صنعت بیمه چگونه برای بیمه گر و بیمهشونده سودآور است؟
اکبر آقا یک کاسب بود،کاسبی پردرآمد که همه اهل محل او را میشناختند. به مردم پول قرض میداد، اگر کمکی از دستش برمیآمد انجام میداد. کسب و کار اکبر آقا خرید و فروش گندم بود، او گندمهای خریداری شده از کشاورزان را در گاراژ خود انبار میکرد و پس از رسیدن به مقدار معینی برای فروش به کارخانه اقدام میکرد. اما روزگار بهکام اکبر آقای قصه ما نبود در یک نیمه شب از صدای آژیر آتشنشانی و سر وصدای مردم از خواب بیدار شد و سراسیمه جلوی در منزل رفت. این گاراژ او بود که در حال سوختن بود. بله حاصل سالها رنج و زحمتش در عرض چند دقیقه جلوی چشمانش دود شد و به هوا رفت.
اکبر آقا یک کاسب بود،کاسبی پردرآمد که همه اهل محل او را میشناختند. به مردم پول قرض میداد، اگر کمکی از دستش برمیآمد انجام میداد. کسب و کار اکبر آقا خرید و فروش گندم بود، او گندمهای خریداری شده از کشاورزان را در گاراژ خود انبار میکرد و پس از رسیدن به مقدار معینی برای فروش به کارخانه اقدام میکرد. اما روزگار بهکام اکبر آقای قصه ما نبود در یک نیمه شب از صدای آژیر آتشنشانی و سر وصدای مردم از خواب بیدار شد و سراسیمه جلوی در منزل رفت. این گاراژ او بود که در حال سوختن بود. بله حاصل سالها رنج و زحمتش در عرض چند دقیقه جلوی چشمانش دود شد و به هوا رفت.
حال تکلیف چیست؟ اکبر برای پول گندمها به کشاورزان چک داده بود و اکنون بدون آنکه بتواند آنها را بفروشد باید پول آنها را میداد. با فروش منزل و ماشینش او حتی نتوانست نیمی از بدهی خود را بدهد. تکلیف در این وضعیت چیست؟ آیا این باید پایان کار یک فعال اقتصادی باشد؟ آیا سالها اعتبار و تجربه او باید با شعلههای آتش بسوزد و از بین برود؟بزرگی در این میان چارهای اندیشید. داریوش خان، بزرگی کرد و تصمیمی زیبا گرفت. او بازاریان را دور هم جمع کرد، همه کسبه خرد وکلان حضور داشتند. داریوش خان از همه آنان در مورد اکبر پرسید. آیا بدی از او دیدهاید؟ آیا کم فروشی کرده است؟ آیا پول کسی را سر موقع نداده است؟ خدا را شکر کسی از اکبر ذرهای بدی ندیده بود.
داریوش گفت: اکنون او از اسب افتاده و داراییاش از بین رفته ولی طبق جواب همین سوالات، اکبر از اصل نیفتاده. این اتفاق برای هر کدام از ما میتواند بیفتد و این پیشامدی است که شاید روزی گلوی ما را نیز بفشارد. بحث ما بحث گلریزان نیست، مقرر میشود از این به بعد هر کسی هر سال درصد کمی از درآمدش را به صندوق بازار واریز کند تا در صورت اتفاق از محل این صندوق مشکل مربوطه حل و فصل شود. اینطوری هر کسی مبلغی ناچیز واریز میکند که وقتی در صندوق جمع میشود توانایی مقابله با حوادث خیلی بزرگ نظیر آنچه برای اکبر پیش آمد را دارد.
این داستان صنعت بیمه است. صنعتی که امروزه جایگاه ویژهای در اقتصاد کشورهای بزرگ دارد. از همین داستان ساده میتوان مفهوم بیمه و ماهیت بسیار ارزشمند آن در زندگی انسانها را دریافت. ریسک در جامعه، در سطح کشور، در تجارت بینالملل و در نقاط مختلف دنیا در قالب حوادث گوناگون نهفته است و هر فردی بهتنهایی توانایی مقابله با آنها را ندارد ولی این صنعت بیمه است که شرایطی فراهم میآورد تا افراد با تقسیم ریسک بین هم، به یکدیگر در انجام فعالیتهای اقتصادی خود و مقابله با این پیشآمدها یاری کنند. باید بدانیم که همچون داستان بالا هدف انسانها از پرداخت مقرری بیمه، یا «حق بیمه» صرفا این نیست که حتما باید از آن برای خودشان استفاده کنند، این اشتباه بسیار بزرگی است که متاسفانه در جامعه ما شایع شده است. حتی در برخی شرایط افراد گرفتن خسارت را حق طبیعی خود میدانند و حاضرند برای دریافت وجه از شرکت بیمه صحنهسازی نیز بکنند. هر کسی با پرداخت حق بیمه خود در این خدمت ارزشمند سهیم میشود، منابع پرداختی شما تجمیع شده و بهعنوان سپر محافظتی در جبران خسارتهای مالی و جانی مردم بهکار گرفته میشود. در اکثر اوقات، حق بیمهای که شما پرداخت میکنید درصد ناچیزی از آن خدمتی است که در اثر وقوع حادثه شرکت بیمه به شما پرداخت خواهد کرد، بنابراین اگر قرار باشد همه مردم پول حق بیمه خود را دریافت کنند، صنعت بیمه از کدام منبع توانایی جبران مافات در هنگام بروز حادثه را خواهد داشت؟ از مهمترین فاکتورها در شکوفایی صنعت بیمه، وجود فرهنگ آن در سطح جامعه و وضع قوانین بیمهای مناسب توسط تصمیمسازان است.
بیمه نقش حیاتی در توسعه مالی و اقتصادی هر کشوری میتواند داشته باشد. وقتی ریسکهای بزرگ بین افراد یک کشور تقسیم میشود، انگیزه سرمایهگذاری بالا میرود، شما در هر کاری که میخواهید سرمایهگذاری کنید میتوانید بیمه مرتبط با آن را خریداری کنید و با ضریب اطمینان بالا قدم در راه کسب و کار خود بگذارید. بیمه با تقویت انگیزه سرمایهگذاری، بهنوعی بستر نوآوری و رقابت بین کارآفرینان را فراهم میکند. بالطبع با افزایش سرمایهگذاری افراد، تولید کشور افزایش یافته و رشد اقتصادی رقم خواهد خورد.کمک مهم دیگر صنعت بیمه به سیستم اقتصادی، تامین منابع سرمایهگذاری است. بیمه ریسک سرمایهگذاری را کاهش داده و انگیزه آن را بالا میبرد، اما کمک بسیار بزرگ دیگری نیز میکند. منابع سرمایهگذاری چگونه تامین میشود؟ برای مثال پرداخت وام یکی از متداولترین انواع منابع مالی در کلیه سیستمهای اقتصادی است. بانکها چگونه منابع مالی خود را در اختیار متقاضیان قرار میدهند؟ پر واضح است در قبال دریافت وثیقههای معتبر. صنعت بیمه با استفاده از کارشناسان متخصص خود در بررسی و ارزشگذاری وثایق بانکی کمک شایانی در تضمین منابع بانکی در صورت عدم پرداخت مشتریان خواهد کرد. وقتی وثیقههای بانکی بیمه شوند جریان خروجی منابع به سمت کارآفرینان و متقاضیان وام تسهیل میشود و این منابع با سرعت بیشتری در اختیار آنان قرار میگیرد که زمینهساز افزایش سرمایهگذاری و تولید خواهد بود.
در اینجا دو نمونه از تاثیرات کلی صنعت بیمه بر سیستم اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت. در یادداشتهای بعدی سعی بر آن است به مقایسه این صنعت در کشورهای مختلف بهخصوص کشور خودمان بپردازیم. درنظر داشته باشید که صنعت بیمه یک بخش بسیار مهم و حیاتی در رشد اقتصادی کشورها محسوب میشود.
ارسال نظر