کلمه کوچکی برای موفقیت بیشتر کسبوکار
یاد بگیریم «نه» بگوییم
Sarah Santacroce مترجم: مریم رضایی اگر فرزند دارید، حتما اولین کلماتی که به زبان آورد را به یاد میآورید. عمدتا اولین لغاتی که هر کودکی به زبان میآورد، «مامان» یا «بابا» است، اما باید بگویم اولین کلمه فرزند من کلمه «نه» بود! یا حداقل من بیش از هر چیزی این کلمه را به یاد دارم، چون آن را با تحکم خاصی ادا میکرد. آیا جالب نیست که انسان در کودکی آنقدر عزت نفس دارد که نه بگوید و از اظهار مخالفت کردن هیچ ترسی ندارد؛ اما وقتی بزرگتر میشویم این حس را از دست میدهیم و همیشه میخواهیم دیگران از ما راضی باشند؟ به خصوص وقتی کسبوکار کوچک خودمان را آغاز میکنیم، احساس ناامنی میکنیم و فکر میکنیم باید به هر فرصتی پاسخ مثبت بدهیم، بدون اینکه فکر کنیم ممکن است کسبوکار ما را به آرامی به سوی شکست پیش ببرد.
Sarah Santacroce مترجم: مریم رضایی اگر فرزند دارید، حتما اولین کلماتی که به زبان آورد را به یاد میآورید. عمدتا اولین لغاتی که هر کودکی به زبان میآورد، «مامان» یا «بابا» است، اما باید بگویم اولین کلمه فرزند من کلمه «نه» بود! یا حداقل من بیش از هر چیزی این کلمه را به یاد دارم، چون آن را با تحکم خاصی ادا میکرد. آیا جالب نیست که انسان در کودکی آنقدر عزت نفس دارد که نه بگوید و از اظهار مخالفت کردن هیچ ترسی ندارد؛ اما وقتی بزرگتر میشویم این حس را از دست میدهیم و همیشه میخواهیم دیگران از ما راضی باشند؟ به خصوص وقتی کسبوکار کوچک خودمان را آغاز میکنیم، احساس ناامنی میکنیم و فکر میکنیم باید به هر فرصتی پاسخ مثبت بدهیم، بدون اینکه فکر کنیم ممکن است کسبوکار ما را به آرامی به سوی شکست پیش ببرد. در اینجا 5 موقعیت را معرفی میکنیم که وقتی در آن قرار میگیرید بسیار مهم است که بتوانید «نه» بگویید:
۱) به اینکه همه کارها را خودتان انجام دهید، نه بگویید
بهعنوان صاحب یک کسبوکار کوچک ممکن است بودجه محدودی داشته باشید و بنابراین فکر کنید مجبورید همه کارها را خودتان انجام دهید: بازاریابی، حسابداری، برنامهریزی، شبکهسازی و غیره. اما برداشتن همه این هندوانهها با یک دست باعث میشود خیلی سریع شکست بخورید؛ چون بر کسبوکار اصلی خود و کاری که آن را خوب انجام میدهید، تمرکز نمیکنید. در اینجا مثالی را بیان میکنیم: من وظایف روتین را دوست ندارم! این کارها مرا کسل میکند و بنابراین بیدقت میشوم و اشتباه میکنم. به هر حال، برای اینکه بتوانم حضور موثری در شبکههای اجتماعی داشته باشم، تصمیم گرفتم برنامهریزی ماهانهای برای آنها داشته باشم. میدانید چه راهحلی انتخاب کردم؟ این وظیفه ماهانه را به یک دستیار در فضای مجازی برونسپاری کردم. یعنی آن را به فردی واگذار کردم که بسیار سریعتر از من است و در نتیجه میتوانم انرژی خودم را بر وظایف مهمتری مانند جذب مشتری متمرکز کنم. پس همه کارها را خودتان انجام ندهید. این دستیاران کمک بسیار بزرگی برای صاحبان کسبوکارهای کوچک هستند!
۲) به استفاده شدن از مغزتان در ازای یک فنجای قهوه، نه بگویید
در دفترم نشسته بودم که یکی از همکاران وارد شد و گفت «میتوانیم یک فنجان قهوه با هم بخوریم، من سوالاتی دارم؟» خوب میدانستم آن فرد فقط میخواهد از دانش من در ازای یک فنجان قهوه استفاده کند. اما همیشه این فکر در ذهن من وجود دارد که «ای کاش او واقعا به خدمات من علاقهمند بود.» اگر میخواهید کسبوکارتان رشد کند، باید در مورد جلسات اینچنینی بسیار محکم برخورد کنید. درست است که برخی از این جلسات به صرف کردن زمان میارزند، اما برخی دیگر اینگونه نیستند. شرایط را بسنجید و به افرادی که میدانید فقط میخواهند دانش شما را تخلیه کنند، «نه» بگویید.
۳) به پذیرفتن پروژههای متعدد، نه بگویید
کارآفرینان هیچگاه با کمبود خلاقیت مواجه نمیشوند. ایدههای فراوانی وجود دارد که میتوانند آنها را به پروژه تبدیل کنند. اما برای موفق شدن در این پروژهها باید بتوانید بر آنها تمرکز کنید. اگر خودتان را با همه آنها سرگرم کنید، نمیتوانید در همه آنها بهترین باشید.
۴) به برخی مطالبات زندگی روزمره، نه بگویید
اگر در خانه کار میکنید، ممکن است با برخی مطالبات زندگی روزمره آشنا باشید، از جمله:
• باید دردسترس تعمیرکاری که برای تعمیر ماشین ظرفشویی شما آمده، باشید.
• مجبورید دوستان فرزندتان را که والدین آنها برای انجام کاری به بیرون رفتهاند، برای نهار بپذیرید.
• باید در جلسات مدرسه فرزندتان شرکت کنید تا بدانید چگونه به تکالیف او رسیدگی کنید.
بدانید که شما سوپرمن نیستید و صرفا به این دلیل که در خانه کار میکنید، این معنی را ندارد که میتوانید کارهای مافوق انسانی انجام دهید و در اختیار همه باشید. یاد بگیرید به برخی مطالبات غیرضروری که بر عهده شما گذاشته میشود، «نه» بگویید.
۵) به مشتریانی که مناسب نیستند، نه بگویید
این یک مورد دشوار دیگر است. بهخصوص در ابتدای کارتان وسوسه میشوید که به هر مشتری که سر راهتان قرار میگیرد، پاسخ مثبت دهید. اما این استراتژی خوبی نیست. اگر مشتریانی را بپذیرید که با کسبوکار شما تناسب ندارند یا شما را خسته و ناامید میکنند، نمیتوانید کار خوبی ارائه دهید. این موضوع همکاری با آنها را پیچیده میکند؛ چون مشتری خشمگین میشود، شکایت میکند و پول شما را نمیپردازد یا از طرف دیگر، از کار شما رضایت پیدا میکند و شما را به دوستان خود معرفی میکند و هر چه بیشتر مشتریانی خواهید داشت که تناسب ایدهآلی با شما ندارند. در هر دو صورت، نتیجه برای شما خوب نخواهد بود. مایکل پورت، نویسنده و مشاور بازاریابی کسبوکارهای کوچک، میگوید هر صاحب کسبوکاری باید یک سیاست فرش قرمز داشته باشد: «مراسم فرش قرمز را در نظر بگیرید. تنها افرادی خاص و شناختهشده میتوانند از آن عبور کنند و خودشان احساس میکنند افراد مهمی هستند. مشتریان شما باید همین احساس را داشته باشند؛ اینکه فکر کنند خوششانس هستند که با شما کار میکنند.»
۱) به اینکه همه کارها را خودتان انجام دهید، نه بگویید
بهعنوان صاحب یک کسبوکار کوچک ممکن است بودجه محدودی داشته باشید و بنابراین فکر کنید مجبورید همه کارها را خودتان انجام دهید: بازاریابی، حسابداری، برنامهریزی، شبکهسازی و غیره. اما برداشتن همه این هندوانهها با یک دست باعث میشود خیلی سریع شکست بخورید؛ چون بر کسبوکار اصلی خود و کاری که آن را خوب انجام میدهید، تمرکز نمیکنید. در اینجا مثالی را بیان میکنیم: من وظایف روتین را دوست ندارم! این کارها مرا کسل میکند و بنابراین بیدقت میشوم و اشتباه میکنم. به هر حال، برای اینکه بتوانم حضور موثری در شبکههای اجتماعی داشته باشم، تصمیم گرفتم برنامهریزی ماهانهای برای آنها داشته باشم. میدانید چه راهحلی انتخاب کردم؟ این وظیفه ماهانه را به یک دستیار در فضای مجازی برونسپاری کردم. یعنی آن را به فردی واگذار کردم که بسیار سریعتر از من است و در نتیجه میتوانم انرژی خودم را بر وظایف مهمتری مانند جذب مشتری متمرکز کنم. پس همه کارها را خودتان انجام ندهید. این دستیاران کمک بسیار بزرگی برای صاحبان کسبوکارهای کوچک هستند!
۲) به استفاده شدن از مغزتان در ازای یک فنجای قهوه، نه بگویید
در دفترم نشسته بودم که یکی از همکاران وارد شد و گفت «میتوانیم یک فنجان قهوه با هم بخوریم، من سوالاتی دارم؟» خوب میدانستم آن فرد فقط میخواهد از دانش من در ازای یک فنجان قهوه استفاده کند. اما همیشه این فکر در ذهن من وجود دارد که «ای کاش او واقعا به خدمات من علاقهمند بود.» اگر میخواهید کسبوکارتان رشد کند، باید در مورد جلسات اینچنینی بسیار محکم برخورد کنید. درست است که برخی از این جلسات به صرف کردن زمان میارزند، اما برخی دیگر اینگونه نیستند. شرایط را بسنجید و به افرادی که میدانید فقط میخواهند دانش شما را تخلیه کنند، «نه» بگویید.
۳) به پذیرفتن پروژههای متعدد، نه بگویید
کارآفرینان هیچگاه با کمبود خلاقیت مواجه نمیشوند. ایدههای فراوانی وجود دارد که میتوانند آنها را به پروژه تبدیل کنند. اما برای موفق شدن در این پروژهها باید بتوانید بر آنها تمرکز کنید. اگر خودتان را با همه آنها سرگرم کنید، نمیتوانید در همه آنها بهترین باشید.
۴) به برخی مطالبات زندگی روزمره، نه بگویید
اگر در خانه کار میکنید، ممکن است با برخی مطالبات زندگی روزمره آشنا باشید، از جمله:
• باید دردسترس تعمیرکاری که برای تعمیر ماشین ظرفشویی شما آمده، باشید.
• مجبورید دوستان فرزندتان را که والدین آنها برای انجام کاری به بیرون رفتهاند، برای نهار بپذیرید.
• باید در جلسات مدرسه فرزندتان شرکت کنید تا بدانید چگونه به تکالیف او رسیدگی کنید.
بدانید که شما سوپرمن نیستید و صرفا به این دلیل که در خانه کار میکنید، این معنی را ندارد که میتوانید کارهای مافوق انسانی انجام دهید و در اختیار همه باشید. یاد بگیرید به برخی مطالبات غیرضروری که بر عهده شما گذاشته میشود، «نه» بگویید.
۵) به مشتریانی که مناسب نیستند، نه بگویید
این یک مورد دشوار دیگر است. بهخصوص در ابتدای کارتان وسوسه میشوید که به هر مشتری که سر راهتان قرار میگیرد، پاسخ مثبت دهید. اما این استراتژی خوبی نیست. اگر مشتریانی را بپذیرید که با کسبوکار شما تناسب ندارند یا شما را خسته و ناامید میکنند، نمیتوانید کار خوبی ارائه دهید. این موضوع همکاری با آنها را پیچیده میکند؛ چون مشتری خشمگین میشود، شکایت میکند و پول شما را نمیپردازد یا از طرف دیگر، از کار شما رضایت پیدا میکند و شما را به دوستان خود معرفی میکند و هر چه بیشتر مشتریانی خواهید داشت که تناسب ایدهآلی با شما ندارند. در هر دو صورت، نتیجه برای شما خوب نخواهد بود. مایکل پورت، نویسنده و مشاور بازاریابی کسبوکارهای کوچک، میگوید هر صاحب کسبوکاری باید یک سیاست فرش قرمز داشته باشد: «مراسم فرش قرمز را در نظر بگیرید. تنها افرادی خاص و شناختهشده میتوانند از آن عبور کنند و خودشان احساس میکنند افراد مهمی هستند. مشتریان شما باید همین احساس را داشته باشند؛ اینکه فکر کنند خوششانس هستند که با شما کار میکنند.»
ارسال نظر