GDP متری برای اندازهگیری میزان فعالیت اقتصادی
اگر بخواهید در مورد فعالیتهای اقتصادی خود یا دیگران قضاوت کنید این کار را با چه متری انجام میدهید؛ یا به بیان دیگر شاخص شما برای قضاوت وضعیت اقتصادی هر فرد چیست؟ پرواضح است درآمد هر فرد معیار اصلی شما برای سنجش عیار اقتصادی شغل و فعالیت هر شخص است. هر چه درآمد فردی بیشتر باشد قدرت و توانایی او در خرید کالا و خدمات بیشتر است و بالطبع شرایط زندگی بهتری را تجربه خواهد کرد.
در مورد اقتصاد یک کشور نیز به همین صورت میتوان وضعیت کلی آن را به لحاظ فقیر یا ثروتمند بودن یا بهعبارت کلی توانایی مالی آن بررسی کرد.
اگر بخواهید در مورد فعالیتهای اقتصادی خود یا دیگران قضاوت کنید این کار را با چه متری انجام میدهید؛ یا به بیان دیگر شاخص شما برای قضاوت وضعیت اقتصادی هر فرد چیست؟ پرواضح است درآمد هر فرد معیار اصلی شما برای سنجش عیار اقتصادی شغل و فعالیت هر شخص است. هر چه درآمد فردی بیشتر باشد قدرت و توانایی او در خرید کالا و خدمات بیشتر است و بالطبع شرایط زندگی بهتری را تجربه خواهد کرد.
در مورد اقتصاد یک کشور نیز به همین صورت میتوان وضعیت کلی آن را به لحاظ فقیر یا ثروتمند بودن یا بهعبارت کلی توانایی مالی آن بررسی کرد. شاخص اصلی در مورد میزان درآمد یک کشور تولید ناخالص داخلی یا به اختصار GDP (Gross Domestic Product). این واژه را بارها در اخبار و رسانهها و انواع تحلیلهای اقتصادی شنیدهاید. تولید ناخالص داخلی در بردارنده دو مفهوم اساسی در اقتصاد یک کشور است: درآمد کل افراد جامعه و هزینههای کل تولید کالاها و خدمات در اقتصاد کشور. مفهوم تولید ناخالص ملی بیان میکند این دو متغیر همواره با هم برابر هستند و محاسبه هر یک از آنها در واقع محاسبه تولید ناخالص داخلی است. خیلی ساده است؛ برای مثال شما یک جفت کفش به قیمت ۵۰ هزار تومان خریداری میکنید در واقع این مبلغ هزینه شماست در طرف مقابل همین ۵۰ هزار تومان درآمد فروشنده است. بنابراین هر هزینهای که در اقتصاد کشور انجام میشود بلافاصله به درآمد بخش دیگری تبدیل میشود پس در اقتصاد همواره درآمد کل برابر با هزینه کل است.
نخست یک تعریف دقیق از تولید ناخالص داخلی داشته باشیم. GDP ارزش بازاری (ارزش پولی) تمامی کالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل مرزهای کشور طی یک دوره زمانی خاص (برای مثال در طول یک سال) است. در محاسبه تولید ناخالص داخلی باید انواع متفاوت کالاها و خدمات را با هم جمع کرد. وقتی شما به میوهفروشی میروید سیبزمینی و موز را بهصورت جداگانه وزن و قیمتگذاری میکنند در مورد GDP نیز وضع به همین صورت است. قیمت کالاها و خدمات براساس ارزشی که مردم در بازار برای خرید و فروش هر یک از آنها میگذارند محاسبه شده و وارد تولید ناخالص داخلی کشور میشوند. در محاسبه تولید ناخالص داخلی ارزش تمامی کالاها و خدمات محاسبه میشود حتی خانهای که خود شما مالک آن هستید، ارزش کرایه آن محاسبه شده و در تولید ناخالص داخلی لحاظ میشود. تنها کالاهایی مثل مواد مخدر یا موادی که خود شما تولید و خودتان مصرف میکنید (برای مثال میوههای باغی که مصرف خانگی دارند) یا ارزش کار زنان خانهدار در این محاسبه وارد نمیشوند.
همچنین باید توجه شود در محاسبه GDP ارزش کالاهای نهایی مورد محاسبه قرار میگیرد نه کالاهای واسطهای. برای مثال کتاب یا مجله یک کالای نهایی است اما کاغذ یک کالای واسطهای است. اگر ارزش کاغذ را در محاسبه GDP لحاظ کنید و سپس ارزش کتابها و مجلههای فروخته شده را نیز محاسبه کنید در حقیقت دو بار ارزش کاغذ را در GDP لحاظ کردهاید بنابراین مفهوم کالا و خدمات نهایی یک اصل مهم در برآورد GDP است. نکته مهم دیگر لفظ «داخلی» در مفهوم تولید ناخالص داخلی است. اگر یک فرد ایرانی کسب و کاری در امارات راهاندازی کرده است درآمد او وارد محاسبات تولید ناخالص داخلی امارات عربی متحده میشود نه GDP ایران. به همین ترتیب آن بخش از درآمدی که کارگران افغانستانی در ایران کسب و خرج میکنند در محاسبه تولید ناخالص داخلی ایران محاسبه خواهد شد. بنابراین درآمد کل یا GDP در سیستم اقتصادی به این صورت محاسبه میشود.
حال به سراغ اجزای تشکیلدهنده GDP از سمت هزینهها برویم. شما بهعنوان یک مصرفکننده درآمد خود را چگونه مصرف میکنید؟ پرواضح است شما نمیتوانید همه درآمد خود را مصرف کنید. بخشی از آن را در قالب مالیاتهای مختلف به دولت پرداخت میکنید، بخشی از آن را در بانک سپردهگذاری کرده تا از آن بهعنوان پشتوانهای برای مقابله با حوادث غیر قابل پیشبینی بهره برید یا سود بانکی حاصل از آن را دریافت کنید که در حقیقت سرمایهگذاری است. بنابراین بخشی از درآمد مصرف میشود قسمتی از آن به دولت پرداخت میشود و سهمی از آن نیز به سرمایهگذاری تبدیل میشود. اگر به این موارد خالص صادرات را اضافه کنیم تمامی اجزای محاسبه تولید ناخالص داخلی شکل خواهد گرفت. در محاسبه تولید ناخالص داخلی، ارزش پولی کلیه کالا و خدمات نهایی تولیدی در داخل مرزهای کشور محاسبه میشود.
سالانه بسیاری از کالاها به کشورهای دیگر صادر شده که درآمد حاصل از آن وارد کشور شده و در بخشهای مختلف هزینه میشود. بنابراین این بخش از درآمدهای ملی وارد محاسبه GDP میشود اما در کنار این موارد حجم زیادی از کالاها نیز وارد کشور میشود که بهمعنی خروج بخشی از پولها و درآمد ملی از چرخه اقتصاد است. پولی که از مرز کشور خارج میشود نمیتواند در کشور هزینه شده و بالطبع در محاسبه تولید ناخالص داخلی نباید وارد شود، یا باید از آن کسر شود. بنابراین خالص صادرات آخرین جزء محاسبه تولید ناخالص داخلی خواهد بود. خالص صادرات بهمعنی ارزش پولی صادرات منهای ارزش پولی واردات است که میتواند مقداری مثبت یا منفی داشته باشد. در هر صورت این مقدار به سایر عوامل یعنی مصرف کل، مالیات یا هزینههای دولت و سرمایهگذاری اضافه میشوند تا تولید ناخالص داخی کشور به دست آید.
باید توجه داشت تولید ناخالص داخلی یک کشور میتواند شاخصی برای ارزیابی ثروت یا توانایی مالی یک کشور باشد اما لزوما نمیتوان گفت کشوری که دارای درآمد بالا است وضع رفاهی بالا یا نرخ بیکاری پایین دارد. برای مثال در یک اقتصاد نفتی بیشترین ارزش بهدست آمده در GDP نه بهواسطه وجود مشاغل زیاد و تولید انواع کالاها و خدمات در کشور است بلکه سهم بزرگ آن بهواسطه فروش منابع نفتی است. بنابراین ترکیب GDP نیز مولفهای بسیار مهم در ارزیابی وضعیت اقتصادی یک کشور محسوب میشود.
ارسال نظر