خودفراموشی یا افسوس برای زمان از دسترفته
همه ما عادت داریم که به خاطر زمان از دست رفتهمان در زندگی افسوس بخوریم. این افسوس بیشتر در سالهای بعد از نوجوانی به سراغمان میآید؛ زمانی که دانشگاه را هم پشتسر گذاشتهایم. پیش از پرداخت به جزئیات این افسوسها باید به این نکته هم اشاره کرد که این ادعا درباره همه صدق نمیکند و هستند کسانی که هیچ پشیمانی نسبت به رشتهای که در دانشگاه انتخاب کردند، ندارند و بالطبع در آینده از شغل خود نیز راضی خواهند بود اما همین افراد هم بابت کارهایی که در طول زندگی خود انجام دادند یا ندادند، افسوس میخورند.
همه ما عادت داریم که به خاطر زمان از دست رفتهمان در زندگی افسوس بخوریم. این افسوس بیشتر در سالهای بعد از نوجوانی به سراغمان میآید؛ زمانی که دانشگاه را هم پشتسر گذاشتهایم. پیش از پرداخت به جزئیات این افسوسها باید به این نکته هم اشاره کرد که این ادعا درباره همه صدق نمیکند و هستند کسانی که هیچ پشیمانی نسبت به رشتهای که در دانشگاه انتخاب کردند، ندارند و بالطبع در آینده از شغل خود نیز راضی خواهند بود اما همین افراد هم بابت کارهایی که در طول زندگی خود انجام دادند یا ندادند، افسوس میخورند. لازم نیست خیلی پیچیده فکر کنید؛ حتی بابت خوردن یک وعده غذای چرب هم میتوان افسوس خورد. ما همیشه با این افکار ساده درونی سر و کار داریم و تقریبا همه آن را بهعنوان واقعیت زندگی میپذیریم اما عدهای هستند که معتقدند افسوس خوردن بابت هر کاری که در زندگی میکنیم یا شکلی که زمان خود را میگذرانیم، میتواند زندگی را بر ما زهر کند. اینکه وقتی بهعنوان مثال در کنار خانواده هستید و کار نمیکنید، دائما به فکر کارتان باشید، از چیزهایی غافل میمانید که شاید هرگز فرصت دوباره تجربه کردن آن را بهدست نیاورید. به زبان ساده میتوان گفت
از زندگی لذت نخواهید برد. اما اینکه هرگز بابت زمان از دست رفته خود افسوس نخورید هم میتواند به ضررتان تمام شود.
بنابراین اگر اصلا نمیدانید چگونه باید روی وقت خود سرمایهگذاری کنید، باید بدانید که احتمالا روی الویتهای مهم زندگیتان سرمایهگذاری نکردهاید. اگر به همین روند ادامه دهید، به سادگی میبینید که سالها از زندگیتان گذشته و هیچکاری نکردهاید و بعد بابتش افسوس میخورید. حس یک بازنده مطلق را پیدا میکنید. زمانی را از دست خواهید داد که دیگر هرگز قابل بازگشت نیست، بنابراین برای جلوگیری از این اتفاق در آینده، بهتر است همین حالا شروع کنید به نوشتن و ثبت کارهایی که در زندگی برایتان اولویت دارند. روی تقویم برای انجام کارهای ضروری و مهمتان زمانبندی کنید تا ببینید چه مقدار از وقتتان را صرف این کارها میکنید و چه مقدار را صرف لذت بردن از زندگی.
در این میان باید بدانید که عدهای هستند که همیشه وقت شما را میدزدند. اطرافیان شما هیچ اهمیتی برای وقتتان قائل نیستند؛ این یک حقیقت است، از شنیدنش ناراحت نشوید. این اتفاق هم در محیط کار رخ میدهد و هم در زندگی شخصی. اینکه به همراه یک دوست بروید در کافیشاپ محل کار چای یا قهوه بخورید، لذتبخش است اما این را هم بدانید که اگر به کرات تکرار شود، وقت زیادی را از شما خواهد گرفت. وقتی که در آینده بابت از دست رفتنش افسوس خواهید خورد. بنابراین یاد بگیرید که به سادگی به دیگران «نه» بگویید؛ به چیزهایی که برای شما اهمیتی ندارد و صرفا وقتتان را خواهد گرفت.
البته سعی کنید بیشتر به آنهایی که میخواهند در محیط کار به طریقی وقتتان را بگیرند، نه بگویید. دوستان و خانواده را تا جایی که برایتان امکان دارد، از این قانون شخصی کنار بگذارید. در میان تمام ضربالاجلها و تمام کارهایی که باید انجام دهید، از خانواده و دوستان اصلی خود غافل نشوید. وقت گذراندن در کنار این افراد عشق و محبت را به زندگی شما تزریق میکند؛ نیرویی که برای ادامه کار خود به آن احتیاج دارید.
اینکه میگوییم برای کارتان اهمیت بیشتری قائل شوید یا کار را در الویت قرار دهید تا در آینده بابت زمان از دست رفته افسوس نخورید، به این معنا نیست که دست از تمام لذات زندگی بشویید. بهعنوان مثال سعی کنید تا جایی که امکان دارد از تعطیلات خود استفاده کنید و به مسافرت بروید. اینکه مدتی را از زندگی روزمره و کار هر روزه خود دور بمانید، نهتنها فرصت بودن در کنار خانواده و دوستان و کسب تجارب تازه را در اختیارتان میگذارد، بلکه از استرس ناشی از کار هم میکاهد. بعد از یک مسافرت خوب است که میتوانید سرحال و قبراق به زندگی کاری خود برگردید و با انرژی بیشتری کار را ادامه دهید. مطالعات نشان میدهد که غفلت از تعطیلات و یا به زبان سادهتر غفلت از تفریح میتواند خطر ابتلا به بیماریها و سکته قلبی را افزایش دهد؛ بنابراین استراحت و تفریح کردن را هم در الویتهای خود قرار دهید. اگر کارمند جایی هستید از همان ابتدای سال زمان مرخصیتان را مشخص کنید یا اگر برای خودتان کار میکنید، روی تقویم زمانی را برای سفر و استراحت کردن در نظر بگیرید.
یکی از غمانگیزترین اتفاقاتی که در مسیر زندگی افرادی که کار را در اولویت اصلی زندگی خود قرار میدهند، رخ میدهد، غفلت از خودشان است. در واقع این افراد خود واقعیشان را فراموش میکنند؛ تازه اگر اصلا وقتی برای شناخت خود پیدا کنند. این افراد فراموش میکنند که در کجای زندگی ایستادهاند یا اینکه از چه چیز لذت میبرند؛ مگر اینکه وقت خود را با برنامهریزی قبلی و با هدفی مشخص پیش ببرند. به عبارت دیگر میتوان گفت اگر به جز کار کردن کار دیگری انجام دهند، دیگر خودشان را میشناسند. اگر میخواهید زمان و زندگی را طوری بگذرانید که در آینده بابت گذر آن افسوس نخورید، به خاطر داشته باشید که خود اصلیتان را فراموش نکنید چراکه شاید در لحظه از خودتان راضی باشید اما در آینده متوجه خواهید شد که نهتنها از زندگیتان لذت نبردهاید، بلکه مهمترین چیز زندگیتان را فراموش کردهاید؛ «خودتان».
بنابراین اگر اصلا نمیدانید چگونه باید روی وقت خود سرمایهگذاری کنید، باید بدانید که احتمالا روی الویتهای مهم زندگیتان سرمایهگذاری نکردهاید. اگر به همین روند ادامه دهید، به سادگی میبینید که سالها از زندگیتان گذشته و هیچکاری نکردهاید و بعد بابتش افسوس میخورید. حس یک بازنده مطلق را پیدا میکنید. زمانی را از دست خواهید داد که دیگر هرگز قابل بازگشت نیست، بنابراین برای جلوگیری از این اتفاق در آینده، بهتر است همین حالا شروع کنید به نوشتن و ثبت کارهایی که در زندگی برایتان اولویت دارند. روی تقویم برای انجام کارهای ضروری و مهمتان زمانبندی کنید تا ببینید چه مقدار از وقتتان را صرف این کارها میکنید و چه مقدار را صرف لذت بردن از زندگی.
در این میان باید بدانید که عدهای هستند که همیشه وقت شما را میدزدند. اطرافیان شما هیچ اهمیتی برای وقتتان قائل نیستند؛ این یک حقیقت است، از شنیدنش ناراحت نشوید. این اتفاق هم در محیط کار رخ میدهد و هم در زندگی شخصی. اینکه به همراه یک دوست بروید در کافیشاپ محل کار چای یا قهوه بخورید، لذتبخش است اما این را هم بدانید که اگر به کرات تکرار شود، وقت زیادی را از شما خواهد گرفت. وقتی که در آینده بابت از دست رفتنش افسوس خواهید خورد. بنابراین یاد بگیرید که به سادگی به دیگران «نه» بگویید؛ به چیزهایی که برای شما اهمیتی ندارد و صرفا وقتتان را خواهد گرفت.
البته سعی کنید بیشتر به آنهایی که میخواهند در محیط کار به طریقی وقتتان را بگیرند، نه بگویید. دوستان و خانواده را تا جایی که برایتان امکان دارد، از این قانون شخصی کنار بگذارید. در میان تمام ضربالاجلها و تمام کارهایی که باید انجام دهید، از خانواده و دوستان اصلی خود غافل نشوید. وقت گذراندن در کنار این افراد عشق و محبت را به زندگی شما تزریق میکند؛ نیرویی که برای ادامه کار خود به آن احتیاج دارید.
اینکه میگوییم برای کارتان اهمیت بیشتری قائل شوید یا کار را در الویت قرار دهید تا در آینده بابت زمان از دست رفته افسوس نخورید، به این معنا نیست که دست از تمام لذات زندگی بشویید. بهعنوان مثال سعی کنید تا جایی که امکان دارد از تعطیلات خود استفاده کنید و به مسافرت بروید. اینکه مدتی را از زندگی روزمره و کار هر روزه خود دور بمانید، نهتنها فرصت بودن در کنار خانواده و دوستان و کسب تجارب تازه را در اختیارتان میگذارد، بلکه از استرس ناشی از کار هم میکاهد. بعد از یک مسافرت خوب است که میتوانید سرحال و قبراق به زندگی کاری خود برگردید و با انرژی بیشتری کار را ادامه دهید. مطالعات نشان میدهد که غفلت از تعطیلات و یا به زبان سادهتر غفلت از تفریح میتواند خطر ابتلا به بیماریها و سکته قلبی را افزایش دهد؛ بنابراین استراحت و تفریح کردن را هم در الویتهای خود قرار دهید. اگر کارمند جایی هستید از همان ابتدای سال زمان مرخصیتان را مشخص کنید یا اگر برای خودتان کار میکنید، روی تقویم زمانی را برای سفر و استراحت کردن در نظر بگیرید.
یکی از غمانگیزترین اتفاقاتی که در مسیر زندگی افرادی که کار را در اولویت اصلی زندگی خود قرار میدهند، رخ میدهد، غفلت از خودشان است. در واقع این افراد خود واقعیشان را فراموش میکنند؛ تازه اگر اصلا وقتی برای شناخت خود پیدا کنند. این افراد فراموش میکنند که در کجای زندگی ایستادهاند یا اینکه از چه چیز لذت میبرند؛ مگر اینکه وقت خود را با برنامهریزی قبلی و با هدفی مشخص پیش ببرند. به عبارت دیگر میتوان گفت اگر به جز کار کردن کار دیگری انجام دهند، دیگر خودشان را میشناسند. اگر میخواهید زمان و زندگی را طوری بگذرانید که در آینده بابت گذر آن افسوس نخورید، به خاطر داشته باشید که خود اصلیتان را فراموش نکنید چراکه شاید در لحظه از خودتان راضی باشید اما در آینده متوجه خواهید شد که نهتنها از زندگیتان لذت نبردهاید، بلکه مهمترین چیز زندگیتان را فراموش کردهاید؛ «خودتان».
ارسال نظر