۸ دام بر سر راه موفقیت
ترجمه: مهدی سریرچی پال لی جوی برگزار کننده سمینارهای انگیزشی و یکی از سرمایه‌گذاران بخش مسکن است که موفقیت گسترده‌ای در این حوزه کسب کرده و به الگوی تعداد زیادی از کارآفرین‌های جوان تبدیل شده است. لی جوی در این مقاله ۸ دام مشترک در مسیرهایی که به سمت موفقیت می‌روند را مورد توجه قرار داده است. این نوشته حاوی نکات مفید و تفکر برانگیزی است که مطالعه آن برای همه می‌تواند مفید باشد. نسخه ویرایش شده آن را در زیر می‌توانید مطالعه کنید. ۱ ترس هر مسیری به سمت موفقیت با‌ایده‌های ناب شروع می‌شود. در این راه فقط یک مشکل وجود دارد: ایده‌های ناب مانند ضرب سکه‌های ۱۲ سنتی است.
ترجمه: مهدی سریرچی پال لی جوی برگزار کننده سمینارهای انگیزشی و یکی از سرمایه‌گذاران بخش مسکن است که موفقیت گسترده‌ای در این حوزه کسب کرده و به الگوی تعداد زیادی از کارآفرین‌های جوان تبدیل شده است. لی جوی در این مقاله 8 دام مشترک در مسیرهایی که به سمت موفقیت می‌روند را مورد توجه قرار داده است. این نوشته حاوی نکات مفید و تفکر برانگیزی است که مطالعه آن برای همه می‌تواند مفید باشد. نسخه ویرایش شده آن را در زیر می‌توانید مطالعه کنید. 1 ترس هر مسیری به سمت موفقیت با‌ایده‌های ناب شروع می‌شود. در این راه فقط یک مشکل وجود دارد: ایده‌های ناب مانند ضرب سکه‌های 12 سنتی است. در راه رسیدن به موفقیت مساله اصلی داشتن ایده نیست، بلکه شهامت تبدیل ایده به واقعیت است. معمولا چنین کاری به معنی ریسک از دست دادن امنیت شغلی و حقوق ثابت است. تنها افرادی که واقعا شهامت داشته باشند می‌توانند از این اولین دام به سلامت عبور کنند. 2 تنبلی حتی با داشتن‌ایده‌ای ناب و شهامت پیگیری آن، تلاش شما به جایی نخواهد رسید، مگر اینکه قبول کنید که فعالیت‌های خود را افزایش دهید. اهدافتان را بنویسید، (و مهم‌تر از آن) کارهایی که برای رسیدن به آن
اهداف باید یکی پس از دیگری انجام شوند را مکتوب کنید. اهداف و نقشه راه‌تان را به دیوار اتاق خواب و دفتر کارتان بچسبانید. اهداف تان را با دیگران در میان بگذارید به این ترتیب آنها نیز برای رسیدن شما به اهدافتان فشار مضاعف ایجاد می‌کنند. به خودتان اتکا کنید تا سرنوشت خود را خودتان در دست بگیرید. 3 رضایت از خود بدون اشتیاق به پیشرفت، انرژی و جدیت شما تحلیل می‌رود. هنگامی که با موانع غیرقابل اجتناب مواجه می‌شوید، اشتیاق خود را در حرکات فیزیکی داخل کنید و آن را به بخشی از رفتار شخصی خود تبدیل کنید. یک نیروی درونی که خیلی دیر راضی می‌شود را درون خود به وجود آورید و در تمام لحظات کاری آن را با خود درگیر کنید تا شما را یک پله به معیارهای موفقیتی که در نظر دارید نزدیک‌تر کند. 4 حواس پرتی در دنیای مدرن غوغا و هیاهویی برپاست و هر کسی با صدای بلندتر در صدد جلب توجه دیگران است، نتیجه این آشفتگی به پا شدن طوفانی است که می‌تواند شما را از مسیر خود به بیرون پرتاب کند. برای فائق آمدن بر این معضل در این شتاب و آشفتگی باید از انضباط شخصی بهره برد. عزم راسخ خود را با بی‌اعتنایی در برابر وقایع و اتفاقات بی‌اهمیت به اثبات برسانید.
کسب موفقیت، پاداش همراستا قراردادن احساسات، رفتار و امیال است. 5 تردید وقتی تصمیم گرفتید، تردید معضلی است که توانایی شما را برای رسیدن به موفقیت تحلیل می‌برد. زندگی و کار می‌تواند سخت و حتی بی رحم باشد. به یاد داشته باشید در مسابقه دو استقامت، پشتکار اهمیت دارد نه سرعت. به جای اینکه اجازه دهید تردید در جان تان رسوخ و ذهن‌تان را مسموم کند همیشه باید به خودتان اهداف و برنامه‌هایتان اعتماد داشته باشید، گاهی لازم است تا برنامه‌ها و اهداف به مقدار مورد نیاز تعدیل شوند اما اطمینان داشته باشید که با پشتکار و تداوم در مسیر، موفقیت نامحدود به شما تعلق خواهد داشت. 6 قطع ارتباط حتی با داشتن مهارت‌های لازم برای طی کردن مسیرهای طولانی باید با خویشاوندان و راهنماها در تماس باشید. ملاقات‌های مرتب با دوستان و نزدیکان می‌تواند موجب تقویت روحیه و ایجاد چشم‌انداز تازه برای شما بشود. این روزها وجود اینترنت، پیدا کردن یک مربی، راهنما یا گروه نخبگان را فوق‌العاده آسان کرده است. چنین افرادی می‌توانند، تجربیات و اندیشه‌های گرانبهایی را در اختیار شما بگذارند و با تقویت روحیه شما تبدیل اهداف به واقعیت را تسهیل کنند. 7 عدم صداقت با
آغاز موفقیت این وسوسه به سراغتان می‌آید که با دروغ، غلو، بزرگنمایی و فریبکاری اهداف تان را به پیش ببرید. همیشه انتخاب راه آسان در پیش گرفتن عدم صداقت در نهایت موجب عقب رفت شما می‌شود. مشکلاتی که عدم صداقت ایجاد می‌کند خیلی بیشتر از چیزی است که فکر می‌کنید ممکن است با گفتن حقیقت ایجاد شود. موفقیت حقیقی وقتی به وجود می‌آید که بتوانید به حرف‌هایتان پایبند باشید و وجدان پاکی داشته باشید. 8 ناسپاسی دام پایانی از همه دام‌های قبلی خطرناک‌تر است، زیرا خیلی ساده از آن غفلت می‌شود. وقتی که اهدافتان به واقعیت تبدیل می‌شوند، اگر نتوانید گذشته خود را به یاد آورید یا سهم کسانی که در این راه به شما کمک کرده‌اند را درک کنید، در واقع بازنده هستید. به یاد داشته باشید: چیزی به نام میلیاردرهای خودساخته وجود ندارد. اگر نتوانید قدردان باشید ممکن است به همانجایی که از آن شروع کرده‌اید بازگردید. منبع: Inc
ارسال نظر