نماد مبارزه با انحراف
رضا سلیمان نوری
کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
ورود متفقین به ایران و سقوط رضاخان از اریکه سلطنت شرایطی را در کشور ایجاد کرد که در هرگوشه آن افرادی خود فروخته با حمایت بیگانگان تلاش برای نابودی ایران زمین را آغاز کردند. خراسان بزرگ و در راس همه شهرهای آن مشهد،یکی از اهداف اصلی در این جنگ غیر رسمی بود. در این شهر علاوه بر نیروهای نظامی بلشویک، برخی روشنفکران خودباخته نیز در قالب حزب توده برای زدودن دین از فرهنگ جامعه تلاش می کردند و در مقابل گروهها و افرادی نیز مقابله با این انحرافات را در دستور کار خود قرار داده بودند.
کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
ورود متفقین به ایران و سقوط رضاخان از اریکه سلطنت شرایطی را در کشور ایجاد کرد که در هرگوشه آن افرادی خود فروخته با حمایت بیگانگان تلاش برای نابودی ایران زمین را آغاز کردند. خراسان بزرگ و در راس همه شهرهای آن مشهد،یکی از اهداف اصلی در این جنگ غیر رسمی بود. در این شهر علاوه بر نیروهای نظامی بلشویک، برخی روشنفکران خودباخته نیز در قالب حزب توده برای زدودن دین از فرهنگ جامعه تلاش می کردند و در مقابل گروهها و افرادی نیز مقابله با این انحرافات را در دستور کار خود قرار داده بودند.
رضا سلیمان نوری
کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
ورود متفقین به ایران و سقوط رضاخان از اریکه سلطنت شرایطی را در کشور ایجاد کرد که در هرگوشه آن افرادی خود فروخته با حمایت بیگانگان تلاش برای نابودی ایران زمین را آغاز کردند.خراسان بزرگ و در راس همه شهرهای آن مشهد،یکی از اهداف اصلی در این جنگ غیر رسمی بود.در این شهر علاوه بر نیروهای نظامی بلشویک، برخی روشنفکران خودباخته نیز در قالب حزب توده برای زدودن دین از فرهنگ جامعه تلاش می کردند و در مقابل گروهها و افرادی نیز مقابله با این انحرافات را در دستور کار خود قرار داده بودند. یکی از معروفترین این گروه ها، مجموعهای دینی با نام کانون نشر حقایق اسلامی بود که توسط مرحوم استاد محمد تقی شریعتی پایهگذاری شد.
این کانون از همان ابتدای تاسیس تا آخرین روزهای فعالیت، دو بازوی مهم دیگر داشت که هرچند خود اندیشه ورز بودند اما اولی یعنی طاهر احمدزاده به عنوان چهره سیاسی و دومی یعنی علی امیرپور به عنوان چهره اقتصادی این مجموعه شناخته می شوند.در این بین امیرپور خصوصیتی ویژه یعنی ضربه خوردن از اندیشههای انحرافی را نیز داشت.خانواده او که پیش از انقلاب بلشویکی در عشقآباد زندگی میکردند پس از حاکمیت شوروی مجبور به ترک این شهر بدون برداشتن اندک سرمایهای شده و با سختی فراوان به کشور بازگشته بودند.خاطره این سختی ها همیشه در ذهن امیرپور زنده بود و به همین دلیل او پس از تحصیلات ابتدایی و همزمان با آموختن فنون مختلف در دبیرستان صنعت، تحصیلات حوزوی را نزد بزرگانی چون حاج شیخ محمود کلباسی،حاج شیخ عبدالنبی کجوری و آیتالله میرزا جواد آقا تهرانی آموخت. او همچنین شاگرد کلاس اخلاق آیت الله میرزا مهدی اصفهانی بود.امیرپور در سالهای پس از شهریور ۲۰ ،ابتدا در موسسه تبلیغات دینی دکتر عطاالله شهاب پور که دارای شعبی در سراسر کشوربود و با سیاستهای شوروی مبارزه می کرد، عضو شد اما این امر او را آرام نکرد و به همین دلیل به فراخوان استاد محمد تقی شریعتی خطاب به مذهبیون روشنفکر مشهد برای تشکیل کانون نشر حقایق اسلامی لبیک گفت تا بدین گونه به مبارزه با مخالفان اسلام مترقی بپردازد. این کانون در سایه فعالیت های استاد شریعتی، امیرپور و تنی چند در دوران فعالیت خود توانست، فضای اندیشیدن صحیح اسلامی را به خصوص در طبقه تحصیل کرده شهر به وجود آورد و همزمان نه تنها مانع از نفوذ حزب توده در سطح جامعه شود بلکه بسیاری از تلاشهای گروه های وابسته به غرب را نیز خنثی کند. همین امر هم سرانجام عاملی شد تا رژیم وجود این مجموعه مبارز را تحمل نکرده و ساواک مشهد آن را تعطیل کند.بعد از تعطیلشدن کانون، امیرپور هم چون اغلب بزرگان این مجموعه راهی تهران شد تا دوران جدیدی از مبارزات خود علیه انحراف را آغاز کند.او در این دوران علاوه بر حضور در حسینیه ارشاد و در برخی موارد سخنرانی، یکی از بازوهای اجرایی این موسسه نیز شد. این روند تا بستهشدن حسینیه ارشاد ادامه داشت و پس از آن او به مشهد بازگشت و تا پیروزی انقلاب به ظاهر از سیاست کنارهگیری کرده و به کار آزاد پرداخت اما همگان میدانستند که این امر پوششی بیش نیست و او در حال ایجاد شرایط مالی لازم برای مبارزان است.برهمین اساس نیز ساواک چندباری او را احضار کرده و مورد بازجویی قرارداد.
البته کانون نشر حقایق تنها مجموعهای نبود که امیرپور با فعالیت در آن به مبارزه با رژیم میپرداخت. او منشی جمعیت موتلفه اسلامی، تشکل بزرگ مشهدی ها،برای حمایت از دولت ملی مصدق نیز بود.همچنین قبل از سفر به تهران مدتی به مبارزه با بهائیت پرداخت که مناظره های انجام شده بین او و سران بهائیت مشهد خاصه جلسههای او با سید عباس علوی، مبلغ مشهور وقت آن گروه بسیار معروف است. مناظرههایی که او به عنوان نماد مبارزه با هرگونه انحراف در جامعه روشنفکر مذهبی مشهد مبدل کرد. او براساس مباحث مطرح شده در این مناظرهها کتاب "خاتمیت ساخته های بهائیت"را نیز نوشت که از منابع اصلی رد این فرقه محسوب می شود.امیرپور پس از پیروزی انقلاب نیز بیکار ننشست و ابتدا به مدت یک سال مسئول اتاق بازرگانی و صنایع و معادن مشهد شد و سپس به دعوت آیت الله واعظ طبسی عضویت در هیات امنا آستان قدس را پذیرفت. امیرپور پس از آن مدتی قائممقام و آنگاه معاون اداری این مجموعه شد و از سال ۶۳ نیز به مدت ۲۰سال به عنوان رییس اتاق بازرگانی وصنایع و معادن خراسان خدمت کرد.این مبارز بزرگ سرانجام ۱۵آذر ۱۳۸۳درگذشت و فردای آن روز در دارالعباده حرم مطهر مدفون شد تا مزد تلاشهای خستگیناپذیرش برای حفاظت از تشییع علوی در برابر تهاجمات گوناگون را دریافت کند.
کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
ورود متفقین به ایران و سقوط رضاخان از اریکه سلطنت شرایطی را در کشور ایجاد کرد که در هرگوشه آن افرادی خود فروخته با حمایت بیگانگان تلاش برای نابودی ایران زمین را آغاز کردند.خراسان بزرگ و در راس همه شهرهای آن مشهد،یکی از اهداف اصلی در این جنگ غیر رسمی بود.در این شهر علاوه بر نیروهای نظامی بلشویک، برخی روشنفکران خودباخته نیز در قالب حزب توده برای زدودن دین از فرهنگ جامعه تلاش می کردند و در مقابل گروهها و افرادی نیز مقابله با این انحرافات را در دستور کار خود قرار داده بودند. یکی از معروفترین این گروه ها، مجموعهای دینی با نام کانون نشر حقایق اسلامی بود که توسط مرحوم استاد محمد تقی شریعتی پایهگذاری شد.
این کانون از همان ابتدای تاسیس تا آخرین روزهای فعالیت، دو بازوی مهم دیگر داشت که هرچند خود اندیشه ورز بودند اما اولی یعنی طاهر احمدزاده به عنوان چهره سیاسی و دومی یعنی علی امیرپور به عنوان چهره اقتصادی این مجموعه شناخته می شوند.در این بین امیرپور خصوصیتی ویژه یعنی ضربه خوردن از اندیشههای انحرافی را نیز داشت.خانواده او که پیش از انقلاب بلشویکی در عشقآباد زندگی میکردند پس از حاکمیت شوروی مجبور به ترک این شهر بدون برداشتن اندک سرمایهای شده و با سختی فراوان به کشور بازگشته بودند.خاطره این سختی ها همیشه در ذهن امیرپور زنده بود و به همین دلیل او پس از تحصیلات ابتدایی و همزمان با آموختن فنون مختلف در دبیرستان صنعت، تحصیلات حوزوی را نزد بزرگانی چون حاج شیخ محمود کلباسی،حاج شیخ عبدالنبی کجوری و آیتالله میرزا جواد آقا تهرانی آموخت. او همچنین شاگرد کلاس اخلاق آیت الله میرزا مهدی اصفهانی بود.امیرپور در سالهای پس از شهریور ۲۰ ،ابتدا در موسسه تبلیغات دینی دکتر عطاالله شهاب پور که دارای شعبی در سراسر کشوربود و با سیاستهای شوروی مبارزه می کرد، عضو شد اما این امر او را آرام نکرد و به همین دلیل به فراخوان استاد محمد تقی شریعتی خطاب به مذهبیون روشنفکر مشهد برای تشکیل کانون نشر حقایق اسلامی لبیک گفت تا بدین گونه به مبارزه با مخالفان اسلام مترقی بپردازد. این کانون در سایه فعالیت های استاد شریعتی، امیرپور و تنی چند در دوران فعالیت خود توانست، فضای اندیشیدن صحیح اسلامی را به خصوص در طبقه تحصیل کرده شهر به وجود آورد و همزمان نه تنها مانع از نفوذ حزب توده در سطح جامعه شود بلکه بسیاری از تلاشهای گروه های وابسته به غرب را نیز خنثی کند. همین امر هم سرانجام عاملی شد تا رژیم وجود این مجموعه مبارز را تحمل نکرده و ساواک مشهد آن را تعطیل کند.بعد از تعطیلشدن کانون، امیرپور هم چون اغلب بزرگان این مجموعه راهی تهران شد تا دوران جدیدی از مبارزات خود علیه انحراف را آغاز کند.او در این دوران علاوه بر حضور در حسینیه ارشاد و در برخی موارد سخنرانی، یکی از بازوهای اجرایی این موسسه نیز شد. این روند تا بستهشدن حسینیه ارشاد ادامه داشت و پس از آن او به مشهد بازگشت و تا پیروزی انقلاب به ظاهر از سیاست کنارهگیری کرده و به کار آزاد پرداخت اما همگان میدانستند که این امر پوششی بیش نیست و او در حال ایجاد شرایط مالی لازم برای مبارزان است.برهمین اساس نیز ساواک چندباری او را احضار کرده و مورد بازجویی قرارداد.
البته کانون نشر حقایق تنها مجموعهای نبود که امیرپور با فعالیت در آن به مبارزه با رژیم میپرداخت. او منشی جمعیت موتلفه اسلامی، تشکل بزرگ مشهدی ها،برای حمایت از دولت ملی مصدق نیز بود.همچنین قبل از سفر به تهران مدتی به مبارزه با بهائیت پرداخت که مناظره های انجام شده بین او و سران بهائیت مشهد خاصه جلسههای او با سید عباس علوی، مبلغ مشهور وقت آن گروه بسیار معروف است. مناظرههایی که او به عنوان نماد مبارزه با هرگونه انحراف در جامعه روشنفکر مذهبی مشهد مبدل کرد. او براساس مباحث مطرح شده در این مناظرهها کتاب "خاتمیت ساخته های بهائیت"را نیز نوشت که از منابع اصلی رد این فرقه محسوب می شود.امیرپور پس از پیروزی انقلاب نیز بیکار ننشست و ابتدا به مدت یک سال مسئول اتاق بازرگانی و صنایع و معادن مشهد شد و سپس به دعوت آیت الله واعظ طبسی عضویت در هیات امنا آستان قدس را پذیرفت. امیرپور پس از آن مدتی قائممقام و آنگاه معاون اداری این مجموعه شد و از سال ۶۳ نیز به مدت ۲۰سال به عنوان رییس اتاق بازرگانی وصنایع و معادن خراسان خدمت کرد.این مبارز بزرگ سرانجام ۱۵آذر ۱۳۸۳درگذشت و فردای آن روز در دارالعباده حرم مطهر مدفون شد تا مزد تلاشهای خستگیناپذیرش برای حفاظت از تشییع علوی در برابر تهاجمات گوناگون را دریافت کند.
ارسال نظر