چرا ایرانیها در کار گروهی ضعیف هستند؟
یکی از مهمترین ویژگیهای انسان، جمعگرا بودن او است. انسان ذاتا موجودی علاقهمند به جمع و در پی برقراری ارتباطات گستردهتر است و یکی از مهمترین عواملی که باعث پیشرفت او میشود مهارت کار گروهی است. مهارت کار گروهی یکی از مهارتهای هوش هیجانی و اجتماعی است. اهمیت این عامل بهقدری است که میتوان گفت بخش بزرگی از پیشرفت بشر مدیون شوق و میل به پیوند، جمع و اتحاد بوده است. یکی از مواردی که در جامعه ما بسیار به چشم میآید و موجب پراکندگی و جدایی انسانها از یکدیگر شده است عدم توانایی و مهارت کار و زندگی گروهی است.
یکی از مهمترین ویژگیهای انسان، جمعگرا بودن او است. انسان ذاتا موجودی علاقهمند به جمع و در پی برقراری ارتباطات گستردهتر است و یکی از مهمترین عواملی که باعث پیشرفت او میشود مهارت کار گروهی است. مهارت کار گروهی یکی از مهارتهای هوش هیجانی و اجتماعی است. اهمیت این عامل بهقدری است که میتوان گفت بخش بزرگی از پیشرفت بشر مدیون شوق و میل به پیوند، جمع و اتحاد بوده است. یکی از مواردی که در جامعه ما بسیار به چشم میآید و موجب پراکندگی و جدایی انسانها از یکدیگر شده است عدم توانایی و مهارت کار و زندگی گروهی است. سوال مهم این است که چرا ایرانیها در کار گروهی ضعیف هستند و ریشههای این موضوع چیست؟ در این مقاله سعی داریم به شرح ۹ دلیل از دلایل ضعف کار گروهی در جامعه ایرانی بپردازیم:
1. همه افراد میخواهند همه کار را انجام دهند
یکی از مسائلی که با ذات کار گروهی در جامعه ما در تضاد است تمایل افراد به داشتن چندین نقش، شغل و تخصص بهطور همزمان است. گویی غالبا میخواهند همه فن حریف باشند. به عنوان مثال فارغالتحصیلان رشتههای مختلف دانشگاهی براساس مدگرایی شغلی یا بازار پویای کاری به یک حرفه خاص هجوم میآورند که ارتباطی با تخصص آنها ندارد. برخی از افراد بهدلیل داشتن سرمایه مالی وارد حرفههایی میشوند که تخصصشان نیست و... دلیل این مساله میتواند هم کسب درآمد بیشتر باشد، هم میتواند مربوط به این حقیقت باشد که بسیاری از افراد جامعه ما میخواهند با القاب و عناوین مختلف، خود را در گروه و جامعه معرفی کرده و جایگاه اجتماعی بالا کسب کنند. میتوانیم کار گروهی را از زنبورها بیاموزیم، ما کار گروهی بلد نیستیم، همه ما میخواهیم شهد یک گل را بمکیم. راهحل این است که بیاموزیم در زندگی جمعی هر کسی باید اثر منحصربهفرد خود را بر اساس توانایی ها، مهارتها و استعداد خود بر جای بگذارد. مسیر خود را مشخص کنیم و در همان مسیر گام برداریم. هر بخشی از جامعه به حمایت بخشهای مرتبط با تخصص خود بپردازد. در اینصورت هم تمام افراد، بخشهای مختلف از وظایف این گروه را بهعهده میگیرند و مشغول میشوند و همگروه (جامعه) رشد میکند.
2. از کار انفرادی بیشتر لذت میبرند
اینکه چرا بسیاری از افراد جامعه ما از کار انفرادی بیشتر لذت میبرند دلایل مختلفی دارد که در ادامه مقاله بیشتر به آنها اشاره میکنیم. از دلایلی که افراد، کار انفرادی را بهکار گروهی ترجیح میدهند عدم اطمینان آنها به نتیجه کار افراد دیگر، وسواس، کاملگرایی، خودشیفتگی و ضعف مهارت کار گروهی است. بسیاری از افراد فکر میکنند کار و اثر خودشان از همه بهتر است، بنابراین، اجازه مشارکت به دیگران را نمیدهند و ترجیح میدهند همه کارها را خود انجام دهند.
3. تحسین طلبی
یکی دیگر از دلایلی که موجب میشود افراد تمایل بیشتری بهکار انفرادی پیدا کنند نیاز به تحسین و تشویق است. برخی دوست دارند که فقط خودشان برنده و انجامدهنده کارها باشند. شدت نیاز به تحسین و شناخته شدن در این افراد به حدی است که اگر وارد کار گروهی شوند انگیزه خود را از دست داده و احساس محدودیت میکنند.
4. خود رای بودن
یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود افراد کار انفرادی را بر کار گروهی ترجیح دهند خود رایی و خود محوری افراد است. برخی از افراد تمایلی به شنیدن و بهکار بردن نظرات دیگران ندارند و نظر خود را ارجح بر دیگران میدانند. اگر این دسته از افراد بتوانند کنترل گروه را بهدست گیرند و دیکتاتوری اعمال کنند، در گروه میمانند اما اگر قرار بر مشارکت آرا و همبستگی باشد غالبا احساس بدی به آنها دست داده و گروه را ترک میکنند.
5. عدم تمایل به پذیرش یا حل تفاوتها میان اعضای گروه
مواجهه با تفاوت ها، پذیرش یا حل آنها برای برخی از افراد دشوار است. در جامعه ما نیز ضعف زیادی در این بخش دیده میشود. گاهی بعضی از افراد برای فرار از تفاوتها یا حل تعارضات ترجیح میدهند در انجام کارها تنها باشند.
6. عدم تمایل به رعایت قوانین و هنجارهای گروه
یکی دیگر از مواردی که میتواند موجب جدایی افراد از گروه شود دشواری رعایت قوانین و هنجارهای گروه است. برای بعضی از افراد تبعیت از یک گروه و قوانین آن دشوار است که البته این مساله به خودرای بودن و خودشیفتگی افراد بازمیگردد. برخی از افراد فکر میکنند که قوانین و هنجارها باید فقط برای دیگران باشد و آنها میتوانند آنطور که نظر شخصی خودشان است زندگی کنند اما این طرز تفکر با زندگی گروهی در تضاد است. یکی از ویژگیهای افرادی که مهارت کار گروهی را در خود دارند «رعایت قوانین و هنجارهای گروه» است. ویژگی دیگر این است که افراد گروه، اهداف گروه را بر اهداف فردی خود ارجح میدانند.
7. مانع دیدن گروه در دستیابی به اهداف
گاهی تکروی و خودشیفتگی در برخی از افراد آنقدر قوی است که کار گروهی آنها را تحتتاثیر قرار میدهد و وجود یک گروه را مانعی برای دستیابی به اهداف خود میدانند. گاهی هم مداخلات بیش از حد یا بی جای اطرافیان موجب میشود که افراد، گروه را مانعی بر سر راه خود ببینند. چرایی آن واضح است: ۱- عدم تمایل به رعایت قوانین گروه ۲-عدم تحمل و پذیرش تفاوتها ۳- روحیه دیکتاتوری و زورگویی برای تحمیل نظرات و علاقه مندیهای خود ۴- اولویت دادن همیشگی خود بر دیگران و گروه ۵- عدم توانایی برای تقسیم و تسهیم کارها ۵- عدم توانایی برای همزیستی مسالمت آمیز در افراد ۶- دخالت افراد در زندگی و کار یکدیگر
8. ترس از یکدیگر
اگر در جامعهای افراد آن نسبت به یکدیگر ترس پیدا کنند، در آن جامعه پراکندگی و جدایی رخ میدهد. ظاهرا در جامعه ایرانی چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران مردم از یکدیگر بابت ضربات احتمالی که تهدیدشان میکند میترسند و نوعی مردمگریزی ایجاد شده است. دلیل دیگر این ترس، عدم پذیرش تفاوتها و تعارضاتی است که میان افراد پیش میآید و آنها قادر به مدیریت این تعارضات نیستند. اگر بخواهیم تمام این موارد را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم که «مردم ایران هوش هیجانی و اجتماعی پایینی دارند» زیرا غالبا یا با خود یا در رابطه با دیگران مشکلات زیادی دارند. غالبا یا خود بیمار هستند یا روابط بیمارگونهای دارند و در موارد بسیاری، افراد هر دوی این مشکلات را با هم دارند.
ارسال نظر