گزارشی از مسیر گردشگری سلطانیه- زنجان- ماه نشان
قدمزدن در دیار خمسه
اسدالله قربانزاده
بار و بندیل سفر را بستهایم. پای در دیاری میگذاریم که در دل خود هزاران حرف از تاریخ دارد؛ دیاری که در هر گوشه و کنار آن ساز تاریخ کوک شده است و باید نوای آن را به گوش جان شنید. از ضلع غربی تهران وارد بزرگراه قزوین- زنجان میشویم.
بعد طی مسیری ۳ ساعته و گذر ازشهر های تاکستان و ابهر و خرمدره از دور دستها در دشتی سرسبز گنبدی نیلگون چشم را نوازش میدهد. نزدیکتر که میشویم، زیبایی معماری این بنای عظیم تاریخی چیز دیگری است. گنبد در جایی است که از هر کوی و برزن آن میشود، برگ برگ تاریخ را ورق زد.
بار و بندیل سفر را بستهایم. پای در دیاری میگذاریم که در دل خود هزاران حرف از تاریخ دارد؛ دیاری که در هر گوشه و کنار آن ساز تاریخ کوک شده است و باید نوای آن را به گوش جان شنید. از ضلع غربی تهران وارد بزرگراه قزوین- زنجان میشویم.
بعد طی مسیری ۳ ساعته و گذر ازشهر های تاکستان و ابهر و خرمدره از دور دستها در دشتی سرسبز گنبدی نیلگون چشم را نوازش میدهد. نزدیکتر که میشویم، زیبایی معماری این بنای عظیم تاریخی چیز دیگری است. گنبد در جایی است که از هر کوی و برزن آن میشود، برگ برگ تاریخ را ورق زد.
اسدالله قربانزاده
بار و بندیل سفر را بستهایم. پای در دیاری میگذاریم که در دل خود هزاران حرف از تاریخ دارد؛ دیاری که در هر گوشه و کنار آن ساز تاریخ کوک شده است و باید نوای آن را به گوش جان شنید. از ضلع غربی تهران وارد بزرگراه قزوین- زنجان میشویم.
بعد طی مسیری ۳ ساعته و گذر ازشهر های تاکستان و ابهر و خرمدره از دور دستها در دشتی سرسبز گنبدی نیلگون چشم را نوازش میدهد. نزدیکتر که میشویم، زیبایی معماری این بنای عظیم تاریخی چیز دیگری است. گنبد در جایی است که از هر کوی و برزن آن میشود، برگ برگ تاریخ را ورق زد. اینجا سلطانیه است؛ شهری از جنس تاریخ. دیاری کهن که مهر تاییدی بر قدمت این منطقه از ایران زده است. باران محرومیت از سیما و منظر شهری میبارد. به شهر که وارد میشویم، سراغ مسیر گنبد را میگیریم. هر چقدر که نزدیک میشویم، عظمت این بنای تاریخی برای ما بیشتر روشن میشود. باور نمیکنیم که سومین بنای بزرگ تاریخی جهان و نخستین بنای بزرگ تاریخی ایران در این دیار کهن سوت و کور روزگار میگذراند.
گنبد سلطانیه بهعنوان یکی از آثار ثبتشده جهان در یونسکو یکی از ۳ اثر بر جای مانده از معماری دوران مغول و نخستین بنای نشاندهنده تحول معماری دوران سلجوقی به ایلخانی است. این اثر ناب تاریخی پس از اسلام آوردن و شیعه شدن اولجایتو به دستور او در طول ۹ سال ساخته شد. اولجایتو در طول دوران ولیعهدی در خراسان، گنبد سلطان سنجر در مرو را دید و آن را الگوی ساخت این گنبد در سلطانیه قرار داد. از ضلع شمالی وارد حریم گنبد میشویم، نزدیکتر که میشویم آثارکاوشهایی را مشاهده میکنیم که حکایت از برگ دیگری از تاریخ در این نقطه از گنبد دارد. اندکی مکث میکنیم و معماریهای محوطه بیرونی گنبد را نظارهگر هستیم. ریزهکاریها و نقش و نگارهای بیرونی گنبد آجری معماری روزگاری را در دل خود نقش بسته که در چشم هر گردشگر خارجی جذابیت خاصی دارد و آنها را وادار به بحث و مکاشفه و ثبت لحظات خاطره انگیز با دوربین میکند.
گنبد سلطانیه در سالهای نخستین ساخت خود چهار ورودی بزرگ و چهار ورودی کوچک داشت و به نظر میرسد ورودیهای بزرگ برای مردان و ورودیهای کوچک برای زنان ساخته شده است. در زمان سلطان محمد خدابنده ورودی جنوبی گنبد به لحاظ ساخت تربتخانه بهعنوان ورودی این بنای الحاقی استفاده میشد. هنوز وارد گنبد نشدهایم که ورودی آن ما را وادار به ایستادن میکند. کاشیکاریها و گچبریهای درب بنای گنبد زیبایی خاصی را به گنبد بخشیده است.
ایوانهای بزرگ و کوچک در طبقات و ارتباط گنبدخانه، تربتخانه و سرداب با هم و هماهنگ با قوسها و طاقها و نیز تزییناتی نظیر ترنجهای بزرگ شبکهای، گلهای یاقوتی، کاشیکاری منقوش و کتیبههایی به خط کوفی و نسبت هماهنگ، رنگهای درخشان و روغنی به بنای گنبد ظاهری یگانه بخشیده و سالها است دوستداران فرهنگ و تاریخ معماری ایران را برای تماشا به این شهر میکشاند.
بعد از بازدید از جای جای این گنبد نیلگون از اهالی، سراغ بنای چلبی اوغلو را میگیریم؛ بنایی منسوب به مقبره سلطان چلبی است که به احتمال نزدیک در قرن هشتم هجری قمری ساخته شده و در جنوب غربی این شهر تاریخی در مسیر عبوری سلطانیه به سمت خدابنده قرار گرفته است. این بنا را میتوان به دو بخش خانقاه و مقبره تقسیم کرد. کتیبهای در قسمت ایوان جنوبی حک شده که حکایت از تاریخ دقیق خانقاه دارد و نشان میدهد این بنا بین سالهای ۶۵۷ و ۶۸۳ هجری قمری ساخته شده است.
در سمت غرب بنا و غرب خانقاه ۹ حجره بهطور قرینه و رو به روی هم قرار گرفتهاند که بازدیدکنندگان را به تفکر می دارد؛ شاید در دل خود رمز و رازی دارد.
آرامگاه سلطان چلپی از نظر جایگیری گورها در آن، جالب توجه است و حلقه ذکر صوفیه را به شیوهای دیگر تداعی میکند؛ طوری که درون آرامگاه به فضاهایی تقسیم شده که سلطان در وسط و مریدان او با توجه به درجه و مراتبشان در گرداگردش دفن شدهاند. بنای چلپی اوغلو رو به روی گنبد بزرگ سلطانیه و بقعه ملاحسن کاشی قرار گرفته و جالب اینکه از کنار هر یک از این 3 بنا، دو بنای دیگر قابل مشاهده است. این پایان سفر ما به این شهر تاریخی نیست و ترجیح میدهیم کمی آن طرفتر درست 2500 متری جنوب شهر بقعه ملاحسن کاشی را نیز از نزدیک ببینیم. راهنما تاریخ ساخت این بنا را به قرن دهم هجری قمری اعلام میکند و بر روی کاشیهای داخل بقعه نیز تاریخ 973 هجری قمری؛ درست اواخر سلطان شاه تهماسب حک شده است. بقعه دو طبقه است و از بیرون طرح 8 ضلعی آن به چشم میآید که در نمای داخلی مربعی شکل است. مقرنسکاری گچی داخل بنا زیبایی خاصی به محیط بخشیده که تاریخ میگوید، در دوره فتحعلی شاه قاجار توسط حاکم وقت زنجان ساخته شده است.
جلوهای دیگر از تاریخ در 15 کیلومتری جنوب شهر سلطانیه در روستای تاریخی ویر نهفته است؛ «معبد داش کسن»(به معنای سنگ بریده) که دوران ساسانی و ایلخانی را حکایت میکند.
این معبد مشتمل بر مجموعه ۳ غار نسبتا عمیق است که در دل کوه بهطور هنرمندانه ایجاد و بر دیوارههای آن نقوشی کندهکاری دیده میشود. دو تصویر اژدها در مقابل یکدیگر به شکل قرینه حک شدهاند. در طرفین این نقشها، محرابهای نقشداری با طرحهای اسلیمی، گل بوته و مقرنسهای سنگی کندهکاری برای بازدیدکنندگان جالب توجه است. معبد داش کسن نخست در دوره ساسانیان، نیایش گاه آیین مهرپرستی در ایران بوده که از این دوره آثار مشخصی بر جای مانده است.
دوره دوم که نقشهای اژدها، برگ مو، پیچک و طرحهای اسلیمی شاخصه های آن هستند، به دوره ایلخانیان تعلق دارد که هنرمندان چینی به فرمان الجایتو حک کردهاند. در دوره دوم به صورت معبد بودایی و آرامگاه حکام مغول درآمده است. داشکسن از لحاظ نقشه و خطوط تزیینی از باارزشترین نمونههای معماری صخرهای در طول تاریخ معماری ایران زمین است و نقوشی از هنر چین و ایران را در تن دارد. با دیدن این اثر تاریخی اولین مسیر گردشگری ما خاتمه مییابد تا با کولهباری از تجربه و اطلاعات درباره این شهر تاریخی رهسپار زنجان در ۲۵ کیلومتری این شهر شویم.
سفر به دیگر سو
هر چقدر که در طول مسیر به این شهر نزدیک میشویم، خنکای آن روح و جان را جلای دیگری میدهد، به ورودی شهر میرسیم. مستقیم سراغ بازار تاریخی شهر را میگیریم؛ قلب اقتصاد این شهر تاریخی در بافت قدیمی.طولانیترین بازار مسقف کشور ۹۴۰ باب مغازه و ۵۰ نوع شغل تولیدی، صادراتی و حتی خدماتی توسط ۳۲۰۰ مغازهدار در گردش است. از ورودی اصلی وارد بازار شهر میشویم. در راسته بازار میوهفروشان وارد دنیای رنگارنگ میوهها میشویم که در فصل داغ تابستان چشم را نوازش میدهد. درابتدای بازار از سمت شرق، دو راسته به موازات یکدیگر شکل میگیرند که هریک به سراهای مختلفی مرتبط میشوند. این دو راسته، راسته امامزاده و راسته عبدالعلی بیک نام دارند. راسته اصلی بازار زنجان از خیابان سعدی شروع شده و پس از قطع آن توسط خیابان فردوسی در خیابان اصغریه خاتمه مییابد.
بررسی متون تاریخی و معماری نشان میدهد، بازار زنجان در سال۱۲۰۵ هجری قمری در دوره آقا محمد خان قاجار ساخته شده و در زمان فتحعلی شاه در سال۱۲۱۳ هجری قمری کامل شده است. در گذر زمان کاروانسراها، گرمابهها، مسجدها و راستهها در اطراف آن شکل گرفته و در زمان سلطنت محمدعلی شاه قاجار به مجموعه کاملی تبدیل شده است. در این بازار تعداد سراها از کاروانسراها سبقت گرفته هر چند نقش سراها شباهت بیشتری نسبت به کاروانسراها دارد، اما بیشتر سراها سرپوشیدهاند. امروزه نیز بیشتر سراها در این بازار محل معاملات تجاری، خرید و فروش کالا بخصوص چای و توتون و قند و شکر و برنج است.
بازار بالا محلی برای عرضه کالا و خدمات جنبی و وابسته از راسته زرگرها، بزازها، کفاشها، سراجها، کلاهدوزها، صندوقسازها، رنگرزها، میوهفروشها و جگرپزها تشکیل شده که در گذر زمان برخی از آنها به ورطه فراموشی رفته است. ادامه بازار بالا به بازار پایین میرسد که داد و ستد محصولات و کالاهای محلی در آن رونق دیگری دارد. فروش محصولات بومی و روستایی در این بخش بازار داغ است و بهانهای برای اجتماع پررنگ. مساجدی همچون مسجد تاریخی جامع، چهل ستون، آقا سیدفتحالله، حجتالاسلام و میرزا قائمی موجب شده تا بازار محل مناسبی برای برخورد آرا و افکار اجتماعی مردم باشد و جدای از این در حفظ آداب و سنن ملی و مذهبی نقش تعیینکنندهای داشته باشد. قدم زدن در این بازار تاریخی کشور آشنا شدن با شکلی از معماری ایران است که در نوع خود برای بازدیدکنندگان جالب است. صنایعدستی این شهر همچون چارق و ملیله در بازارچه عالی قاپو قیصریه به چشم میآید و حتی در انتهای راسته میوهفروشان با انواع ظروف مسی آشنا میشویم که فروشندگان بازار خرید این ظروف را داغ عنوان میکردند.
گشت و گذارمان در بازار تاریخی شهر زنجان بعد از ساعتها تمام میشود تا راه موزه رختشویخانه را در پیش بگیریم. در طول مسیر مغازههای مختلف چاقوفروشی دیده میشود. چاقو هنر دستی نام آشنای این شهر است و به نوعی برند این هنردستی کشور با نام زنجان گره خورده. رختشویخانه جزو موزههای خاص در کشور است که در بافت تاریخی زنجان خیابان سعدی قرار دارد؛ جایی که در سال ۱۳۴۵ هجری قمری توسط مرحوم علیاکبر خان توفیقی اولین شهردار زنجان برای تامین امنیت و آسایش برای زنان شهر در یک محیط سرپوشیده برای شستن رختها ساخته شد.
آب این محیط در گذشته از قنات قلعه حاجی میربهاءالدین تامین میشد. فضاهای این مجموعه را میتوان به دو بخش مدیریت رختشویخانه شامل حیاط و قسمت مسکونی و فضای اصلی شستوشوی رخت تقسیم کرد. بخشی از این موزه برای آموزش هنرجویان به کارگاه چارقدوزی اختصاص یافته که استاد مردعلی حیدری قدیمیترین چارق دوز حال حاضر شهر با به نمایش گذاشتن بزرگترین چارق دنیا و سایر دستدوختههایش بازدیدکنندگان را مجذوب هنردستی خود کرده است.
کمی آن طرفتر عمارت ذوالفقاری با مردان نمکی قرار دارد؛ عمارتی که معماری آن مربوط به دوره قاجاریه است و در نوع خود برای بازدیدکنندگان زیبایی خاصی دارد. وجود موزه مردان نمکی موجب شده تا گردشگران بیشتری از آن بازدید کنند. در پاییز ۱۳۸۳ معدنکاران در حین کار با بولدوزر در معدن چهرآباد ۷۵ کیلومتری غرب زنجان با بقایای اسکلت انسانی مواجه شدند که تا حد زیادی متلاشی شده بود. با جستوجوی معدنکاران در میان خاکها علاوهبر جمعآوری قسمتهایی از بقایای انسانی تکهتکه شده، شماری اشیا به دست آمد که توسط بهرهبردار به میراث فرهنگی استان منتقل شد. کاوشها درباره این اجساد نمکی ادامه پیدا کرد تا اینکه بررسیها سرگذشت زندگی دورانهای گذشته را نمایان کرد. اکنون بعضی از این مردان نمکی در عمارت ذوالفقاری نگهداری میشوند. عمارت دارایی یا موزه صنایعدستی در رو به روی عمارت ذوالفقاری قرار گرفته است. در طبقه همکف این موزه کارگاههای مختلف آموزش گلیم و جاجیمبافی، قلمزنی و چارقدوزی دایر است و در طبقات فوقانی نیز انواع صنایعدستی در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته است.
شهر نامها و نشانها
بعد از توقف در این شهر به مسیر خودمان این بار از سمت جاده بیجار ادامه میدهیم تا رهسپار شهر نامها و نشانها شویم؛ «ماه نشان» شهری که دوران هخامنشی را در دل خود جای داده است. ۱۱۳ کیلومتر در غرب زنجان شهر صخرهها، قلعهها، معادن، حیات وحش، جاذبههای طبیعی و نیز کوههای رنگی قرار دارد.
«ماد نشان» که به علت قدمت زیاد و پیدا شدن آثاری از زندگی قوم ماد در این دیار این نام را به خود گرفته بود، به مرور زمان «ماهنشان» نام گرفت. یافتههایی که از غار تاریخی گلیجک در ۳۷ کیلومتری محدوده ماه نشان به دست آمده دوران پیش از تاریخ را حکایت دارد.
وجود آثار باستانی و قدیمی «ستی قلعه» که به دوره ساسانیان برمیگردد، مهر تاییدی بر قدمت زندگی در این دیار است. چشمه آب گرم «میانج» و «حلب» دهستان انگوران و چشمه آب معدنی«نیگجه» که در روستایی به همین نام واقع شده از مناطق مهم آب درمانی منطقه است که هر ساله در ماههای خرداد و تیر مسافران زیادی به این دیار، پا میگذارند.
زیباترین جاذبههای طبیعی ماه نشان دریاچه زیبای «پری» شاید تنها دریاچه طبیعی کل استان زنجان است که با چشمانداز بسیار زیبا در میان یک دشت وسیع گسترده شده است.
جاذبههای تاریخی در شهرستان ماه نشان، حکایت از تاریخ و قدمت این منطقه دارد. کاروانسرای «سرچمگ»، قلعه «سیتی قلعه»، قلعه باستانی بهستان و قلعه صخرهای «مهر» از مهمترین جاذبههای تاریخی شهرستان ماه نشان هستند.
در طول مسیر، کوههای رنگارنگ چشمنوازی میکنند که در گذر زمان بر اثر فرسایش خاک و وجود مواد معدنی غنی در منطقه، زیبایی خاصی به مسیر بخشیده است و حتی برای توقف چند دقیقهای هم که شده، عکس گرفتن در کنار این جاذبهها را تجربه کردیم.
در برخی مسیرها نیز قلعههای زیادی دیده میشود و شاید ماه نشان شهر قلعههاست. در این دیار 20 قلعه وجود دارد. قلعه شگفتانگیز «بهستان» یا «کهن دژ» ماه نشان که زمانی پناهگاه امن مردمان این دیار از گزند دشمنان بود، به نوعی سند محکمی برای اثبات قدمت تاریخ منطقه است. برخی از باستانشناسان اعتقاد دارند قدمت این دژ به دوره هخامنشیان بر میگردد. این دژ به شماره ۱۴۵۸ به نام قلعه بهستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده؛ ولی این روزها چندان حال و روز خوشی ندارد. اتاقها، دالانها و راهپلهها فضای کلی قلعه را تشکیل دادهاند که گاه دارای سقفی تیزدار و دارای محلهایی به شکل مثلث یا مدور روی دیوارها برای قرار گرفتن پیهسوز بودهاست. این دژ دارای راهپلههای زیگزاگی در ضلعهای غربی و شرقی است که روزگاری از پایینیترین قسمت ضلع شمالی آن شروع میشده و این روزها جز ویرانهای تحمیل شده بر هسته اصلی قلعه به چیز دیگری شبیه نیست. فرسایش طبقات زیرین آن موجب شده تا عبور و مرور در این مسیر خطرناک و تقریبا ناممکن باشد. راهپلههای ضلع شمال غربی قلعه بهعنوان یکی از مناطق دست نخورده و سالم دژ بهستان است و بالای این پلهها، اتاقی به شکل طاق محرابهای مسجد دوران اسلامی تزیین شده متعلق به دوره اسلامی وجود دارد. راهپلههای زیاد با عرض یک متر نیز برگرفته از این سبک معماری است. تخریب، موجب شده تا تنها بتوان با عملیات کوهنوردی بر بالای قلعه با تخته سنگهای عظیم مسطح آن پا گذاشت.
برخی، پیشینه این دژ را به دوره مادها نسبت میدهند. مادها از طریق کنارههای رودخانه قزل اوزن وارد فلات ایران شدند و در روستاهایی همچون مادآباد در ۱۵ کیلومتری شهر ماه نشان مستقر شدند. وجود قلعههای دفاعی همچون قلعه بهستان در ۱۲ کیلومتری ماه نشان معماری زیبا و هنرمندانهای را به تصویر کشیده است.
بار و بندیل سفر را بستهایم. پای در دیاری میگذاریم که در دل خود هزاران حرف از تاریخ دارد؛ دیاری که در هر گوشه و کنار آن ساز تاریخ کوک شده است و باید نوای آن را به گوش جان شنید. از ضلع غربی تهران وارد بزرگراه قزوین- زنجان میشویم.
بعد طی مسیری ۳ ساعته و گذر ازشهر های تاکستان و ابهر و خرمدره از دور دستها در دشتی سرسبز گنبدی نیلگون چشم را نوازش میدهد. نزدیکتر که میشویم، زیبایی معماری این بنای عظیم تاریخی چیز دیگری است. گنبد در جایی است که از هر کوی و برزن آن میشود، برگ برگ تاریخ را ورق زد. اینجا سلطانیه است؛ شهری از جنس تاریخ. دیاری کهن که مهر تاییدی بر قدمت این منطقه از ایران زده است. باران محرومیت از سیما و منظر شهری میبارد. به شهر که وارد میشویم، سراغ مسیر گنبد را میگیریم. هر چقدر که نزدیک میشویم، عظمت این بنای تاریخی برای ما بیشتر روشن میشود. باور نمیکنیم که سومین بنای بزرگ تاریخی جهان و نخستین بنای بزرگ تاریخی ایران در این دیار کهن سوت و کور روزگار میگذراند.
گنبد سلطانیه بهعنوان یکی از آثار ثبتشده جهان در یونسکو یکی از ۳ اثر بر جای مانده از معماری دوران مغول و نخستین بنای نشاندهنده تحول معماری دوران سلجوقی به ایلخانی است. این اثر ناب تاریخی پس از اسلام آوردن و شیعه شدن اولجایتو به دستور او در طول ۹ سال ساخته شد. اولجایتو در طول دوران ولیعهدی در خراسان، گنبد سلطان سنجر در مرو را دید و آن را الگوی ساخت این گنبد در سلطانیه قرار داد. از ضلع شمالی وارد حریم گنبد میشویم، نزدیکتر که میشویم آثارکاوشهایی را مشاهده میکنیم که حکایت از برگ دیگری از تاریخ در این نقطه از گنبد دارد. اندکی مکث میکنیم و معماریهای محوطه بیرونی گنبد را نظارهگر هستیم. ریزهکاریها و نقش و نگارهای بیرونی گنبد آجری معماری روزگاری را در دل خود نقش بسته که در چشم هر گردشگر خارجی جذابیت خاصی دارد و آنها را وادار به بحث و مکاشفه و ثبت لحظات خاطره انگیز با دوربین میکند.
گنبد سلطانیه در سالهای نخستین ساخت خود چهار ورودی بزرگ و چهار ورودی کوچک داشت و به نظر میرسد ورودیهای بزرگ برای مردان و ورودیهای کوچک برای زنان ساخته شده است. در زمان سلطان محمد خدابنده ورودی جنوبی گنبد به لحاظ ساخت تربتخانه بهعنوان ورودی این بنای الحاقی استفاده میشد. هنوز وارد گنبد نشدهایم که ورودی آن ما را وادار به ایستادن میکند. کاشیکاریها و گچبریهای درب بنای گنبد زیبایی خاصی را به گنبد بخشیده است.
ایوانهای بزرگ و کوچک در طبقات و ارتباط گنبدخانه، تربتخانه و سرداب با هم و هماهنگ با قوسها و طاقها و نیز تزییناتی نظیر ترنجهای بزرگ شبکهای، گلهای یاقوتی، کاشیکاری منقوش و کتیبههایی به خط کوفی و نسبت هماهنگ، رنگهای درخشان و روغنی به بنای گنبد ظاهری یگانه بخشیده و سالها است دوستداران فرهنگ و تاریخ معماری ایران را برای تماشا به این شهر میکشاند.
بعد از بازدید از جای جای این گنبد نیلگون از اهالی، سراغ بنای چلبی اوغلو را میگیریم؛ بنایی منسوب به مقبره سلطان چلبی است که به احتمال نزدیک در قرن هشتم هجری قمری ساخته شده و در جنوب غربی این شهر تاریخی در مسیر عبوری سلطانیه به سمت خدابنده قرار گرفته است. این بنا را میتوان به دو بخش خانقاه و مقبره تقسیم کرد. کتیبهای در قسمت ایوان جنوبی حک شده که حکایت از تاریخ دقیق خانقاه دارد و نشان میدهد این بنا بین سالهای ۶۵۷ و ۶۸۳ هجری قمری ساخته شده است.
در سمت غرب بنا و غرب خانقاه ۹ حجره بهطور قرینه و رو به روی هم قرار گرفتهاند که بازدیدکنندگان را به تفکر می دارد؛ شاید در دل خود رمز و رازی دارد.
آرامگاه سلطان چلپی از نظر جایگیری گورها در آن، جالب توجه است و حلقه ذکر صوفیه را به شیوهای دیگر تداعی میکند؛ طوری که درون آرامگاه به فضاهایی تقسیم شده که سلطان در وسط و مریدان او با توجه به درجه و مراتبشان در گرداگردش دفن شدهاند. بنای چلپی اوغلو رو به روی گنبد بزرگ سلطانیه و بقعه ملاحسن کاشی قرار گرفته و جالب اینکه از کنار هر یک از این 3 بنا، دو بنای دیگر قابل مشاهده است. این پایان سفر ما به این شهر تاریخی نیست و ترجیح میدهیم کمی آن طرفتر درست 2500 متری جنوب شهر بقعه ملاحسن کاشی را نیز از نزدیک ببینیم. راهنما تاریخ ساخت این بنا را به قرن دهم هجری قمری اعلام میکند و بر روی کاشیهای داخل بقعه نیز تاریخ 973 هجری قمری؛ درست اواخر سلطان شاه تهماسب حک شده است. بقعه دو طبقه است و از بیرون طرح 8 ضلعی آن به چشم میآید که در نمای داخلی مربعی شکل است. مقرنسکاری گچی داخل بنا زیبایی خاصی به محیط بخشیده که تاریخ میگوید، در دوره فتحعلی شاه قاجار توسط حاکم وقت زنجان ساخته شده است.
جلوهای دیگر از تاریخ در 15 کیلومتری جنوب شهر سلطانیه در روستای تاریخی ویر نهفته است؛ «معبد داش کسن»(به معنای سنگ بریده) که دوران ساسانی و ایلخانی را حکایت میکند.
این معبد مشتمل بر مجموعه ۳ غار نسبتا عمیق است که در دل کوه بهطور هنرمندانه ایجاد و بر دیوارههای آن نقوشی کندهکاری دیده میشود. دو تصویر اژدها در مقابل یکدیگر به شکل قرینه حک شدهاند. در طرفین این نقشها، محرابهای نقشداری با طرحهای اسلیمی، گل بوته و مقرنسهای سنگی کندهکاری برای بازدیدکنندگان جالب توجه است. معبد داش کسن نخست در دوره ساسانیان، نیایش گاه آیین مهرپرستی در ایران بوده که از این دوره آثار مشخصی بر جای مانده است.
دوره دوم که نقشهای اژدها، برگ مو، پیچک و طرحهای اسلیمی شاخصه های آن هستند، به دوره ایلخانیان تعلق دارد که هنرمندان چینی به فرمان الجایتو حک کردهاند. در دوره دوم به صورت معبد بودایی و آرامگاه حکام مغول درآمده است. داشکسن از لحاظ نقشه و خطوط تزیینی از باارزشترین نمونههای معماری صخرهای در طول تاریخ معماری ایران زمین است و نقوشی از هنر چین و ایران را در تن دارد. با دیدن این اثر تاریخی اولین مسیر گردشگری ما خاتمه مییابد تا با کولهباری از تجربه و اطلاعات درباره این شهر تاریخی رهسپار زنجان در ۲۵ کیلومتری این شهر شویم.
سفر به دیگر سو
هر چقدر که در طول مسیر به این شهر نزدیک میشویم، خنکای آن روح و جان را جلای دیگری میدهد، به ورودی شهر میرسیم. مستقیم سراغ بازار تاریخی شهر را میگیریم؛ قلب اقتصاد این شهر تاریخی در بافت قدیمی.طولانیترین بازار مسقف کشور ۹۴۰ باب مغازه و ۵۰ نوع شغل تولیدی، صادراتی و حتی خدماتی توسط ۳۲۰۰ مغازهدار در گردش است. از ورودی اصلی وارد بازار شهر میشویم. در راسته بازار میوهفروشان وارد دنیای رنگارنگ میوهها میشویم که در فصل داغ تابستان چشم را نوازش میدهد. درابتدای بازار از سمت شرق، دو راسته به موازات یکدیگر شکل میگیرند که هریک به سراهای مختلفی مرتبط میشوند. این دو راسته، راسته امامزاده و راسته عبدالعلی بیک نام دارند. راسته اصلی بازار زنجان از خیابان سعدی شروع شده و پس از قطع آن توسط خیابان فردوسی در خیابان اصغریه خاتمه مییابد.
بررسی متون تاریخی و معماری نشان میدهد، بازار زنجان در سال۱۲۰۵ هجری قمری در دوره آقا محمد خان قاجار ساخته شده و در زمان فتحعلی شاه در سال۱۲۱۳ هجری قمری کامل شده است. در گذر زمان کاروانسراها، گرمابهها، مسجدها و راستهها در اطراف آن شکل گرفته و در زمان سلطنت محمدعلی شاه قاجار به مجموعه کاملی تبدیل شده است. در این بازار تعداد سراها از کاروانسراها سبقت گرفته هر چند نقش سراها شباهت بیشتری نسبت به کاروانسراها دارد، اما بیشتر سراها سرپوشیدهاند. امروزه نیز بیشتر سراها در این بازار محل معاملات تجاری، خرید و فروش کالا بخصوص چای و توتون و قند و شکر و برنج است.
بازار بالا محلی برای عرضه کالا و خدمات جنبی و وابسته از راسته زرگرها، بزازها، کفاشها، سراجها، کلاهدوزها، صندوقسازها، رنگرزها، میوهفروشها و جگرپزها تشکیل شده که در گذر زمان برخی از آنها به ورطه فراموشی رفته است. ادامه بازار بالا به بازار پایین میرسد که داد و ستد محصولات و کالاهای محلی در آن رونق دیگری دارد. فروش محصولات بومی و روستایی در این بخش بازار داغ است و بهانهای برای اجتماع پررنگ. مساجدی همچون مسجد تاریخی جامع، چهل ستون، آقا سیدفتحالله، حجتالاسلام و میرزا قائمی موجب شده تا بازار محل مناسبی برای برخورد آرا و افکار اجتماعی مردم باشد و جدای از این در حفظ آداب و سنن ملی و مذهبی نقش تعیینکنندهای داشته باشد. قدم زدن در این بازار تاریخی کشور آشنا شدن با شکلی از معماری ایران است که در نوع خود برای بازدیدکنندگان جالب است. صنایعدستی این شهر همچون چارق و ملیله در بازارچه عالی قاپو قیصریه به چشم میآید و حتی در انتهای راسته میوهفروشان با انواع ظروف مسی آشنا میشویم که فروشندگان بازار خرید این ظروف را داغ عنوان میکردند.
گشت و گذارمان در بازار تاریخی شهر زنجان بعد از ساعتها تمام میشود تا راه موزه رختشویخانه را در پیش بگیریم. در طول مسیر مغازههای مختلف چاقوفروشی دیده میشود. چاقو هنر دستی نام آشنای این شهر است و به نوعی برند این هنردستی کشور با نام زنجان گره خورده. رختشویخانه جزو موزههای خاص در کشور است که در بافت تاریخی زنجان خیابان سعدی قرار دارد؛ جایی که در سال ۱۳۴۵ هجری قمری توسط مرحوم علیاکبر خان توفیقی اولین شهردار زنجان برای تامین امنیت و آسایش برای زنان شهر در یک محیط سرپوشیده برای شستن رختها ساخته شد.
آب این محیط در گذشته از قنات قلعه حاجی میربهاءالدین تامین میشد. فضاهای این مجموعه را میتوان به دو بخش مدیریت رختشویخانه شامل حیاط و قسمت مسکونی و فضای اصلی شستوشوی رخت تقسیم کرد. بخشی از این موزه برای آموزش هنرجویان به کارگاه چارقدوزی اختصاص یافته که استاد مردعلی حیدری قدیمیترین چارق دوز حال حاضر شهر با به نمایش گذاشتن بزرگترین چارق دنیا و سایر دستدوختههایش بازدیدکنندگان را مجذوب هنردستی خود کرده است.
کمی آن طرفتر عمارت ذوالفقاری با مردان نمکی قرار دارد؛ عمارتی که معماری آن مربوط به دوره قاجاریه است و در نوع خود برای بازدیدکنندگان زیبایی خاصی دارد. وجود موزه مردان نمکی موجب شده تا گردشگران بیشتری از آن بازدید کنند. در پاییز ۱۳۸۳ معدنکاران در حین کار با بولدوزر در معدن چهرآباد ۷۵ کیلومتری غرب زنجان با بقایای اسکلت انسانی مواجه شدند که تا حد زیادی متلاشی شده بود. با جستوجوی معدنکاران در میان خاکها علاوهبر جمعآوری قسمتهایی از بقایای انسانی تکهتکه شده، شماری اشیا به دست آمد که توسط بهرهبردار به میراث فرهنگی استان منتقل شد. کاوشها درباره این اجساد نمکی ادامه پیدا کرد تا اینکه بررسیها سرگذشت زندگی دورانهای گذشته را نمایان کرد. اکنون بعضی از این مردان نمکی در عمارت ذوالفقاری نگهداری میشوند. عمارت دارایی یا موزه صنایعدستی در رو به روی عمارت ذوالفقاری قرار گرفته است. در طبقه همکف این موزه کارگاههای مختلف آموزش گلیم و جاجیمبافی، قلمزنی و چارقدوزی دایر است و در طبقات فوقانی نیز انواع صنایعدستی در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته است.
شهر نامها و نشانها
بعد از توقف در این شهر به مسیر خودمان این بار از سمت جاده بیجار ادامه میدهیم تا رهسپار شهر نامها و نشانها شویم؛ «ماه نشان» شهری که دوران هخامنشی را در دل خود جای داده است. ۱۱۳ کیلومتر در غرب زنجان شهر صخرهها، قلعهها، معادن، حیات وحش، جاذبههای طبیعی و نیز کوههای رنگی قرار دارد.
«ماد نشان» که به علت قدمت زیاد و پیدا شدن آثاری از زندگی قوم ماد در این دیار این نام را به خود گرفته بود، به مرور زمان «ماهنشان» نام گرفت. یافتههایی که از غار تاریخی گلیجک در ۳۷ کیلومتری محدوده ماه نشان به دست آمده دوران پیش از تاریخ را حکایت دارد.
وجود آثار باستانی و قدیمی «ستی قلعه» که به دوره ساسانیان برمیگردد، مهر تاییدی بر قدمت زندگی در این دیار است. چشمه آب گرم «میانج» و «حلب» دهستان انگوران و چشمه آب معدنی«نیگجه» که در روستایی به همین نام واقع شده از مناطق مهم آب درمانی منطقه است که هر ساله در ماههای خرداد و تیر مسافران زیادی به این دیار، پا میگذارند.
زیباترین جاذبههای طبیعی ماه نشان دریاچه زیبای «پری» شاید تنها دریاچه طبیعی کل استان زنجان است که با چشمانداز بسیار زیبا در میان یک دشت وسیع گسترده شده است.
جاذبههای تاریخی در شهرستان ماه نشان، حکایت از تاریخ و قدمت این منطقه دارد. کاروانسرای «سرچمگ»، قلعه «سیتی قلعه»، قلعه باستانی بهستان و قلعه صخرهای «مهر» از مهمترین جاذبههای تاریخی شهرستان ماه نشان هستند.
در طول مسیر، کوههای رنگارنگ چشمنوازی میکنند که در گذر زمان بر اثر فرسایش خاک و وجود مواد معدنی غنی در منطقه، زیبایی خاصی به مسیر بخشیده است و حتی برای توقف چند دقیقهای هم که شده، عکس گرفتن در کنار این جاذبهها را تجربه کردیم.
در برخی مسیرها نیز قلعههای زیادی دیده میشود و شاید ماه نشان شهر قلعههاست. در این دیار 20 قلعه وجود دارد. قلعه شگفتانگیز «بهستان» یا «کهن دژ» ماه نشان که زمانی پناهگاه امن مردمان این دیار از گزند دشمنان بود، به نوعی سند محکمی برای اثبات قدمت تاریخ منطقه است. برخی از باستانشناسان اعتقاد دارند قدمت این دژ به دوره هخامنشیان بر میگردد. این دژ به شماره ۱۴۵۸ به نام قلعه بهستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده؛ ولی این روزها چندان حال و روز خوشی ندارد. اتاقها، دالانها و راهپلهها فضای کلی قلعه را تشکیل دادهاند که گاه دارای سقفی تیزدار و دارای محلهایی به شکل مثلث یا مدور روی دیوارها برای قرار گرفتن پیهسوز بودهاست. این دژ دارای راهپلههای زیگزاگی در ضلعهای غربی و شرقی است که روزگاری از پایینیترین قسمت ضلع شمالی آن شروع میشده و این روزها جز ویرانهای تحمیل شده بر هسته اصلی قلعه به چیز دیگری شبیه نیست. فرسایش طبقات زیرین آن موجب شده تا عبور و مرور در این مسیر خطرناک و تقریبا ناممکن باشد. راهپلههای ضلع شمال غربی قلعه بهعنوان یکی از مناطق دست نخورده و سالم دژ بهستان است و بالای این پلهها، اتاقی به شکل طاق محرابهای مسجد دوران اسلامی تزیین شده متعلق به دوره اسلامی وجود دارد. راهپلههای زیاد با عرض یک متر نیز برگرفته از این سبک معماری است. تخریب، موجب شده تا تنها بتوان با عملیات کوهنوردی بر بالای قلعه با تخته سنگهای عظیم مسطح آن پا گذاشت.
برخی، پیشینه این دژ را به دوره مادها نسبت میدهند. مادها از طریق کنارههای رودخانه قزل اوزن وارد فلات ایران شدند و در روستاهایی همچون مادآباد در ۱۵ کیلومتری شهر ماه نشان مستقر شدند. وجود قلعههای دفاعی همچون قلعه بهستان در ۱۲ کیلومتری ماه نشان معماری زیبا و هنرمندانهای را به تصویر کشیده است.
ارسال نظر