی پدید آورید که از انجام دادنش لذت میبرید، بدون لذت شخصی از فعالیتهای انفرادی، بدون کتاب خواندن برای یادگیری چیزهای جدید و تازه، دستیابی به هیج نوعی از کمال ممکن نخواهد بود و کمال مالی نیز مسثتنی نیست.
نظم بخشیدن به زندگیتان و ایجاد فضا برای امور تازه را از میز کارتان شروع کنید، میز کارتان را نگاه کنید، چه چیزی اضافی است؟ نامهها، کاغذها، وسایل قدیمی، از شر چیزهای اضافی خلاص شوید و به جای آنها یک یادداشت روی میزتان بگذارید، یادداشتی که روی آن لیستی از کارهایی که مایلید انجام دهید نوشته شده است.
در خانه همین کار را با همراهی همسرتان انجام دهید، اگر هر دوی شما شاغل هستید، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که خانه تان به مکان واقعا نامرتبی تبدیل شده باشد. در اولین فرصت همه چیز را دوباره سازماندهی کنید، این به معنی تمیز کردن خانه نیست، بلکه نظمی تازه به وسایل ببخشید و تصمیم بگیرید چند فعالیت مشترک جدید با همسرتان انجام دهید. شاید به نظر برسد این امور ربطی به کمال مالی ندارند، اما وقتی هماهنگی میان نظم بیرونی و درونی را مشاهده کنید، وقتی از مطالعه شخصی و فعالیتهای خلاقانه با همسرتان لذت ببرید، در زندگی مالیتان نیز موفقتر خواهید بود. هیچ چیز نمیتواند به اندازه مشاهده هماهنگی در جهان درون و بیرون انسان را دچار آرامش کند و جملهای مشهور میگوید: میز کار مرتب نشانه ذهن مرتب است.
تمرکزتان را از دست ندهید
حتما این تجربه را در زندگی شخصیتان داشتهاید که زندگی شخصی شما را از اهدافتان دور میکند، بحرانهای خانوادگی، دعواها، مشکلات و حتی خوشیهای زندگی خانوادگی ممکن است ما را از اهدافمان دور کند. برای اینکه از اهدافتان فاصله نگیرید به یک مراقبت شخصی و سختگیرانه نیاز دارید. مراقبت برای حفظ تمرکز بر اهداف. یافتن نقطه ثقلی که بتواند وجوه مختلف زندگی شما از زندگی خانوادگی و کاری تا تفریحات را در تعادلی در کنار هم حفظ کند، دشوار نیست. برای آنکه اهدافتان را فراموش نکنید، آنها را به اهدف میانمدت، دراز مدت و کوتاهمدت تقسیم کنید. سپس اهداف کوتاهمدت را تا حدی کوچک کنید که مقیاسی روزانه پیدا کنند. برای تحقق اهداف روزانه ابزارهای مختلفی وجود دارد، بهعنوان مثال میتوانید از تلفن همراه خود استفاده کنید، برای خود وظایف مشخصی تعیین کنید که در ساعت مشخصی زنگ هشدار داشته باشند. از دوستان، نزدیکان و خانوادهتان نیز کمک بگیرید. توضیح دادن اهداف و ضرورتهایی که برای خود تعیین کردهاید به نزدیکانتان امری مفید است. اگر آنها از ضرورتهای شما و مسوولیتهایتان مطلع باشند، میتوانند کمکتان کنند تا بهتر در مسیر بمانید و تمرکزتان را از دست ندهید. شاید دوست دارید زمانی که به موفقیت رسیدید با اعلام ناگهانی موفقیت تان خانوادهتان را غافلگیر کنید و بنابراین ترجیح میدهید از مسوولیتهایتان چیزی به آنها نگویید، درست است که این لحظه میتواند زیبا باشد، ولی فراموش نکنید چه قیمتی برای آن میپردازید.
ارسال نظر