شرکت‌هایی که از هیچ به موفقیت بزرگ رسیدند
مترجم: مریم رضایی این شرکت‌ها با هیچ شروع کردند و اکنون هر یک از آنها به طریقی دنیا را متحول ساخته‌اند. تقریبا هر کسب‌وکار بزرگی که امروز وجود دارد، کار خود را به‌عنوان یک استارت‌آپ شروع کرده؛ شرکت‌هایی مثل اپل، گوگل و استارباکس نمونه‌های آن هستند. در حقیقت، شاید این کسب‌وکارها در مقایسه با استارت‌آپ‌های امروز، در وضعیت نامساعدتری قرار داشتند. استارت‌آپ‌ها از مدت‌ها پیش مجبور بودند به شیوه‌های قدیمی شهرت و سرمایه‌گذار به دست آورند؛ بدون اینکه از هیچ تکنولوژی دیجیتالی کمک بگیرند. اگر به راه‌اندازی یک شرکت جدید فکر می‌کنید یا تا حدی وارد این فرآیند شده‌اید که دیگر راه برگشتی ندارید، شاید بتوانید از بنگاه‌هایی که قبلا این مسیر را پیموده‌اند، ایده بگیرید. نمونه‌های زیر فعالیت خود را از پایین‌ترین سطح شروع کردند و اکنون به سودآورترین و ارزشمندترین شرکت‌های دنیا تبدیل شده‌اند.

استارباکس استارباکس اولین بار به‌عنوان یک فروشگاه در سال 1971 در سیاتل آمریکا، توسط سه دانشجوی سابق دانشگاه سانفرانسیسکو که یکی نویسنده بود و دو نفر دیگر معلم بودند، تاسیس شد. آنها در ابتدا قهوه آماده یا کیک و شیرینی ارائه نمی‌دادند، بلکه با الهام از آلفرد پیت، موسس شرکت چای و قهوه پیت که اولین بار قهوه بوداده را به آمریکا معرفی کرد، محصولاتی مانند قهوه خام و قهوه بوداده می‌فروختند. هشت سال پس از آن، یکی از کارمندان سابق استارباکس این شرکت را خرید و آن را به مجموعه‌ کافی‌شاپ‌های زنجیره‌ای استارباکس به شکل امروزی تبدیل کرد.

اپل
بیشتر افراد داستان شرکت اپل را می‌دانند. این شرکت در یک گاراژ با مدیریت یک دانشجوی ترک تحصیل کرده آغاز به کار کرد. موفقیتی که اپل بعدها به دست آورد نشان می‌دهد برای تولید اولین محصول‌تان نیازی به یک تن پول ندارید، بلکه فقط باید خلأ موجود در بازار را پر کنید و چیزی ارائه دهید که قبلا وجود
نداشته است.

رستوران KFC
سرهنگ هارلند دیوید ساندرز در ۶۲ سالگی به سوی سودآوری از مرغ‌های کنتاکی ویژه‌ای که درست می‌کرد، گام برداشت. او پیش از آن شغل‌های متعددی داشت، از جمله کار در شرکت بیمه و پمپ بنزین. او فروش مرغ‌هایش را در دوران رکود بزرگ اقتصادی آمریکا از یک دکه در کنار جاده شروع کرد و به تدریج به موفقیت قابل توجهی رسید و به یکی از اولین رستوران‌های زنجیره‌ای بین‌المللی تبدیل شد.
مک‌دونالدز
دو برادر در سال ۱۹۳۷ بعد از اینکه به کالیفرنیا مهاجرت کردند، اولین مک‌دونالدز را به شکل رستوران گذری (سفارش و تحویل غذا داخل ماشین) افتتاح کردند. در سال‌های نخست، آنها بیشتر کباب می‌فروختند، اما بعد از گذشت یک دهه دریافتند که انواع برگر بیشترین طرفدار را در منو دارد. به منظور افزایش بازدهی، رستوران گذری جای خود را به رستوران‌های فعلی به شکلی که امروز آن را به‌عنوان فست‌ فود می‌شناسیم داد و منوی مک‌دونالدز نیز اصلاح شده و انواع برگر، سیب‌زمینی سرخ کرده و شیک‌ها به مشخصه اصلی آن تبدیل شد. قدیمی‌ترها می‌گویند تاسیس رستوران در دهه ۳۰ بسیار آسان‌تر و ارزان‌تر از امروز بوده و در برخی موارد به سرمایه خارجی احتیاج نداشته است.

گوگل
در سال 1995، دو دانشجوی دانشگاه استنفورد کالیفرنیا به نام‌های «لری
پیج »و «سرگئی برین» در دانشگاه با هم آشنا شده و یک سال بعد پروژه‌ دانشگاهی مشترکی را به نام BackRub آغاز کردند. ظرف پنج سال، این دو دانشجو که ابتدا کار خود را در گاراژ شروع کرده بودند، به موفقیت قابل توجهی دست یافته و حتی تلاش کردند خدمات آنلاین Excite را بفروشند که البته موفق نشدند. البته این پروژه در نهایت برای لری و سرگئی موثر بود و به تاسیس شرکت بزرگ گوگل منجر شد.

استودیو موسیقی آرتور موری
آرتور موری قبل از اینکه حتی «استارت‌آپ» به یک کلمه تبدیل شود، سلطان استارت‌آپ محسوب می‌شد. او در ابتدای قرن بیستم استاد فعالیت‌های هنری و موسیقی بود که پس از آموزش به یک بارونس (از اشراف‌زادگان اروپایی)، به شهرت قابل توجهی رسید و ظرف پنج سال آموزش هزاران کودک را بر عهده گرفت. در دهه 30 تعداد هنرجویان او به حدی رسیده بود که مجبور شد استادانی را آموزش دهد و به خدمت بگیرد. بهتر است خودمان را گول نزنیم. رسیدن به موفقیت، مشابه شرکت‌هایی که نام برده شد، به شانس زیادی نیاز دارد. آرتور موری این شانس را داشت، چون در زمان درست با فرد مناسبی برخورد داشت که به کار او علاقه‌مند شد. شما هم برای اولین جرقه کسب‌وکار کوچک خود لزوما به پول زیاد نیاز ندارید. شرکت‌هایی که نام برده شد، به موفقیت رسیدند چون نیازهایی را شناسایی کردند که پیش‌تر توجهی به آنها نشده بود و این مهارت را داشتند که راه‌حل‌های درست ارائه دهند. در پایان، باید گفت برنامه‌ریزی زمانی و ارتباطات را فراموش نکنید.