فیدل کاسترو که بود و برای کوبا چه کرد؟
کمونیسم کارائیبی
قهرمان یا پوپولیست؛ این دو، واژههایی هستند که فیدل کاسترو با آنها یاد میشود. اما آیا فیدل کاسترو یک قهرمان ملی بود که توانست با سیاستهای سوسیالیستی عدالت را به آن کشور بازگرداند یا اینکه موجبات عقبماندگی کشورش را فراهم کرده است. در این خصوص هر کس از ظن خود در باب قهرمان کلاسیک سوسیالیستها صحبت میکند. فیدل کاسترو در میان رهبرانی که همزمان با او در قدرت بودند، طولانیترین دوران زمامداری داشت، و با اینکه ایالات متحده تلاش زیادی برای خلاص شدن از دست او به خرج داد و بارها طرح ترور وی را ریخت، نهایتا این فیدل کاسترو بود که در دوران زندگیاش شاهد فعالیت یازده رئیسجمهوری آمریکا بود.
قهرمان یا پوپولیست؛ این دو، واژههایی هستند که فیدل کاسترو با آنها یاد میشود. اما آیا فیدل کاسترو یک قهرمان ملی بود که توانست با سیاستهای سوسیالیستی عدالت را به آن کشور بازگرداند یا اینکه موجبات عقبماندگی کشورش را فراهم کرده است. در این خصوص هر کس از ظن خود در باب قهرمان کلاسیک سوسیالیستها صحبت میکند. فیدل کاسترو در میان رهبرانی که همزمان با او در قدرت بودند، طولانیترین دوران زمامداری داشت، و با اینکه ایالات متحده تلاش زیادی برای خلاص شدن از دست او به خرج داد و بارها طرح ترور وی را ریخت، نهایتا این فیدل کاسترو بود که در دوران زندگیاش شاهد فعالیت یازده رئیسجمهوری آمریکا بود.وجود کاسترو به آنها یادآوری میکرد که با اینکه کمونیسم در اکثر نقاط جهان با شکست روبهرو شده، اما درست زیر گوششان هنوز زنده است.کاسترو در سال ۱۹۲۶ میلادی در خانوادهای ثروتمند از ملاکان کوبا متولد شد، اما اختلاف فاحش میان سطح زندگی خودش با فقر شدید بسیاری از هموطنانش او را تحت تاثیر قرار داد و وی را به یک انقلابی تبدیل کرد.او مصمم به سرنگون کردن حکومت باتیستا بود، حکومتی که نامش مترادف با فساد، انحطاط و نابرابری شدید بود. کوبا در آن دوران بهشت ثروتمندان عیاش بود و عملا توسط باندهای تبهکار اداره میشد و فحشا، قمار و قاچاق مواد مخدر در آن فراگیر بود.کاسترو و انقلابیون همراهش از پایگاهشان در کوههای سیئرا مائسترا یک مبارزه چریکی کلاسیک را سازماندهی کردند. شورشیان روز دوم ژانویه ۱۹۵۹ وارد هاوانا شدند. با پیروزی کاسترو و فرار باتیستا، کوبا صاحب دولت جدیدی شد، که ارنستو چه گوارا هم عضو آن بود. رهبران کوبا قول دادند زمینها را به مردم واگذار و از حقوق فقرا دفاع کنند.
نگاه به شرق، رویگردانی از غرب
کاسترو تأکید داشت که ایدئولوژی او قبل از هر چیز کوبایی است. او آن موقع میگفت: «ما به دنبال کمونیسم یا مارکسیسم نیستیم. بهجای آن دموکراسی و عدالت اجتماعی میخواهیم، آن هم در چارچوب اقتصادی با برنامه».کاسترو خیلی زود مورد بیاعتنایی دوایت آیزنهاور، رئیسجمهوری آمریکا قرار گرفت، و طبق ادعای خودش، همین مساله او را به آغوش اتحاد جماهیر شوروی و رهبر آن زمانش، نیکیتا خروشچف، انداخت. از آن به بعد کوبا به یکی از صحنههای جنگ سرد تبدیل شد.در آوریل ۱۹۶۱ آمریکا تلاش کرد با به کارگرفتن ارتشی خصوصی متشکل از تبعیدیان کوبایی، حکومت کاسترو را سرنگون کند. ارتش کوبا در خلیج خوکها به مهاجمان حمله کرد و ضمن کشتن بسیاری از آنها، هزار نفرشان را به اسارت گرفت. فیدل کاسترو بهصورت یک ابرقدرت چنگ انداخته بود، و این برای آمریکا بخشودنی نبود.یک سال بعد، هواپیماهای تجسسی آمریکا موشکهای شوروی را در راه انتقال به کوبا شناسایی کردند. ناگهان جهان در لبه پرتگاه جنگ هستهای تمام عیار قرار گرفته بود. جان اف کندی، رئیسجمهوری وقت آمریکا هشدار داد: «در آن جزیره محصور، مجموعهای از پایگاههای شلیک موشکهای تهاجمی در حال ساخت است. هدف از احداث این پایگاهها نمیتواند چیزی جز ایجاد توانایی انجام حمله هستهای در نیمکره غربی باشد».ابرقدرتها به چشمان یکدیگر خیره شده بودند، اما این خروشچف، رهبر شوروی بود که موشکهایش را از کوبا بیرون کشید. البته در ازای این کار، آمریکا هم بطور مخفیانه سلاحهایش را از ترکیه خارج کرد.
حضور در آفریقا
فیدل کاسترو دیگر به دشمن شماره یک آمریکا تبدیل شده بود. سازمان سیا چند بار سعی کرد او را به قتل برساند، که معروفترین موردش عملیات مانگوس بود. در این عملیات قرار بود در سیگارهای برگ فیدل کاسترو مواد منفجره قرار داده شود. ایدههای عجیبتری هم وجود داشتند، از جمله طرحی برای ریختن ریش کاسترو با هدف دست انداختن او در انظار عمومی.اتحاد شوروی پول زیادی به کوبا سرازیر میکرد، و بخش عمده محصول شکر این جزیره را میخرید. کشتیهای روسی مرتبا به بندرگاه هاوانا وارد میشدند و کالاهایی را که کوبا بخاطر تحریمهای تجاری آمریکا شدیدا به آنها نیاز داشت، با خود میآوردند.با وجود اتکا به کمکها ی روسها، کاسترو کوبا را در رأس جنبش جدیدالتأسیس عدم تعهد قرار داد. اما در آفریقا او جانبدارانه عمل میکرد و نیروهای نظامیاش را در آنگولا و موزامبیک به کمک چریکهای مارکسیست فرستاد.اما دیگر دوره گورباچف بود و گلاسنوست (شفافیت) و پروسترویکا (تجدید سازمان)، برای انقلاب کاسترو فاجعهبار بود. مسکو خرید شکر از کوبا را قطع کرد و با این کار عملا اقتصاد کوبا را تعطیل کرد. کوبا هنوز تحت تحریمهای آمریکا بود و با قطع کمکهای حیاتی شوروی، کمبودهای دائمی و خالی شدن قفسههای فروشگاهها در کوبا اجتنابناپذیر شد. با طولانیتر شدن صفهای مواد غذایی، تحمل مردم کمتر شد.
شکستها و دستاوردها
کشوری که فیدل کاسترو آن را پیشرفتهترین کشور جهان میخواند، حالا با جمعیتی روبهروست که بهترین سواریهای آن خودروهای آمریکایی دهه ۵۰ یا ۶۰ میلادی است. در اواسط دهه ۹۰ میلادی، صبر و تحمل بسیاری از کوباییها به پایان رسید. هزاران نفر از آنها از طریق دریا راه ایالت فلوریدای آمریکا را در پیش گرفتند. البته بسیاری از آنها در طول مسیر غرق شدند، اما این حرکت رای عدم اعتماد خردکنندهای برای کاسترو بود.البته او پیروزیهایی هم بهدست آورد. الیان گونزالس، که مادرش را در حادثهای که در ساحل فلوریدا برای قایقشان پیش آمد، از دست داد، بعد از یک کشمکش حقوقی طولانی میان بستگانش در کوبا و میامی، به هاوانا بازگردانده شد.کاسترو دستاوردهای داخلی قابل توجهی هم داشت. خدمات درمانی رایگان و باکیفیت در دسترس همگان بود، و نرخ مرگ و میر نوزادان این کشور با اکثر کشورهای پیشرفته جهان قابل مقایسه است.در سالهای پایانی حکومتش بهنظر میرسید کاسترو قدری ملایمتر شده است. پاپ ژان پل دوم در سال ۱۹۹۸ در سفری تاریخی از کوبا دیدن کرد. انجام چنین سفری حتی پنج سال پیش از آن غیر قابل تصور بود. پاپ، کوبا را بهخاطر نقض حقوق بشر محکوم کرده بود.
کاسترو با وجود همه انتقادهایی که مخالفانش از وی داشتند نسخه خاص خودش را از کمونیسم کارائیبی خلق کرد، هر چند که در سالهای آخر مجبور شد آن را تعدیل کند و برای حفظ انقلابش دست به برخی اصلاحات در راستای اقتصاد بازار آزاد زد.اما توانایی کاسترو در تحریک آمریکا تا پایان با او بود. مثلا او توانست با ونزوئلا، که منابع نفتی عظیمی دارد، روابط نزدیکی ایجاد کند، و دوست نزدیکش، هوگو چاوز، خواهان استرداد یکی از برجستهترین دگراندیشان مخالف کاسترو شد.کاسترو بعد از انجام یک عمل جراحی در سال ۲۰۰۶، از قدرت کناره گرفت و از آن به بعد به ندرت در انظار عمومی ظاهر شد.گمانهزنی درباره وضعیت سلامتی کاسترو و موضوع جانشینان احتمالی او (از جمله برادرش رائول) از سال ۲۰۰۴ شروع شد. در آن سال او بهخاطر زمین خوردن دچار شکستگی کاسه زانو و بازو شد. در ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (۹ مرداد ۱۳۸۵)، تنها چند روز پیش از هشتادمین سالروز تولدش، کاسترو در پی جراحی اضطراری روده، قدرت را موقتا به برادرش رائول واگذار کرد. کوبا همچنان ابتلای او به سرطان روده را تکذیب میکرد و در فوریه ۲۰۰۷ (بهمن ۱۳۸۵) رائول کاسترو اعلام کرد که وضعیت سلامتی برادرش رو به بهبودی است.در فوریه ۲۰۰۸ (بهمن ۱۳۸۶) کاسترو اعلام کرد که دیگر سمت رئیسجمهوری و فرمانده کل قوا را نخواهد پذیرفت.او در نامهای که در روزنامه رسمی حزب کمونیست منتشر شد، گفت: «قبول مسوولیتهایی که به تحرک و از خود گذشتگی کامل نیاز دارد، خیانت به وجدانم است، زیرا توانایی جسمانی چنین کاری را ندارم».
ارسال نظر