الزامات و چالشها در هزاره سوم
سازمانهای غیردولتی، بازیگران جوامع مدنی
آراسب احمدیان مدیرعامل موسسه خیریه محک سازمانهای غیردولتی به عنوان عوامل اثرگذار در امور فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه، نقش بسیار ارزندهای دارند. آنها در توانمندسازی و فرهنگسازی در جامعه و شناختن و ریشهیابی مسائل اجتماعی و ارائه راهحلهای عملی برای رفع کاستیها، میتوانند با تقویت خودباوری و به کارگیری توان بالقوه نیروی کارآمد قشر عظیمی از مردم، مانع هدر رفتن منابع جامعه شوند. تشکلهای غیردولتی فرصت مناسبی برای حضور افراد در جامعه به آنها میدهند تا با انجام کارهای داوطلبانه، به رشد فکری و بالا بردن تواناییهای خود بپردازند که اثرات مثبت آن در عرصه خانواده و جامعه انکارناشدنی است.
آراسب احمدیان مدیرعامل موسسه خیریه محک سازمانهای غیردولتی به عنوان عوامل اثرگذار در امور فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه، نقش بسیار ارزندهای دارند. آنها در توانمندسازی و فرهنگسازی در جامعه و شناختن و ریشهیابی مسائل اجتماعی و ارائه راهحلهای عملی برای رفع کاستیها، میتوانند با تقویت خودباوری و به کارگیری توان بالقوه نیروی کارآمد قشر عظیمی از مردم، مانع هدر رفتن منابع جامعه شوند. تشکلهای غیردولتی فرصت مناسبی برای حضور افراد در جامعه به آنها میدهند تا با انجام کارهای داوطلبانه، به رشد فکری و بالا بردن تواناییهای خود بپردازند که اثرات مثبت آن در عرصه خانواده و جامعه انکارناشدنی است. این سازمانها با جلب اعتماد و کمکهای مردمی، ملی و بینالمللی برای رفع گرفتاریهای اجتماعی، میتوانند بار سنگینی را از دوش دولت بردارند. این سازمانها و شکلگیری آنها ریشه در تاریخ بشریت دارند، اما شکل نوین و سازمانیافته آنها و تعاریف بینالمللی مدون در مورد شکل و ماهیت این سازمانها به دو دهه آخر هزاره دوم بازمیگردد. در سرزمین ما نیز امر مشارکت در سنتها و آداب قومی و همچنین در اعتقادات دینی ما ریشه دارد. پایههای ابتدایی
و اولیه سازمانهای غیر دولتی در ایران به صورت مشارکت مردمی در دستگیری مستمندان، تاسیس پرورشگاه، آب انبار، درمانگاه، مدرسه و... به دست نیکوکاران و معتمدین محلی شکل گرفته است. امروز نیز کمکهای اهدایی مردم به این سازمانها که در ایران با نام پر محتوای سازمانهای مردمنهاد یا اختصارا «سمن» نامیده میشوند، در قالب وقف، نذورات یا مفاهیم نوینی چون مسوولیت اجتماعی تداوم همان اندیشه و اعتقادات در طول تاریخ این سرزمین است. سازمانهای غیردولتی خصوصا در اشکال موسسات عامالمنفعه، موسسات خیریه و انجمنهای حمایتی نوعی حلقه واسط بین کمککنندگان و خدمتگیرندگان هستند که فلسفه وجودی آنها بر ایجاد ارزش افزوده در تبدیل کمکهای کمککنندگان به خدمات دریافتی خدمتگیرندگان استوار است. گروهی از این تشکلها تنها وظیفه توزیع کمکهای دریافتی بین نیازمندان را برعهده دارند. بیشترین بروز این نوع اقدام هنگام روی دادن بلایای طبیعی و انواع فجایع است که در قالب دریافت انواع کمکهای نقدی و غیرنقدی از خیرین و رساندن آنها به دست نیازمندان روی میدهد. این نوع اقدامات عمدتا در دورههای کوتاه زمانی و به صورت غیرسازمانی انجام میشوند. گروه دیگر از
سازمانهای غیردولتی با تحلیل و شناخت نیازهای جوامع خدمتگیرنده از یک سو و شناخت و تحلیل انگیزهها و نیات جوامع کمککننده از سوی دیگر و با انجام اقدامات زیربنایی و بلندمدت منابع موجود در جوامع را به سیستمهایی تبدیل میکنند که به صورت مستمر و با ایجاد ارزش افزوده روی این منابع آنها را برای هموار کردن نیازهای گروههای هدف یا خدمتگیرندگان صرف کنند. این سازمانها با رویکرد بهبود مستمر به پایش دائمی کارآیی، اثربخشی و نتایج تبدیل منابع به خدمات پرداخته و نتایج این پایش را به طور مستمر و در نهایت شفافیت در اختیار کمککنندگان قرار میدهند. امروز استانداردهای بینالمللی در قالب بهترین شیوههای کاری برای سازمانهای غیردولتی تعریف شده است. این استانداردها یا بهترین شیوههای کاری توجه ویژهای به نحوه اداره سازمانها دارند و اثربخشی کمکهای کمککنندگان را به نحوه اداره سازمانها وابسته میدانند. این استانداردها که به ایجاد و توسعه روشهایی ممیزی عملکرد سازمانهای غیردولتی منجر شده است، تلاش میکند با بررسی دقیق مولفههای مدیریتی یک سازمان غیردولتی و گزارش این ممیزی به جوامع کمککننده، ظرفیتهای موجود در جوامع را به
سمت بازدهی بیشتر هدایت کنند. وجود برنامه استراتژیک یا مدیریت بر مبنای چشمانداز، وجود سیستمهای شفاف تامین و تخصیص منابع مالی، وجود سیستمهای برنامهریزی عملیاتی در سطح پروژهها و در سطح سازمان و همچنین استقرارچارچوب حاکمیت شرکتی یا سازمانی مهمترین مولفههای مورد توجه سیستمهای ممیزی سازمانهای غیردولتی است. بر همین اساس ضروری است مدیران سازمانهای غیر دولتی ایرانی نیز با درک این شرایط به توسعه سیستمهای مدیریت سازمانها بپردازند و آنها را بهبود بخشند تا توان جذب، مدیریت، بهرهوری و اثربخشی منابع را افزایش دهند. اما این موضوع هم قابل یادآوری است که هزاره سوم صحنه تعامل سه نیروی اساسی در جوامع است، دولتها به عنوان متولیان عرصه قوانین و زیرساختها، بنگاههای اقتصادی به عنوان بازیگران عرصه اقتصاد و سازمانهای غیردولتی بهعنوان بازیگران جوامع مدنی که تعامل مبتنی بر درک متقابل این سه حوزه قطعا به فعال شدن ظرفیتهای جامعه در بیشترین اندازه و اثربخشترین شکل آن منجر خواهد شد. a.ahmadian@mahak-charity.org www.mahak-charity.org
ارسال نظر