موج چهارم صادرات
داریوش عباسی صادرات، این واژه آشناکه هر روز بر زبان سیاستمداران، اقتصاددانان و اصحاب رسانه در سپهر عمومی جاری می شود، در دهههای اخیر به موضوعی مهم و نمادین برای موفقیت کشورها تبدیل شده است، تا آنجا که صادرات در ذهن مخاطبان از شاخصهای مهم توسعه یافتگی و پیشرفت تلقی می گردد. آن زمان که مارکوپولو ونیزی مسیر راه ابریشم را از غرب تا چین به پیش برد، صادرات از سطح ملی و منطقه ای به مفهومی جهانی تبدیل شد و رفته رفته تجارت در گستره گیتی، بازار بزرگی را برای درآمدزایی و سلطه از طریق ارسال مصنوعات ایجاد کرد.
داریوش عباسی صادرات، این واژه آشناکه هر روز بر زبان سیاستمداران، اقتصاددانان و اصحاب رسانه در سپهر عمومی جاری می شود، در دهههای اخیر به موضوعی مهم و نمادین برای موفقیت کشورها تبدیل شده است، تا آنجا که صادرات در ذهن مخاطبان از شاخصهای مهم توسعه یافتگی و پیشرفت تلقی می گردد. آن زمان که مارکوپولو ونیزی مسیر راه ابریشم را از غرب تا چین به پیش برد، صادرات از سطح ملی و منطقه ای به مفهومی جهانی تبدیل شد و رفته رفته تجارت در گستره گیتی، بازار بزرگی را برای درآمدزایی و سلطه از طریق ارسال مصنوعات ایجاد کرد.
در قرن بیستم و با شکل گیری دولت- ملتهای مدرن، صادرات وارد موج دوم و مرحله تازه ای شد.کشورهای غربی به مدد توسعه صنعتی و ابزار آلات مدرن، توانستند بسیاری از ملل را مغلوب خود کرده و دوگانه مرکز-پیرامون را در جهان شکل دهند.در این دوره، کشورهای توسعه یافته کارنامه درخشانی از خود ارائه دادند و به کمک این تفوق توانستند فرهنگ خود را نیز به عنوان فرهنگ برتر در گوشه و کنار دنیا به ملتها تحمیل کنند و جهانی به سبک آنچه از غرب پدید آمده بود، بسازند.
در اواخر قرن بیستم و با انفجار جمیت و هویدا شدن معضلات توسعه یکجانبه، تولید انبوه صنعتی با الزام تازه ای روبرو شد؛ لزوم انطباق با محیط زیست و کاهش پیامدهای ناشی از شتاب توسعه یکجانبه به خواسته ای عمومی تبدیل شد.
در چنین وضعیتی و در موج سوم، کشورهایی که قبلا ید طولایی در صادرات کالاهای خرد وکلان داشتند به بازنگری در کیفیت و کمیت کالاهای صادراتی پرداختند و تلاش نمودند با توسعه دانش محوری، سعی در تولید و عرضه محصولات استراتژیک نمایند و الباقی تولیدات حجیم و کم سود خود را به کشورهایی که سودای توسعه یافتگی داشتند ، بسپارند.
این راهبرد آنها باعث شد کشوری چون آمریکا که در دهه70 میلادی، سالانه دهها میلیون تن صادرات فولاد داشت ، در قرن بیست و یک این محصول را از فهرست کالاهای صادراتی اش خارج نماید و به جای آن ، درآمد خود را از طریق ساخت و تولید انواع کشتیها، هواپیماهای نظامی وخصوصی، صنعت ،خودرو و آی تی و از این دست تامین نماید و رفاه وسلامت بیشتری را برای شهروندانش به ارمغان آورد.
اکنون اما موج چهارم صادرات از راه رسیده است؛ درآمد زایی از طریق برند سازی وفرانچایزینگ ، فروش دانش فنی، فروش استانداردها وایزوها ومحصولاتی چون اپل ومایکروسافت وگوگل که به سرعت همه دنیا را فراگرفته است. در واقع توجه به صادرات خدمات توانسته است مفهوم تازه ای پدید آورد که در ادبیات انگلیسی به آنintangible goods and services می گویند. در واقع در شرایطی که بسیاری از کشورها با صرف هزینههای سرسام آور در تدارک کالاهای پرحجم وکم سود برآمده اند ،جهان توسعه یافته، صادراتی دیگری را که گفته شد و غیر ملموس است ، دنبال می کند.
امید که سیاستگذاران و دست اندرکاران فهیم صادرات کشورمان با رونق دوباره اقتصاد ایران که با مدیریت نوین ورفع تحریم ها در حال شکل گیری است، در کنار زحمات فراوانی که برای تولید می کشند، دردایره موجود نمانند وبا نگاهی عمقی ، به رویکردهای تازه ای که در جهان شکل گرفته نیز توجه کنند. باشد که در آینده صادراتیمان به موج چهارم صادرات بپیوندیم.
در قرن بیستم و با شکل گیری دولت- ملتهای مدرن، صادرات وارد موج دوم و مرحله تازه ای شد.کشورهای غربی به مدد توسعه صنعتی و ابزار آلات مدرن، توانستند بسیاری از ملل را مغلوب خود کرده و دوگانه مرکز-پیرامون را در جهان شکل دهند.در این دوره، کشورهای توسعه یافته کارنامه درخشانی از خود ارائه دادند و به کمک این تفوق توانستند فرهنگ خود را نیز به عنوان فرهنگ برتر در گوشه و کنار دنیا به ملتها تحمیل کنند و جهانی به سبک آنچه از غرب پدید آمده بود، بسازند.
در اواخر قرن بیستم و با انفجار جمیت و هویدا شدن معضلات توسعه یکجانبه، تولید انبوه صنعتی با الزام تازه ای روبرو شد؛ لزوم انطباق با محیط زیست و کاهش پیامدهای ناشی از شتاب توسعه یکجانبه به خواسته ای عمومی تبدیل شد.
در چنین وضعیتی و در موج سوم، کشورهایی که قبلا ید طولایی در صادرات کالاهای خرد وکلان داشتند به بازنگری در کیفیت و کمیت کالاهای صادراتی پرداختند و تلاش نمودند با توسعه دانش محوری، سعی در تولید و عرضه محصولات استراتژیک نمایند و الباقی تولیدات حجیم و کم سود خود را به کشورهایی که سودای توسعه یافتگی داشتند ، بسپارند.
این راهبرد آنها باعث شد کشوری چون آمریکا که در دهه70 میلادی، سالانه دهها میلیون تن صادرات فولاد داشت ، در قرن بیست و یک این محصول را از فهرست کالاهای صادراتی اش خارج نماید و به جای آن ، درآمد خود را از طریق ساخت و تولید انواع کشتیها، هواپیماهای نظامی وخصوصی، صنعت ،خودرو و آی تی و از این دست تامین نماید و رفاه وسلامت بیشتری را برای شهروندانش به ارمغان آورد.
اکنون اما موج چهارم صادرات از راه رسیده است؛ درآمد زایی از طریق برند سازی وفرانچایزینگ ، فروش دانش فنی، فروش استانداردها وایزوها ومحصولاتی چون اپل ومایکروسافت وگوگل که به سرعت همه دنیا را فراگرفته است. در واقع توجه به صادرات خدمات توانسته است مفهوم تازه ای پدید آورد که در ادبیات انگلیسی به آنintangible goods and services می گویند. در واقع در شرایطی که بسیاری از کشورها با صرف هزینههای سرسام آور در تدارک کالاهای پرحجم وکم سود برآمده اند ،جهان توسعه یافته، صادراتی دیگری را که گفته شد و غیر ملموس است ، دنبال می کند.
امید که سیاستگذاران و دست اندرکاران فهیم صادرات کشورمان با رونق دوباره اقتصاد ایران که با مدیریت نوین ورفع تحریم ها در حال شکل گیری است، در کنار زحمات فراوانی که برای تولید می کشند، دردایره موجود نمانند وبا نگاهی عمقی ، به رویکردهای تازه ای که در جهان شکل گرفته نیز توجه کنند. باشد که در آینده صادراتیمان به موج چهارم صادرات بپیوندیم.
ارسال نظر