برای موفقیت مالی خود چه شانسی قائلید؟
اجازه دهید به سراغ لیست برویم. لیست شما احتمالا به دودسته کلی تقسیمشده است: یا اینکه حقوق خود را افزایش میدهید یا اینکه میخواهید یک درآمد جانبی برای خود ایجاد کنید. یک کارمند میتواند برای افزایش حقوق راههای زیر را به کار گیرد: با همین شرکت مذاکره کند، میتواند شرکت خود را عوض کند، میتواند با همین تخصص در شرکت مشابهی شغل دومی دستوپا کند یا بهصورت پروژهای (freelancing) کار کند. به نظر میرسد در اکثر مشاغل میتوان این کار را انجام داد و البته سقف درآمدی آنها هم مشخص است. (فراموش نکردید که برای نتیجه باید تغییر کنید) از سوی دیگر شخصی میتواند با توجه به علاقهمندی، توانایی، موارد موردعلاقه، استعداد یا تجربه قبلی خود به درآمد جانبی برسد. بهعنوان مثال: میتواند راننده آژانس شود، خریدوفروش اتومبیل کند، میتواند با کسی شریک شده یک مغازه بزند، میتواند در شهر خود زمینی اجاره کرده و کشاورزی کند، یا میتواند خدمات یا محصولاتی را بهصورت اینترنتی به فروش برساند.ممکن است افراد زیادی بسیاری از روشهای ارائهشده را برای افزایش درآمد مفید ندانند اما روشن است که هیچ فرمول جادویی و سریعی برای موفقیت وجود ندارد. تمام رفتار یک فرد موفق را میتواند به استراتژی و تاکتیک تقسیم کرد. بیشتر مردم به دنبال تاکتیکها هستند. مثلا کسی به شما بگوید که سهام فلان شرکت را بخرید و ظرف شش ماه ۴۰ درصد سود بگیرید.
آیا تابهحال به شیوه نزدیک شدن خود به مسائل گوناگون در زندگی فکر کردهاید؟ ما شانس وقوع حوادث را صفر و یک در نظر میگیریم. مثلا اگر قرار به خرید خودرو باشد، ما به داشتن مثلا ۲۰۶ شانس زیادی میدهیم که ظرف یکی دو سال یا با گرفتن وام و یا خرید اقساطی مالک آن شویم و شانس خرید یک هیوندا سانتافه را صفر میدانیم. چرا؟ چون قیمت نقدی آن ۲۰۰ میلیون تومان است (معادل ۱۰۰ ماه حقوق همان فرد فرضی نوشته قبل) که نمیتوان چنین پولی را جمعآوری کرد و در خرید اقساطی هم ماهیانه باید بالای سه میلیون تومان قسط پرداخت کرد، پس در این شرایط احتمال خرید سانتافه صفر است و به آن فکر هم نمیکنیم، فقط شاید کمی حسرت آن را بخوریم. اینیک نوع شیوه تفکر است. نوع دوم تفکر این است که ما میتوانیم به هر چیزی یک شانس بدهیم هرچند که این شانس بسیار کم باشد. مثلا یک در هزار. بهاحتمال نیم درصد من میتوانم یک سانتافه بخرم، بهاحتمال نیم درصد من میتوانم درآمد خودم را افزایش دهم، بهاحتمال نیم درصد من میتوانم کسبوکار جانبی راهاندازی کنم. حالا این احتمال نیم درصدی چیست؟
برای کسی که در تمام دوران کاری تنها چشم به اخبار شب عید دوخته تا از میزان افزایش حقوق خود، آگاه شود، افزایش دو برابری درآمد در یک سال یک رؤیا است، ولی همین فرد وقتی کتابی خوانده یا در دوره آموزشی شرکت میکند دقیقا همین توقع را دارد. توقع دارد که ظرف یک سال درآمد خود را دو برابر کند، توقع دارد که سرمایهاش دو برابر شود و به سود واقعا بالای بیستدرصدی بانک راضی نیست.اما وقتیکه قبول کنیم فرمول جادویی برای موفقیت وجود ندارد از ذهنیت محال به ذهنیت شانس بسیار کم میرسیم.ابتدا باید تصمیم بگیرید که به کدام از این دو گروه شانس بیشتری میدهید. یعنی احتمال افزایش حقوق شما در شرکت و یا همین شغل و تخصص خود بیشتر است یا اینکه شانس خود را بیشتر در کسبوکار و کسب درآمد جانبی میبینید؟در این حالت میتوانید آنها را به دودسته تقسیم کنید. قرار است روی این موارد کارکنید ولی صرفا احساسی تصمیم نگیرید. اینکه از قیافه رئیس خود متنفرید یا اینکه از ابتدا هم شغل خود را اشتباه انتخاب کردهاید دلیل خوبی برای حذف یک گروه نیست. شاید شانس شما برای افزایش درآمد با تخصصی که سالها آن را تمرین کردهاید بسیار بالاتر باشد. این سوال یک معیار کاملا مشخص است. بین دو گروه شغلی یا کسب درآمد جانبی در کدامیک شانس خود را برای افزایش درآمد بیشتر میبینید؟
در این مرحله یکی از گروهها حذف میشوند.تمامی موارد باقیمانده در گروه را با این سؤال ردهبندی کنید و از خود بپرسید: اگر من از توانایی و تخصص و علاقه و اشتیاق خودم استفاده کنم به هرکدام از موارد زیر از نیم تا ۵ درصد چه شانسی را میدهم که توسط آن درآمد خود را افزایش دهم؟دقت کنید که لیست شما در مرحله قبل با توجه به تواناییهایتان شکلگرفته است. پس اگر لیست خود را سرسری تهیهکردهاید دوباره به آن رجوع کنید.سؤال بالا را در مورد تکتک این مراحل تکرار کرده و آنها را به ترتیب شانسی که به آنها میدهید مرتب کنید. دقت کنید که هیچچیز را کاملا رد نکنید. برای این کار دو ساعت وقت بگذارید. صرفا به یک فرصت خیالی فکر نکنید که جهان باید وقت گذاشته تا شمارا کشف کند. میزان مشتریهای احتمالی را کشف کنید. از رقیبانی که در این زمینه وجود دارد، با پرسوجو از اطرافیان کشف کنید که مردم چقدر حاضرند برای چنین محصول یا خدماتی پول پرداخت کنند و تعداد این مردم چقدر است. تمام این سوالها میتواند شانس این موارد را کم و زیاد کند. در انتهای این تمرین به یک لیستی شامل یک تا سه مورد میرسید که از معیار بالا گذشته و شما شانس خود را برای کسب درآمد از طریق آنها بالا میبینید. هفته آینده درباره اینکه با این موارد چه باید بکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.
ارسال نظر