گفتوگو با جمشید منصوریان، اولین شهردار مشهد پس از انقلاب:
عبور از بحرانهای شهرداری با کمک مردم
از نظر مالی نیازی به حقوق شهرداری نداشتم بودجه شهرداری در هفته به سختی به ۲۰۰ هزار تومان میرسید با آقای مهندس بازرگان و مهندس صباغیان وزیر کشور وقت صحبت کردم، وضعیت بودجه دولت مناسب نبود و حتی سه بار نیز خدمت حضرت امام خمینی(ره) رسیدم طرز فکر من اینطور نبود که افرادی به این دلیل که تفکرات سیاسی دیگری دارند، به عنوان مثال بعد از ۲۰ سال کار در شهرداری آنها را از کار برکنار کنم دنیای اقتصاد، سید مهرداد امیر کلالی- از زمانی که کاشف الملک در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی مسئولیت بلدیه یا به اصطلاح امروزی شهرداری مشهد را به عهده گرفت، تا به امروز شهر مشهد ۶۳ شهردار به خود دیده است.
از نظر مالی نیازی به حقوق شهرداری نداشتم بودجه شهرداری در هفته به سختی به 200 هزار تومان میرسید با آقای مهندس بازرگان و مهندس صباغیان وزیر کشور وقت صحبت کردم، وضعیت بودجه دولت مناسب نبود و حتی سه بار نیز خدمت حضرت امام خمینی(ره) رسیدم طرز فکر من اینطور نبود که افرادی به این دلیل که تفکرات سیاسی دیگری دارند، به عنوان مثال بعد از 20 سال کار در شهرداری آنها را از کار برکنار کنم دنیای اقتصاد، سید مهرداد امیر کلالی- از زمانی که کاشف الملک در سال 1297 هجری شمسی مسئولیت بلدیه یا به اصطلاح امروزی شهرداری مشهد را به عهده گرفت، تا به امروز شهر مشهد 63 شهردار به خود دیده است. شخصیتهای مختلفی که بعضا تخصصهای گوناگونی داشتهاند. از نظامی تا مهندس عمران و کارشناسی الهیات در زمره تخصصهای شهرداران مشهد بوده است. برای اطلاع از وضعیت شهر و شهرداری مشهد در روزهای سخت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به سراغ جمشید منصوریان، اولین شهردار مشهد پس از انقلاب رفتیم تا از حال و هوای آن روزگار برای ما صحبت کند. وی که متولد سال 1315 در مشهد است تا هشت سالگی در تهران بوده و بعد از آن به مشهد آمده و تا مقطع متوسطه در این شهر تحصیل کرده و
در کنکور دانشگاهها در کالج آمریکایی بیروت قبول شده است، اما به دلیل اینکه چریکها کالج بیروت را محاصره کرده بودند تحصیل در این دانشگاه خوش نام برایش میسر نشده است.
منصوریان در دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی ساختمان تحصیل کرده و در سال ۱۳۴۳ فارغالتحصیل شده و چون در مبارزات سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی فعالیت کرده است بعد از فارغالتحصیلی ممنوعالکار میشود. مدتی در تهران کارهای مختلفی انجام داده و بعد از عزیمت به مشهد به عنوان مهندس مشاور شرکت ساخت پست فشار قوی و توربین برق فعالیت کرده است. مدتی بعد در اداره مسکن و شهرسازی مشغول به کار میشود و اجرای طرح مجموعه ششصد دستگاه در بلوار قاضی طباطبایی را به عهده میگیرد، ولی بدلیل اینکه پروندههای مبارزات سیاسی او را به جریان میاندازند به زاهدان منتقل میشود. بعد از آن نیز به اهواز میرود و پیمانکار صنایع فولاد اهواز میشود و بعد از بهرهبرداری از آن به شمال کشور سفر میکند و مدیر پروژه چوب و کاغذ مازنداران در ساری میشود.
منصوریان در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی توسط استاندار وقت خراسان فراخوانده میشود و از اسفند ۱۳۵۷ تا آذر ۱۳۵۸همزمان با فعالیت دولت موقت مهندس مهدی بازرگان مسئولیت شهرداری مشهد را به عهده میگیرد. بعد از مسئولیت در شهرداری نیز در سال 1358 که زلزله گناباد رخ میدهد، 3400 دستگاه خانه برای زلزلهزدگان میسازد. با او در مورد وضعیت شهرداری در آن دوران صحبت کردیم و او از وضعیت آشفته و کمبود شدید بودجه شهرداری میگوید و اذعان دارد که صرفا با سه ابتکار عمل توانسته است از بحران کمبود اعتبارات به سلامت عبور کند.
منصوریان معتقد است که این سه ابتکار عمل مرهون حرکت و پویایی مردم بود که شهرداری توانست روال کار را به صورت عادی و روزمره انجام دهد. همچنین با او در مورد فضای کار در آن دوران و دخالتهای صورت گرفته در امور شهرداری نیز صحبت کردیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
قبل از انتصاب به سمت شهرداری، به چه فعالیتهایی مشغول بودید لطفا نحوه ورود خود را به شهرداری برایمان بگویید؟
قبل از انقلاب بدلیل فعالیتهای سیاسی که انجام میدادم و همچنین در جلسات کانون نشر حقایق آقای محمدتقی شریعتی و جلسات دکتر علی شریعتی شرکت میکردم با دوستان مبارز آشنا شدم و مسلما افکار من تحت تاثیر اسلام و افکار نواندیشان بود. بعد از اینکه انقلاب به پیروزی رسید، استاندار جدید خراسان از بنده دعوت به همکاری کردند، من هم از ساری به مشهد آمدم و مسئولیت شهرداری مشهد را به بنده سپردند. امام خمینی هم فرمودند که فارغ از گرایشات حزبی امور را بدست بگیریم و من هم که از نظر مالی نیازی به حقوق شهرداری نداشتم.
لطفا فضای روزهای اول انقلاب در مشهد را توضیح دهید. امور شهرداری در آن روزها به چه صورت انجام میشد؟
فضای انقلاب خیلی متفاوت و عجیب بود و شاید قابل تصور نباشد که بنده چه میگویم. از نظر مالی شهرداری دچار کمبود اعتبارات و بودجه بود و واقعا وضعیت فلاکت باری داشت. به عقیده من هیچ شهرداری در کشور در آن دوران به اندازه مشهد وضعیت آشفتهای نداشت. این نکته را عرض کنم که ولیان آخرین استاندار پهلوی، نائبالتولیه آستان قدس بود و قبل از انقلاب در نزدیکی حرم، میدانی را ساختند که فضای چمن داشت اما بر اساس مصوبات و اقداماتی که انجام داده بودند این هزینه گزاف از بودجه شهرداری صرف شد. در مورد بازار رضا هم به این صورت بود که مغازهها و منازل مسکونی را خریداری و تخریب کرده بودند و از دربار شاه نامه آمده بود که این خیابان در امتداد خیابان خسروی بلا عوض در اختیار آستان قدس قرار بگیرد و بازار رضا را ساختند. این بازار توسط آستان قدس ساخته شد اما زمین و ساختمانهای آن منطقه از بودجه شهرداری خریداری شده بود و در این بین تمام ماشینآلات شهرداری برای تخریب ساختمانهای آن خیابان به کار گرفته شده بود و به جای اینکه در سطح شهر مشغول خدمترسانی باشند در اطراف حرم مشغول تخریب بودند. زمانی که بنده وارد شهرداری شدم در مجموع شش ماشین شهرداری سالم مانده بود که فقط یک بولدوزر، یک لودر، یک غلطک، دو کامیون و یک موتور درست کار میکردند و بقیه همگی خراب شده بود.
در چندماهی که این مسئولیت را داشتید، مشخصا چه کارهایی انجام دادید؟
همانطور که عرض کردم هنگامی که مسئولیت را به عهده گرفتم وارد تشکیلاتی شده بودم که هیچ بودجهای نداشت و آستان قدس برای پیشبرد امور به شهرداری وام داده بود و شهرداری هم اقدامات خود را انجام میداد اما به آستان قدس مقروض شده بود و پولهای شهرداری را در بانک ضبط میکردند و در نتیجه خلع سلاح شده بودیم. بودجه شهرداری در هفته به سختی به ۲۰۰ هزار تومان میرسید و مردم هم عوارض پرداخت نمیکردند، به همین دلیل دست به ابتکار عمل زدیم و سه اقدام انجام دادیم. اول اینکه چند اسباب بازی به شهربازی پارک ملت اضافه کردیم و آن را فعال کردیم که قسمت اعظم عواید شهرداری از شهربازی تامین میشد و مردم هم استقبال میکردند. دیگری اعتقاد به حرکت و پویایی در مردم بود که از آن استفاده کردیم یعنی اینکه بنده که در روز در شهرداری مشغول بهکار بودم، عصرها به مساجد میرفتم و برای مردم صحبت میکردم و از آنها طلب کمک برای شهرداری میکردم و این عمل تجربه ذیقیمت و جالبی بود. در همان دوران با وجودکمبود شدید منابع مالی حدود ۵۶ خیابان بزرگ را آسفالت کردیم به این صورت که به مردم اعلام کردیم که خاکبرداری و شنریزی را شهرداری انجام میدهد و جدول کشی را هم اکثرا مردم انجام دهند و برای آسفالت هم بیشتر مبالغ توسط مردم پرداخت میشد و به همین صورت آسفالت کشی خیابانها صورت میگرفت. دیگر اینکه در مساجد از مردم برای تعمیر ماشین آلات شهرداری تقاضای کمک کردیم و گفتیم که مزدی هم ندارد و اگر میخواهید انقلاب و کشور پیشرفت کند به کمک همه مردم نیاز داریم. پنج نفر از مکانیکهای خوب شهر آمدند و قرار شد که به شهرداری برای تعمیر ماشینآلات اسقاطی کمک کنند و علیرغم اینکه بودجه هم نداشتیم، از تهران لوازم یدکی تهیه کردیم. آن هم با نسیه از اعتبار خودم این کار را انجام دادم که بعدا از بودجه شهرداری پرداخت شد. بعد از اینکه ماشینآلات تعمیر شد، نیروی جدید استخدام کردیم و سه شیفت برای خدمت به شهر فعالیت میکردند. مردم نیز این اقدامات شهرداری را که مشاهده کردند برای پرداخت عوارض و پروانه به شهرداری میآمدند.
آیا از مقامات دولتی در تهران تقاضای پرداخت کمک کردید؟
بله با آقای مهندس بازرگان و مهندس صباغیان وزیر وقت کشور صحبت کردم، وضعیت بودجه دولت وقت هم مناسب نبود و حتی سه بار خدمت حضرت امام خمینی(ره) رسیدم و از ایشان طلب کمک کردم و ایشان به بنده گفتند که با آقای طبسی در آستان قدس صحبت کنم. به مشهد که آمدم و تقاضای ملاقات با آقای طبسی کردم؛ دو ماه طول کشید که به بنده اجازه ملاقات دادند. در این بین افرادی مانند آقای صابریفر که در شورای شهر آن دوران بودند با شهرداری همکاری خوبی داشتند و در زمانی که رئیس واحد اتوبوسرانی مشهد فوت کردند و ما در بهت بودیم که چه کسی را جایگزین کنیم آقای صابریفر اعلام آمادگی کردند و رئیس شرکت واحد اتوبوسرانی مشهد شدند که عملکرد خوبی هم داشتند.
چه شد که از شهرداری کنارهگیری کردید؟
احزاب و گروهها هرکدام انتظاراتی از انقلاب داشتند و هر کدام نیز انقلاب را متعلق به خود میدانستند و هر روز یک یا دو اعتصاب در نهادهای وابسته به شهرداری انجام می شد و مبارزه با این خرابکاریها یک مصیبت بود. آن همه زحمت و گرفتاری و کمبود بودجه در جای خود بود و این اعتصابات هم خیلی آزاردهنده شده بود. افراد مختلف در امور شهرداری دخالت میکردند. به عنوان مثال فدائیان خلق کارگران را به اعتصاب تشویق میکردند و کار شهرداری مختل میشد و حتی از کسانی هم که انتظار نداشتیم آب به آسیاب این مسائل حاشیهای میریختند. با ادعای طرفداری از انقلاب دست به این اقدامات میزدند اما مشخصا برای کسب قدرت بود و باور نمیکنید که سه بار در خانه بنده بمب گذاشتند. حال سوال اینجاست که بنده که از شهرداری حقوق نمیگرفتم و از صبح تا 10 شب هم کارمیکردم باید اینطور جواب مرا میدادند؟ البته احتمال این را در نظر داشتم که شاید مانند 28 مرداد 1332 کودتایی رخ دهد و به همین دلیل هر روز قبل از اینکه به شهرداری بروم اول غسل انجام میدادم بعد به سرکار میرفتم که اگر حادثهای رخ داد با قلبی آرام به سوی خدا بروم. بهدلیل نظرات کارشناسی که بر اساس طرح مشاور برای مشهد در نظر داشتیم و اقداماتی که برای زمینهای مشهد و کاربری آن مدنظر داشتیم متاسفانه دخالتها و مسائلی پیش آمد که ترجیح دادم فعالیت نکنم و استعفاء دادم.
در انتصابات شهرداری هم از بیرون دخالتی صورت میگرفت؟
بله در این مورد هم دخالتهایی بود، اما من اجازه سیاسی کاری در شهرداری را نمیدادم و به کارمندان شهرداری توصیه میکردم که مباحث سیاسی را در شهرداری دخالت ندهند زیرا این کار باعث میشد که کار مردم مختل شود. در آن زمان چهار منطقه در شهرداری مشهد وجود داشت و استاندار خراسان نامهای ابلاغ کردند تا افرادی که با انقلاب اسلامی همراه نیستند، اخراج شوند و عدهای را بازنشسته کنیم. طرز فکر من اینطور نبود که افرادی به این دلیل که تفکرات سیاسی دیگری دارند مثلاً بعد از ۲۰ سال کار در شهرداری آنها را از کار برکنار کنم. با این افراد صحبت کردم و به آنها کار کشاورزی را توصیه کردم و اتفاقا مدتها بعد متوجه شدم که این افراد در کار کشاورزی موفق شدند. کمترین اخراج را در شهرداری داشتیم و با گروههای مختلف مذاکره میکردیم و سعی بر این بود که فعالیت سازنده انجام دهیم.
در مجموع عملکرد خود را در آن دوران چطور ارزیابی میکنید؟
دوران مسئولیت بنده از جهتی هم دوره درخشانی بود و هم دوره آنچنان خوبی نبود برای اینکه گذر از وضعیت انقلاب و انتظارات بیشماری که مردم داشتند و کمبود امکانات شهرداری کار را سخت کرده بود. با این حال توانستیم استقامت کنیم و امانتی که به دست ما رسیده بود سالم به دست نفر بعدی برسانیم.
وضعیت امروز مشهد در مسائل مختلف شهری را چطور می بینید؟
گاهی اوقات این تفکر به وجود میآید که مردم در مسائل شهری به حاشیه میروند در صورتی که باید گره مشکلات مردم باز شود. در حاشیه شهر وضع بسیار نامناسبی است و تبدیل به مرکز اعتیاد و فساد شده و مسئولیت اعظم بهبود این وضعیت بر عهده شهرداری است.
وقتی تصمیمگیرنده یک ارگان و یک فرد باشد نتیجه جالبی ندارد بلکه باید مشاوره صورت بگیرد. در کشورهای خارجی برای پروژههای بزرگ ابعاد مختلفی را درنظر میگیرند و با افراد در تخصصهای علوم شهرسازی، جامعهشناسی و معماری برای طرحی تصمیم میگیرند و در نهایت به مرحله آزمون و خطا میگذارند. در شهر مردم باید احساس شادی کنند و شهر نباید احساس افسردگی را القا کند. رویکرد شورای شهر نیز آنچنان صراط مستقیمی ندارد.
منصوریان در دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی ساختمان تحصیل کرده و در سال ۱۳۴۳ فارغالتحصیل شده و چون در مبارزات سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی فعالیت کرده است بعد از فارغالتحصیلی ممنوعالکار میشود. مدتی در تهران کارهای مختلفی انجام داده و بعد از عزیمت به مشهد به عنوان مهندس مشاور شرکت ساخت پست فشار قوی و توربین برق فعالیت کرده است. مدتی بعد در اداره مسکن و شهرسازی مشغول به کار میشود و اجرای طرح مجموعه ششصد دستگاه در بلوار قاضی طباطبایی را به عهده میگیرد، ولی بدلیل اینکه پروندههای مبارزات سیاسی او را به جریان میاندازند به زاهدان منتقل میشود. بعد از آن نیز به اهواز میرود و پیمانکار صنایع فولاد اهواز میشود و بعد از بهرهبرداری از آن به شمال کشور سفر میکند و مدیر پروژه چوب و کاغذ مازنداران در ساری میشود.
منصوریان در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی توسط استاندار وقت خراسان فراخوانده میشود و از اسفند ۱۳۵۷ تا آذر ۱۳۵۸همزمان با فعالیت دولت موقت مهندس مهدی بازرگان مسئولیت شهرداری مشهد را به عهده میگیرد. بعد از مسئولیت در شهرداری نیز در سال 1358 که زلزله گناباد رخ میدهد، 3400 دستگاه خانه برای زلزلهزدگان میسازد. با او در مورد وضعیت شهرداری در آن دوران صحبت کردیم و او از وضعیت آشفته و کمبود شدید بودجه شهرداری میگوید و اذعان دارد که صرفا با سه ابتکار عمل توانسته است از بحران کمبود اعتبارات به سلامت عبور کند.
منصوریان معتقد است که این سه ابتکار عمل مرهون حرکت و پویایی مردم بود که شهرداری توانست روال کار را به صورت عادی و روزمره انجام دهد. همچنین با او در مورد فضای کار در آن دوران و دخالتهای صورت گرفته در امور شهرداری نیز صحبت کردیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
قبل از انتصاب به سمت شهرداری، به چه فعالیتهایی مشغول بودید لطفا نحوه ورود خود را به شهرداری برایمان بگویید؟
قبل از انقلاب بدلیل فعالیتهای سیاسی که انجام میدادم و همچنین در جلسات کانون نشر حقایق آقای محمدتقی شریعتی و جلسات دکتر علی شریعتی شرکت میکردم با دوستان مبارز آشنا شدم و مسلما افکار من تحت تاثیر اسلام و افکار نواندیشان بود. بعد از اینکه انقلاب به پیروزی رسید، استاندار جدید خراسان از بنده دعوت به همکاری کردند، من هم از ساری به مشهد آمدم و مسئولیت شهرداری مشهد را به بنده سپردند. امام خمینی هم فرمودند که فارغ از گرایشات حزبی امور را بدست بگیریم و من هم که از نظر مالی نیازی به حقوق شهرداری نداشتم.
لطفا فضای روزهای اول انقلاب در مشهد را توضیح دهید. امور شهرداری در آن روزها به چه صورت انجام میشد؟
فضای انقلاب خیلی متفاوت و عجیب بود و شاید قابل تصور نباشد که بنده چه میگویم. از نظر مالی شهرداری دچار کمبود اعتبارات و بودجه بود و واقعا وضعیت فلاکت باری داشت. به عقیده من هیچ شهرداری در کشور در آن دوران به اندازه مشهد وضعیت آشفتهای نداشت. این نکته را عرض کنم که ولیان آخرین استاندار پهلوی، نائبالتولیه آستان قدس بود و قبل از انقلاب در نزدیکی حرم، میدانی را ساختند که فضای چمن داشت اما بر اساس مصوبات و اقداماتی که انجام داده بودند این هزینه گزاف از بودجه شهرداری صرف شد. در مورد بازار رضا هم به این صورت بود که مغازهها و منازل مسکونی را خریداری و تخریب کرده بودند و از دربار شاه نامه آمده بود که این خیابان در امتداد خیابان خسروی بلا عوض در اختیار آستان قدس قرار بگیرد و بازار رضا را ساختند. این بازار توسط آستان قدس ساخته شد اما زمین و ساختمانهای آن منطقه از بودجه شهرداری خریداری شده بود و در این بین تمام ماشینآلات شهرداری برای تخریب ساختمانهای آن خیابان به کار گرفته شده بود و به جای اینکه در سطح شهر مشغول خدمترسانی باشند در اطراف حرم مشغول تخریب بودند. زمانی که بنده وارد شهرداری شدم در مجموع شش ماشین شهرداری سالم مانده بود که فقط یک بولدوزر، یک لودر، یک غلطک، دو کامیون و یک موتور درست کار میکردند و بقیه همگی خراب شده بود.
در چندماهی که این مسئولیت را داشتید، مشخصا چه کارهایی انجام دادید؟
همانطور که عرض کردم هنگامی که مسئولیت را به عهده گرفتم وارد تشکیلاتی شده بودم که هیچ بودجهای نداشت و آستان قدس برای پیشبرد امور به شهرداری وام داده بود و شهرداری هم اقدامات خود را انجام میداد اما به آستان قدس مقروض شده بود و پولهای شهرداری را در بانک ضبط میکردند و در نتیجه خلع سلاح شده بودیم. بودجه شهرداری در هفته به سختی به ۲۰۰ هزار تومان میرسید و مردم هم عوارض پرداخت نمیکردند، به همین دلیل دست به ابتکار عمل زدیم و سه اقدام انجام دادیم. اول اینکه چند اسباب بازی به شهربازی پارک ملت اضافه کردیم و آن را فعال کردیم که قسمت اعظم عواید شهرداری از شهربازی تامین میشد و مردم هم استقبال میکردند. دیگری اعتقاد به حرکت و پویایی در مردم بود که از آن استفاده کردیم یعنی اینکه بنده که در روز در شهرداری مشغول بهکار بودم، عصرها به مساجد میرفتم و برای مردم صحبت میکردم و از آنها طلب کمک برای شهرداری میکردم و این عمل تجربه ذیقیمت و جالبی بود. در همان دوران با وجودکمبود شدید منابع مالی حدود ۵۶ خیابان بزرگ را آسفالت کردیم به این صورت که به مردم اعلام کردیم که خاکبرداری و شنریزی را شهرداری انجام میدهد و جدول کشی را هم اکثرا مردم انجام دهند و برای آسفالت هم بیشتر مبالغ توسط مردم پرداخت میشد و به همین صورت آسفالت کشی خیابانها صورت میگرفت. دیگر اینکه در مساجد از مردم برای تعمیر ماشین آلات شهرداری تقاضای کمک کردیم و گفتیم که مزدی هم ندارد و اگر میخواهید انقلاب و کشور پیشرفت کند به کمک همه مردم نیاز داریم. پنج نفر از مکانیکهای خوب شهر آمدند و قرار شد که به شهرداری برای تعمیر ماشینآلات اسقاطی کمک کنند و علیرغم اینکه بودجه هم نداشتیم، از تهران لوازم یدکی تهیه کردیم. آن هم با نسیه از اعتبار خودم این کار را انجام دادم که بعدا از بودجه شهرداری پرداخت شد. بعد از اینکه ماشینآلات تعمیر شد، نیروی جدید استخدام کردیم و سه شیفت برای خدمت به شهر فعالیت میکردند. مردم نیز این اقدامات شهرداری را که مشاهده کردند برای پرداخت عوارض و پروانه به شهرداری میآمدند.
آیا از مقامات دولتی در تهران تقاضای پرداخت کمک کردید؟
بله با آقای مهندس بازرگان و مهندس صباغیان وزیر وقت کشور صحبت کردم، وضعیت بودجه دولت وقت هم مناسب نبود و حتی سه بار خدمت حضرت امام خمینی(ره) رسیدم و از ایشان طلب کمک کردم و ایشان به بنده گفتند که با آقای طبسی در آستان قدس صحبت کنم. به مشهد که آمدم و تقاضای ملاقات با آقای طبسی کردم؛ دو ماه طول کشید که به بنده اجازه ملاقات دادند. در این بین افرادی مانند آقای صابریفر که در شورای شهر آن دوران بودند با شهرداری همکاری خوبی داشتند و در زمانی که رئیس واحد اتوبوسرانی مشهد فوت کردند و ما در بهت بودیم که چه کسی را جایگزین کنیم آقای صابریفر اعلام آمادگی کردند و رئیس شرکت واحد اتوبوسرانی مشهد شدند که عملکرد خوبی هم داشتند.
چه شد که از شهرداری کنارهگیری کردید؟
احزاب و گروهها هرکدام انتظاراتی از انقلاب داشتند و هر کدام نیز انقلاب را متعلق به خود میدانستند و هر روز یک یا دو اعتصاب در نهادهای وابسته به شهرداری انجام می شد و مبارزه با این خرابکاریها یک مصیبت بود. آن همه زحمت و گرفتاری و کمبود بودجه در جای خود بود و این اعتصابات هم خیلی آزاردهنده شده بود. افراد مختلف در امور شهرداری دخالت میکردند. به عنوان مثال فدائیان خلق کارگران را به اعتصاب تشویق میکردند و کار شهرداری مختل میشد و حتی از کسانی هم که انتظار نداشتیم آب به آسیاب این مسائل حاشیهای میریختند. با ادعای طرفداری از انقلاب دست به این اقدامات میزدند اما مشخصا برای کسب قدرت بود و باور نمیکنید که سه بار در خانه بنده بمب گذاشتند. حال سوال اینجاست که بنده که از شهرداری حقوق نمیگرفتم و از صبح تا 10 شب هم کارمیکردم باید اینطور جواب مرا میدادند؟ البته احتمال این را در نظر داشتم که شاید مانند 28 مرداد 1332 کودتایی رخ دهد و به همین دلیل هر روز قبل از اینکه به شهرداری بروم اول غسل انجام میدادم بعد به سرکار میرفتم که اگر حادثهای رخ داد با قلبی آرام به سوی خدا بروم. بهدلیل نظرات کارشناسی که بر اساس طرح مشاور برای مشهد در نظر داشتیم و اقداماتی که برای زمینهای مشهد و کاربری آن مدنظر داشتیم متاسفانه دخالتها و مسائلی پیش آمد که ترجیح دادم فعالیت نکنم و استعفاء دادم.
در انتصابات شهرداری هم از بیرون دخالتی صورت میگرفت؟
بله در این مورد هم دخالتهایی بود، اما من اجازه سیاسی کاری در شهرداری را نمیدادم و به کارمندان شهرداری توصیه میکردم که مباحث سیاسی را در شهرداری دخالت ندهند زیرا این کار باعث میشد که کار مردم مختل شود. در آن زمان چهار منطقه در شهرداری مشهد وجود داشت و استاندار خراسان نامهای ابلاغ کردند تا افرادی که با انقلاب اسلامی همراه نیستند، اخراج شوند و عدهای را بازنشسته کنیم. طرز فکر من اینطور نبود که افرادی به این دلیل که تفکرات سیاسی دیگری دارند مثلاً بعد از ۲۰ سال کار در شهرداری آنها را از کار برکنار کنم. با این افراد صحبت کردم و به آنها کار کشاورزی را توصیه کردم و اتفاقا مدتها بعد متوجه شدم که این افراد در کار کشاورزی موفق شدند. کمترین اخراج را در شهرداری داشتیم و با گروههای مختلف مذاکره میکردیم و سعی بر این بود که فعالیت سازنده انجام دهیم.
در مجموع عملکرد خود را در آن دوران چطور ارزیابی میکنید؟
دوران مسئولیت بنده از جهتی هم دوره درخشانی بود و هم دوره آنچنان خوبی نبود برای اینکه گذر از وضعیت انقلاب و انتظارات بیشماری که مردم داشتند و کمبود امکانات شهرداری کار را سخت کرده بود. با این حال توانستیم استقامت کنیم و امانتی که به دست ما رسیده بود سالم به دست نفر بعدی برسانیم.
وضعیت امروز مشهد در مسائل مختلف شهری را چطور می بینید؟
گاهی اوقات این تفکر به وجود میآید که مردم در مسائل شهری به حاشیه میروند در صورتی که باید گره مشکلات مردم باز شود. در حاشیه شهر وضع بسیار نامناسبی است و تبدیل به مرکز اعتیاد و فساد شده و مسئولیت اعظم بهبود این وضعیت بر عهده شهرداری است.
وقتی تصمیمگیرنده یک ارگان و یک فرد باشد نتیجه جالبی ندارد بلکه باید مشاوره صورت بگیرد. در کشورهای خارجی برای پروژههای بزرگ ابعاد مختلفی را درنظر میگیرند و با افراد در تخصصهای علوم شهرسازی، جامعهشناسی و معماری برای طرحی تصمیم میگیرند و در نهایت به مرحله آزمون و خطا میگذارند. در شهر مردم باید احساس شادی کنند و شهر نباید احساس افسردگی را القا کند. رویکرد شورای شهر نیز آنچنان صراط مستقیمی ندارد.
ارسال نظر