من و مادرم؛ تاثیرات افسردگی مادر بر روحیات نوزادان
این پژوهش توانست تا حد زیادی به حساسیتهای مادر و وجود نشانهها و علائم افسردگی وی بپردازد و سپس تاثیرات ناشی از افسردگی را با تمرکز اصلی بر روی اعصاب و غدد نوزادان بررسی نماید. این تحقیق در دانشگاه یوتا توسط یکی از استادان به نام «الیزابت کانراد» در گروه روانشناسی انجام شد. در پایان نیز چنین نتیجهگیری شد که استراتژیهای نامطلوب پدر و مادر میتواند اثرات منفی بر نوزاد داشته باشد.
مکانیسم رهایی از استرس
مطالعه کانراد به دنبال بررسی چگونگی واکنش غدد و اعصاب یک مادر افسرده به استرس بود که محور اصلی بر روی غدد هیپوتالاموس، هیپوفیز و آدرنال نوزاد بود. این پژوهش ابتدا بر روی حیوانات آزمایشگاهی صورت گرفت و پس از تولد نوزاد مکانیسم اپی ژنتیک نوزادان با توجه به شرایط مادر بررسی شد. این تغییرات را میتوان در سطح اپی ژنوم نوزاد مشاهده کرد. در رابطه با اثرات نامطلوب افسردگی مادر بر نوزاد میتوان گفت، علاوه بر وضعیت تغذیه بلکه شرایط روحی مادر نیز بر سلامت نوزادان موثر است. تیم کانراد بهطور خاص به شرایط روحی و تغذیهای مادر و تاثیر آن بر کیفیت سلامت نوزاد میپردازد. برای مثال حساسیتهای مادر که به متیلاسیون DNA ژنها مرتبط است، تاثیر زیادی بر غدد هیپوتالاموس، هیپوفیز، آدرنال و اعصاب نوزادان میگذارد. متیلاسیون DNA زمانی افزایش مییابد که که یک گروه متیل به یک سیتوزین فردی (یکی از چهار بلوکهای ساختار اصلی DNA وRNA ) اضافه شود. هنگامی که گروه متیل به یک پروموتر ژن اضافه گردد، موجب کاهش فعالیت ژن DAN میشود. تحقیقات قبلی نشان میدهد که افسردگی در دوران بارداری و قرار گرفتن در معرض سوء استفادههای دوران کودکی موجب افزایش متیلاسیون DNA مرتبط و سپس کاهش فعالیت ژن میشود. از جمله میتوان به ژنهای کاهش استرس اشاره کرد که شامل glucoroticoid (NR۳C۱) و ۱۱β و هیدروکسی دهیدروژناز نوع ۲ (۱۱β- HSD۲) هستند.
افزایش متیلاسیون ۱۱β-HSD۲ تاثیرات مادر بر کودک را بیشتر میکند. به این معنا که نوزاد، شرایط روحی و زیستی مادر را به ارث میبرد و کورتیزول مادر به نوزاد منتقل میشود. با افزایش متیلاسیون نتایج NR۳C۱ در گیرنده گلوکوکورتیکوئید کمتر و کورتیزول وارد خون نوزاد میشود.
• رهایی نوزاد از فشارهای روانی مادر
برای بررسی اینکه آیا متیلاسیون DNA در NR۳C۱ و ۱۱β-HSD۲ با نشانهها و علائم افسردگی و حساسیت مادر در ارتباط است، کانراد و تیم او ۱۲۸ نوزاد متولد شده از زنان با علائم افسردگی را مورد بررسی قرار دادند. برای بررسی DNA و تست متیلاسیون نوزادان، از سطح کورتیزول بزاق آنها استفاده شد.
در آزمایشهایی که صورت گرفت، نوزادان در روبهروی مادران خود قرار میگرفتند. این آزمایش سه قسمت داشت که در قسمت اول ابتدا مادر و نوزاد به شکل طبیعی بازی میکردند. در قسمت دوم، مادران به شیرخوار خود بی توجه بودند و در قسمت سوم به مادران اجازه داده شد تا با کودک خود مجددا بازی کنند.
در این آزمایش هر ۳۰ ثانیه یکبار ارزیابی و حساسیتهای مادر ثبت گردید. برای این بررسی چهار مقیاس در نظر گرفته شد:
پذیرش مادر: تمایل و توانایی مادر برای پیروی از نوزاد خود است.
مطالبه: درجهای که مادر خواستهای خود را بر کودک تحمیل میکند.
پاسخ: پاسخ مادر به سیگنالهای دریافتی از نوزاد خود و واکنش به آنها.
لمسی مناسب: توانایی مادر برای لمس نوزاد خود به شیوهای ملایم و مهربان.
آنها یک نمونه کورتیزول پیش استرس از هر نوزاد قبل از ورود به آزمایشگاه و دو نمونه پس از استرس بعد از قسمت بازی بی توجه و بعد از قسمت بازی مراسم صورت گرفت. سوآپ گونه برای DNA، بعد از قسمت بازی دوم گرفته شده است. هنگامی که آزمایش انجام شد، تیم تحقیقاتی دریافتند که سطوح بالاتری از حساسیت مادر مربوط به کاهش کورتیزول است. در حالی که هیچ تفاوتی در متیلاسیون DNA در میان مادران با حساسیت بالا وجود نداشت. مادرانی که کمتر حساس بودند و افسردگی آنها بیشتر بود، سطوح بالاتری از متیلاسیون و کورتیزول در آنها وجود داشت. علاوه بر این، مادران با نشانههای افسردگی بیشتر، در طول بازی چهره به چهره با نوزاد خود، بیشتر آنها را لمس میکردند.
تحلیل و بررسی
نوزاد در مرحلهای به سر میبرد که هیچ اطلاعی از افسرده بودن مادر خود ندارد اما این حالات، تاثیرات نامطلوبی بر او به جا میگذارد. بسیاری از مادرانی که در حال مبارزه با افسردگی هستند، سعی دارند با کودک خود در ارتباط باشند.
در حال حاضر تیم کانراد در پی بررسی مادران و تاثیراتی که در دوره بارداری بر روی کودک بر جا میماند، تحقیقات گستردهای انجام می دهند. وی در این رابطه میگوید: ما به دنبال یک پژوهش وسیع هستیم تا با استفاده از روشهای خاص بتوانیم به خطراتی که افسردگی مادران برای کودکان دارد، پاسخ دهیم.
ارسال نظر