چگونه یک انسان تبدیل به یک متجاوز جنسی می‌شود؟

میترا فتحی
مربی بین‌المللی هوش هیجانی و اجتماعی
info@MitraFathi.com

آتنا اصلانی یکی از قربانیان تجاوز بود. امثال آتنا زیاد هستند. بسیاری از آنها روز‌ها مورد تجاوز بیماران روانی-جنسی قرار می‌گیرند اما کسی صدای آنها را نمی‌شنود. آتنا اصلانی و ستایش قریشی (دختر افغان) و چند کودک دیگر نمایندگان صدای وحشت زده دخترکانی هستند که چه در منزل خود، چه بیرون از منزل مورد تجاوز قرار گرفته و کسی از آنها خبر ندارد. آتنا اصلانی، ستایش، آتنا‌ها و ستایش‌های دیگر بر خلاف گفته‌های نااهلان، نادانان و بیماران اخلاقی- روانی به‌خاطر بی‌حجابی مورد تجاوز قرار نگرفتند. آنها به دلیل حضور بیماران روانی-جنسی، فقدان آموزش‌های لازم، آموزه‌ها و باور‌های غلط و بیمارگونه در زمینه روابط جنسی، مورد تجاوز قرار گرفتند. به‌جای ایجاد ترس، به‌جای ممنوعیت و محدودیت بهتر است آگاهی را رواج دهیم تا جلوی آسیب‌ها و قربانی شدن‌ها را بگیریم.

چه چیزی باعث می‌شود که یک انسان عقل و عاطفه خود را از دست داده و دست به تجاوز بزند؟

دلایل زیادی برای این امر وجود دارد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به اختلالات شخصیتی، بیماری‌هایی مانند سادیسم جنسی و عدم آموزش‌های ضروری اشاره کرد، اما بنا بر ظرفیت مقاله، تنها به شرح دو مورد از دلایل هیجانی آن می‌پردازیم.

۱. احساس شرم عمیق و وسیع. یکی از مهم‌ترین هیجاناتی که منجر به فساد بیشتر در یک جامعه می‌شود، احساس شرم است. احساس شرم را از حیا یا خجالت مثبت جدا کنیم. حیا باعث می‌شود که ما برای محافظت از خود یا آسیب نزدن به دیگران حد و مرز‌هایی را مشخص کنیم اما شرم یا خجالت سمی هیجانی است که منجر به تظاهر، دو رویی، و استفاده از نقاب‌های گوناگون می‌شود. هر چه نقاب‌های ما بیشتر شود، فریبکار‌تر می‌شویم و فریب دیگران برای ما ساده‌تر می‌شود. در بررسی روانی متجاوزان جنسی احساس شرم یکی از قوی‌ترین احساسات است.

ترس از نشان دادن خود حقیقی مان منجر به تحریک احساس شرم شده و شرم منجر به خودپوشانی و پنهان کاری می‌شود. این احساس باعث می‌شود که افراد حقیقی‌ترین احساسات خود را پنهان و سرکوب کنند. اتفاق دردناک وقتی رخ می‌دهد که توانایی تحمل بار احساسات مسموم کمتر از شدت این بار شده باشد. در این زمان فرد دست به کار‌های غیرعادی و حتی جنون‌آمیز می‌زند، یعنی یک جایی از لحاظ روانی منفجر می‌شود. وقتی افراد نتوانند حجم بار شرم درون خود را تحمل کنند، غالبا به کار‌هایی خلاف قانون و خلاف انسانیت و اخلاق دست می‌زنند، یکی از این کار‌ها تجاوز جنسی است. یکی از احساساتی که در جریان شرم ممکن است سرکوب شود حس کنجکاوی جنسی است. زمانی که با این کنجکاوی برخورد صحیح مطابق آموزش‌های صحیح نشود و فرد دائما از دانستن موارد ضروری منع و محدود شود، حریص به تجربه‌های ناسالم جنسی شده و این حرص او را بیشتر به انحرافات جنسی دعوت می‌کند، واقعیتی که در جامعه امروزی ما کاملا مشهود است. بنابراین، فضایی باز‌تر برای گفت‌وگو درباره جنسیت، زن، مرد و ارتباط جنسی لازم است تا از رواج انحرافات جنسی در جامعه پیشگیری شود.

وقتی جامعه‌ای آن‌قدر بسته باشد که غریزی‌ترین نیاز در آن به چیزی نجس، زشت و گناه تعبیر شود و صحبت کردن از آن منع گردد، افراد دچار انحراف در ابراز این نیاز و حس غریزی می‌شوند. ما نمی‌گوییم که جامعه باید برای روابط جنسی باز باشد، بلکه می‌گوییم افراد جامعه باید در زمینه جنسی نیز آموزش‌های صحیح ببینند و یاد بگیرند که چطور به طرز سالم با این نیاز خود برخورد کنند. وقتی انسان را از شناخت چیزی منع می‌کنیم، در اندک فرصتی که پیدا می‌کند به‌طور پنهانی به سراغ آن می‌رود یا برای شناخت آن و تخلیه روانی، دست به پرخاش می‌زند.

این‌طور نیست که فقط سرکوب احساسات مربوط به نیاز جنسی افراد، منجر به تجاوز شود، بلکه آسیب رساندن به شرم افراد نیز باعث ترس و پرخاشگری آنها می‌شود. افرادی که در کودکی بسیار تنبیه، شرمسار، تحقیر یا محدود شده یا نادیده گرفته شده‌اند، هیچ بعید نیست که در آینده به اعتیاد، انحرافات جنسی، پرخاشگری و دیگر حالات افراطی و بیماری‌ها مبتلا شوند. بنابراین، می‌توانیم بگوییم یکی از دلایلی که باعث می‌شود انسان‌ها کار‌های بد انجام دهند «احساس عمیق شرم» است. همچنین، سرکوب احساسات دیگر در افراد، خصوصا افرادی که دچار اختلالات شخصیتی هستند، باعث می‌شود که در اثر فشار هیجانی و برای تخلیه هیجانی خود دست به تجاوز بزنند. فوران استرس و هیجانات ناشی از کمبود‌ها، محدودیت‌ها و مشکلات زندگی نیز می‌تواند عامل موثری در ارتکاب تجاوز باشد. علاوه بر اینها، در افرادی که مرتکب تجاوز جنسی می‌شوند، عقده‌های روانی بسیار زیادی وجود دارد. این عقده‌های روانی ناشی از شرم آسیب خورده یا (شاید بتوان گفت) تحریک احساس شرم در افراد است. بنابراین، شاید بتوانیم نتیجه بگیریم که هر چه در جامعه‌ای احساس سمی شرم بیشتر باشد، در آن جامعه جرم، جنایت و تجاوز بیشتر است.

۲. عدم توانایی در مدیریت خود. فقدان مهارت مدیریت خود که از مهم‌ترین بخش‌های هوش هیجانی است باعث می‌شود که افراد نتوانند هیجانات خود را مدیریت و رفتار‌های خود را کنترل کنند. عده‌ای از افرادی که دست به تجاوز می‌زنند باور‌های ناسالمی را یاد گرفته و از آنها پیروی می‌کنند. این افراد آن‌قدر از لحاظ روانی و شخصیتی سست هستند که اگر، به‌عنوان مثال، فرد تاثیر‌گذاری به آنها بگوید تجاوز به کودکان اشکالی ندارد، باور و پیروی می‌کنند. آنها حتی با دیدن صحنه‌هایی از تجاوز نیز نمی‌توانند افکار و ذهن خود را مدیریت کنند و به تقلید از آن صحنه‌ها می‌پردازند. همچنین، برخی از افراد که نیاز جنسی شان سرکوب شده است نیز گاهی توانایی مدیریت هیجانات و کنترل رفتار را از دست داده و مرتکب چنین خطای بزرگی می‌شوند. تجاوز می‌تواند تاوان آموزه‌های غلط در رابطه با مسائل جنسی و فقدان آموزش‌های لازم در رابطه با مدیریت هیجانات و کنترل رفتار باشد.

چگونه یک انسان تبدیل به یک متجاوز جنسی می‌شود؟