تولید در کلاس جهانی
محسن محمدی
عضو هیات مدیره خانه معدن استان کرمان
"برنامه جامع اقدام مشترک" یا "برجام" به فرجام رسیده است. فرض کنیم دوره انتظار برای وقوع تحول در اقتصاد ایران به اتمام رسیده و موانع اتصال تجارت کشور به تجارت جهانی، روز به روز در حال حذف شدن است. وضعیت معیشتی و کیفیت زندگی با دسترسی به منابع و نیازمندیهای کیفی موجود در جهان بهبود مییابد، رشد اقتصادی کشور با توجه به موفقیت دولت در کنترل نرخ تورم و همزمان هجوم سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی و رونق تولید، افزایش یافته، وجوه ضبط شده در خارج به کشور باز میگردد و قابلیت ورود و جایگزینی تکنولوژی جایگزین صنایع فرسوده سالهای تحریم، هموار گردیده ،.
محسن محمدی
عضو هیات مدیره خانه معدن استان کرمان
"برنامه جامع اقدام مشترک" یا "برجام" به فرجام رسیده است.فرض کنیم دوره انتظار برای وقوع تحول در اقتصاد ایران به اتمام رسیده و موانع اتصال تجارت کشور به تجارت جهانی، روز به روز در حال حذف شدن است. وضعیت معیشتی و کیفیت زندگی با دسترسی به منابع و نیازمندیهای کیفی موجود در جهان بهبود مییابد، رشد اقتصادی کشور با توجه به موفقیت دولت در کنترل نرخ تورم و همزمان هجوم سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی و رونق تولید، افزایش یافته، وجوه ضبط شده در خارج به کشور باز میگردد و قابلیت ورود و جایگزینی تکنولوژی جایگزین صنایع فرسوده سالهای تحریم، هموار گردیده ،...فرضیات خوشبینانهای که میتواند رنج سالهای تحریم را التیام بخشد. اما واقعیت چیز دیگری است.برآورده شدن این فرضیات شیرین، اگر محال هم نباشد، بدون درک هستی شناسانه اقتصاد کشور و تدبیر میسر نخواهد بود. در این نوشته نگارنده به تشریح یکی از نقاط ضعفِ ایجاد نقش کشور در اقتصاد جهانی یعنی " عدم قابلیت تولید در کلاس جهانی" میپردازد.
اتمام دوران حاکمیت نفت
دوران سروری نفت بر اقتصاد ایران از سال 1287 شمسی با خروج نفت از اولین چاه ایران اغاز شد و چنان اقتصاد ایران را وابسته به خود نمود که در دورانی از این وابستگی، مفهومِ "اقتصاد بدون نفت"، مفهومی غیر قابل تصور و ناشدنی تلقی میگردید. استفاده از درامد آسان نفت و ورود وجه تبدیل یافته آن به نقدینگی کشور، منجر به بیماری اقتصادی معروف هلندی گردید که اثرات آن در رکود تورمی امروزه کاملا مشهود است. اکنون با تغییرات بنیادی در اقتصاد جهانی متاثر از: نوآوری ها، افزایش بهره وری صنایع،افزایش و توسعه رقابت در سطح جهانی، رشد تکنولوژی، توسعه جایگزینها،افزایش مقیاس تولید و رقابت بیشتر در قیمت، سیاستهای کشورهای موثر بر قیمت دلار و افزایش قدرت دلار و در نتیجه کاهش ارزش مواد اولیه،.. گرچه از اهمیت نفت کاسته نشدهاست لیکن کنترل قیمت آن از دایره نفوذ تولید کنندگان آن خارج گردیده است، از این رو با کاهش شدید درآمدهای نفتی کشورهای تولید کننده نفت، اقتصاد بدون نفت، ناخواسته به واژهای مورد انتظار تبدیل شده است، در این حالت تقویت درامدهای غیر نفتی برای جبران کاهش درامد نفت اهمیت زیادی دارد.
درامد مستقیم و غیر مستقیم دولتها
با توجه به ساختار فروش نفت توسط دولت و تعامل موجود با بانک مرکزی، ایجاد درامدی سهل و آسان برای دولت، به مرور ابعاد دولت را بزرگ و هزینههای جاری را بسیار افزایش داده است.هزینه هایی که تقریبا بطور کامل جذب میگردند. به نقل از آمار بانک مرکزی طی شش ماه سال 94 بیش از 46درصد بودجه مربوط به هزینه جاری دولت جذب گردیده است. این درامد مستقیم دولت و بهره گیری از نفت و سوء بهره برداری وجوه نفتی در شرکتها و بنگاههای اقتصادی دولتی، عملا قابلیت رقابت بسیاری از بنگاههای اقتصادی دولتی را شدیدا کاسته است. با کاهش نقش نفت در درامد دولت، تمایل دولت به افزایش و ایجاد ساختار برای درامدهای غیر مستقیمی مانند گمرک، مالیات و ... افزایش یافته است. اثر کاهش درامد در جذب فقط 18 درصد بودجه عمرانی طی شش ماه ابتدای سال 94 کاملا مشهود است.قطعا این درامد ها بدون ایجاد رونق در اقتصاد، افزایش تولید و صادرات کالاهای غیر نفتی و تقویت بنگاههای خصوصی برای ایجاد قابلیت درامد بیشتر و در نتیجه افزایش پرداخت مالیات و حقوق دولتی میسر نخواهد بود.براساس امار گمرک، از 80.626 میلیارددلار صادرات در ظاهر فقط 37 درصد صادرات را نفت تشکیل میدهد لیکن از50.561 میلیارددلار صادرات غیرنفتی نیز 36درصد مربوط به میعانات گازی و پتروشیمی بوده اند که در واقع ارتباط نزدیکی با نفت دارند.
توسعه صادرات یکی از راهکارهای بهبود وضعیت اقتصادی
بدیهی است افزایش صادرات، منجر به رونق تولید و افزایش رشد اقتصادی، افزایش درامد غیر مستقیم دولت و در نتیجه افزایش فعالیتهای عمرانی دولت، اصلاح تراز تجاری و افزایش قدرت خرید و قدرت چانه زنی در واردات میگردد. لیکن توسعه صادرات و حضور در بازار رقابتی جهانی نیازمند آگاهی از قواعد و اصول این بازار است.بخشی از این توانمندی، قابلیت تولید در کلاس جهانی است.البته قطعا ایجاد امنیت سرمایه گذاری، کنترل نرخ تورم توام با افزایش رشد اقتصادی، منجر به افزایش سرمایه گذاری خارجی میگردد که در افزایش سطح کیفی و کمی تولید اثر موثر و مستقیم دارد که در حدود وظایف دولت است.
تعاریف تولید در کلاس جهانی
واژه "تولید در کلاس جهانی" اولین بار توسط Schon Berger در سال 1982 استفاده گردید. بطور کلی این واژه در سه محدوده تعریف میگردد:عناصر و محدوده تولید در سطح جهانی، ویژگی شرکتها و بنگاههای اقتصادی دارای این قابلیت و در آخر استانداردها و دستورالعملها.گوناگونی تعاریف این واژه نشان میدهد که هنوز اتفاق نظری در این زمینه ایجاد نگردیده است لیکن شاید روانترین و ساده ترین تعریفی که نگارنده از مطالعه موضوعات طرح شده در این زمینه، استنباط نموده است این تعریف است: بهبود مستمر و سریع محصولات تولید و خدماتی عرضه شده در بازار جهانی به گونهای که مزیت رقابتی و همچنین رضایت مشتری همیشه حفظ گردد. قطعا ایجاد، حفظ و بهبود مزیت رقابتی نیاز به زیرساختهای تکنیکی و فنی و از همه مهم تر مدلی ذهنی و نوعی نگرش خلاقانه دارد. تعاریف موجود هرکدام بر یکی و یا چند مورد از این آیتمها تاکید دارند: تعهد مدیریت،کیفیت،رضایت مشتری،انعطاف پذیری،نوآوری و تکنولوژی،کاهش فعالیتهای فاقد ارزش افزوده،مدیریت تامین و تدارک،رهبری هزینه و قیمت و در انتها ایجاد قابلیت رقابت در سطح تامین کنندگان جهانی.بر اساس نظر ویل رایت-هیز تولید در کلاس جهانی نیاز به توانایی هایی دارد:توانایی و مهارتهای نیروی انسانی،توان و دانش فنی مدیریتی،توان رقابت از طریق کیفیت،فن آوری ساخت و تولید و در انتها بهبود مستمر
وضعیت موجود در کشور در زمینه توانمندی ها
توانایی و مهارتهای انسانی: حضور و رتبههای کسب شده در المپیادها و مسابقات علمی جهانی، توجه ویژه به سرمایههای انسانی در بسیاری از شرکتها،امید بخش به نظر میرسد و نشان از توجه به بعد دانشی و شناختی دارد، لیکن مشاهده رتبه بندی ایران در تقریبا همه موضوعات دارای شاخص در جهان مانند کیفیت زندگی، سرانه درآمد ... نشان از عدم توجه به بعد نگرشی و یا مهارتی درست در همه این زمینه ها دارد. به بیان دیگر، کامیابی در زمینههای تئوریک و دانشی، بدون توجه به ابعاد مهارتی و نگرشی، از مدرسه، دانشگاه تا محیط کار، ارزش واقعی برای کشور در سطح جهان خلق ننموده است.براساس اعلام موسسه لگاتوم در سال 2015 رتبه ایران از بین 141 کشور، از نظر اقتصادی 105،کارافرینی 92،حکمرانی 122، آموزش 65،بهداشت 67،امنیت 120،سرمایههای اجتماعی 130 بوده است که جای نگرانی دارد.
از مثالهای واقعی این ضعف میتوان به این موارد اشاره کرد: ناکارآمدی سیستم اموزشی و توجه محض به دانش بجای ایجاد مهارت و نگرش، ضمن افزایش سن شروع بیکاری، باعث افزایش سطح توقع جویندگان کار فاقد توانایی موثر مورد نیاز صنعت گردیده است و یا در بسیار از شرکتها، سیستم آموزشی عریض و طویل ،5S نظامهای پیشنهادات، 6sigma و انبوهی از روشها و مکانیزمهای کنترل کیفیت و تعالی سازمانی و ... وجود دارد و جوایز مختلف و گواهینامه ها دریافت شده، لیکن هیچکدام موجب کامیابی در زمینههای عرضه محصول باکیفیت، موفقیت در بازار و تغییر نگاه جهانی نسبت به کیفیت محصولات ایرانی نشدهاند. در زمینههای فن آوری و ساخت نیز، عدم اتصال به جهان بنا به تحریم ضمن فرسوده شدن تجهیزاتی این امر، موجب عقب ماندگی در دسترسی به تکنولوژیهای روز جهان شده است که دسترسی به این تکنولوژی ها نیاز به منابع ناموجود مالی دارد و یا ایجاد امنیتهای سرمایه گذاری برای جذب سرمایه گذاریهای خارجی.
نیازمندیهای تولید در کلاس جهانی
نگارنده معتقد است برای تولید در کلاس جهانی نیاز به دو گروه مولفه وجود دارد.مولفههای نگرشی و مولفههای عملیاتی. در زمینه نگرش، اعتقاد به بلندمدت بودن سرمایه گذاری و عدم توقع از بازدهی آنی و سریع و همچنین اعتقاد به کیفیت و حس علاقه به تامین نیاز مشتری در سطح جهانی، توجه به محیط زیست و ابعاد انسانی و اخلاقی تولید و همچنین اعتقاد به نیاز به حضور در بازار جهانی اهمیت دارد . در زمینه مولفههای عملیاتی، میتوان به توان تکنولوژیکی و تجهیزاتی، ایجاد فرایندها تولید محصول باکیفیت، شناخت و انطباق استانداردهای تولید در سطح کیفی بازار جهانی،مدیریت ارتباطات،شناسایی بازارجهانی، کاهش زمان تاخیر رسیدن محصول به مشتری، سهولت ارتباط با مشتری، کاهش زمان انتظار مشتری، درک بازار رقابتی، مدیریت هزینههای تولید و هزینههای کیفیت و شفاف سازی فرایندهای تولید و مالی را نام برد.
نقد وضعیت تولید از نظر نگرشی
مصاحبه با بسیاری از تولید کنندگان نشان میدهد،بسیاری هیچ آگاهی از ادبیات حضور و یا درک نیاز به حضور در بازار جهانی و یا نگاهی بلندمدت در این زمینه را ندارند. بیثباتی در قوانین و مقررات، نوسانات مدیریت نشده نرخ ارز و رقابت بنگاههای دولتی با بنگاههای اقتصادی خصوصی و مواردی از این نوع، موجب افزایش ریسکهای بازرگانی و سیاسی گردیده و ریسک پذیری تولید کننده را کاهش داده است.گرچه افزایش نرخ ارز درامد حاصل از صادرات را افزایش میدهد لیکن موجب افزایش هزینههای مستقیم و غیر مستقیم تولید میگردد. بصورت دیگر ناپایداریهای حاکم بر اقتصاد داخلی، نوعی نگرانی را در ذهن تولید کننده نهادینه نموده است. نرخ ارز طی چند ماه در کشور حتی بین 10 تا 20 درصد نوسان داشته است.بنا به اعلام دولت قرار بود ارز طی نیمه دوم سال 95 تک نرخی شود لیکن احتساب نرخ ارز در بودجه به میزانی بسیار کمتر از پیش بینی ها، نشان از نبود عزم جدی برای این امر دارد.
مدل ترکیه
گرچه ترکیه بنا به اشتباهات عجیب سیاسی و ایجاد تنش، در زمینه صادرات با کاهش روبرو شده، لیکن برنامه تعیین شده توسط این کشور تا سال 2013 (تدوین شده توسط وزارت اقتصاد و مجمع صادرکنندگان کشور ترکیه)قابل تامل است. اولین نکته قابل توجه تعریف رسیدن به 500 میلیارد دلار صادرات و هم جهت شدن تمام قوانین و برنامههای صادراتی کشور در این جهت است.از دیگر برنامههای این کشور به این موارد میتوان اشاره کرد.اجرای پروژههای تحقیقاتی برای توسعه و ارتقا قابلیتهای صادراتی بین المللی، افزایش مشارکت در نمایشگاهها و توجه به تبلیغات و برندسازی بین المللی، ایجاد تنوع در بخشهای مختلف صادراتی، فعالیتهای تجاری متمرکز بر بازار هدف،ارتقا قابلیت صادرات توسط بنگاههای کوچک و متوسط جهانی سازی برند ترک،تبدیل استانبول به مرکز مد و نمایشگاه در ترکیه،حمایتهای قوی و واقعی از صادرات با استفاده از تسهیلات و منابع بانکی، تعدد و تنوع در خوشههای صادراتی برای ایجاد توان رقابت،توسعه و افزایش قابلیت حمل و نقل برای کاهش هزینههای صادرات، توسعه ابزارهای جدید پشتیبانی مالی از صادرات مانند توجه به زیرساختهای فن آوری اطلاعات.
تعهد مدیریت
اولین بار این مفهوم برای تولید در کلاس جهانی توسط Stalk&Hout طرح گردید. اینکه مدیریت اطمینان حاصل کند که نیروی کار برای تولید قابل قبول بازار جهانی، به میزان کافی از استانداردهای کیفی مطلع و ادبیات فعالیت در این بازار را فراگرفته است. متاسفانه بسیاری ازسازمانهای ایرانی از چنین آگاهی از مدیران ارشد و باالتبع آن دیگر بخشها ناآگاه و یا به انجام آن متعهد نمیباشند. عدم وجود نگاه برنده-برنده بین بازرگان و تولید کننده نیز موجب سرایت این آگاهی از بازرگان موفق به تولید کننده نگردیده است.
کیفیت
از نگاه کیفیت، تولید محصولات صادراتی ایران به دو گروه تقسیم میگردد، تولیدات دارای فرایندهای کنترلی و تولیدات فاقد فرایند .در گروه اول مانند شرکتهای معدنی و فولادی، واحدهای مرتبط با امر بطور گسترده وجود دارد لیکن بنا به عدم توجه به هزینههای کیفیت متناسب با کیفیت مورد انتظار مشتری، مزیت رقابتی ویژهای ایجاد نگردیده است. در گروه دوم بنا به عدم وجود فرایندهای ایجاد کیفیت در کنار توانایی هایی مانند برندسازی،بسته بندی متناسب و ... عملا منافع صادرات در بسیاری از موارد نصیب تولید کننده و یا حتی کشور نمیگردد. صادرات زعفران پسته و خرما بصورت فله از مثالهای مناسب در این زمینه است.
رضایت مشتری
رضایت مشتری مرتبط با تعریف نیازهای کیفی و کمی، پاسخگویی به شکایات و تقاضاهای مشتری، وجود افراد متخصص و آگاه از قواعد ارتباط و ایجاد امنیت بهداشتی، مالی و بیمهای برای مشتری است.قطعا در این زمینه جز مواردی معدود، مثالهای قابل قبولی وجود ندارد. این خلا موجب اتصال دست دوم و با واسطه بسیاری از تولید کنندگان با مشتریهای خارجی گردیده است.
انعطاف پذیری
در این زمینه وجود زیرساخت و همچنین عوامل انسانی برای پاسخ سریع به مشتری و درک نیازها برای معرفی محصولات، ضرورت دارد. به عنوان مثال درک سریع نیاز به محصول خاصی در زمان و موقعیت خاص، سریعا باید منجر به فراهم نمودن کالا منطبق با نیاز تعریف شده گردد.
نوآوری و تکنولوژی
جهت گیری این امر، کاهش زمان انتظار مشتری و تنظیم ماشین آلات برای برآورده سازی نیاز مشتری است. در دوران پسابرجام، وجود سرمایه در گردش برای این امر اهمیت دارد. بدیهی است تولید کنندگانی که با تبدیل سرمایه در گردش به اجزا سرمایهای نامناسب، در این زمینه انعطاف کافی را نخواهند داشت.
کنترل آسان کننده ها یا تسهیلات
این آیتم ،اشاره به تمرکز روی کاهش ضایعات،برنامههای پیشگیرانه تعمیرو نگهداری، بهبود فضای کسب و کار، دارد. در بسیاری از شرکتهای تولید کننده این کنترل وجود دارد لیکن هیچ جهت گیری برای تمرکز روی صادرات باکیفیت ایجاد نگردیده است.
مدیریت تامین و تدارک
شناسایی و ارتباط موثر با تامین کنندگان در کاهش هزینههای تامین و نگهداری تجهیزات و قطعات مورد نیاز تولید باکیفیت به گونهای که مشارکت آنها موجب ارتقا کیفیت گردد. متاسفانه توجه به قیمت و هزینه در این زمینه موجب کاهش اثر بخشی ارتباط موثر با تامین کنندگان کیفی گردیده است.
رهبری هزینه و قیمت
یکی از روشهای توسعه حضور در بازارهای جهانی، ایجاد توانایی رهبری قیمت است. متاسفانه تولید بدون توجه به مزیت نسبی و توجه نامناسب به اشتغال، منجر به ناتوانی در مدیریت هزینه و قیمت تمام شده گردیده است.
رقابت جهانی
تحقیق، شناسائی،درک ادبیات فعالیت در بازار جهانی، نیازمند دانش و مهارت هایی است. ورود و ماندن در بازار جهانی بدون این قابلیتها میسر نمیباشد.
ارسال نظر