نابرابری اقتصادی و تصمیمگیری مالی
چیزی که امروزه روشن است این است که در جوامع به لحاظ اقتصادی نابرابری وجود دارد، اما اینکه سطح نابرابری اقتصادی دقیقا چه تاثیری بر زندگی خانوادهها و افراد میگذارد امری مبهمتر است. البته تحقیقاتی صورت گرفته است که تاثیر نابرابری در درآمدها را بر مسائل اقتصاد کلان همچون رشد اقتصادی بررسی میکند یا تحقیقاتی که اثر نابرابری بر میزان هزینه عمومی افراد جامعه، ثبات مالی اقتصاد، مسوولیتپذیری سیاسی شهروندان یا بهره مند بودنشان از خدمات بهداشتی و آموزشی را مورد بررسی قرار میدهند، اما نتایج این تحقیقات هر چند که گسترده بوده است؛ اما اغلب مغشوش و گاه متضاد نیز بوده است.
چیزی که امروزه روشن است این است که در جوامع به لحاظ اقتصادی نابرابری وجود دارد، اما اینکه سطح نابرابری اقتصادی دقیقا چه تاثیری بر زندگی خانوادهها و افراد میگذارد امری مبهمتر است.
البته تحقیقاتی صورت گرفته است که تاثیر نابرابری در درآمدها را بر مسائل اقتصاد کلان همچون رشد اقتصادی بررسی میکند یا تحقیقاتی که اثر نابرابری بر میزان هزینه عمومی افراد جامعه، ثبات مالی اقتصاد، مسوولیتپذیری سیاسی شهروندان یا بهره مند بودنشان از خدمات بهداشتی و آموزشی را مورد بررسی قرار میدهند، اما نتایج این تحقیقات هر چند که گسترده بوده است؛ اما اغلب مغشوش و گاه متضاد نیز بوده است. برخی محققان به نتایجی دست یافتهاند که دستهای دیگر آن را انکار کردهاند. جان جی مک لین استاد مدیریت بازرگانی دانشکده کسب و کار دانشگاههاروارد اعتقاد دارد که با توجه به تغییر قابل توجه و چشمگیری که این مساله بر زیست شهروندان در جوامع دارد، هنوز خیلی کم در خصوص آن تحقیق شده است و تاثیر قطعی این پدیده روشن نیست. مک لین این فرض بعید را نیز قائل است که شاید اساسا افزایش نابرابری در جوامع به سادگی فاقد هیچ اثر اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی باشد، فرضی که البته خود وی نیز بر نامحتمل بودنش تاکید دارد. او میگوید: شاید اساسا ما سوال را اشتباه مطرح کردهایم.
اظهارات مک کین و چند اقتصاددان دیگر و جمعی از محققان دانشکده کسب و کارهارواد را که به گروه ماس و همکاران مشهور بودند به این نتیجه رساند که شاید بهتر باشد که به جای آنکه همچون سایر تحقیقات به بررسی اثرات نابرابری درآمدی در سطح کلان بپردازند، به بررسی آن در سطح خرد بپردازند و به عنوان مثال این مساله را بررسی کنند که افزایش نابرابری چگونه میتواند زندگی شخصی و هویت افراد را تحت تاثیر خود قرار دهد، نابرابری چه تاثیری بر قدرت و نحوه تصمیمگیری افراد یا حتی نحوه رای دادن آنها دارد؟
ماس در جریان تحقیقات خود متوجه شد که موقعیتهایی که نابرابری به عنوان یک پدیده یکسان در آنها مورد مطالعه قرار گرفته است تا چه حد متنوع بودهاند و متوجه شد که نابرابری درآمدی از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر مسالهای متفاوت است. او در جریان تحقیقات خود به این نتیجه رسید که محققان باید مواردی را که دارای زمینه مشابه با یکدیگر نیستند، حذف کند و باهم مقایسه نکند.
روان شناسان رفتاری تیم ماس به این نتیجه رسیدند که بین تصمیم گیریهای روزانه مردم و وضعیت نابرابری اقتصادی در جامعه نسبت وجود دارد، پیش از این رابرت فرانک که یک اقتصاددان مشهور است از مساله افزایش هزینه در شرایط نابرابری سخن گفته بود، به اعتقاد فرانک وقتی در یک جامعه نابرابری وجود دارد بخشی از مردم جامعه بیش از حد لازم خرج میکنند تا ظاهر زندگی خود را هم سطح یا شبیه قشری نگه دارند که به لحاظ درآمدی وضع بهتری دارد، به این ترتیب نابرابری بر هزینههای غیرعقلانی از جانب شهروندان دامن میزند، امری که از آن تحت عنوان آبشار هزینه یاد میشود و میتواند یک اقتصاد را در سطح کلان بیثبات کند.
دسته دیگری از محققان در دانشگاه کلمبیا رفتاری را شناسایی کردهاند که به نابرابری درآمدی مربوط است، آنها این رفتار را گریز افراد رده آخر نامگذاری کردهاند، بر اساس این تحقیقات افرادی که در پایینترین سطوح درآمدی از نردبان اقتصادی قرار دارند، خطرات بسیار بیشتری را در زمینه اقتصادی متحمل میشوند، خطراتی که بعضا به قدری غیرعقلانی است که نه تنها به شخص؛ بلکه به بدنه اقتصاد کشور آسیب میزند. محققان معتقد هستند افزایش نابرابری در جامعه سبب میشود افرادی که در ردههای پایین هستند از غلتیدن به ردههای پایینتر هراس نداشته باشند و در نتیجه به ساختار اقتصاد کشور و زندگی شخصی خود لطمه بزنند. برای آزمایش دقیقتر این نظریه گروهی از افراد تحت مطالعه قرار گرفتند، به این گروه که از اقشار مختلف درآمدی بودند مقدار قابل توجهی پول داده شد، سپس به آنها پیشنهاد شد که برای کسب سود بیشتر با پول اهدایی، یک بلیت خریده و در قرعه کشی که امکان برد و باخت در آن چندان امیدوار کننده نیست شرکت کنند، در جریان این آزمایش محققان متوجه شدند افرادی که در دوهک پایین درآمدی قرار داشتند بسیار بیشتر از سایرین تصمیم گرفتند که ریسک عظیم را انتخاب
کنند و بقیه موارد مطالعه تقریبا رفتاری همسان با همدیگر داشتند.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد که در شرایط نابرابری، افراد و خانوادههایی که در دهکهای پایینتر درآمدی قرار دارند هرچه بیشتر درآمد ناچیز خود را از بین میبرند و در چرخهای دور مانند طبقه اقتصادی نامناسب خود را تثبیت میکنند، این افراد اغلب بیشتر ریسک میکنند و همچنین امید کمی که به تحرک طبقاتی دارند سبب میشود نسبت به پسانداز کممیلتر باشند و عمده درآمد خود را صرف هزینههای خود و خانواده کنند.
ارسال نظر