تیم ۱۱ نفره کوهنوردان ایرانی در هیمالیا
سفیران موستاقآتا
محمود بهادری قله ۷ هزار و ۵۴۶ متری «موستاق آتا» در نخستین ماه از تابستان امسال میزبان تیمی ۱۱ نفره از کوهنوردان ایرانی خواهد بود، تیمی که همنوردان آن از ۴ زن و هفت مرد تشکیل شده است. نخستین صعود ایرانیان به قله موستاق آتا در سال ۲۰۰۵ بوده است و بعد از آن نیز ایرانیهای زیادی روی این قله قرار گرفتهاند، اما ویژگی تیمی که حالا قرار است با شعار «حفظ کوهها برای تامین آب» و «حمایت از کودکان دچار نقص ایمنی» به سمت این کوه رهسپار شوند؛ آنطور که سرپرست این برنامه میگوید «تنوع افراد حاضر در این تیم» است.
محمود بهادری قله 7 هزار و 546 متری «موستاق آتا» در نخستین ماه از تابستان امسال میزبان تیمی 11 نفره از کوهنوردان ایرانی خواهد بود، تیمی که همنوردان آن از 4 زن و هفت مرد تشکیل شده است. نخستین صعود ایرانیان به قله موستاق آتا در سال 2005 بوده است و بعد از آن نیز ایرانیهای زیادی روی این قله قرار گرفتهاند، اما ویژگی تیمی که حالا قرار است با شعار «حفظ کوهها برای تامین آب» و «حمایت از کودکان دچار نقص ایمنی» به سمت این کوه رهسپار شوند؛ آنطور که سرپرست این برنامه میگوید «تنوع افراد حاضر در این تیم» است. کاوه کاشفی در گفتوگویی که با او داشتیم، وجود این تعداد کوهنورد آقا و خانم در یک صعود بالای 7 هزار و 500 متری را فرصتی برای ارسال تجربیات کوهنوردی به سراسر ایران و گروههای مختلف کوهنوردی میداند زیرا هر کدام از افراد حاضر در این تیم نمایندهای از یک گروه و تیم از مناطق مختلف هستند. به منظور پرداختن به ابعادی بیشتر از صعود به موستاق آتا با کاشفی که ریاست هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان تهران را در کارنامه خود دارد به گفتوگو نشستیم:
ممکن است شنیده باشید که برگزاری اردوهای انتخابی و اجرای برنامههای هیمالیانوردی با انتقادهایی همراه است؛ انتقادهایی از این دست که اگر وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون کوهنوردی یا هیات کوهنوردی استان امکاناتی برای اجرای اردوهایی از این دست دارد؛ چرا آن را در اختیار تیمها قرار نمیدهد تا آنها بهصورت مستقل برای تشکیل تیم اقدام کنند، نظر شما در رابطه با این انتقاد چیست؟
در واقع اینکه آموزش و فعالیتهای هیمالیانوردی توسط گروهها و باشگاههای کوهنوردی سازماندهی شود بهترین حالت ممکن است اما در نبود فعالیتهای تشکیلاتی و در زمانی که کمتر شاهد سازماندهیهای اینچنینی هستیم، وارد شدن هیات استان به ویژه در ردههای سنی پایه میتواند نقشی تعیینکننده در پرورش کوهنوردانی با تجربه داشته باشد.
آیا از روند برگزاری اردوها راضی هستید و از نظر شما در انتخابهایی که در اردوهای هیات کوهنوردی و فدراسیون انجام میشود؛ شایستهسالاری و عدالت رعایت میشود؟ این سوال از آنجایی مطرح میشود که نسبت به انتخاب افراد و ردهبندی آنها در این اردوها نیز انتقادهایی وجود دارد.
در رابطه با سطح اردوها باید بگویم که امسال به نسبت اردوهای خوب و منسجمی تشکیل شد که جنبه آموزشی آنها بسیار پررنگتر از جنبه انتخابیشان بوده است. تجربه ۷ سال گذشته و خروجی اردوها نیز به خوبی نشان داده است که پرورش و معرفی افراد مستعد به جامعه کوهنوردی در دل این اردوها اتفاق افتاده است. اما با این وجود به عقیده من بهتر است که برگزاری اردو با شیوههای فعلی برچیده شود که لازمه آن فعالتر شدن گروهها و باشگاههای کوهنوردی است. در رابطه با عدالت نیز هیچگاه نمیتوان بهطور صریح گفت که عدالت اجرا شده است. از طرفی فکر میکنم اینکه افراد از نظر توانایی جسمی و فنی ردهبندی و سطحبندی شوند تناقضی با روح ورزش کوهنوردی و یا شایستهسالاری نداشته باشد. این سطحبندی خود میتواند عامل رقابت و رشد افراد باشد و اتفاق خوبی است.
گروه اعزامی را برای صعود قله موستاق آتا چگونه ارزیابی میکنید؟
در صعودهایی مانند موستاق آتا که هزینههای مالی بالایی دارد و تعداد افراد تیم نیز نسبتا بالاست، مهمترین آمادگی که باید وجود داشته باشد رفاقت و همدلی افراد است و این مسالهای است که میتواند صعود را بسیار آسان و روان سازد. با توجه به شناختی که من از بچهها دارم احساس میکنم که این تیم تا کنون به خوبی در کنار هم بودهاند و ارتباط دوستانهای دارند که امیدوارم تا انتهای کار به همین شکل باقی بماند. این تیم در واقع برای حضور بانوان در یک تجربه بالای ۷ هزار متر سازماندهی شد که در نهایت با اضافه شدن تعدادی از آقایان تیم بسته شد. میتوان گفت تمام اعضا در حال حاضر از لحاظ آمادگی جسمانی و شرایط فنی متناسب با صعود در وضعیت مناسبی هستند و از لحاظ روحی مصمم و با انگیزهاند.
حمایت وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی و جامعه کوهنوردی از گروه شما مناسب بود؟
اگر منظور حمایت مالی باشد باید بدانیم که مساله امروز ورزش کشور دیگر فقط مساله کمکهای مالی نیست؛ بهویژه در مورد ورزشی مانند کوهنوردی، ولی بههرحال بهعنوان متولیان اصلی نقش حمایتی خود را داشتهاند، کسب مجوز شورای برون مرزی شاید پررنگترین این حمایتها بود که به خوبی انجام شد.
بهزودی تهران را به مقصد چین ترک میکنید؛ شیرینترین و تلخترین یا راحتترین و سختترین گام برای این پویش (اکسپدیشن) برای شما چه بوده است؟
بیشترین فشار کاری این صعودها بر دوش آقای رمضانی و آقای رضاخانی بوده است، اما سختترین قسمت کار در این فعالیت برای خود من، شرکت همزمان در امتحانات دانشگاه و انجام برخی کارها و پیگیریهای مرتبط با صعود بود. شیرینترین لحظه هم تا این زمان حضور در بین خانوادههای جان باختگان برودپیک و دیدن همراهی و خوشحالی آنها در حمایت این صعودها بود.
به نظرتان مسائل حاشیهای و روانی تا چه میزان در یک اکسپدیشن تاثیرگذار است؟
معمولا حجم کارها و تنشها در آخرین روزهای هر اعزام بسیار بالا است که اگر این تنشها توسط افراد با تجربهتر کنترل نشود و صبر و متانت از سوی افراد چنین تیمهای وجود نداشته باشد این روزهای آخر میتواند خاطرات تلخی را رقم بزند. همیشه در روزهای پایانی حواشی داریم که کنترل و مدیریت آنها بسیار مهم است. در صورت عدم کنترل چنین مواردی شاید این تنشها در طول برنامه هم ادامه یابند و یا منجر به خروج نفراتی از تیمها شوند.
صعود شما با شعاری سمبلیک نیز همراه است؟ به نظر شما شعارها تاثیرگذار خواهند بود؟
حفظ کوهها برای تامین آب و حمایت از کودکان دچارنقص ایمنی دو شعار ما در این پیمایش هستند. همانطور که میدانید امروزه بحران آب چالش اصلی کشور است و ما به حفاظت از محیطهای کوهستانی بهعنوان تامینکننده آب توجه کردهایم و تلاش میکنیم توجه دیگران را هم به این موضوع جلب کنیم. حمایت از کودکان دچار نقص ایمنی نیز به مشکلات کودکانی باز میگردد که بهدلیل نقص در ساختار مقاومتی بدن توان مقابله با بسیاری از بیماریها را ندارند و تا امروز به آنها که تعدادشان هم کم نیست کمتر توجه شده است، گفتیم شاید از این راه بتوانیم این بخش از بیماران خاص را بهتر معرفی کنیم و بهدنبال جلب حمایت برای آنها باشیم.
مهمترین چالشهای این برنامه را در چه میبینید؟
شرایط مالی برای تیم محدودیتهایی ایجاد کرده است و امیدوارم با همکاری گروهی و درک مناسب از شرایط بتوانیم نتیجه مناسبی از کار بگیریم.
پس از بازگشت از چین، چه برنامهای برای ادامه کوهنوردی و زندگی دارید؟
فقط این روزها علاوه بر کارهای جاری در ذهنم مدلسازی میکنم از صعود و حضور افراد در موقعیتهای مختلف و سناریوهای کاری را میچینم. اما زندگی جاری است و کوهنوردی هم بخشی از زندگی!
ممکن است شنیده باشید که برگزاری اردوهای انتخابی و اجرای برنامههای هیمالیانوردی با انتقادهایی همراه است؛ انتقادهایی از این دست که اگر وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون کوهنوردی یا هیات کوهنوردی استان امکاناتی برای اجرای اردوهایی از این دست دارد؛ چرا آن را در اختیار تیمها قرار نمیدهد تا آنها بهصورت مستقل برای تشکیل تیم اقدام کنند، نظر شما در رابطه با این انتقاد چیست؟
در واقع اینکه آموزش و فعالیتهای هیمالیانوردی توسط گروهها و باشگاههای کوهنوردی سازماندهی شود بهترین حالت ممکن است اما در نبود فعالیتهای تشکیلاتی و در زمانی که کمتر شاهد سازماندهیهای اینچنینی هستیم، وارد شدن هیات استان به ویژه در ردههای سنی پایه میتواند نقشی تعیینکننده در پرورش کوهنوردانی با تجربه داشته باشد.
آیا از روند برگزاری اردوها راضی هستید و از نظر شما در انتخابهایی که در اردوهای هیات کوهنوردی و فدراسیون انجام میشود؛ شایستهسالاری و عدالت رعایت میشود؟ این سوال از آنجایی مطرح میشود که نسبت به انتخاب افراد و ردهبندی آنها در این اردوها نیز انتقادهایی وجود دارد.
در رابطه با سطح اردوها باید بگویم که امسال به نسبت اردوهای خوب و منسجمی تشکیل شد که جنبه آموزشی آنها بسیار پررنگتر از جنبه انتخابیشان بوده است. تجربه ۷ سال گذشته و خروجی اردوها نیز به خوبی نشان داده است که پرورش و معرفی افراد مستعد به جامعه کوهنوردی در دل این اردوها اتفاق افتاده است. اما با این وجود به عقیده من بهتر است که برگزاری اردو با شیوههای فعلی برچیده شود که لازمه آن فعالتر شدن گروهها و باشگاههای کوهنوردی است. در رابطه با عدالت نیز هیچگاه نمیتوان بهطور صریح گفت که عدالت اجرا شده است. از طرفی فکر میکنم اینکه افراد از نظر توانایی جسمی و فنی ردهبندی و سطحبندی شوند تناقضی با روح ورزش کوهنوردی و یا شایستهسالاری نداشته باشد. این سطحبندی خود میتواند عامل رقابت و رشد افراد باشد و اتفاق خوبی است.
گروه اعزامی را برای صعود قله موستاق آتا چگونه ارزیابی میکنید؟
در صعودهایی مانند موستاق آتا که هزینههای مالی بالایی دارد و تعداد افراد تیم نیز نسبتا بالاست، مهمترین آمادگی که باید وجود داشته باشد رفاقت و همدلی افراد است و این مسالهای است که میتواند صعود را بسیار آسان و روان سازد. با توجه به شناختی که من از بچهها دارم احساس میکنم که این تیم تا کنون به خوبی در کنار هم بودهاند و ارتباط دوستانهای دارند که امیدوارم تا انتهای کار به همین شکل باقی بماند. این تیم در واقع برای حضور بانوان در یک تجربه بالای ۷ هزار متر سازماندهی شد که در نهایت با اضافه شدن تعدادی از آقایان تیم بسته شد. میتوان گفت تمام اعضا در حال حاضر از لحاظ آمادگی جسمانی و شرایط فنی متناسب با صعود در وضعیت مناسبی هستند و از لحاظ روحی مصمم و با انگیزهاند.
حمایت وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی و جامعه کوهنوردی از گروه شما مناسب بود؟
اگر منظور حمایت مالی باشد باید بدانیم که مساله امروز ورزش کشور دیگر فقط مساله کمکهای مالی نیست؛ بهویژه در مورد ورزشی مانند کوهنوردی، ولی بههرحال بهعنوان متولیان اصلی نقش حمایتی خود را داشتهاند، کسب مجوز شورای برون مرزی شاید پررنگترین این حمایتها بود که به خوبی انجام شد.
بهزودی تهران را به مقصد چین ترک میکنید؛ شیرینترین و تلخترین یا راحتترین و سختترین گام برای این پویش (اکسپدیشن) برای شما چه بوده است؟
بیشترین فشار کاری این صعودها بر دوش آقای رمضانی و آقای رضاخانی بوده است، اما سختترین قسمت کار در این فعالیت برای خود من، شرکت همزمان در امتحانات دانشگاه و انجام برخی کارها و پیگیریهای مرتبط با صعود بود. شیرینترین لحظه هم تا این زمان حضور در بین خانوادههای جان باختگان برودپیک و دیدن همراهی و خوشحالی آنها در حمایت این صعودها بود.
به نظرتان مسائل حاشیهای و روانی تا چه میزان در یک اکسپدیشن تاثیرگذار است؟
معمولا حجم کارها و تنشها در آخرین روزهای هر اعزام بسیار بالا است که اگر این تنشها توسط افراد با تجربهتر کنترل نشود و صبر و متانت از سوی افراد چنین تیمهای وجود نداشته باشد این روزهای آخر میتواند خاطرات تلخی را رقم بزند. همیشه در روزهای پایانی حواشی داریم که کنترل و مدیریت آنها بسیار مهم است. در صورت عدم کنترل چنین مواردی شاید این تنشها در طول برنامه هم ادامه یابند و یا منجر به خروج نفراتی از تیمها شوند.
صعود شما با شعاری سمبلیک نیز همراه است؟ به نظر شما شعارها تاثیرگذار خواهند بود؟
حفظ کوهها برای تامین آب و حمایت از کودکان دچارنقص ایمنی دو شعار ما در این پیمایش هستند. همانطور که میدانید امروزه بحران آب چالش اصلی کشور است و ما به حفاظت از محیطهای کوهستانی بهعنوان تامینکننده آب توجه کردهایم و تلاش میکنیم توجه دیگران را هم به این موضوع جلب کنیم. حمایت از کودکان دچار نقص ایمنی نیز به مشکلات کودکانی باز میگردد که بهدلیل نقص در ساختار مقاومتی بدن توان مقابله با بسیاری از بیماریها را ندارند و تا امروز به آنها که تعدادشان هم کم نیست کمتر توجه شده است، گفتیم شاید از این راه بتوانیم این بخش از بیماران خاص را بهتر معرفی کنیم و بهدنبال جلب حمایت برای آنها باشیم.
مهمترین چالشهای این برنامه را در چه میبینید؟
شرایط مالی برای تیم محدودیتهایی ایجاد کرده است و امیدوارم با همکاری گروهی و درک مناسب از شرایط بتوانیم نتیجه مناسبی از کار بگیریم.
پس از بازگشت از چین، چه برنامهای برای ادامه کوهنوردی و زندگی دارید؟
فقط این روزها علاوه بر کارهای جاری در ذهنم مدلسازی میکنم از صعود و حضور افراد در موقعیتهای مختلف و سناریوهای کاری را میچینم. اما زندگی جاری است و کوهنوردی هم بخشی از زندگی!
ارسال نظر