در گفتگو با علی دینی ترکمانی در مشهد مطرح شد:
خراسان؛ نیازمند برنامه توسعه یکپارچه
دنیای اقتصاد-توسعه اقتصادی یکی از مهمترین دغدغه ها و اولویت های دست اندرکاران و مسئولان محلی در همه ادوار بوده است، توسعه و رفع موانع پیش روی بخش های صنعت، کشاورزی و گردشگری، جذب سرمایه گذار خارجی و به تبع آن بهبود فضای کسب و کار و از این رهگذر ایجاد اشتغال و مسکن برای اقشار مختلف مردم به ویژه جوانان متخصص بیکار، همواره از جمله پیش پا افتاده ترین دستور کارهای نمایندگان دولت در خراسان بوده است. بعضی توسعه صنعت و تلاش برای سرمایه گذاری در این بخش را در اولویت قرار داده اند و بعضی بر رفع موانع پیش روی بخش کشاورزی همت گماشته اند.
دنیای اقتصاد-توسعه اقتصادی یکی از مهمترین دغدغه ها و اولویت های دست اندرکاران و مسئولان محلی در همه ادوار بوده است، توسعه و رفع موانع پیش روی بخش های صنعت، کشاورزی و گردشگری، جذب سرمایه گذار خارجی و به تبع آن بهبود فضای کسب و کار و از این رهگذر ایجاد اشتغال و مسکن برای اقشار مختلف مردم به ویژه جوانان متخصص بیکار، همواره از جمله پیش پا افتاده ترین دستور کارهای نمایندگان دولت در خراسان بوده است. بعضی توسعه صنعت و تلاش برای سرمایه گذاری در این بخش را در اولویت قرار داده اند و بعضی بر رفع موانع پیش روی بخش کشاورزی همت گماشته اند.البته توسعه گردشگری و استفاده از ظرفیت های این بخش نیز کمابیش مورد توجه بوده است اما سیاست گذاری نهادهای قدرتمند در این زمینه در دوره های مختلف با اختلاف نظرهای اساسی همراه بوده است.
دنیای اقتصاد-دکتر علی دینی ترکمانی استادیار دانشگاه و عضو هیئت علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی است.وی در گفتگوی خبرنگار ما که در حاشیه سفر اخیرش به مشهد انجام شده است، درباره مزیت های رقابتی استان و نحوه مدیریت آن و دیگر چالش های اقتصادی این منطقه سخن گفته است. به اعتقاد دینی مدیریت دوگانه فعالیت های اقتصادی و توسعه ای
در استان خراسان رضوی یکی از موانع توسعه است. مشروح این گفتگو در ادامه از نظرتان می گذرد.
متاسفانه اخیرا شاهد تصرف بازارهای همسایه خراسان توسط کشورهایی مثل چین و ترکیه هستیم. ما نمیگوییم باید بازارهای دوردست را کسب کنیم، ولی حداقل انتظار این است که صنعت ما بازار کشورهای همسایه را جذب کند. فکر میکنید افت هر ساله صادرات ما چه علتی داشته است و چرا این بازارها را از دست میدهیم؟
علت اصلی، افت مزیت رقابتی ما است، حتی در صنعتی مانند فرش رقبای خیلی جدیای همچون چین، پاکستان و هند داریم. دلیل این اتفاق این است که تورم 20 درصدی اقتصاد ما به متوسط هزینه تولید سرریز میشود اما این مشکل در آن کشورها وجود ندارد، بنابراین آنها با هزینه کمتری میتوانند کالاها را تولید کنند و بازار را به دست بیاورند. چین بهخاطر دستمزد ارزانتر نیروی کار و سرمایه خارجی بسیار وسیعی که جذب کرده است این پتانسیل را دارد که بسیاری از کالاها را در مقیاس بسیار بالا تولید کند. البته این امر دلایل مدیریتی و سازمانی هم دارد، رقابت منفی که صادرکنندگان ما طی سالهای گذشته داشتند، عدم رعایت استانداردها و برخورد یکبارمصرف با بازارهای صادراتی از این جملهاند. مثلا وقتی شما یک جعبه میوه میخرید، ظاهرش خیلی خوب بهنظر میرسد ولی یک ردیف که پایین میروید چیز دیگری را مشاهده میکنید و این اتفاقات باعث میشود که اعتماد بازارهای آسیای میانه نسبت به صادرکنندگان ما کم شود.
این اشکال را مربوط به نظارت دولتی میدانید یا مربوط به سودجویی طرف داخلی و عدم آیندهنگری؟ مثلا من دیدهام شرکتی آلمانی در مشهد با خواهش و تمنا میگفت که اگر اشکالی میبینید، بگویید تا من برطرف کنم چون اگر دولت متوجه ایرادی شود برای ما مشکل ایجاد خواهد شد.
هر دو. صادرکننده ما تصور میکند اگر جنس معیوب بدهد و کمفروشی کند سریعتر به ثروت میرسد و آینده نگری ندارد. حس سودجویی و اینکه یک شبه راه بلند را برود باعث میشود خودش صرف نظر از اینکه نظارتی در کار نیست دست به این کار بزند. درحالیکه با این کار رابطه خودش را با بازار تحت تاثیرات منفی قرار میدهد. همچنین متولیان صادرات ما نیز ضعیف عمل میکنند و بهجای اینکه صادرات را در قالب شرکتهای شناخته شده انجام دهند آن را به صورت انفرادی انجام میدهند. البته این روش هم کارکردهای مثبت خودش را دارد ولی مسئله این است که در فضای اقتصاد ایران که به نوعی همه میخواهند یک شبه ره صدساله را بروند و سودجویی بیش از اندازه دارند تاثیرات منفی این عدم سازماندهی خیلی بیشتر بازتاب پیدا میکند.
شما این مشکل را فرهنگی میدانید یا نظارتی؟
یک بخش از این مشکل به رفتار نادرست صادرکنندگان برمیگردد، اگر این گروه کارشان را استراتژیک و بلندمدت ببینند و معنای حرکت آهسته و پیوسته را درک کنند طبعا برای یک بار سریع حرکت نمیکنند، چون وقتی اعتماد از بین برود دیگر نمیشود آن راجلب کرد. البته مسائل سازمانی هم وجود دارد یعنی دستگاههای متولی صادرات در این زمینه جوری عمل نکردند که صادرکنندگان وارد تشکلهای سازمانیافته یا شرکتهای بزرگ شوند تا هم متوسط هزینه تولیدشان پایین بیاید و هم خیلی رسمی و شناسنامهدار باشند که ملزم به رعایت استانداردها بشوند. شما اگر صادرات ما را با صادرات ترکیه و حتی چین مقایسه کنید این تفاوت را میبینید، عمدتا صادرات ما به کشورهای آسیایمیانه، افغانستان، پاکستان و عراق است و بیشتر در قالب شرکتهای کوچک و صادرکنندگان منفرد انجام میشود.
فکر نمیکنید دولت سهم بیشتری دارد و اگر به فرهنگسازی هم نیاز باشد، باید دولت این کار را انجام دهد؟
صددرصد چنین است. خود من در چارچوب نظریه دولت کارآمد یا دولت ناکارآمد معتقد هستم که متولی اصلی پیشبرد تحولات توسعهای از جمله توسعه صادرات دولتها هستند. اگر در چین این اتفاق افتاده برای این است که دولت چین توانسته در چارچوب یک برنامهریزی صنعتی و راهبردی بلندنگر هم سرمایه خارجی را جذب کند، هم بنگاهها را باهم مرتبط کند و هم از دل بنگاههای کوچک بنگاههای بزرگی را به تدریج خلق کند و اندک اندک باید منتظر باشیم در صنعت اتومبیل، یخچال، پوشاک، تلویزیون و محصولات دیگر نیز به خودکفایی برسد که این بدون وجود یک دولت کارآمد ممکن نیست. ما در سالهای گذشته در زمینه صنعت برنامهریزی راهبردی مشخصی نداشتیم و صنایع ما آن ارتباط و رقابت لازم را با یکدیگر نداشتهاند. همینطور در زمینه صادرات، اینکه هرکس خواست بتواند بیاید و صادر کند باعث میشود اعتماد بازارهای خارجی نسبت به ما مخدوش شود و وقتی اعتماد از بین برود رقیب جای ما را میگیرد.
شما اولویت توسعه استان خراسان رضوی را چه میدانید؟ باتوجه به وجود بارگاه امام هشتم (ع) اولویت توسعه را گردشگری مذهبی و سلامت میدانید یا صنعت، بهعنوان مثال شما اختصاص منابع به صنعت را مناسب میدانید یا توسعه خطوط ریلی با یک قطار سریع السیر؟
الان در بحث مناطق آزاد، بعضی مناطق چندکارکردی یا چندکاره میشوند درحالیکه تا 2 دهه قبل مناطق آزاد تککارکردی بودند، یعنی منطقه آزاد تاسیس میشدند برای اینکه چند رشته فعالیت صنعتی در آن تاسیس شود و بعد محصولش به بازارهای دیگر صادر شود، یا منطقه آزادی مثل دبی ابتدا تاسیس شد تا امر صادرات را انجام دهد. اما در یکی دو دهه اخیر صحبت از چندمنظوره و چندکارکردی شدن مناطق آزاد است، مثل دبی که به نوعی فعالیتهای صنعتی و گردشگری در آن رواج دارد. استان خراسان رضوی هم مشمول این تغییر دیدگاه میشود و با توجه به ظرفیتهایی که دارد میتواند همزمان در چند رشته مختلف توسعه پیدا کند. قطعا بارگاه امام رضا(ع) زمینه بسیار خوبی برای جذب گردشگران مذهبی است و اگر محصولات تولیدی ما برای گردشگر جذابیت داشته باشد پیوند خوبی بین بخش صنعت و گردشگری ایجاد میشود. وقتی گردشگری تقویت شود صنعت هتلداری و حملونقل نیز تقویت میشود و زیرساختها بهبود مییابد، اما لازمه همه اینها برنامهریزی راهبردی و استراتژیک است که به نظر من در کلیت اقتصاد ایران وجود ندارد و این ضعف اصلی ماست. برای اولویتبندی هزینهها و مخارجی هم که شما فرمودید ما میتوانیم ۳، ۴ بخش را تقویت کنیم یا در چارچوب استراتژی توسعه بهطور همزمان پیش ببریم یا اینکه اگر مشکل کمبود بودجه خیلی جدی است که به نظر من بهخاطر درآمدهای آستان قدس رضوی چندان درست نیست، میشود تقویت این بخشها را در طول هم قرار داد و یک توالی منطقی بینشان ایجاد کرد. مثلا در یک افق زمانی 20 ساله میگوییم این رشته فعالیتها باید انجام شود اما من بعید میدانم چنین برنامه بلندمدتی وجود داشته باشد.
اما سند توسعه استان وجود دارد؟
به نظر من سند توسعه در چارچوب یک سیاست توسعهای خوب طراحی نشده است و دیگر اینکه عملیاتی نمیشود. به عنوان مثال در بخش مسکن ما این سیاست را داشتیم که همه را صاحب خانه کنیم، سیاست و آرمان خیلی خوبی بود ولی برنامه درستی نداشتیم و شهرها را بهصورت افقی گسترش دادیم، درحالیکه میتوانستیم جاهایی برج بسازیم که منابع و شهرها بدین شکل ویران نشود، طول عمر مسکن را هم به شدت پایین آوردهایم، یعنی بهجای اینکه عمر ساختمان 100 تا 150 سال باشد بین 20 تا 30سال شده است. این تیرآهنی که روی زمین ریخته میشود، سرمایهای است که نابود میشود و بر تورم و نرخ بیکاری سرازیر میشود. همه این موارد از اینجا ناشی میشود که ما در گذشته سیاست نظارتی و توسعهای آیندهنگری نداشتیم، امروز هم اگر نداشته باشیم دو دهه دیگر با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد.
نهادهای موازی اجازه این کار را به ما نمیدهند؟
بله این موازیکاریها پدر مملکت را درآورده است. به نظر من در استان خراسان رضوی باید هماهنگی بیشتری بین آستان قدس رضوی و استانداری شودچراکه هر دوی اینها نهادهای مهمی هستند و بودجه مستقل و برنامه توسعه خاص خودشان را دارند درحالیکه اینجا یک شهر یکپارچه است و باید یک برنامه توسعهای منسجم داشته باشد، منابع درآمدیاش واحد باشد و در چارچوب آن برنامه استراتژی مشخص شود که مصارفش چگونه هزینه میشود، ولی الان این دوگانگی موجود باعث میشود که موازیکاری بهوجود بیاید. ممکن است در مواردی طرح توسعه آستان قدس مورد تایید استانداری نباشد در مواردی برعکسش که باعث میشود مشکلات تشدید شود.
دنیای اقتصاد-دکتر علی دینی ترکمانی استادیار دانشگاه و عضو هیئت علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی است.وی در گفتگوی خبرنگار ما که در حاشیه سفر اخیرش به مشهد انجام شده است، درباره مزیت های رقابتی استان و نحوه مدیریت آن و دیگر چالش های اقتصادی این منطقه سخن گفته است. به اعتقاد دینی مدیریت دوگانه فعالیت های اقتصادی و توسعه ای
در استان خراسان رضوی یکی از موانع توسعه است. مشروح این گفتگو در ادامه از نظرتان می گذرد.
متاسفانه اخیرا شاهد تصرف بازارهای همسایه خراسان توسط کشورهایی مثل چین و ترکیه هستیم. ما نمیگوییم باید بازارهای دوردست را کسب کنیم، ولی حداقل انتظار این است که صنعت ما بازار کشورهای همسایه را جذب کند. فکر میکنید افت هر ساله صادرات ما چه علتی داشته است و چرا این بازارها را از دست میدهیم؟
علت اصلی، افت مزیت رقابتی ما است، حتی در صنعتی مانند فرش رقبای خیلی جدیای همچون چین، پاکستان و هند داریم. دلیل این اتفاق این است که تورم 20 درصدی اقتصاد ما به متوسط هزینه تولید سرریز میشود اما این مشکل در آن کشورها وجود ندارد، بنابراین آنها با هزینه کمتری میتوانند کالاها را تولید کنند و بازار را به دست بیاورند. چین بهخاطر دستمزد ارزانتر نیروی کار و سرمایه خارجی بسیار وسیعی که جذب کرده است این پتانسیل را دارد که بسیاری از کالاها را در مقیاس بسیار بالا تولید کند. البته این امر دلایل مدیریتی و سازمانی هم دارد، رقابت منفی که صادرکنندگان ما طی سالهای گذشته داشتند، عدم رعایت استانداردها و برخورد یکبارمصرف با بازارهای صادراتی از این جملهاند. مثلا وقتی شما یک جعبه میوه میخرید، ظاهرش خیلی خوب بهنظر میرسد ولی یک ردیف که پایین میروید چیز دیگری را مشاهده میکنید و این اتفاقات باعث میشود که اعتماد بازارهای آسیای میانه نسبت به صادرکنندگان ما کم شود.
این اشکال را مربوط به نظارت دولتی میدانید یا مربوط به سودجویی طرف داخلی و عدم آیندهنگری؟ مثلا من دیدهام شرکتی آلمانی در مشهد با خواهش و تمنا میگفت که اگر اشکالی میبینید، بگویید تا من برطرف کنم چون اگر دولت متوجه ایرادی شود برای ما مشکل ایجاد خواهد شد.
هر دو. صادرکننده ما تصور میکند اگر جنس معیوب بدهد و کمفروشی کند سریعتر به ثروت میرسد و آینده نگری ندارد. حس سودجویی و اینکه یک شبه راه بلند را برود باعث میشود خودش صرف نظر از اینکه نظارتی در کار نیست دست به این کار بزند. درحالیکه با این کار رابطه خودش را با بازار تحت تاثیرات منفی قرار میدهد. همچنین متولیان صادرات ما نیز ضعیف عمل میکنند و بهجای اینکه صادرات را در قالب شرکتهای شناخته شده انجام دهند آن را به صورت انفرادی انجام میدهند. البته این روش هم کارکردهای مثبت خودش را دارد ولی مسئله این است که در فضای اقتصاد ایران که به نوعی همه میخواهند یک شبه ره صدساله را بروند و سودجویی بیش از اندازه دارند تاثیرات منفی این عدم سازماندهی خیلی بیشتر بازتاب پیدا میکند.
شما این مشکل را فرهنگی میدانید یا نظارتی؟
یک بخش از این مشکل به رفتار نادرست صادرکنندگان برمیگردد، اگر این گروه کارشان را استراتژیک و بلندمدت ببینند و معنای حرکت آهسته و پیوسته را درک کنند طبعا برای یک بار سریع حرکت نمیکنند، چون وقتی اعتماد از بین برود دیگر نمیشود آن راجلب کرد. البته مسائل سازمانی هم وجود دارد یعنی دستگاههای متولی صادرات در این زمینه جوری عمل نکردند که صادرکنندگان وارد تشکلهای سازمانیافته یا شرکتهای بزرگ شوند تا هم متوسط هزینه تولیدشان پایین بیاید و هم خیلی رسمی و شناسنامهدار باشند که ملزم به رعایت استانداردها بشوند. شما اگر صادرات ما را با صادرات ترکیه و حتی چین مقایسه کنید این تفاوت را میبینید، عمدتا صادرات ما به کشورهای آسیایمیانه، افغانستان، پاکستان و عراق است و بیشتر در قالب شرکتهای کوچک و صادرکنندگان منفرد انجام میشود.
فکر نمیکنید دولت سهم بیشتری دارد و اگر به فرهنگسازی هم نیاز باشد، باید دولت این کار را انجام دهد؟
صددرصد چنین است. خود من در چارچوب نظریه دولت کارآمد یا دولت ناکارآمد معتقد هستم که متولی اصلی پیشبرد تحولات توسعهای از جمله توسعه صادرات دولتها هستند. اگر در چین این اتفاق افتاده برای این است که دولت چین توانسته در چارچوب یک برنامهریزی صنعتی و راهبردی بلندنگر هم سرمایه خارجی را جذب کند، هم بنگاهها را باهم مرتبط کند و هم از دل بنگاههای کوچک بنگاههای بزرگی را به تدریج خلق کند و اندک اندک باید منتظر باشیم در صنعت اتومبیل، یخچال، پوشاک، تلویزیون و محصولات دیگر نیز به خودکفایی برسد که این بدون وجود یک دولت کارآمد ممکن نیست. ما در سالهای گذشته در زمینه صنعت برنامهریزی راهبردی مشخصی نداشتیم و صنایع ما آن ارتباط و رقابت لازم را با یکدیگر نداشتهاند. همینطور در زمینه صادرات، اینکه هرکس خواست بتواند بیاید و صادر کند باعث میشود اعتماد بازارهای خارجی نسبت به ما مخدوش شود و وقتی اعتماد از بین برود رقیب جای ما را میگیرد.
شما اولویت توسعه استان خراسان رضوی را چه میدانید؟ باتوجه به وجود بارگاه امام هشتم (ع) اولویت توسعه را گردشگری مذهبی و سلامت میدانید یا صنعت، بهعنوان مثال شما اختصاص منابع به صنعت را مناسب میدانید یا توسعه خطوط ریلی با یک قطار سریع السیر؟
الان در بحث مناطق آزاد، بعضی مناطق چندکارکردی یا چندکاره میشوند درحالیکه تا 2 دهه قبل مناطق آزاد تککارکردی بودند، یعنی منطقه آزاد تاسیس میشدند برای اینکه چند رشته فعالیت صنعتی در آن تاسیس شود و بعد محصولش به بازارهای دیگر صادر شود، یا منطقه آزادی مثل دبی ابتدا تاسیس شد تا امر صادرات را انجام دهد. اما در یکی دو دهه اخیر صحبت از چندمنظوره و چندکارکردی شدن مناطق آزاد است، مثل دبی که به نوعی فعالیتهای صنعتی و گردشگری در آن رواج دارد. استان خراسان رضوی هم مشمول این تغییر دیدگاه میشود و با توجه به ظرفیتهایی که دارد میتواند همزمان در چند رشته مختلف توسعه پیدا کند. قطعا بارگاه امام رضا(ع) زمینه بسیار خوبی برای جذب گردشگران مذهبی است و اگر محصولات تولیدی ما برای گردشگر جذابیت داشته باشد پیوند خوبی بین بخش صنعت و گردشگری ایجاد میشود. وقتی گردشگری تقویت شود صنعت هتلداری و حملونقل نیز تقویت میشود و زیرساختها بهبود مییابد، اما لازمه همه اینها برنامهریزی راهبردی و استراتژیک است که به نظر من در کلیت اقتصاد ایران وجود ندارد و این ضعف اصلی ماست. برای اولویتبندی هزینهها و مخارجی هم که شما فرمودید ما میتوانیم ۳، ۴ بخش را تقویت کنیم یا در چارچوب استراتژی توسعه بهطور همزمان پیش ببریم یا اینکه اگر مشکل کمبود بودجه خیلی جدی است که به نظر من بهخاطر درآمدهای آستان قدس رضوی چندان درست نیست، میشود تقویت این بخشها را در طول هم قرار داد و یک توالی منطقی بینشان ایجاد کرد. مثلا در یک افق زمانی 20 ساله میگوییم این رشته فعالیتها باید انجام شود اما من بعید میدانم چنین برنامه بلندمدتی وجود داشته باشد.
اما سند توسعه استان وجود دارد؟
به نظر من سند توسعه در چارچوب یک سیاست توسعهای خوب طراحی نشده است و دیگر اینکه عملیاتی نمیشود. به عنوان مثال در بخش مسکن ما این سیاست را داشتیم که همه را صاحب خانه کنیم، سیاست و آرمان خیلی خوبی بود ولی برنامه درستی نداشتیم و شهرها را بهصورت افقی گسترش دادیم، درحالیکه میتوانستیم جاهایی برج بسازیم که منابع و شهرها بدین شکل ویران نشود، طول عمر مسکن را هم به شدت پایین آوردهایم، یعنی بهجای اینکه عمر ساختمان 100 تا 150 سال باشد بین 20 تا 30سال شده است. این تیرآهنی که روی زمین ریخته میشود، سرمایهای است که نابود میشود و بر تورم و نرخ بیکاری سرازیر میشود. همه این موارد از اینجا ناشی میشود که ما در گذشته سیاست نظارتی و توسعهای آیندهنگری نداشتیم، امروز هم اگر نداشته باشیم دو دهه دیگر با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد.
نهادهای موازی اجازه این کار را به ما نمیدهند؟
بله این موازیکاریها پدر مملکت را درآورده است. به نظر من در استان خراسان رضوی باید هماهنگی بیشتری بین آستان قدس رضوی و استانداری شودچراکه هر دوی اینها نهادهای مهمی هستند و بودجه مستقل و برنامه توسعه خاص خودشان را دارند درحالیکه اینجا یک شهر یکپارچه است و باید یک برنامه توسعهای منسجم داشته باشد، منابع درآمدیاش واحد باشد و در چارچوب آن برنامه استراتژی مشخص شود که مصارفش چگونه هزینه میشود، ولی الان این دوگانگی موجود باعث میشود که موازیکاری بهوجود بیاید. ممکن است در مواردی طرح توسعه آستان قدس مورد تایید استانداری نباشد در مواردی برعکسش که باعث میشود مشکلات تشدید شود.
ارسال نظر