آنچه دانشآموزان نمیآموزند
تکنولوژی آموزشی در سالهای اخیر دستخوش تغییرات کمی و کیفی فراوانی شده است. مهمترین تحول در یک دهه اخیر در نظام آموزشی را باید تاکید فراوان بر آموزشهای دبستانی و حتی پیشدبستانی دانست. این نکته تا آنجا اهمیت یافته است که اکنون آموزش پیش دبستانی بهعنوان یک رشته مهم تحصیلی در مقاطع دکترا تدریس میشود. جملهای معروف از فرمانده نیروی دریایی انگلستان پس از پیروزی ضربتی در جنگ فالکند نقل میشود که خبرنگاری از وی پرسیده بودند که فرماندهان خود را چگونه انتخاب میکند و وی در جملهای کوتاه پاسخ داده بود «در مهد کودک».
تکنولوژی آموزشی در سالهای اخیر دستخوش تغییرات کمی و کیفی فراوانی شده است. مهمترین تحول در یک دهه اخیر در نظام آموزشی را باید تاکید فراوان بر آموزشهای دبستانی و حتی پیشدبستانی دانست. این نکته تا آنجا اهمیت یافته است که اکنون آموزش پیش دبستانی بهعنوان یک رشته مهم تحصیلی در مقاطع دکترا تدریس میشود. جملهای معروف از فرمانده نیروی دریایی انگلستان پس از پیروزی ضربتی در جنگ فالکند نقل میشود که خبرنگاری از وی پرسیده بودند که فرماندهان خود را چگونه انتخاب میکند و وی در جملهای کوتاه پاسخ داده بود «در مهد کودک». ما بچههای کوچک را زیر نظر داریم تا بدانیم کدام یک از آنها در آینده برای ما فرماندهان خوبی خواهند شد. این امر دقیقا مطابق تئوریهای اقتصاد خرد است که آموزش مانند هر کالای دیگری در هنگام تولید دارای بازدهی نزولی است و به همین دلیل قسمت عمدهای از منابع مالی را به جای آنکه صرف تحصیلات تکمیلی نمود، باید مصروف آموزشهای پایه کرد.
درخصوص آنچه دانشآموزان در نظام آموزشی میآموزند سخنان بسیاری نقل شده است، ولی در این مجال کوتاه بیشتر تمرکز خود را معطوف به خلأهای آموزشی کشور میکنیم. آگرچه اکنون گاه تا ۸ ساعت از وقت دانشآموزان در مدرسه صرف آموزش شده و ساعات طولانی نیز به انجام تکالیف مدرسه سپری میشود- تکالیفی که علاوه بر دانشآموزان گریبان والدین آنها را نیز میگیرد- باز بسیاری از موضوعات مهم اساسا هیچ نقشی در سیستم آموزشی کشور ندارند.
بهعنوان مصادیق عینی میتوان مثالهای بیشماری را بر شمرد. نظام آموزش کشور بیشتر مبتنی بر یک سیستم طوطیوار است که از دانشآموزان خواسته میشود بهطور کامل دهها بار از آنچه یاد گرفتهاند بهعنوان مشق یا جریمه رونویسی کنند، بدون آنکه از آنها خواسته شود درخصوص یک مساله خاص نظر یا نقد خود را بنویسند. تمرکز بسیار بر املاء و فراموشی یا نادیده گرفتن درس انشاء از جمله مهمترین ناکارآییهای سیستم آموزشی است که باعث میشود گاه افرادی با تحصیلات دکترا از نوشتن یک نامه اداری ساده عاجز باشند. یا بسیاری از استادان ما در دانشگاهها صرفا بر انتقال محفوظات خود به دانشجویان اکتفا میکنند، بدون آنکه قادر باشند قدرت تحلیل را به آنها بیاموزند. فقدان آموزشهایی که اکنون از آنها بهعنوان مهارتهای اجتماعی یاد میشود، یکی دیگر از خلأهای آموزشی ما است. بهترین دانشجویان ایرانی با وجود تواناییهای بالا در دروس ریاضی و سایر مبانی تئوریک، در تقسیم کار و انجام یک کار تیمی کوچک عاجز هستند، به گونهای که یا همه کار را به دیگران میسپارند یا همه کار را خود انجام میدهند. آموزش این مهارتهای اجتماعی در موفقیتهای آینده شغلی نقش بسیار مهمی دارند که متاسفانه در مکانیسم آموزشی ما به فراموشی سپرده میشود.
اشکال اساسی دیگری که میتوان به نظام آموزشی کشور وارد کرد آن است که این سیستم همچون ورزش کشور بر قهرمان پروری تمرکز کرده و از ورزشهای همگانی غفلت کرده است. برای مثال بهطور مرتب اخباری در زمینه دریافت مدالهای رنگارنگ در المپیادهایهای جهانی از سوی دانشآموزان ایرانی اعلام میشود،، در حالیکه میانگین سطح آموزش در ایران از بسیاری کشورهای جهان پایینتر است. برای مثال در مورد آزمون بینالمللی پرلز که در بین دانشآموزان مقاطع ابتدایی برگزار میشود، جایگاه ایران در سال ۲۰۰۱ از میان ۳۵ کشور شرکتکننده در رتبه ۳۲ و درسال ۲۰۰۶ از میان ۴۵ نظام آموزشی جهان در رتبه ۴۰ قرار گرفته است. با توجه به شروع سال تحصیلی و اهمیت سرمایه انسانی بهعنوان یکی ازمولفههای مهم رشد، لازم است اصلاحات بنیادین در نظام آموزشی کشور در دستور کار قرار گیرد، تا منابع فعلی به بهترین وجه در خدمت رونق اقتصادی کشور قرار گیرد
درخصوص آنچه دانشآموزان در نظام آموزشی میآموزند سخنان بسیاری نقل شده است، ولی در این مجال کوتاه بیشتر تمرکز خود را معطوف به خلأهای آموزشی کشور میکنیم. آگرچه اکنون گاه تا ۸ ساعت از وقت دانشآموزان در مدرسه صرف آموزش شده و ساعات طولانی نیز به انجام تکالیف مدرسه سپری میشود- تکالیفی که علاوه بر دانشآموزان گریبان والدین آنها را نیز میگیرد- باز بسیاری از موضوعات مهم اساسا هیچ نقشی در سیستم آموزشی کشور ندارند.
بهعنوان مصادیق عینی میتوان مثالهای بیشماری را بر شمرد. نظام آموزش کشور بیشتر مبتنی بر یک سیستم طوطیوار است که از دانشآموزان خواسته میشود بهطور کامل دهها بار از آنچه یاد گرفتهاند بهعنوان مشق یا جریمه رونویسی کنند، بدون آنکه از آنها خواسته شود درخصوص یک مساله خاص نظر یا نقد خود را بنویسند. تمرکز بسیار بر املاء و فراموشی یا نادیده گرفتن درس انشاء از جمله مهمترین ناکارآییهای سیستم آموزشی است که باعث میشود گاه افرادی با تحصیلات دکترا از نوشتن یک نامه اداری ساده عاجز باشند. یا بسیاری از استادان ما در دانشگاهها صرفا بر انتقال محفوظات خود به دانشجویان اکتفا میکنند، بدون آنکه قادر باشند قدرت تحلیل را به آنها بیاموزند. فقدان آموزشهایی که اکنون از آنها بهعنوان مهارتهای اجتماعی یاد میشود، یکی دیگر از خلأهای آموزشی ما است. بهترین دانشجویان ایرانی با وجود تواناییهای بالا در دروس ریاضی و سایر مبانی تئوریک، در تقسیم کار و انجام یک کار تیمی کوچک عاجز هستند، به گونهای که یا همه کار را به دیگران میسپارند یا همه کار را خود انجام میدهند. آموزش این مهارتهای اجتماعی در موفقیتهای آینده شغلی نقش بسیار مهمی دارند که متاسفانه در مکانیسم آموزشی ما به فراموشی سپرده میشود.
اشکال اساسی دیگری که میتوان به نظام آموزشی کشور وارد کرد آن است که این سیستم همچون ورزش کشور بر قهرمان پروری تمرکز کرده و از ورزشهای همگانی غفلت کرده است. برای مثال بهطور مرتب اخباری در زمینه دریافت مدالهای رنگارنگ در المپیادهایهای جهانی از سوی دانشآموزان ایرانی اعلام میشود،، در حالیکه میانگین سطح آموزش در ایران از بسیاری کشورهای جهان پایینتر است. برای مثال در مورد آزمون بینالمللی پرلز که در بین دانشآموزان مقاطع ابتدایی برگزار میشود، جایگاه ایران در سال ۲۰۰۱ از میان ۳۵ کشور شرکتکننده در رتبه ۳۲ و درسال ۲۰۰۶ از میان ۴۵ نظام آموزشی جهان در رتبه ۴۰ قرار گرفته است. با توجه به شروع سال تحصیلی و اهمیت سرمایه انسانی بهعنوان یکی ازمولفههای مهم رشد، لازم است اصلاحات بنیادین در نظام آموزشی کشور در دستور کار قرار گیرد، تا منابع فعلی به بهترین وجه در خدمت رونق اقتصادی کشور قرار گیرد
ارسال نظر