کمک به کودک در برقراری ارتباط و دوستی
مهمترین الگوی رفتاری کودکان والدین آنها هستند و هر نوع خواستهای از آنها نباید با رفتار والدین تضاد داشته باشد. سر آغاز شروع رابطه: اولین قدم در روابط اجتماعی، حال و احوالپرسی است و اگر چه در اکثر موارد احوالپرسی یک عادت است ولی بازهم کلمات به ظاهر مانند ساده سلام! حالت چطوره؟ خسته نباشی! بهطور خواسته و ناخواسته تاثیر مثبت بر روی خود فرد و طرف مقابل میگذارند، درست مانند خنده مصنوعی که اثرات مثبتی بر روی روحیه و سلامتی فرد میگذارد (هرچند کمتر از خنده واقعی). حالت چهره نهتنها بر روی دیگران بلکه بر روی عواطف و روحیه خود شخص اثرات چشمگیری میگذارد، حتی اگر کاذب باشد.
مهمترین الگوی رفتاری کودکان والدین آنها هستند و هر نوع خواستهای از آنها نباید با رفتار والدین تضاد داشته باشد.
سر آغاز شروع رابطه: اولین قدم در روابط اجتماعی، حال و احوالپرسی است و اگر چه در اکثر موارد احوالپرسی یک عادت است ولی بازهم کلمات به ظاهر مانند ساده سلام! حالت چطوره؟ خسته نباشی! بهطور خواسته و ناخواسته تاثیر مثبت بر روی خود فرد و طرف مقابل میگذارند، درست مانند خنده مصنوعی که اثرات مثبتی بر روی روحیه و سلامتی فرد میگذارد (هرچند کمتر از خنده واقعی).
حالت چهره نهتنها بر روی دیگران بلکه بر روی عواطف و روحیه خود شخص اثرات چشمگیری میگذارد، حتی اگر کاذب باشد.چهره خندان جذابتر و دوستانهتر به نظر میرسد. لذا عادت کنید حداقل زمانهایی که با فرزندتان هستید، لبخند بر لب داشته باشید.
یخشکنها: شاید سخت ترین کار در برقراری رابطه، پیدا کردن بهانهای برای شروع رابطه است.در این سنین (و نیز در بیشتر موارد در سنین دیگر) بهترین تکنیک برای شروع یک مکالمه تعریف کردن از عمل یا تعلقات فرد مقابل است. برای این منظور عادت کنید در حضور فرزند خود چنین یخشکنهایی را به کار ببرید. مثلا اگر با فرزندتان به پارک رفتهاید و کودکی درکنار و نزدیک شماست، میتوانید به او بگویید: چه عکس دایناسور قشنگی بر روی پیراهنت است و رو به فرزند خود بگویید: نظر تو چیه؟ اینطور نیست؟ و...
در هر فرصت مناسبی که با فرزندتان هستید، سعی کنید بهانه یا دلیلی برای گفتوگو با دیگران بهوجود آورید. یکی از روشهای ساده پرسیدن و سوال کردن است.
خلق فرصتهای آشنایی و بازی: یکی از روشهای بسیار موثر در آموزش مهارتهای اجتماعی به کودک، دیدار و آشنایی با افراد و کودکان هم سن و سال مختلف با حضور پدر یا مادر است. پارک رفتن و ملاقات همسایهها، فامیل و دوستان خانوادگی که دارای فرزند هم سن فرزند شما هستند، بسیار راهگشا است. در این رابطه چند نکته زیر را در نظر داشته باشید:
از همان دو سالگی شروع به خواندن کتابهای قصه با مفهوم و محتوای دوستی، همکاری و همدلی (درک احساسات و عواطف دیگران)
برای فرزندتان کنید.
با برپا کردن بازی و ایفای نقش نحوه تعامل و رفتار با دیگران را به زبانی ساده و همراه با شادی و لذت به نمایش بگذارید. این بازیها و نمایشها نباید بیش از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه طول بکشد. در این نمایش و بازیها هرازگاهی نقش سرگروه و مسوول را به او واگذار کنید.
در مورد تجربیات خوب فرزندتان با همبازیهایش صحبت کنید.
نقش مهد کودک یا کودکستان در پرورش کودک دست کمی از نقش خانواده ندارد. در انتخاب چنین مراکزی بسیار دقیق و حتی کمی وسواسی عمل کنید.
برای پیدا کردن دوست و همبازی برای فرزندتان اگر لازم است پاداشی بدهید.
یک فعالیت، هنر و یا تردستی خاص به کودکان بیاموزید. تمامی کودکان دوست دارند خودی نشان دهند. برحسب سن و توانایی فرزندتان یکی دو هنر و تردستی به او بیاموزید. (نظیر بازی با طناب یا حلقه پلاستیکی و..). کودکان به این ترتیب راحت میتوانند دیگران را تحت تاثیر قرار داده و خواستار مشارکت آنها در بازی یا گروه شوند.
آموزش مشارکت: رکن اساسی بازی گروهی و دوستی مشارکت است. با رعایت نکات زیر مفهوم مشارکت را به کودک خود بیاموزید.
کودکان کم سن و سال درک درستی از شراکت ندارند و تصور میکنند وقتی وسیله یا متعلقاتشان به کسی داده شود، برای همیشه آن را از دست میدهند. به او توضیح دهید وقتی یکی از اسباب بازیهایش را به دوستی میدهد، دوستش از بازی کردن با آن خشنود و خوشحال میشود و بعدا به او باز میگرداند.
بهخاطر داشته باشید که مفهوم مشارکت به شراکت گذاشتن چیزی به خواسته و اجازه صاحب آن چیز است. لذا در موقع غذا خوردن حداقل در حضور فرزند خود بدون اجازه و درخواست از همسرتان از بشقاب او چیزی برندارید.
یکی دو داستان که مفهوم مشارکت را نشان میدهد برای کودک بخوانید.
آموزش درک احساسات و عواطف و همدلی: از دیگر ملزومات تعامل و دوستی با دیگران درک احساسات و عواطف دیگران است.
از سه سالگی به بعد، به کمک بازی تغییر حالت صورت و احساسات اصلی را (عصبانی، غمگین، خوشحال، حال بهم خوردن، اضطراب، ترسیدن) آموزش دهید.
فضا و جو خانوادگی را سر شار از مهر و محبت کنید و با همه اعضای خانواده صادق باشید.
واکنشهای احساس عاطفی فرزندتان را شناسایی کرده و به زبان آورید و همواره پاسخگو و کمک کننده باشید (گلم! چی شده که عصبانی هستی؟ کاری از دستم برنمیآید.)
ارسال نظر