«بهزاد سلمانی» در گفتگو با دنیای اقتصاد مطرح کرد:
۶میلیون نفر؛ تعداد واقعی بیکاران
دنیای اقتصاد،سهیلا قاسم زاده-بالا بودن نرخ بیکاری از مدتها پیش یکی از مشکلات عمده پیش روی دولتها بوده و در اثر این پدیده زیانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بسیاری بر دولت وارد آمده است . در گفتگویی با بهزاد سلمانی، اقتصاددان به تحلیل این موضوع پرداختیم. بهزاد سلمانی در گفتگو با دنیای اقتصاد یکی از دلایلی که باعث افزایش نیافتن نرخ بیکاری از ۵/۱۲ تا ۱۳درصد در ۸ سال گذشته شد را کم شدن جمعیت جویای کار میداند و میگوید: طبق اصطلاحات اقتصادی، جمعیت به دو بخش فعال و غیرفعال تقسیم میشود و این جمعیت فعال یا شاغل یا در جستوجوی کار در کشور ما کاهش یافته است.
دنیای اقتصاد،سهیلا قاسم زاده-بالا بودن نرخ بیکاری از مدتها پیش یکی از مشکلات عمده پیش روی دولتها بوده و در اثر این پدیده زیانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بسیاری بر دولت وارد آمده است .در گفتگویی با بهزاد سلمانی، اقتصاددان به تحلیل این موضوع پرداختیم. بهزاد سلمانی در گفتگو با دنیای اقتصاد یکی از دلایلی که باعث افزایش نیافتن نرخ بیکاری از 5/12 تا 13درصد در 8 سال گذشته شد را کم شدن جمعیت جویای کار میداند و میگوید: طبق اصطلاحات اقتصادی، جمعیت به دو بخش فعال و غیرفعال تقسیم میشود و این جمعیت فعال یا شاغل یا در جستوجوی کار در کشور ما کاهش یافته است. یعنی چون تعداد جمعیت فعال کشور کاهش پیدا کرده، نرخ بیکاری را کنترلشده تصور کردهایم که در واقع تصوری خیالی است.
این اقتصاددان تصریح کرد: در واقع جمعیت در سن کار کشور (جمعیت بین ۱۵ تا ۶۵ سال) روزبهروز در حال افزایش است و مصرفشان کاملا پابرجاست، اما بهدلایل مختلفی خارج از حوزه و حیطه اشتغال (چه جویای شغل و چه شاغل) قرار گرفتهاند. این امر هم فشار به جمعیت شاغل را زیاد میکند و هم باعث میشود که مسئولان و برنامهریزان کشور در برنامهریزی دچار خطا شوند. به دلیل اینکه اگر تصور کنیم نرخ بیکاری در ایران ۱۲ تا ۱۳ درصد است، به این نتیجه میرسیم که با ایجاد ۷۰۰ ،۸۰۰هزار شغل جدید قادر خواهیم بود بیکاری را تکرقمی کنیم، درحالیکه اگر بدانیم نرخ بیکاری کشور بیش از ۲۰درصد است و شمار بیکاران کشور نه ۳میلیون نفر بلکه حداقل ۵ تا ۶میلیون نفر است، این تصویر تغییر خواهد کرد.
وی با اشاره به اینکه یکی دیگر از تبعات این اتفاق، افزایش بار تکفل است، میافزاید: در حال حاضر هر ایرانی بار تکفل 5/3 تا 4 نفر را بهدوش میکشد، یعنی هر ایرانی باید برای 4نفر دیگر کار کند و هر چقدر این بار تکفل بیشتر باشد هم فشار به نیروی کار کشور افزایش مییابد و هم منابع ثروت کشور کاهش پیدا میکند. از همه مهمتر اینکه منابع لازم برای سرمایهگذاری را که سازنده آینده کشور است از بین میبرد.
این اقتصاددان خاطرنشان میکند: یکی از عواملی که باعث شده نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی از حدود ۲۸ الی ۳۰درصد تا سال۸۳ به حدود ۲۰ الی ۲۲درصد در سالهای ۹۱ و ۹۲ کاهش یابد همین مسئله بار تکفل و اشتغال است.
مسئله اصلی اقتصاد، بهرهوری اشتغال است
سلمانی میگوید: اما مشکل نیروی کار و اشتغال در ایران این نیست که سطح اشتغال در ایران پایین آمده و تعداد نیروی فعال جامعه کم شده است، چراکه اگر به مقدار کافی برای مردم شغل فراهم شود، خواهید دید بسیاری از کسانی که رسما میگویند جویای کار نیستیم یا بسیاری از کسانی که میگویند شاغل هستند به سر کارهای واقعی خواهند رفت.
وی ادامه میدهد: بهنظرم مسئله اصلی اقتصاد، بهرهوری اشتغال است که حتی قبل از روی کارآمدن دولت احمدینژاد هم در سطح نازلی قرار داشت، اما در 8سال گذشته نهتنها بهرهوری نیروی کار که قرار بود 5/2درصد رشد اقتصادی سالانه ایران را تشکیل دهد، افزایش پیدا نکرد، بلکه روند منفی هم داشت. مسئله اصلی این است که در بین 23میلیون نفری که در حال حاضر در ایران مشغول بهکار هستند، کار مولد واقعی خیلی کم صورت میگیرد.
در واقع در اقتصاد ایران اصلا بهرهوری اتفاق نمیافتد و منابع تولید ثروت در ایران حاصل کار و سرمایهگذاری واقعی نیست و اغلب از صادرات نفت خام و چرخیدن منابع نفتی درون اقتصاد ایران به وجود می آید که مشکل اصلی است.
شاغلان واقعی ایران؛کمتر از 14میلیون نفر
این استاد دانشگاه تصریح کرد: معتقدم اگر قرار بود ملاکهای بینالمللی بهرهوری در ایران عینا بهکار گرفته شود، شاید تعداد شاغلان واقعی ایران بهجای ۲۲میلیون نفر، کمتر از ۱۴میلیون نفر اعلام میشد. از نظر حجم بهرهوری اگر عنصر بهرهوری را با عنصر جمعیت غیرفعال که بالقوه جویای کار است اما چون کار پیدا نمیکند خود را غیرشاغل و غیرفعال معرفی میکند جمع کنید، شاید تعداد نیروی بیکار ایران بیش از ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر باشد. اگر قرار بود ملاکهای بینالمللی بهرهوری را بهکار گیریم و اگر قرار بود به تعداد افراد شغل مولد عرضه کنیم، تعداد کثیری از افرادی که خود را غیرفعال میدانند و میگویند جویای کار نیستیم، جویای کار میشدند ازجمله بسیاری از بانوان.
سلمانی افزود: اصلیترین تمرکز این نکته در خانمهاست. بیشتر خانمها چون فضایی برای کارکردن و اشتغال شرافتمندانه و مولد پیدا نمیکنند، غیرفعال میشوند. مسئله خیلی مهم دیگر این است که درحال حاضر سالانه چند میلیون تومان بهطور متوسط خرج تحصیلات متوسطه و عالی جوانان کشور میکنیم ولی بخش مهمی از آنها هرگز به مرحله جویای کار و فعال بودن وارد نمیشوند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز افزود: بخش مهمی از هزینههای آموزش عالی ایران در ایران هدر میرود. سالانه ۵/۱میلیون نفر به سن ۲۰سالگی میرسند ولی ۷۰۰هزار نفر جویای کار میشوند و بقیه به جرگه غیرمولدها میپیوندند و درحالی که درسشان را ادامه میدهند ، غیرمولد هستند. در این بین عده زیادی هستند که شاغل میشوند اما شغلشان مولد نیست و شغل هایی که مولد است، بهرهوری کافی ندارد. بنابراین بحران اصلی اشتغال در ایران در بهرهوری است و نه در تعداد شاغلان و نسبت اشتغال.
این اقتصاددان تصریح کرد: در واقع جمعیت در سن کار کشور (جمعیت بین ۱۵ تا ۶۵ سال) روزبهروز در حال افزایش است و مصرفشان کاملا پابرجاست، اما بهدلایل مختلفی خارج از حوزه و حیطه اشتغال (چه جویای شغل و چه شاغل) قرار گرفتهاند. این امر هم فشار به جمعیت شاغل را زیاد میکند و هم باعث میشود که مسئولان و برنامهریزان کشور در برنامهریزی دچار خطا شوند. به دلیل اینکه اگر تصور کنیم نرخ بیکاری در ایران ۱۲ تا ۱۳ درصد است، به این نتیجه میرسیم که با ایجاد ۷۰۰ ،۸۰۰هزار شغل جدید قادر خواهیم بود بیکاری را تکرقمی کنیم، درحالیکه اگر بدانیم نرخ بیکاری کشور بیش از ۲۰درصد است و شمار بیکاران کشور نه ۳میلیون نفر بلکه حداقل ۵ تا ۶میلیون نفر است، این تصویر تغییر خواهد کرد.
وی با اشاره به اینکه یکی دیگر از تبعات این اتفاق، افزایش بار تکفل است، میافزاید: در حال حاضر هر ایرانی بار تکفل 5/3 تا 4 نفر را بهدوش میکشد، یعنی هر ایرانی باید برای 4نفر دیگر کار کند و هر چقدر این بار تکفل بیشتر باشد هم فشار به نیروی کار کشور افزایش مییابد و هم منابع ثروت کشور کاهش پیدا میکند. از همه مهمتر اینکه منابع لازم برای سرمایهگذاری را که سازنده آینده کشور است از بین میبرد.
این اقتصاددان خاطرنشان میکند: یکی از عواملی که باعث شده نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی از حدود ۲۸ الی ۳۰درصد تا سال۸۳ به حدود ۲۰ الی ۲۲درصد در سالهای ۹۱ و ۹۲ کاهش یابد همین مسئله بار تکفل و اشتغال است.
مسئله اصلی اقتصاد، بهرهوری اشتغال است
سلمانی میگوید: اما مشکل نیروی کار و اشتغال در ایران این نیست که سطح اشتغال در ایران پایین آمده و تعداد نیروی فعال جامعه کم شده است، چراکه اگر به مقدار کافی برای مردم شغل فراهم شود، خواهید دید بسیاری از کسانی که رسما میگویند جویای کار نیستیم یا بسیاری از کسانی که میگویند شاغل هستند به سر کارهای واقعی خواهند رفت.
وی ادامه میدهد: بهنظرم مسئله اصلی اقتصاد، بهرهوری اشتغال است که حتی قبل از روی کارآمدن دولت احمدینژاد هم در سطح نازلی قرار داشت، اما در 8سال گذشته نهتنها بهرهوری نیروی کار که قرار بود 5/2درصد رشد اقتصادی سالانه ایران را تشکیل دهد، افزایش پیدا نکرد، بلکه روند منفی هم داشت. مسئله اصلی این است که در بین 23میلیون نفری که در حال حاضر در ایران مشغول بهکار هستند، کار مولد واقعی خیلی کم صورت میگیرد.
در واقع در اقتصاد ایران اصلا بهرهوری اتفاق نمیافتد و منابع تولید ثروت در ایران حاصل کار و سرمایهگذاری واقعی نیست و اغلب از صادرات نفت خام و چرخیدن منابع نفتی درون اقتصاد ایران به وجود می آید که مشکل اصلی است.
شاغلان واقعی ایران؛کمتر از 14میلیون نفر
این استاد دانشگاه تصریح کرد: معتقدم اگر قرار بود ملاکهای بینالمللی بهرهوری در ایران عینا بهکار گرفته شود، شاید تعداد شاغلان واقعی ایران بهجای ۲۲میلیون نفر، کمتر از ۱۴میلیون نفر اعلام میشد. از نظر حجم بهرهوری اگر عنصر بهرهوری را با عنصر جمعیت غیرفعال که بالقوه جویای کار است اما چون کار پیدا نمیکند خود را غیرشاغل و غیرفعال معرفی میکند جمع کنید، شاید تعداد نیروی بیکار ایران بیش از ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر باشد. اگر قرار بود ملاکهای بینالمللی بهرهوری را بهکار گیریم و اگر قرار بود به تعداد افراد شغل مولد عرضه کنیم، تعداد کثیری از افرادی که خود را غیرفعال میدانند و میگویند جویای کار نیستیم، جویای کار میشدند ازجمله بسیاری از بانوان.
سلمانی افزود: اصلیترین تمرکز این نکته در خانمهاست. بیشتر خانمها چون فضایی برای کارکردن و اشتغال شرافتمندانه و مولد پیدا نمیکنند، غیرفعال میشوند. مسئله خیلی مهم دیگر این است که درحال حاضر سالانه چند میلیون تومان بهطور متوسط خرج تحصیلات متوسطه و عالی جوانان کشور میکنیم ولی بخش مهمی از آنها هرگز به مرحله جویای کار و فعال بودن وارد نمیشوند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز افزود: بخش مهمی از هزینههای آموزش عالی ایران در ایران هدر میرود. سالانه ۵/۱میلیون نفر به سن ۲۰سالگی میرسند ولی ۷۰۰هزار نفر جویای کار میشوند و بقیه به جرگه غیرمولدها میپیوندند و درحالی که درسشان را ادامه میدهند ، غیرمولد هستند. در این بین عده زیادی هستند که شاغل میشوند اما شغلشان مولد نیست و شغل هایی که مولد است، بهرهوری کافی ندارد. بنابراین بحران اصلی اشتغال در ایران در بهرهوری است و نه در تعداد شاغلان و نسبت اشتغال.
ارسال نظر