برندسازی اصفهانی
مهدی قانونی- ورزش اصفهان روزهای زیادی را به خود دیده است. غمها و شادیها، شکستها و پیروزیهایی که در صفحات تاریخ نصف جهان جای خود را پیداکردهاند. اگر صفحات تاریخ ورزش این شهر را مرورکنیم؛ نامها و نشانهای مشترکی را خواهیمدید که با حضور و ظهورشان، به جاودانگی ورزش این شهر کمک شایانی کردهاند.
در واکاوی تاریخ ورزش اصفهان به دفعات، به باشگاههای ذوبآهن و سپاهان و البته پلیاکریل برخورد میکنیم که امروز خود را در اندازه یک برند مطرح در ایران، آسیا و جهان به خوبی مییابند.
مهدی قانونی- ورزش اصفهان روزهای زیادی را به خود دیده است. غمها و شادیها، شکستها و پیروزیهایی که در صفحات تاریخ نصف جهان جای خود را پیداکردهاند. اگر صفحات تاریخ ورزش این شهر را مرورکنیم؛ نامها و نشانهای مشترکی را خواهیمدید که با حضور و ظهورشان، به جاودانگی ورزش این شهر کمک شایانی کردهاند.
در واکاوی تاریخ ورزش اصفهان به دفعات، به باشگاههای ذوبآهن و سپاهان و البته پلیاکریل برخورد میکنیم که امروز خود را در اندازه یک برند مطرح در ایران، آسیا و جهان به خوبی مییابند. اینکه طی سالیان سال دو باشگاه مطرح ذوبآهن به پشتوانه همیشگی کارخانه بزرگ ذوب آهن به عنوان صنعت مادر کشور و باشگاه سپاهان با پشتوانه شرکت سیمان سپاهان و پس از آن مجتمع فولاد مبارکه و در مقطعی نیز باشگاه پلیاکریل با حمایت این شرکت در ورزش اصفهان و ایران نقشآفرینیهای زیادی کردهاند بر کسی پوشیده نیست.اما باوجود دولتی بودن این مجموعهها، تفکر حمایتی و چتر باز شده این صنایع در ورزش به حدی بود که علیرغم تمام فراز و نشیبها این مهم به حیات خود ادامه داده و برندسازی را با تمامی ضعفها و کاستیهای قانونی و برای برندسازی در کشور به خوبی انجام دادهاند.
تیم داری و باشگاهداری این صنایع در سالیان سال و نزدیک به نیم قرن که از فعالیتشان میگذرد، همواره مورد توجه قرار داشته و این موضوع قابل احترامی است اما عدم وجود قوانین شفاف جهت حق کپی رایت به ویژه در ورزش، که طرفداران زیادی دارد به همراه ضعف های ساختاری که در این راستا و در مواجهه با قوانین بینالمللی برای درآمدزایی در ورزش وجوددارد هم نتوانسته این صنایع را به عدم حمایت از ورزش رهنمون سازد و این وابستگی تاریخی نکته مهمی است که نمیشود به سادگی از آن عبورکرد. ذوب آهن و سپاهان نه تنها در فوتبال، که به گواه صفحات تاریخ ورزش ایران، در رشتههای متعددی همچون کشتی، وزنه برداری، هندبال، بسکتبال، دوومیدانی، شنا و... فعالیت گستردهای داشته و دارند و قهرمانان زیادی را با پرچم اقتدار و عزت، به روی سکوهای سترگ قهرمانی و پهلوانی رهنمون ساختهاند.
جدای از قهرمانیها و مدالآوریها، توجه ویژه و نگرش ساختارمند به مقوله باشگاهداری نیز نکته قابل توجهی است که میشود با مقایسهای ساده به آن پی برد. نگرش ساختارمند و تشکیلاتی به این مقوله باعث شده که حتی در مقاطع مختلف با تغییر نگرش مدیریتی نیز این مجموعهها در شرایط ایدهآلی به سر برده و مجموعه خود را راهبریکنند و هرگاه عنان هدایت این کشتیها به دست مدیران لایقی سپردهشده، شاهد ادامه مسیر موفقیتآمیز آنان و کسب قهرمانیها و مدالهای رنگارنگ بودهایم. این در حالیاست که برخی از به اصطلاح باشگاههای حرفهای فوتبال ایران بدون داشتن ساختار سازمانی مناسب و تشکیلات ویژه، تنها و تنها با راهبری فردی و شخصی و بدون تشکیلات منسجم در ورزش ایران، فصلها را یکی پس از دیگری، بدون هیچ هدف و برنامه ریزی طی میکنند.
نکته دیگری که در این باب مهم در نظر میآید آناست که توجه دو باشگاه ذوبآهن و سپاهان و ورود آنها به مقوله سختافزاری ورزش است. ورزش اصفهان با توجه به سرانه ورزشی موجود، رتبهای بهتر از رتبه۲۶ را در بین استانهای کشور از لحاظ سرانه ورزشی برای هر نفر پیدانکردهاست. در همین حال باشگاه ذوبآهن با دارا بودن زمینها و سالنهای متعدد ورزشی توانستهاست نیاز خود را در این موضوع به خوبی پاسخدهد. استادیوم فوتبال ذوب آهن در فولادشهر که میزبان رقابتهای لیگ برتر و آسیایی این تیم و تیم سپاهان بوده، سالنهای چند منظوره نبرد، ایثار و حجاب در فولادشهر، ورزشگاه ملت با دارا بودن زمین چمن تمرینی و سالن چند منظوره حرفهای و چند سالن و زمین دیگر نشان دهنده توجه به زیر ساختها در باشگاهی مثل ذوب آهن اصفهان است. مجموعه باشگاه سپاهان هم بعد از خرید باغ فردوس از شرکت پلیاکریل که دارای زمین تمرین چمن،سالن چند منظوره ورزشی، استخر و امکانات ورزشی دیگر است و همچنین با ایجاد کمپ تمرینی مناسب در صفاییه مبارکه و ورود مجتمع فولاد مبارکه برای اتمام پروژه ورزشگاه نقشجهان اصفهان نیز بر ساختارمند بودن این باشگاه ها مهر تایید میزند.
علاوه برآن توجه ویژه هر دو باشگاه به مسؤلیتهای اجتماعی، نشاندهنده درک عمیق مدیران این دو باشگاه به شیوه برندسازی در ورزش دنیاست. البته هر چند در مقاطعی به دلیل تغییر مدیریت در این باشگاهها توجه به این مقوله مهم کمرنگ و یا پر رنگ شده است اما توجه ساختاری به این مهم، توانستهاست جایگاه این دو برند ورزشی را در قامت دو باشگاه حرفهای در بین مردم و هوادارانشان به نمایش بگذارد. آنچه جدای توجه به چگونگی وجود، ظهور و بروز این دو برند مهم به نظر میآید آناست که حضور دو باشگاه سبزپوش و زرد پوش در اصفهان توانسته بار بزرگی از ورزش شهر را به دوش بکشد تا نقصانهای دیگر در ورزش این شهر در پس موفقیتها و تلاشهای این دو باشگاه پنهان بماند. ضعفهای ساختاری که حتی برنامه دو ساله جامع ورزش که با رفتن مدیرکل و آمدن دیگر مدیرکل جدید به قفسههای بایگانی رفت، نتوانست آن را پوشش دهد. البته با حضور چند باشگاه دیگر طی سالهای اخیر به ورزش اصفهان روند شکلگیری برندها در ورزش اصفهان نیز نشان داده که برای برندسازی در مقوله مهم و اثرگذاری چون ورزش، توجه با ساختارها جدی و ضروری به نظر میرسد. باشگاههای فولاد ماهان سپاهان و گیتیپسند نیز هر چند توانستهاند گامهایی را در این زمینه بردارند اما هنوز نتوانستهاند خود را به معنای واقعی در ایجاد تعهد به برند، جمعیت زیادی را به دنبال بکشانند و از این رهگذر هنوز در پیچ ابتدایی این روند قرار گرفتهاند.
ارسال نظر