نقش لابیهای صهیونیستمحور در تخریب روابط ایران و آمریکا
ابراهیم متقی استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران بازسازی روابط ایران و آمریکا نهتنها تابعی از موضوعات هویتی و راهبردی دو کشور محسوب میشود، بلکه در این فرآیند نقش لابیهای صهیونیستمحور و عربمحور از اهمیت ویژهای برخوردار است. الگوی کنش راهبردی لابیهای اسرائیلمحور در آمریکا معطوف به گسترش اندیشه مقابلهگرایی با جمهوری اسلامی ایران بوده است. چنین رویکردی را باید بهعنوان بخشی از الگوی کنش امنیتی و راهبردی بازیگرانی دانست که هرگونه تعامل سازنده در روابط ایران ـ آمریکا منجر به کاهش جایگاه راهبردی آنان در منطقه میگردد.
ابراهیم متقی استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران بازسازی روابط ایران و آمریکا نهتنها تابعی از موضوعات هویتی و راهبردی دو کشور محسوب میشود، بلکه در این فرآیند نقش لابیهای صهیونیستمحور و عربمحور از اهمیت ویژهای برخوردار است. الگوی کنش راهبردی لابیهای اسرائیلمحور در آمریکا معطوف به گسترش اندیشه مقابلهگرایی با جمهوری اسلامی ایران بوده است.
چنین رویکردی را باید بهعنوان بخشی از الگوی کنش امنیتی و راهبردی بازیگرانی دانست که هرگونه تعامل سازنده در روابط ایران ـ آمریکا منجر به کاهش جایگاه راهبردی آنان در منطقه میگردد. در این مقاله تلاش میشود تا اندیشههای معطوف به «افسانه تهدید ایران» برای منافع حیاتی ایالات متحده در راهبرد امنیتی رژیم صهیونیستی تبیین گردد. تمامی نظریهپردازان آمریکایی بهویژه افرادی همانند «استفان والت»، «جان مرشایمر» و «جیمز پتراس» بر این اعتقادند که هرگونه کنش راهبردی آمریکا براساس الگوهای اتاق فکر اسرائیلی معطوف به افزایش هزینههای امنیتی ایالات متحده خواهد بود. دو نظریهپرداز یادشده در مقالات خود همواره بر این موضوع تاکید داشتهاند که قدرتیابی ایران، موازنه منطقهای در خاورمیانه را دگرگون خواهد ساخت. چنین رویکردی به مفهوم آن است که نشانههایی از موازنه تهدید در برابر سیاست امنیتی ایران شکل گرفته است. در این ارتباط نقش لابی اسرائیلمحور آیپک و اتاقهای فکر همانند «موسسه آمریکایی اینترپرایز» و همچنین «مؤسسه مطالعات واشنگتن برای خاورنزدیک» برای گسترش تضادهای امنیتی با ایران مشاهده میشود. چنین موسساتی را باید بهعنوان
نماد قدرت غیرمستقیم بازیگرانی دانست که از نقش سیاسی موثری در روند سیاستگذاری امنیتی آمریکا برخوردارند.
در روند برگزاری اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل، فرصت مناسبی بهوجود آمد تا مقامات و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران زمینه انجام همکاریهای فراگیر با ایالات متحده در چارچوب تعامل سازنده را پیگیری کند. چنین رویکردی از این جهت اهمیت دارد که گذار از بحران دیپلماتیک را امکانپذیر میسازد. بحرانی که آثار خود را در ارتباط با تصاعد فشارهای اقتصادی و ظهور محدودیتهای جدید علیه ایران منعکس میشود. آنچه در حاشیه اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سپتامبر ۲۰۱۳ از اهمیت ویژهای برخوردار بود، میتوان بر واکنشهای مقابلهجویانه اسرائیل برای محدودسازی قابلیت راهبردی جمهوری اسلامی برای گذار از بحران دیپلماتیک دانست. در این ارتباط، بنیامین نتانیاهو حتی سفر دوبارهای را به واشنگتن به انجام رساند تا زمینههای لازم برای گسترش محدودیتهای راهبردی علیه ایران را با مقامات امریکایی مورد بحث قرار دهد.
مهمترین موضوع را میتوان فشار اسرائیل بر باراک اوباما برای تهدید جدیتر جمهوری اسلامی ایران دانست. بنابر نظر کارشناسان، سخنان باراک اوباما در این اجلاس، در آینده سیاست خارجی آمریکا نقش مهمی خواهد داشت. برنامه سفر نتانیاهو به ایالات متحده همزمان با برگزاری اجلاسیه سالانه آیپک ۲۰۱۳ انجام گرفت. این اقدام را میتوان جلوهای از قدرت نمایی اسرائیل به دلیل بهرهگیری از نیروهای ذی نفوذ در ایالات متحده تلقی کرد. نیروهایی که میتوانند به گونهای مستقیم و غیرمستقیم سیاست خارجی ایالات متحده علیه کشورهای مختلف از جمله ایران را تحت تاثیر قرار دهند. سخنرانی باراک اوباما در اجلاسیه سالانه آیپک ۲۰۱۲ تحت تاثیر فضای اجتماعی آمریکا و همچنین انعکاسی از رویکرد نتانیاهو در ۴ مارس ۲۰۱۲ بوده است. این گونه مواضع و رویکردها را میتوان نمادی از پشتوانه راهبردی اسرائیل در بهرهگیری از گروههای اسرائیل محور در سیاست خارجی، امنیتی، دفاعی و راهبردی ایالات متحده دانست.
۱ گروههای ضدایرانی در سیاست خارجی آمریکا
آیپک بهعنوان اصلیترین نماد گروههای ضدایرانی در سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود. این مجموعه سیاسی تلاش دارد تا زمینههای لازم برای ارتقای موقعیت اسرائیل در ساختار سیاسی ایالات متحده را فراهم سازد. در حدود ۹ هزار فعال دانشجویی از ۵۰ ایالت آمریکا، تقریبا نیمی از نمایندگان سنا، یک سوم نمایندگان کنگره و تعدادی از سیاستگذاران و رهبران آمریکایی و اسرائیلی از اعضای شرکتکننده اجلاس دو روزه «کمیته امور عمومی آمریکا- اسرائیل» (AIPAC) آیپک طی روزهای ۴ الی ۶ مارس ۲۰۱۳ در واشنگتن بودند.
آیپک قویترین نهاد غیردولتی آمریکا به شمار می آید. این نهاد در اختیار یهودیان آمریکایی قرار دارد. این کمیته پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا تاسیس شد و ماموریت خود را دفاع از منافع یهودیان سراسر جهان و اسرائیل تعریف کرده است. باراک اوباما و هیلاری کلینتون، رییسجمهور و وزیر خارجه آمریکا پیش از تصدی این مناصب، (۳ سال قبل) در اجلاس آیپک شرکت کردند و قول دادند در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا به فشارهای خود علیه فعالیتهای هستهای ایران ادامه بدهند.
مقامات رژیم صهیونیستی هم اجلاسیه آیپک را بهترین فرصتی یافتهاند تا به تشریح مواضع خود علیه ایران بپردازند. به خصوص اینکه محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران بارها، به خصوص در اجلاس ضدنژادپرستی در دوربان سوئیس، جملات تندی را علیه اقدامات نژادپرستانه اسرائیل به کار گرفت و همین مساله هم به شروع دور تازهای از تحرکات تبلیغاتی صهیونیستها علیه ایران منجر شد. کمتر از یک ماه پس از اجلاس دوربان، مقامات اسرائیل به اجلاس آیپک در واشنگتن پایتخت آمریکا آمدند تا مستقیما پیام خود را به مقامات کاخ سفید منتقل کنند.
۲ رویکردهای ضد ایرانی در حاشیه اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل
گروه دیپلماتیک اسرائیل در مجمع عمومی سازمان ملل ائتلافی از نیروهای متعارض علیه جمهوری اسلامی ایران را بهوجود آوردند. بخشی از لابیهای عربمحور در این مجموعه مشارکت داشتند. گروه منافقین نیز که در سال ۲۰۱۱ از لیست گروههای تروریستی آمریکا خارج شده بودند، تلاش نمودند تا روند مقابله با دولت ایران را در دستور کار قرار دهند. در این فرآیند، نتانیاهو بار دیگر از ادبیات مقابلهجویانه در برخورد با ایران بهره گرفت. نتانیاهو تلاش داشت تا این توهم را القا کند که ایران در صدد توسعه قابلیتهای هستهای برای تولید سلاح کشتار جمعی است، در حالی که رویکرد مقامات ایرانی در مجمع عمومی سازمان ملل و همچنین الگوی تعامل نمایندگان ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نگرش کاملا متفاوتی را منعکس میسازد. بیان چنین رویکردی بهمنزله آن است که ایران صرفا در شرایطی میتواند از قابلیت موثر برای بازسازی روابط برخوردار باشد که الگوی روابط خود با اسرائیل را در چارچوب امنیت منطقهای ترمیم کند.
چنین نگرشی بهمفهوم آن است که رژیم اسرائیل بهعنوان نیروی ذینفوذ در ساختار سیاسی آمریکا تمایل چندانی برای از دست دادن مزیت نسبی راهبردی خود در منطقه ندارد. مقامات اسرائیلی بر این امر واقفند که مقابله با ایران از درون آمریکا منافع بیشتر و هزینههای کمتری برای آنان ایجاد میکند. مقامات رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته به این جمعبندی رسیدند که الگوی تهاجمی آنان در حوزه منطقهای علیه نیروهای جبهه مقاومت، هزینه اعتباری و راهبردی بسیار زیادی برای آنان ایجاد خواهد کرد. به همین دلیل است که خط مقدم مقابله با اهداف راهبردی و دیپلماتیک ایران را از نیویورک و واشنگتن به ریاض گسترش دادهاند. در سال ۲۰۱۲ ادبیات نتانیاهو در برخورد با ایران ماهیت تهدیدآمیز داشت. در این مقطع زمانی مفاهیم و رهیافتهای متفاوتی از سوی مقامات آمریکایی و اسرائیلی در برخورد با ایران مطرح شده بود. چنین نگرشی بیانگر آن است که اندیشه راهبردی رژیم صهیونیستی معطوف به کنترل قدرت هستهای جمهوری اسلامی ایران است. روزنامه اسرائیلی «اورشلیم پست» نیز مدعی شد، انتظار اسرائیلیها از اوباما این است که در جایگاه رییسجمهور به نتانیاهو تضمین بدهد،
اگر ایران به زعم آنها از خط قرمزهای معینی بگذرد، با حمله آمریکا روبهرو خواهد شد. به نوشته این روزنامه، چنین تضمینی حتی میتواند در قالب یک نامه محرمانه مطرح شود. وقتی صحبت از فعالیت هستهای ایران بهعمل میآید، گروههای صهیونیستمحور در آمریکا تلاش میکنند تا موضوع مربوط به تهدید ایران را برجسته نمایند. چنین نگرشی بهمنزله آن است که کارگزاران سیاست خارجی آمریکا در بسیاری از مواقع چارهای جز پذیرش الگوهای کنش گروههای اسرائیلمحور نخواهد داشت. در بسیاری از مواقع که موضوع بازسازی روابط آمریکا و ایران مطرح میشود، اختلاف نظر میان مقامات آمریکایی و اسرائیلی بر سر نوع اقدام علیه ایران به اوج خود میرسد. کارشناسان می گویند اصلی ترین اختلاف میان آمریکا و اسراییل این است که آمریکا عقیده دارد چاره ای جز پذیرفتن حدی از غنی سازی در ایران نیست. ارزیابی نتایج حاصل از سفر رییسجمهور ایران و سخنرانی سازنده ایشان در اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل بیانگر آن است که هرگاه روند بازسازی روابط و حمایت جامعه ملل از ایران فراهم گردد، گروههای صهیونیستمحور نقش تهاجمی بیشتری را در برخورد با جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار
میدهند. در این ارتباط نتانیاهو تلاش کرد تا القا کند که ایران تمایل چندانی به پذیرش واقعیتهای سیاست هستهای گروه ۱+۵ ندارد. نتانیاهو و گروههای اسرائیلمحور در آمریکا نگرش مقابلهجویانه با ایران را در دستور کار قرار دادهاند. آنان بر این اعتقادند که مقابله با ایران، از طریق تداوم محدودیتهای راهبردی برای تغییر بنیادی در سیاست خارجی امکانپذیر خواهد بود.
۳ نیروهای افشاکننده نقش گروههای صهیونیستمحور آمریکا در مقابله با ایران
گروههای اسرائیل محور بخشی از واقعیت سیاست خارجی و امنیتی آمریکا محسوب میشود. جاش بلاک (۱) در سالهای اولین دهه قرن ۲۱ به عنوان سخنگوی کمیته امور عمومی آمریکا ـ اسرائیل ایفای نقش میکرد. نامبرده در دوران ریاستجمهوری بیل کلینتون به عنوان یکی از اعضای مشاورین کاخ سفید فعالیت نموده و از این طریق تلاش داشته است تا اهداف اسرائیل را در سیاست خارجی و امنیتی آمریکا ارتقا دهد. از سال ۲۰۱۰ به بعد رویکرد جاش بلاک با تغییراتی روبهرو شد. جاش بلاک تلاش کرد تا نگرش خود را بر اساس ضرورتهای امنیت ملی آمریکا تنظیم نماید. به همین دلیل است که مقالات خود را عمدتا در سایتهای آکادمیک و تحلیلی منتشر میسازد. جاش بلاک مخالف حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران است. اگرچه بلاک در زمره حامیان اسرائیل در حزب دموکرات محسوب میشود اما حمایت وی ماهیت همه جانبه ندارد. وی با گروههای راست گرا و متعصبین سیاسی و ایدئولوژیک در آیپک، دارای مرزبندی سیاسی است. در شرایط موجود جاش بلاک یکی از منتقدین سیاست اسرائیل و لابیهای اسرائیل محور در ایالات متحده است. بلاک عموما تلاش دارد تا زمینههای لازم را برای امنیتسازی در محیط
منطقهای خاورمیانه مورد بررسی قرار دهد. بهعبارت دیگر میتوان نشانههایی از رویکرد انتقادی بلاک در ارتباط با سیاست امنیتی آمریکا را در حوزههای مختلف جغرافیایی مورد توجه قرار داد. بلاک به گروههای لیبرال اسرائیل محور تعلق دارد. به همین دلیل است که مواضع عمومی وی در حمایت از اسرائیل قرار داشته ولی کاربرد قدرت نظامی توسط آمریکا و اسرائیل علیه ایران را مورد انتقاد قرار میدهد. اگرچه سیاستهای اسرائیل در آمریکا به گونهای فزاینده منجر به انتقادات متنوعی در بین گروههای اجتماعی مختلف گردیده است، اما رویکرد کارگزاران و نظریه پردازانی همانند جاش بلاک بدون توجه به حمایتهای همهجانبه دولت آمریکا از اسرائیل در محدودسازی قدرت راهبردی و منطقهای ایران تنظیم شده است. لازم به توضیح است که گسترشگرایی گروههای صهیونیست محور در آمریکا در دوران حکومت دموکراتها افزایش پیدا میکند. جاش بلاک در زمره افراد ذینفوذ لابی آیپک در حزب دموکرات و ساختار قدرت ایالات متحده محسوب میشود. برخی از نظریهپردازان بر این اعتقادند که تضادهای آمریکا ـ اسرائیل در دوران ریاستجمهوری اوباما گسترش همهجانبهای پیدا کرده است. برخی دیگر اعتقاد
دارند که این تضادها در دوران ریاستجمهوری اوباما کاهش یافته است. در این مقاله، جاش بلاک تلاش دارد تا جلوههای انتقادی سیاست خارجی و امنیتی آمریکا را براساس رویکرد اسرائیل محور مورد ارزیابی قرار دهد. لازم به توضیح است که براساس چنین رویکردی، حمایت بلاک از رژیم صهیونیستی ادامه پیدا میکند اما این حمایت ماهیت لیبرالی، غیرمستقیم و مرحلهای خواهد داشت.
رویکرد تحلیلی جاش بلاک در مقالات خود معطوف به شناسایی نشانههای عدم اعتماد و اعتماد بین اسرائیل و ایالات متحده است که در دوران حکومت اوباما ایجاد شده است. در طول چندین دهه، دیپلماسیِ اتحاد محکم با دوستان نزدیک، بر روابط آمریکا حاکم بوده است و در این میان اختلافات آمریکا با دوستان نزدیکش به صورت خصوصی حل و فصل شده است؛ اما در طول چند سال گذشته که اوباما روی کار آمده، به ویژه در مورد روابط آمریکا و اسرائیل، این قاعده به هم خورده است.
نشانههای تحلیلی و رویکرد جاش بلاک در ارتباط با تضادهای آمریکا ـ اسرائیل را میتوان به شرح ذیل مورد توجه قرار داد:
• در این دوره، کاخ سفید، از همان ابتدا به مخالفت با اسرائیل پرداخت، بهطوری که خواهان بازپسگیری برخی امتیازات غیرقابل بازگشت اسرائیل در سرزمینهایش شد. برخی افراد مانند مایکل لرنر نیز که عضو گروه «جی. استریت» (۲) بودند، در رویکردی جدید خواستار وارد آوردن فشار بیشتر بر اسرائیل و مقابله با دولت یهودی شدند، که این رویکرد به دلیل مواضع ضعیف کاخ سفید در برابر ضرورتهای امنیتی اسرائیل بود.
• گروه طرفدار اسرائیل نمیتواند به طور کامل به اوباما و دولت آینده این کشور اعتماد داشته باشد. در یک دیدار خصوصی در کاخ سفید، بین اوباما و رهبران جامعه یهودی در سپتامبر ۲۰۰۹، از اوباما خواسته شد که عزم قاطع خود را برای همکاری با اسرائیل، در رابطه با موضوعات مختلف، به ویژه در رابطه با موضوع ایران اعلام کند، اما او موافقت نکرد. اوج تنش بین دو طرف در بهار ۲۰۱۰ بود، زمانی که دولت اوباما به اسرائیل در مورد ساختوساز شهرکهای یهودی نشین در اورشلیم هشدار داد.
• با وجود حمایت آمریکا برای کمک امنیتی بیشتر به اسرائیل، پیگیری احتمالی تحریم ها علیه ایران و تداوم حمایت ایالات متحده از اسرائیل در سازمان ملل متحد، اینگونه حوادث پریشانی عمیقی در میان جریان اصلی حامی اسرائیل در آمریکا ایجاد کرده و باعث تضعیف اعتماد بین دو دولت شده است. در صورتی که اوباما تعهد آمریکا به اسرائیل در مورد مسائل حساس را اعلام کند، ایالات متحده چه تعهدی برای جلوگیری از فعالیتهای هستهای ایران به عهده میگیرد؟
فرآیند مذاکرات مقامات اجرایی ایران در نیویورک نشان میدهد که اسرائیل همواره نقش موثری در مقابله با سیاست راهبردی ایران داشته است. نتانیاهو بهعنوان نماد راستگرایی راهبردی در اسرائیل تلاش میکند تا مقامات آمریکایی را در جهت مقابله با قابلیت هستهای ایران بسیج نماید. تمامی تلاش نتانیاهو آن است که ایران قابلیتهای هستهای خود را در وضعیت تعلیق قرار دهد. تمامی گروههای صهیونیستمحور تلاش دارند تا فضای ضدایرانی را در حوزه رسانه، ادبیات راهبردی و نهادهای دیپلماتیک برای محدودسازی قدرت منطقهای ایران سازماندهی و گسترش دهند.
ارجاعات
۱- عضو ارشد «موسسه سیاستگذاری پیشرو» آمریکا و سخنگوی سابق «کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل»
۲- لابی جی استریت که در آوریل سال ۲۰۰۸ تأسیس شده است، خود را یک لابی غیرانتفاعی در ایالات متحده برای افزایش نقش رهبری این کشور در حل درگیریهای اعراب-اسراییل و اسراییل- فلسطین به صورت صلح آمیز و دیپلماتیک معرفی میکند. با وجود اینکه جی استریت خود را طرفدار یهود میداند، حامیان صلح بین اسراییل و همسایگانش، تعداد زیادی از اسراییلیها، شامل چندین مرکز عمومی، تردید عمیق خود را درباره ادعاهای این گروه طرفدار رژیم صهیونیستی بیان کردهاند، به ویژه در موضوعات کلیدی که دولت اسرائیل به دلیل ضرورتهای امنیتی خود در آینده با آنها روبهرو است.
ارسال نظر