دو علت عمده شکست طرحهای شهری
زهرا تمجیدی
پژوهشگر معماری و شهرسازی
طرحهای توسعه شهری مهمترین ابزار ساماندهی کالبدی شهرها به شمار میروند. احترام به اصول،ارزشها و معیارهای این طرحها به منزله «حیات» و«هویت» هر شهر تلقی میشود. گذشت بیش از چند دهه از زمان تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری در ایران به معنای آن است که بسیاری از این طرحها، دوره زمانی پیشبینیشده و حتی فراتر از آن را طی کردهاند؛ اما وضعیت کنونی شهرهای ما و عدم تحقق طرحهای توسعه شهری (بهویژه طرحهای جامع و تفصیلی) نشان میدهد که بهرغم همه تمهیداتی که در تهیه طرحها و تنظیم محتویات آنها صورت گرفته، بسیاری از این طرحها در دستیابی به اهداف خود ناموفق بودهاند.
زهرا تمجیدی
پژوهشگر معماری و شهرسازی
طرحهای توسعه شهری مهمترین ابزار ساماندهی کالبدی شهرها به شمار میروند. احترام به اصول،ارزشها و معیارهای این طرحها به منزله «حیات» و«هویت» هر شهر تلقی میشود. گذشت بیش از چند دهه از زمان تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری در ایران به معنای آن است که بسیاری از این طرحها، دوره زمانی پیشبینیشده و حتی فراتر از آن را طی کردهاند؛ اما وضعیت کنونی شهرهای ما و عدم تحقق طرحهای توسعه شهری (بهویژه طرحهای جامع و تفصیلی) نشان میدهد که بهرغم همه تمهیداتی که در تهیه طرحها و تنظیم محتویات آنها صورت گرفته، بسیاری از این طرحها در دستیابی به اهداف خود ناموفق بودهاند. علل ناکارآمدی این طرحها در شهر تهران را نمیتوان به صورت مجرد مورد بررسی قرار داد؛ زیرا به دلایل مشترک، بسیاری از این طرحها در همه شهرهای ایران، موفق به دستیابی به نتایج مورد انتظار نشده است. از این رو، مهمترین دلایل عدم تحقق طرحهای جامع و تفصیلی را میتوان در دو گروه کلی «نظام برنامهریزی» و «محتوا»ی طرحها دستهبندی نمود.
1- مشکلات نظام برنامهریزی طرحهای جامع و تفصیلی: از مهمترین مشکلاتی که در فرآیند برنامهریزی طرحهای مذکور میتوان به آنها اشاره کرد عبارتند از: نبود طرح آمایش سرزمین مصوب در مقیاس کشوری، ضعف ساختاری مدیریت شهری و فقدان مدیریت یکپارچه به منظور برنامهریزی، تهیه طرحها و تامین منابع مالی مورد نیاز برای اجرای آنها، طولانی بودن مدت زمان بررسی و تصویب طرحها تا ابلاغ آنها به نهادهای اجرایی، عدم انطباق میزان اعتبارات اختصاص یافته با ماهیت و سطوح طرحها و به تبع آن کمبود اعتبارات در فرآیند اجرای طرح، فقدان هماهنگی بین نهادهای دخیل در برنامهریزی و اجرای طرحها، روند برنامهریزی متمرکز از بالا به پایین در نظام برنامهریزی کشور و فقدان مبانی نظری منسجم درخصوص نحوه و چارچوب برنامهریزی مشارکتی که منجر به حذف مردم و نهادهای محلی از فرآیند برنامهریزی و اجرای طرحها و در نهایت ایجاد احساس عدم تعلق در آنها میشود.
2- مشکلات محتوایی طرحهای جامع و تفصیلی: عدم توجه کافی به واقعیتها و ارائه طرحها در یک فضای آرمانی و بدون در نظر گرفتن اقتضائات جغرافیایی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و...، فقدان ارتباط بین سه مولفه تعیینکننده یعنی جمعیت، فعالیت و عملکرد در محتوای طرحها، مشابهت زیاد محتوای طرحهای جامع و تفصیلی برای شهرهای مختلف ایران، فقدان ارتباط لازم بین مطالعات انجام شده و طرحهای اجرا شده، عدم وجود مطالعات جامع اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، تاریخی و جغرافیایی برای طرحها، فقدان نظام نظارت بر تهیه و اجرای طرحها، وجود قوانین و مقررات متعدد و بعضا متناقض در اجرای طرحها و...
با عنایت به موارد فوق، به نظر میرسد که نارساییها و عدم تحقق طرحهای جامع و تفصیلی منجر به اتخاذ سیاستها و تصمیمهای شتابزده و موردی توسط نهادها و سازمانهای مسوول میشود و آنچه ما در شهرها با آن مواجه هستیم، نتیجه همین تصمیمگیریهای شتابزده برای رفع موقت بحرانهای شهری است که گاه خود موجب ایجاد بحرانها و معضلاتی وسیعتر میشود. به نظر میرسد راه برون رفت از وضعیت کنونی شهرها، ایجاد یک نظام مدیریت و پایش یکپارچه برای برنامهریزی، اجرا و نظارت بر طرحهای توسعه شهری است. در این خصوص راه درازی در پیش است که جز با همت و اقتدار مدیران و مسوولین اداره امور شهر و در قالب یک برنامه منسجم و همه جانبه و با تاکید بر جنبه مشارکتی برنامهریزی میسر نخواهد بود.
ارسال نظر