گفتوگو با ستار اورکی برنده جایزه موسیقی جشن خانه سینما:
من تسلیم تصویر میشوم
لیلا رضایی ستار اورکی یکی از آهنگسازان صاحب سبک موسیقی است که تاکنون آثار قابل تاملی را منتشر کرده است. او در سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز به دنیا آمد و از کودکی آموختن موسیقی را آغاز کرد وابتدا زیرنظر استاد زمینی آموزش دید و بعدها محضر استادان برجستهای همچون جواد معروفی و پروفسور کریستین دیوید را درک کرد. این آهنگساز فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای تهران هم است و تاکنون موسیقی فیلمهایی همچون یک سطر واقعیت، اکباتان، شبکه، جدایی نادر از سیمین، آسمان هشتم، کوچه ملی، هر چی خدا بخواد، ناسپاس، ندارها، ریسمان باز، شب حورا، محافظ، سنگ، کاغذ، قیچی، پروانهای در مه، شبکه، پیک نیک در میدان جنگ، جنگ کودکانه، تارا و تب توت فرنگی و .
لیلا رضایی ستار اورکی یکی از آهنگسازان صاحب سبک موسیقی است که تاکنون آثار قابل تاملی را منتشر کرده است. او در سال 1348 در شهر اهواز به دنیا آمد و از کودکی آموختن موسیقی را آغاز کرد وابتدا زیرنظر استاد زمینی آموزش دید و بعدها محضر استادان برجستهای همچون جواد معروفی و پروفسور کریستین دیوید را درک کرد. این آهنگساز فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای تهران هم است و تاکنون موسیقی فیلمهایی همچون یک سطر واقعیت، اکباتان، شبکه، جدایی نادر از سیمین، آسمان هشتم، کوچه ملی، هر چی خدا بخواد، ناسپاس، ندارها، ریسمان باز، شب حورا، محافظ، سنگ، کاغذ، قیچی، پروانهای در مه، شبکه، پیک نیک در میدان جنگ، جنگ کودکانه، تارا و تب توت فرنگی و ... را از او شنیدهایم. همچنین این آهنگساز تجربه همکاری با خوانندههایی همچون حمیدرضا حامی، نیما مسیحا و رضا یزدانی را هم در کارنامهاش دارد. اخیرا موسیقی فیلم سینمایی «استرداد» که ساخته همین آهنگساز است در جشن خانه سینما توانست جایزه بهترین موسیقی فیلم را از آن او کند. ستار اورکی با پژوهش درباره غرامتی که قرار بود توسط انگلستان و آمریکا و شوروی بهخاطر جنگ جهانی دوم به ایران داده شود ارکستری
بزرگ ساخت و در این فیلم از آن استفاده کرد. اورکی توانست با این تحقیقات و تجربیات موردتوجه بسیاری از کارشناسان این عرصه قرار بگیرد که جایزه شانزدهمین جشن خانه سینما که این هفته اتفاق افتاد یکی از همانها است. به همین بهانه با او به گفتوگو نشستهایم:
فیلم « استرداد» ویژگیهای منحصربهفرد خود را داشت و قطعا ساخت موسیقی آن نیز، نیازمند خواص منحصربهفردی بود. از این داستان بگویید!
فیلم« استرداد» همانطور که در معرفی آن آمده است، یک درام تاریخی درباره وقایع جنگ جهانی دوم و مسائلی است که پای نیروهای متحدین و متفقین را به ایران باز کرد و در آن به ماجرای پرداخت غرامت به ایران اشاره میشود. در این داستان محمولهای وجود دارد که باید صحیح و سالم به ایران برسد. داستان فیلم، فضایی خاکستری مربوط به شوروی سابق و اتفاقات اجتماعی-سیاسی آن زمان دارد؛ بنابراین باید موسیقیای میساختم که بتواند حال و هوای آن روزهای روسیه را بازگو کند و به تصویر بکشد. این موسیقی باید میتوانست تمام تصاویر فضای موجود در فیلم را شفاف و پررنگتر کند؛ چراکه فضای فیلم یک فضای کهنگی داشت که در جامعه خفقان آن روزها باید در فیلم به تصویر کشیده میشد و موسیقی بخش اعظمی از آن بود.
پروداکشن فیلم خیلی قوی بود و به همین دلیل باید برای موسیقی آن از ارکستر بزرگ استفاده میشد و همین طور از ترکیبی از گروه کر که سبک و سیاق موسیقی کلاسیک شرقی و فرم شرقی آن را لحاظ میکرد. قاعدتا ارکستری به آن بزرگی و عظمت را من در این جا نمیتوانستم به کار بگیرم. تهیهکننده نیز به من این امکان را داد تا برای ضبط آن به خارج از کشور بروم و این کار را آنجا ضبط کنم؛ اما من هیچ دلیلی برای این کار نمیدیدم که چنین پولی را در خارج از ایران هزینه کنم. روی این مساله که هیچ پولی از ایران خارج نشود، تعصب داشتم؛ چون بر این عقیدهام سفرهای برای هموطنان خودم پهن شده و همه از آن بهرهمند شوند؛ ولی مدیریت این مساله و ارکستری که باید به نتیجه میرسید کاری بس مشکل بود.
چه مشکلاتی در این راه وجود داشت؟
به هر حال کارهای بزرگ همیشه مشکلات عدیدهای را با خود دارند. ما باید تکتک نوازندههای سطح بالای عرصه موسیقی را دور هم جمع میکردیم و در استودیو بخشهای مربوط به هر کسی را ضبط میکردیم. این کار را البته به کمک و با همدلی مصباح قمصری در استودیو گات انجام دادیم و به سرانجام رساندیم. در این کار با گروه کر ارامنه و ترکیب آن با ارکستر بزرگ سعی کردیم سکانسهای فیلم را پررنگتر جلوه دهیم و فکر میکنم موفق هم شدیم.
پرداختن به موسیقی کشوری دیگر آن هم در تاریخی غیر از تاریخ معاصر، نیازمند تحقیق و تفحص بسیاری است.
بله و بههمین دلیل من بر روی تاریخ شوروی سابق بسیار مطالعه کردم. ضمن اینکه از قدیم هم با موسیقی این کشور آشنا بودم و با بزرگانی همچون چایکوفسکی، دیمیتری شوستاگویچ و آهنگسازان آن دوران از کودکی آشنا بودم و کارهای آنها را بعدها اجرا میکردم و با آثارشان مانوس بودم؛ ولی میخواستم موسیقی استرداد حال و هوایی داشته باشد که نشان بدهد یک آهنگساز ایرانی آن را نوشته است. نمیخواستم این موسیقی فقط یک موسیقی کلاسیک محض باشد، بلکه دوست داشتم موسیقی شرقی باشد و تم شرقی آن رعایت شده باشد.
برای اینکه این موسیقی فرم وهمین طور رنگ و بوی موسیقی شرقی را داشته باشد، نیاز به این داشت که شما از ابزار این کار استفاده کنید. برای این منظور چه کردهاید؟
خیلیها فکر میکنند اضافه کردن یک یا چندین ساز ایرانی میتواند یک موسیقی را شرقی کند؛ در حالی که اصلا اینطور نیست. من در این موسیقی اصلا از سازهای ایرانی استفاده نکردم، بلکه فقط از لحن موسیقی شرقی استفاده کردم. مثل این است که شما یک نفر را با کت و شلوار اروپایی نونوار کنید و کاملا تیپ غربی به او بدهید؛ ولی وقتی حرف زد از ته لهجهاش میبینید که او یک فرد شرقی است که در شرق متولد شده و زندگی کرده است و الان فقط یک لباس غربی پوشیده است. درست در این موسیقی نیز همین طور است. من لباس شرقی به تن آن کردهام تا این اتفاق بیفتد که موسیقی با سازبندی کلاسیک، لحن شرقی داشته باشد.
چنین چیزی قطعا کاری نیست که بتوان به راحتی از پس آن بر آمد!
بله ولی من با آگاهی کامل در این راه قدم برداشتم و از این قدم مثبت راضی هستم. نه من بلکه تهیهکننده، کارگردان، بازیگران و همه عوامل از این موسیقی نهایت رضایت را داشتند.
در جایی خواندم که میگفتند صدای فیلم و موسیقی استرداد با وجود اینکه از عوامل ایرانی استفاده شده، از استانداردهای معمول سینمای ما بسیار بالاتر است. حتی گفته میشود که موسیقی این فیلم لیاقت کسب جایزههای متعدد را دارد.
خوشحالم که این اتفاق افتاده است و این نه تلاش من که تلاش شبانه روزی عوامل فیلم بوده است.
فکر میکنید موسیقی استرداد، در خدمت فیلم قرار گرفته است و بخشی از آن است یا نه؟ اصلا برای اینکه موسیقی شما از کلیت و ساختار فیلم بیرون نزند چه تمهیداتی را در نظر گرفته بودید؟
وقتی یک آهنگساز موسیقی فیلم میسازد، باید به این توجه کند که کاملا تسلیم تصویر شود. من بهعنوان یک آهنگساز باید از فضای ذهنی خودم دور شوم و آنچه را در فیلم هست به تصویر بکشم. زمانی میتوانم این کار را بکنم که مدام به این موضوع فکر کنم که بهعنوان کسی استخدام شدهام که به کمک تصویر بیایم. چنین چیزی متاسفانه در ایران در نظر گرفته نمیشود و ما بسیار کم میبینیم که این اتفاق بیفتد.
شاید به همین دلیل است که موسیقی فیلم در ایران چندان شناخته شده نیست!
راستش موسیقیای که بشود نام آن را موسیقی فیلم گذاشت در ایران چندان زیاد نیست. موسیقی فیلم علاوه بر علم و دانش، تجربه هم میخواهد. اینطور نیست که من بروم در رشته موسیقی کارشناسی ارشد بگیرم و بگویم که آهنگساز فیلم شدهام! برای آهنگسازی فیلم، دانش به تنهایی کافی نیست. باید ارکستر را شناخت، تنظیم را بلد بود و با تمام ریزهکاریهای موسیقی آشنا بود. باید با وجود تمامی اینها به تصویر نزدیک شد و در جهت پررنگتر کردن آن گام برداشت و با تصویر زندگی کرد. باید خودت را به جریان تصویر بسپاری. من حتی خودم را به جای شخصیتهای مختلف فیلم میگذارم و آنقدر در آنها غرق میشوم که احساس میکنم خودم نقش آنها را بازی کردهام. چنین چیزی با دانش موسیقی پیش نمیرود، بلکه باید تجربه کسب کرد تا بتوانی در آن موفق شوی.
در کشور ما متاسفانه به جز چند نفر، که اتفاقا آهنگسازان خوبی هم هستند، مابقی فکر میکنند موسیقی فیلم خیلی ساده، راحت و پیش پا افتاده است، مخصوصا تهیهکنندهها چنین نگاهی دارند. در میان کارگردانها نیز معدود هستند کسانی که موسیقی فیلم را بشناسند و برای آن ارزش قائل شوند. همه موسیقی فیلم را سرسری میگیرند و این باعث شده که انگیزه بچهها برای کارکردن در این عرصه کم شود و موسیقی فیلم در کشور ما به جای پیشرفت، پسرفت کند و نتوانند موسیقی خوب و درخور توجهی ارائه دهند.
از ابتدا انتظار داشتید این موسیقی بتواند در جشنواره مقام بیاورد؟
من این انتظار راداشتم و متاسفانه انتظار سختی بود و مرا اذیت کرد. من تاکنون نزدیک به 70 موسیقی فیلم ساختهام؛ اما این حس در فیلم استرداد با من همراه شد. میدانستم که این فیلم شرایط ویژهای دارد؛ چراکه پیش از این نیز سه دوره کاندیدای دریافت جایزه شده بود، هم دردو دوره از جشن انجمن منتقدان وهم در جشنواره موسیقی فجر که امسال در جشن خانه سینما بالاخره این اتفاق افتاد و انتظارم نتیجه داد.
خوشحالم که بعد از هزار روز تعطیلی خانه سینما و تلنبار شدن این همه فیلم بر روی هم برای داوری، از میان این همه فیلم چنین اتفاقی برای استرداد افتاد؛ چراکه همانطور که میدانید تعداد فیلمها خیلی زیاد بود و فیلم ما هم در صف انتظار به سر میبرد.
ولی اتفاقاتی از این دست طی این مدت برای شما بسیار افتاد؛ کما اینکه در جشنواره گل یاس نیز توانستید جایزه ببرید.
خوب خیلیها هم هستند که شایستگی بردن جایزه را دارند. شرایط، ولی به گونهای شد که من این جایزهها را گرفتم. در جشنواره گل یاس، با فیلم «سه ماهی» به کارگردانی حمید قربانی نیز توانستم جایزه بگیرم. همین طور در جشن خانه سینما با فیلم «یک جدایی» به کارگردانی آزاده موسوی و .... اما مهم عشق و علاقهای است که در کارم دارم.
فکر میکنید موسیقی چه تاثیری میتواند در روند رو به رشد فیلم و تصویر داشته باشد و برعکس؟
موسیقی خون در رگهای تصویر است و اگر این خون درست در این شریان جاری نباشد آن فیلم میمیرد و کشته میشود. موسیقی همانقدر که میتواند یک فیلم را بالا ببرد و به اوج برساند، همانقدر نیز میتواند فیلم را زمین بزند. فکر میکنید چرا اصغر فرهادی از موسیقی در فیلمهایش زیاد استفاده نمیکند؟ چون موسیقیای که بتواند تصاویر فیلم را پرمفهومتر کند، بسیار اندک است.
چنین چیزی یک عقیده اشتباه نیست؟
گاهی اوقات اشتباه است؛ ولی گاهی یک سری وسواس باعث میشود که برخی از کارگردانها از موسیقی گریزان شوند. این عده اتفاقا فکر میکنند که تصاویر به تنهایی خود گویاست و فکر میکنند موسیقی که بیاید تصویر را تخریب میکند؛ در صورتی که اینطور نیست.
با این همه موسیقی فیلم هنوز در ایران جایگاه مشخصی ندارد! اینطور نیست؟
عرض کردم به جز چند نفر معدود و انگشتشمار موسیقی فیلم در بین بسیاری از اهالی سینما جایگاه و ارزش خوبی ندارد. اگر دقت کرده باشید، میبینید که از نظر مالی هم آخرین آپشن، موسیقی است. جدا از تفکر، احساس و علم، یک آهنگساز باید به لحاظ مالی تامین بشود. این در حالی است که برای ساخت موسیقی فیلم دیده شده است که آهنگسازان حتی از دستمزد خودشان میزنند و به نوازنده میدهند تا موسیقی خوب خلق و ضبط کنند. متاسفانه همیشه آخرین بخشی که در نظر گرفته میشود، موسیقی و پدیدآورندگان آن هستند و مورد هیچ حمایتی هم واقع نمیشوند. اساسا هم من از آهنگسازانی هستم که کفگیر ته دیگ سینما به من اصابت میکند.
فیلم « استرداد» ویژگیهای منحصربهفرد خود را داشت و قطعا ساخت موسیقی آن نیز، نیازمند خواص منحصربهفردی بود. از این داستان بگویید!
فیلم« استرداد» همانطور که در معرفی آن آمده است، یک درام تاریخی درباره وقایع جنگ جهانی دوم و مسائلی است که پای نیروهای متحدین و متفقین را به ایران باز کرد و در آن به ماجرای پرداخت غرامت به ایران اشاره میشود. در این داستان محمولهای وجود دارد که باید صحیح و سالم به ایران برسد. داستان فیلم، فضایی خاکستری مربوط به شوروی سابق و اتفاقات اجتماعی-سیاسی آن زمان دارد؛ بنابراین باید موسیقیای میساختم که بتواند حال و هوای آن روزهای روسیه را بازگو کند و به تصویر بکشد. این موسیقی باید میتوانست تمام تصاویر فضای موجود در فیلم را شفاف و پررنگتر کند؛ چراکه فضای فیلم یک فضای کهنگی داشت که در جامعه خفقان آن روزها باید در فیلم به تصویر کشیده میشد و موسیقی بخش اعظمی از آن بود.
پروداکشن فیلم خیلی قوی بود و به همین دلیل باید برای موسیقی آن از ارکستر بزرگ استفاده میشد و همین طور از ترکیبی از گروه کر که سبک و سیاق موسیقی کلاسیک شرقی و فرم شرقی آن را لحاظ میکرد. قاعدتا ارکستری به آن بزرگی و عظمت را من در این جا نمیتوانستم به کار بگیرم. تهیهکننده نیز به من این امکان را داد تا برای ضبط آن به خارج از کشور بروم و این کار را آنجا ضبط کنم؛ اما من هیچ دلیلی برای این کار نمیدیدم که چنین پولی را در خارج از ایران هزینه کنم. روی این مساله که هیچ پولی از ایران خارج نشود، تعصب داشتم؛ چون بر این عقیدهام سفرهای برای هموطنان خودم پهن شده و همه از آن بهرهمند شوند؛ ولی مدیریت این مساله و ارکستری که باید به نتیجه میرسید کاری بس مشکل بود.
چه مشکلاتی در این راه وجود داشت؟
به هر حال کارهای بزرگ همیشه مشکلات عدیدهای را با خود دارند. ما باید تکتک نوازندههای سطح بالای عرصه موسیقی را دور هم جمع میکردیم و در استودیو بخشهای مربوط به هر کسی را ضبط میکردیم. این کار را البته به کمک و با همدلی مصباح قمصری در استودیو گات انجام دادیم و به سرانجام رساندیم. در این کار با گروه کر ارامنه و ترکیب آن با ارکستر بزرگ سعی کردیم سکانسهای فیلم را پررنگتر جلوه دهیم و فکر میکنم موفق هم شدیم.
پرداختن به موسیقی کشوری دیگر آن هم در تاریخی غیر از تاریخ معاصر، نیازمند تحقیق و تفحص بسیاری است.
بله و بههمین دلیل من بر روی تاریخ شوروی سابق بسیار مطالعه کردم. ضمن اینکه از قدیم هم با موسیقی این کشور آشنا بودم و با بزرگانی همچون چایکوفسکی، دیمیتری شوستاگویچ و آهنگسازان آن دوران از کودکی آشنا بودم و کارهای آنها را بعدها اجرا میکردم و با آثارشان مانوس بودم؛ ولی میخواستم موسیقی استرداد حال و هوایی داشته باشد که نشان بدهد یک آهنگساز ایرانی آن را نوشته است. نمیخواستم این موسیقی فقط یک موسیقی کلاسیک محض باشد، بلکه دوست داشتم موسیقی شرقی باشد و تم شرقی آن رعایت شده باشد.
برای اینکه این موسیقی فرم وهمین طور رنگ و بوی موسیقی شرقی را داشته باشد، نیاز به این داشت که شما از ابزار این کار استفاده کنید. برای این منظور چه کردهاید؟
خیلیها فکر میکنند اضافه کردن یک یا چندین ساز ایرانی میتواند یک موسیقی را شرقی کند؛ در حالی که اصلا اینطور نیست. من در این موسیقی اصلا از سازهای ایرانی استفاده نکردم، بلکه فقط از لحن موسیقی شرقی استفاده کردم. مثل این است که شما یک نفر را با کت و شلوار اروپایی نونوار کنید و کاملا تیپ غربی به او بدهید؛ ولی وقتی حرف زد از ته لهجهاش میبینید که او یک فرد شرقی است که در شرق متولد شده و زندگی کرده است و الان فقط یک لباس غربی پوشیده است. درست در این موسیقی نیز همین طور است. من لباس شرقی به تن آن کردهام تا این اتفاق بیفتد که موسیقی با سازبندی کلاسیک، لحن شرقی داشته باشد.
چنین چیزی قطعا کاری نیست که بتوان به راحتی از پس آن بر آمد!
بله ولی من با آگاهی کامل در این راه قدم برداشتم و از این قدم مثبت راضی هستم. نه من بلکه تهیهکننده، کارگردان، بازیگران و همه عوامل از این موسیقی نهایت رضایت را داشتند.
در جایی خواندم که میگفتند صدای فیلم و موسیقی استرداد با وجود اینکه از عوامل ایرانی استفاده شده، از استانداردهای معمول سینمای ما بسیار بالاتر است. حتی گفته میشود که موسیقی این فیلم لیاقت کسب جایزههای متعدد را دارد.
خوشحالم که این اتفاق افتاده است و این نه تلاش من که تلاش شبانه روزی عوامل فیلم بوده است.
فکر میکنید موسیقی استرداد، در خدمت فیلم قرار گرفته است و بخشی از آن است یا نه؟ اصلا برای اینکه موسیقی شما از کلیت و ساختار فیلم بیرون نزند چه تمهیداتی را در نظر گرفته بودید؟
وقتی یک آهنگساز موسیقی فیلم میسازد، باید به این توجه کند که کاملا تسلیم تصویر شود. من بهعنوان یک آهنگساز باید از فضای ذهنی خودم دور شوم و آنچه را در فیلم هست به تصویر بکشم. زمانی میتوانم این کار را بکنم که مدام به این موضوع فکر کنم که بهعنوان کسی استخدام شدهام که به کمک تصویر بیایم. چنین چیزی متاسفانه در ایران در نظر گرفته نمیشود و ما بسیار کم میبینیم که این اتفاق بیفتد.
شاید به همین دلیل است که موسیقی فیلم در ایران چندان شناخته شده نیست!
راستش موسیقیای که بشود نام آن را موسیقی فیلم گذاشت در ایران چندان زیاد نیست. موسیقی فیلم علاوه بر علم و دانش، تجربه هم میخواهد. اینطور نیست که من بروم در رشته موسیقی کارشناسی ارشد بگیرم و بگویم که آهنگساز فیلم شدهام! برای آهنگسازی فیلم، دانش به تنهایی کافی نیست. باید ارکستر را شناخت، تنظیم را بلد بود و با تمام ریزهکاریهای موسیقی آشنا بود. باید با وجود تمامی اینها به تصویر نزدیک شد و در جهت پررنگتر کردن آن گام برداشت و با تصویر زندگی کرد. باید خودت را به جریان تصویر بسپاری. من حتی خودم را به جای شخصیتهای مختلف فیلم میگذارم و آنقدر در آنها غرق میشوم که احساس میکنم خودم نقش آنها را بازی کردهام. چنین چیزی با دانش موسیقی پیش نمیرود، بلکه باید تجربه کسب کرد تا بتوانی در آن موفق شوی.
در کشور ما متاسفانه به جز چند نفر، که اتفاقا آهنگسازان خوبی هم هستند، مابقی فکر میکنند موسیقی فیلم خیلی ساده، راحت و پیش پا افتاده است، مخصوصا تهیهکنندهها چنین نگاهی دارند. در میان کارگردانها نیز معدود هستند کسانی که موسیقی فیلم را بشناسند و برای آن ارزش قائل شوند. همه موسیقی فیلم را سرسری میگیرند و این باعث شده که انگیزه بچهها برای کارکردن در این عرصه کم شود و موسیقی فیلم در کشور ما به جای پیشرفت، پسرفت کند و نتوانند موسیقی خوب و درخور توجهی ارائه دهند.
از ابتدا انتظار داشتید این موسیقی بتواند در جشنواره مقام بیاورد؟
من این انتظار راداشتم و متاسفانه انتظار سختی بود و مرا اذیت کرد. من تاکنون نزدیک به 70 موسیقی فیلم ساختهام؛ اما این حس در فیلم استرداد با من همراه شد. میدانستم که این فیلم شرایط ویژهای دارد؛ چراکه پیش از این نیز سه دوره کاندیدای دریافت جایزه شده بود، هم دردو دوره از جشن انجمن منتقدان وهم در جشنواره موسیقی فجر که امسال در جشن خانه سینما بالاخره این اتفاق افتاد و انتظارم نتیجه داد.
خوشحالم که بعد از هزار روز تعطیلی خانه سینما و تلنبار شدن این همه فیلم بر روی هم برای داوری، از میان این همه فیلم چنین اتفاقی برای استرداد افتاد؛ چراکه همانطور که میدانید تعداد فیلمها خیلی زیاد بود و فیلم ما هم در صف انتظار به سر میبرد.
ولی اتفاقاتی از این دست طی این مدت برای شما بسیار افتاد؛ کما اینکه در جشنواره گل یاس نیز توانستید جایزه ببرید.
خوب خیلیها هم هستند که شایستگی بردن جایزه را دارند. شرایط، ولی به گونهای شد که من این جایزهها را گرفتم. در جشنواره گل یاس، با فیلم «سه ماهی» به کارگردانی حمید قربانی نیز توانستم جایزه بگیرم. همین طور در جشن خانه سینما با فیلم «یک جدایی» به کارگردانی آزاده موسوی و .... اما مهم عشق و علاقهای است که در کارم دارم.
فکر میکنید موسیقی چه تاثیری میتواند در روند رو به رشد فیلم و تصویر داشته باشد و برعکس؟
موسیقی خون در رگهای تصویر است و اگر این خون درست در این شریان جاری نباشد آن فیلم میمیرد و کشته میشود. موسیقی همانقدر که میتواند یک فیلم را بالا ببرد و به اوج برساند، همانقدر نیز میتواند فیلم را زمین بزند. فکر میکنید چرا اصغر فرهادی از موسیقی در فیلمهایش زیاد استفاده نمیکند؟ چون موسیقیای که بتواند تصاویر فیلم را پرمفهومتر کند، بسیار اندک است.
چنین چیزی یک عقیده اشتباه نیست؟
گاهی اوقات اشتباه است؛ ولی گاهی یک سری وسواس باعث میشود که برخی از کارگردانها از موسیقی گریزان شوند. این عده اتفاقا فکر میکنند که تصاویر به تنهایی خود گویاست و فکر میکنند موسیقی که بیاید تصویر را تخریب میکند؛ در صورتی که اینطور نیست.
با این همه موسیقی فیلم هنوز در ایران جایگاه مشخصی ندارد! اینطور نیست؟
عرض کردم به جز چند نفر معدود و انگشتشمار موسیقی فیلم در بین بسیاری از اهالی سینما جایگاه و ارزش خوبی ندارد. اگر دقت کرده باشید، میبینید که از نظر مالی هم آخرین آپشن، موسیقی است. جدا از تفکر، احساس و علم، یک آهنگساز باید به لحاظ مالی تامین بشود. این در حالی است که برای ساخت موسیقی فیلم دیده شده است که آهنگسازان حتی از دستمزد خودشان میزنند و به نوازنده میدهند تا موسیقی خوب خلق و ضبط کنند. متاسفانه همیشه آخرین بخشی که در نظر گرفته میشود، موسیقی و پدیدآورندگان آن هستند و مورد هیچ حمایتی هم واقع نمیشوند. اساسا هم من از آهنگسازانی هستم که کفگیر ته دیگ سینما به من اصابت میکند.
ارسال نظر