نقشه راه را ترسیم کنید
به محض درخواست ما، دیگر زندگیمان مانند سابق نخواهد بود، زیرا با درخواست‌های ما مسیر جدیدی در زندگی ما باز می‌شود که در قبال این مسیر، هستی از ما انتظار دارد وفای به عهد کرده و به رسیدن به خواسته‌مان متعهد باشیم. مسیری که ممکن است شامل هزاران قدم باشد و ما در قدم اول آن باشیم. درخواست‌های زمینی‌ ما اهداف ما هستند و ما باید خود را متعهد به رسیدن به آنها کنیم. این مسیر جدید هرگز تنبلی، کرختی و زندگی در گذشته و به شیوه قبل را از ما نمی‌پذیرد. درخواست‌ها و اهداف خود را جدی بگیریم زیرا آنها ما را جدی می‌گیرند. آنها نه تنها ما را بلکه عدم تعهد ما را نیز جدی می‌گیرند. هدف‌های ما گویای زنده بودن ما هستند. به عبارتی یکی از نشانه‌های انسان زنده و سالم هدفمند بودن او است. انسان بی‌هدف یعنی انسان مرده. اگر هدف(هایی) برای خود تعیین نکنیم رفته رفته دچار افسردگی و مرگ نامحسوس می‌شویم.
در اینجا به برخی موارد بسیار مهم در دستیابی به هدف می‌پردازم:
علائق، استعدادها و توانایی‌های خود را پیدا کنید. (برای پیدا کردن این سه مورد حتما از یک مشاور کاردان کمک بگیرید.)

تمرین کنید هر روز که از خواب بیدار می‌شوید هدفی برای خود تعیین کنید. هدفی منطقی و نه خیلی دور از دسترس. همچنین، تمرین کنید هر روز قدمی برای اهدافی که قبلا تعیین کرده‌اید بردارید. همگی ما به شرط تلاش، مستحق رسیدن به اهدافمان هستیم. زیرا خواسته‌های زمینی ما با انگیزه، تلاش، پشتکار و خلاقیت ما قابل دستیابی هستند و همزمان دعا کنیم که خداوند در این مسیر ما را یاری دهد و راه‌های موثر را به ما نشان دهد. یکی از دلایل افسردگی در جامعه بینش‌های اشتباه مردم آن جامعه نسبت به دستیابی به اهدافشان است. مردم غالبا فکر می‌کنند به محض درخواست کردن، باید دریافت کنند. یا خیال می‌کنند با رویا‌سازی می‌توانند به خواسته‌های خود دست ‌یابند. اما نمی‌دانند که رسیدن به خواسته‌های زمینی مستلزم تلاش و کوشش است. یا بسیاری افراد فکر می‌کنند به صرف هر نوع تلاشی باید به هدف خود برسند، اما در این مورد من می‌گویم که گاهی برخی تلاش‌های ما صرفا وقت تلف کردن و درجا زدن است؛ ما باید بدانیم که هر هدف مستلزم چه تلاشی و تلاش در چه زمینه‌هایی است. گاهی برای به موفقیت رسیدن باید تکنیک‌های موفقیت را بیاموزیم، شاید یک مشاور کاردان بتواند ما را در این امر یاری دهد.

بپذیرید که «سفر هزار فرسنگی از قدم اول شروع می‌شود» و از شتاب در این راه بپرهیزید. هدف را نه خیلی دور از دسترس ببینید و نه خیلی نزدیک ببینید که ناامید از عدم دستیابی شوید. تعیین حد فاصله‌ خود و هدفتان نیز به نوعی یک هنر است.
برنامه‌ریزی کنید. برای رسیدن به هدف قدم‌های رسیدن به آن را تعیین کنید، به عبارت دیگر نقشه راه‌ را ترسیم کنید. تصور کنید که نقشه‌ گنج را باید ترسیم کنید.
کارها را به تاخیر نیندازید. هیچ‌گاه فراموش نکنید که «کارها را به تاخیر انداختن یعنی دور شدن از هدف.» از همین امروز حتی اگر شده با کوچک‌ترین‌ قدم شروع کنید.
برای خود انگیزه ایجاد کنید. دریچه‌ نوری که در این تاریکی به روی شما گشوده شده است جایی است که باید به آن برسید و لیاقت شما، بودن در آنجاست.
با انسان‌های موفق معاشرت کنید. اگر خواهان موفقیت هستید همیشه با انسان‌هایی که یک پله بالاتر از شما هستند معاشرت کنید.
هرازگاهی مسیر طی شده را ارزیابی کنید. در طول مسیر همیشه طریقه‌ طی مسیر خود را بسنجید و ارزیابی کنید که تا به حال چگونه پیش رفته‌اید و چه راه‌های دیگری را می‌توانید برای بهتر و راحت‌تر رسیدن به هدف امتحان کنید.