نقشه مترو تهران را کدام شرکت خارجی طراحی کرد؟
قیاس شاهانه بین مترو تهران و مترو فرانسه
سال ۱۳۵۳ شرکت فرانسوی Sofretu-RATP پس از مطالعه آماری در گزارش جامعی، پیشنهاد اجرای ۷ خط مترو به طول ۱۴۷ کیلومتر را به دولت ارائه نمود. در سال ۱۳۵۴ با تصویب احداث ۴ خط مترو در جلسات شهرداری، انجمن شهر و سازمان برنامه و بودجه، اجرای آن مورد تایید دولت قرار گرفت، اما این طرح مشکلاتی داشت تا جایی که فردوست از آن به عنوان خطرناکترین، بیثمرترین و گرانترین متروی جهان یاد میکند. او در خاطراتش پیرامون متروی تهران چنین مینویسد: در زمان محمدرضا، بارها و بارها مساله متروی تهران مطرح شد و به جایی نرسید.
سال 1353 شرکت فرانسوی Sofretu-RATP پس از مطالعه آماری در گزارش جامعی، پیشنهاد اجرای 7 خط مترو به طول 147 کیلومتر را به دولت ارائه نمود. در سال 1354 با تصویب احداث 4 خط مترو در جلسات شهرداری، انجمن شهر و سازمان برنامه و بودجه، اجرای آن مورد تایید دولت قرار گرفت، اما این طرح مشکلاتی داشت تا جایی که فردوست از آن به عنوان خطرناکترین، بیثمرترین و گرانترین متروی جهان یاد میکند. او در خاطراتش پیرامون متروی تهران چنین مینویسد: در زمان محمدرضا، بارها و بارها مساله متروی تهران مطرح شد و به جایی نرسید. عجیب است که شهرهای بزرگ، حتی در برخی کشورهای آسیایی، دارای متروهای خوب بودند و پایتخت ایران، با آن همه درآمد نفتی، فاقد آن! در زمان محمدرضا، فرانسویها پروژهای برای احداث متروی تهران دادند، که آن را دیده و خطرناکترین، بیثمرترین و گرانترین متروی جهان تشخیص دادم. فرانسویها قرار بود این مترو را خودشان درست کنند و مدتی اداره نمایند و سپس تحویل پرسنل ایرانی دهند. ژاپنیها نیز نقشهای دادند و متروی هوایی را برای تهران پیشنهاد کردند. نقشه ژاپنیها دو صفت بد نقشه فرانسویها را کم میکرد، یعنی خطرناکترین و گرانترین
نبود، ولی بیثمرترین بود. چرا نقشه فرانسویها برای متروی تهران، خطرناکترین بود؟ زیرا متروی آنها باید از زیر شهر عبور میکرد و در برخی مناطق حدود 20 متر زیر سطح شهر کانال مترو عبور داده میشد و امکان اینکه به چاههای زیاد برخورد کند و نیز آبهای زیرزمینی با فشار در این کانالها جمع شوند، زیاد بود. فرض را بر این میگذاریم که این یک مساله فنی است و شرکت فرانسوی مسوولیت آن را میپذیرفت، ولی خطر دیگری باقی میماند. فرض کنیم برق در سطح شهر یا منطقهای از شهر قطع شود، که در تهران یک مساله معمولی بود. در این موقع همه چیز مترو، از ترن (حتی باز و بسته شدن درهای ترن) تا هواکشها و چراغها خاموش میشد، چون تماما برقی است و ظرف 10 دقیقه دهها هزار نفر در زیرزمین خفه میشدند. در اروپا و ژاپن برای حل این معضل یک شبکه برق (سیمهای برق شمال ـ جنوب و سیمهای برق شرق ـ غرب) ایجاد کردهاند، به نحوی که اگر هر یک از سیمهای شبکه برق قطع شود، به طور خودکار در ظرف یکصدم ثانیه به آن برق میرسد، پس شبکه هیچگاه فاقد برق نیست، اما در تهران چنین شبکهای وجود نداشت. مساله به شرکت فرانسوی گفته شد و پذیرفتند که در ترنها و ایستگاهها
باطریهای بزرگی کار گذارند که وقتی برق قطع میشود، شروع به کار کند و بابت این موضوع مبلغ اضافی خواستند، که بیاشکال بود. در نقشه ژاپنیها این خطر وجود نداشت. و اما چرا گرانترین؟ پیشنهاد فرانسویها مسلما موجود است و رقم کلانی را در برمیگرفت که دقیقاً به خاطر ندارم و اصولا متروی زیرزمینی گران است، اما متروی هوایی ارزانتر است نه اینکه ژاپنیها ارزان تمام میکنند. ولی چرا بیثمرترین؟ اگر به نقشه متروی پاریس مراجعه شود، مشاهده میگردد که هر فردی در هر نقطه از شهر کافی است حداکثر 750 قدم و حداقل 250 قدم و به طور متوسط 500 قدم راه بپیماید تا به طور حتم به یک راهروی ورودی مترو برسد. چنین سیستمی دستکم 60 درصد مسافران را به خود جلب میکند، 30 درصد جذب اتوبوسها میشوند و تنها 10 درصد ممکن است از خودروی شخصی استفاده کنند. پس، در پاریس به علت مسافران زیاد، بهخصوص از 8 تا 10 صبح و 4 تا 6 بعدازظهر، مترو سودآور است. چنین مترویی سهلالوصول است و همه را به خود جلب میکند. حال نقشه فرانسویها در متروی تهران را بررسی کنیم: فرض کنیم فردی میخواهد خود را به مترو برساند. او اگر در حومه شهر باشد، باید به طور متوسط حدود 8 تا
10 کیلومتر را بپیماید و اگر در شهر باشد، باید مسافتی حدود 3 ـ 4 کیلومتر را بپیماید تا به مترو برسد. طبیعی است که بسیاری مسافران ترجیح میدهند از وسیله دیگری استفاده کنند و نه این همه راه را طی کنند و خود را به مترو برسانند. حال اگر در مبدأ، مسافری نزدیک خط مترو باشد، ولی در مقصد باید مقدار زیادی راهپیمایی کند تا به مقصد برسد، باز هم ترجیح میدهد از وسیله دیگری استفاده کند. پس تنها مسافرانی از متروی فرانسویها استفاده میکردند که مبدا و مقصدشان در کنار دو خط واقع شده بود، که حداکثر 10 درصد مسافران را در برمیگرفت. روشن است که کمشدن 10 درصد مسافران کمکی به حل مساله ترافیک تهران نمیکرد. چنین بود طرح متروی تهران در زمان محمدرضا، که اگر احداث میشد، تنها و تنها پول گزافی به جیب شرکتهای خارجی میریخت و هر سال مخارج سنگینی تحمیل میکرد و هیچ نتیجهای هم نداشت. اگر چه فردوست این مسائل را بیان میکند، اما بررسی تاریخچه متروی تهران نشان میدهد که این طرح سال 1356 جامه عمل پیدا کرد و فعالیت اجرایی خط یک آغاز شد و تا سال 1359 ادامه داشت تا اینکه در سال 1360 و در میانه هشت سال دفاع مقدس متوقف شد.
ارسال نظر