داستان گوین آرمسترانگ، موسس Lucky Iron Fish
تلاش برای ریشهکنکردن گرسنگی و فقرآهن دردنیا
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
در کشورهای در حال توسعه که باید با گرسنگی، سوءتغذیه و فقر مبارزه کنند، فقر آهن چیزی است که بر حدود ۲ میلیارد انسان در سراسر جهان تاثیر گذاشته است. کمخونی ناشی از فقر آهن میتواند موجب درد و خستگی، مشکلات بارداری و حتی افزایش مرگ زودرس در کودکان شود.
۵ سال پیش، گوین آرمسترانگ برای تغییر این روند Lucky Iron Fish را شروع کرد. این شرکت نوع B۱ از ماهی آهنی استفاده میکند که میتواند در آب جوش ریخته شود. بعد از حداقل ۱۰ دقیقه جوشیدن، باید ماهی را خارج کرد و کمی آب لیمو که برای جذب آهن ضروری است به آن اضافه کرد.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
در کشورهای در حال توسعه که باید با گرسنگی، سوءتغذیه و فقر مبارزه کنند، فقر آهن چیزی است که بر حدود ۲ میلیارد انسان در سراسر جهان تاثیر گذاشته است. کمخونی ناشی از فقر آهن میتواند موجب درد و خستگی، مشکلات بارداری و حتی افزایش مرگ زودرس در کودکان شود.
۵ سال پیش، گوین آرمسترانگ برای تغییر این روند Lucky Iron Fish را شروع کرد. این شرکت نوع B1 از ماهی آهنی استفاده میکند که میتواند در آب جوش ریخته شود. بعد از حداقل ۱۰ دقیقه جوشیدن، باید ماهی را خارج کرد و کمی آب لیمو که برای جذب آهن ضروری است به آن اضافه کرد. استفاده از این ماهی میتواند ۹۰ درصد آهن روزانه یک خانواده را تا بیش از پنج سال تامین کند. این ماهی که به ماهی آهنی خوش قدم یا خوش یمن (lucky iron fish) معروف است میتواند کمبود آهن را برای همیشه درمان کند. این ماهی ۷۵ درصد مصرف توصیه شده روزانه آهن یک بزرگسال را تامین میکند. ضمنا ماهی آهنی برای چندین سال دوام میآورد و فاسد نمیشود. این ماهی در ابتدا، در سال ۲۰۱۲ در کامبوج، کشوری با فقر آهن بالا، آزمون شد و در سال ۲۰۱۴ استفاده از آن بهطور رسمی شروع شد.
این شرکت به آرامی و با فروش حدود ۱۰۰ ماهی در ماه، کار خود را آغاز کرد. اما هماکنون به لطف برنامه «یکی بخر، یکی ببر» لاکی آیرون فیش ۱۰۰ ماهی در ساعت میفروشد. از زمان شروع این شرکت، ۷۰ هزار ماهی فروخته و ۷۰ هزار ماهی نیز به افراد نیازمند بخشیده شده است. در حال حاضر بیش از ۲۵۰۰ نفر در کامبوج از این ماهی آهنی استفاده میکنند، و آزمایشها نشان میدهد نیمی از کسانی که در این مطالعه شرکت کردهاند، بعد از ۱۲ ماه ضعف و کمخونی آنها بهطور کامل برطرف شده است. بهدلیل ماموریت گوین و اثری که این شرکت بر خانوادهها داشته است، اخیرا لاکی آیرون فیش در رده ۱۰ شرکت B برتر قرار گرفته است. در این مقاله با این کارآفرین که جهان را دگرگون کرد به گفتوگو نشستیم تا دریابیم چه چیزی به او انگیزه میدهد و در او شوق ادامه راه ایجاد میکند.
چگونه روزتان را شروع میکنید؟
تلفن همراهم را روشن میکنم و به ایمیلهایم نگاهی میاندازم. شرکت ما جهانی است و کار کردن در مناطق جغرافیایی متفاوت به این معناست که وقتی شما خوابید، اتفاقات بسیاری ممکن است رخ دهد.
چگونه روزتان را به پایان میرسانید؟
روزم را نیز با نگاه کردن به ایمیلهایم به پایان میرسانم؛ اما خیلی این کار را ادامه نمیدهم. چون بر خوابم تاثیر خواهد گذاشت. مطالعه میتواند ذهن من را اندکی از قیلوقال کار خارج کند و در من احساس آرامش ایجاد کند. هماکنون در حال مطالعه «بیایید با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم» نوشته دیوید سداریس هستم. او یکی از نویسندگان محبوب من است.
چه نوع استراتژی برای تمرکز انتخاب کردهاید؟
باید کارهایتان را اولویتبندی کنید. من اصلا تحمل از کاه، کوه ساختن را ندارم. شما انرژی فوقالعاده و وقت کمی برای انجام کارهای روزانهتان دارید.
وقتی کودک بودید، دوست داشتید در بزرگسالی چه کاره شوید؟
وقتی کوچک بودم، میخواستم یک کارآفرین شوم. وقتی در دبستان تحصیل میکردم، عمویم شرکت خودش را شروع کرد و من همیشه او را بخاطر این کار تحسین میکردم. شرکت او تجهیزات لولهکشی میفروخت. من تمام وقت با او کار میکردم. تنها برای اینکه در شرکت بمانم، زمینها را جارو میزدم. عاشق فضای آنجا بودم و از مشارکت در آنجا احساس غرور میکردم.
از بدترین رئیسی که داشتید چه چیزی آموختید؟
افراد عموما به این دلیل قلدری میکنند که در مورد چیزی احساس ناامنی کنند. آنها قدردان نیستند. شما میخواهید برای افرادی که با شما کار میکنند، بسیار محترم باشید. به یاد داشته باشید که آنها با شما کار میکنند؛ نه برای شما. از کار آنها تعریف کنید؛ چرا که وقت و انرژی بسیاری برای این کار صرف میکنند.
کدام سفر، زندگی شما را تغییر داده است؟
اولین باری که واقعا آمریکای شمالی را ترک کردم، در اولین سال دانشگاه و برای یک سمینار بود. ما به بوتسوانا رفتیم. میخواستم یک بانکدار بشوم؛ این شغل برای من نمونه یک سبک زندگی موفق، سودمند و مرفه بود. در این سفر اولین باری بود که فقر مطلق را از نزدیک مشاهده میکردم. پس از ترک بوتسوانا، فهمیدم که زندگی من در مسیر خودخواهانهای پیش رفته است. بهجای تنها گرفتن مدرک لیسانس، به ۱۰ سال ماندن در دانشگاه خاتمه دادم و سپس شرکت خودم را شروع کردم.
اولین ایده شما چه بود و با آنچه کردید؟
اولین ایده کسبوکار من، داشتن یک قفل از راه دور برای مثلا کسانی بود که اتومبیل دارند. کلاس هفتم یا هشتم بودم و عملا توانستم با عدهای از وکلای ثبت اختراع تماس بگیرم. آنها فرآیند را برای من توضیح دادند؛ اما من هیچ پولی نداشتم.
اولین شغلی که نکات مفیدی به شما آموخت چه بود؟
اولین شغل من جمع کردن زباله از جلوی یک خواربارفروشی کوچک بود. بچهها اغلب من را اذیت میکردند. آموختم که تحملم را بالا ببرم. آن محیط کاری بسیار بد بود؛ اما من به تجربه برای اخذ یک شغل بهتر نیاز داشتم؛ برای همین این کار را ادامه دادم. پوستم کلفت شد و این امر من را قویتر کرد.
برای بهرهوری چه ترفندی دارید؟
فهرستها. آنچه باید انجام شود را اولویتبندی کنید، آنچه باید فورا انجام شود و آنچه میتواند به بعد موکول شود را مشخص کنید. تا زمانی که وظایف اصلیام را انجام ندهم، شرکت را ترک نمیکنم.
زمانی که با یک مانع خلاقیت مواجه میشوید، استراتژی شما برای نوآوری چیست؟
صحبت با مردم. به نظر من در شرایط سخت، صحبت کردن با افراد دیگر، به شما کمک میکند تا با چشماندازهای آنها آشنا شوید؛ و راهحلهایی به ذهنتان برسد که پیشتر فکرش را نیز نمیکردید.
پینوشت:
1. این نوع شرکتها نوع جدیدی از شرکتها هستند که از قدرت کسب و کار برای حل مشکلات اجتماعی و محیطزیستی استفاده میکنند.
ارسال نظر