سوزاندن معاذ الکساسبه، وجدان کشورهای عربی را به درد آورده است
شمشیر داموکلس داعش بر سر اعراب
ترجمه: کسرا اصفهانی وقتی خانواده معاذ الکساسبه- خلبان ۲۶ ساله اردنی که به دست داعش اسیر شد- فهمیدند که داعش ویدئویی در فضای مجازی پخش کرده و خبر کشته شدن فرزندشان را داده سعی کردند این خبر را از «ایساف» (مادر) و «انور» (همسر معاذ) پنهان نگه دارند. خانواده سعی کردند تلویزیون و موبایل را از آنها دور کنند اما گویا «انور» زودتر از خانواده خبر را دیده بود. «انور» میدانست همسرش کشته شده اما نمیدانست چگونه. داعشیان این خلبان ۲۶ ساله اردنی را در قفسی آهنین گذاشته و او را زنده زنده در آتش سوزاندند.
ترجمه: کسرا اصفهانی وقتی خانواده معاذ الکساسبه- خلبان 26 ساله اردنی که به دست داعش اسیر شد- فهمیدند که داعش ویدئویی در فضای مجازی پخش کرده و خبر کشته شدن فرزندشان را داده سعی کردند این خبر را از «ایساف» (مادر) و «انور» (همسر معاذ) پنهان نگه دارند. خانواده سعی کردند تلویزیون و موبایل را از آنها دور کنند اما گویا «انور» زودتر از خانواده خبر را دیده بود. «انور» میدانست همسرش کشته شده اما نمیدانست چگونه. داعشیان این خلبان 26 ساله اردنی را در قفسی آهنین گذاشته و او را زنده زنده در آتش سوزاندند. به گزارش نیویورک تایمز، این کشتن در کارنامه داعش به عنوان «یکی از فجیعترین
کشتارها »ثبت شد. برخی در جهان عرب میگفتند معاذ همچون یک «قهرمان» ظاهر شد که گویی از مرگ باکی ندارد. برخی دیگر میگویند او آنقدر ترسیده بود که حتی جرأت اعتراض و دست و پا زدن نداشت. اما واقعیت این است که اندکی پس از مرگ معاذ، برخی اعضای داعش اعلام کردند که حجم زیادی مواد مخدر به او تزریق کرده بودند تا سیستم حسی و عصبی معاذ از کار بیفتد. معاذ در دقایق آخر که به سوی قفس آهنین برده میشد به گونهای راه میرفت که گویی نگاهی حسرت آلود به قفس داشته و خود را گناهکار میداند.خبرگزاری رسمی اردن «پترا» هم خبر اعدام «ساجده الرشاوی» (که متهم به عملیات انتحاری بود) و «زیاد کاربولی» (یکی از فرماندهان ارشد القاعده در عراق) را در واکنش به سوزاندن الکساسبه اعلام کرد. مرگ معاذ برای «جواد»، برادر معاذ که ۷ سال از او بزرگتر است، بسیار گران آمد. او دو بار زندگی برادر خود را نجات داده بود: یکبار وقتی معاذ ناگهان آتشی روشن کرد و جواد به سختی آن را خاموش کرد و بار دیگر زمانی که یک ناخنگیر را داخل پریز برق کرده بود. جواد با بغضی که در گلو دارد و اشک از دیدگانش سرازیر است میگوید: «من تنها کسی بودم که همیشه در همه مواقع حامی معاذ بودم. ای کاش آنجا بودم و باز هم به کمکش میشتافتم.» این جواد بود که معاذ را با همسرش «انور» آشنا کرد. انور، خواهر بهترین دوست جواد بود. جواد میگوید برادرم یک روز در میان به پدر و مادرمان سر میزد و آخرین باری که او را دیدم ۵ روز قبل از دستگیریاش به دست داعش بود.
برخی کارشناسان معتقدند استراتژی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در عراق و سوریه در مقابله با داعش کارآیی نداشته است. این دسته از کارشناسان میگویند اوباما امیدوار است که حملات محدود هوایی در ترکیب با حمایت آمریکا از نیروهای داخلی داعش را «بیاعتبار و در نهایت نابود خواهد کرد». اقدامات آمریکا هنوز نتوانسته داعش را از پیشروی و توسعه قلمروی خود در بخشهایی از عراق و سوریه باز دارد. اگر رئیسجمهور مصمم به برخورد با داعش است باید به شیوهای هدفمند «تعهد» خود را افزایش دهد: یعنی کاری بیشتر از آنچه واشنگتن هم اکنون انجام میدهد، انجام دهد اما این تعهد کمتر از آن چیزی باشد که در دهه گذشته در عراق و افغانستان انجام داد. اگر رئیسجمهور احتمالا نخواهد نیروی زمینی به عراق و سوریه اعزام کند، نباید آشکارا این گزینه را کنار بگذارد؛ برداشتن گزینه نیروی زمینی از روی میز اهرمهای فشار آمریکا را کاهش داده و ابهام در مورد تعهد این کشور را افزایش میدهد.یک هدف معقول برای ایالاتمتحده نه «بیاعتبار کردن» داعش (مبهم است و ناکافی) و نه «نابودی» آن (که برای حال حاضر امری بلندپروازانه است) است بلکه «شکست» یا «خنثی کردن» این گروه و پایان دادن به ظرفیتهایش برای کنترل سرزمینها و تقلیل این ظرفیت - در بدترین حالت- به یک گروه تروریستی کوچک با اهداف و دسترسیهای محدود است. این همان رویکردی است که در قبال القاعده- سلف داعش- در عراق در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در پیش گرفته شد پیش از اینکه این گروه در هرج و مرجهای جنگ داخلی سوریه دوباره زاده شود. تسری سرنوشتی مشابه برای داعش امکان پذیر است. یک فرق مهم داعش با سایر گروههای تروریستی در این است که این گروه تهدیدی بزرگتر، جدیتر و خطرناکتر برای آمریکا و متحدانش است؛ چرا که هزاران پیکارجوی خارجی را به خود جذب کرده است؛ پیکارجویانی که بازگشتشان به معنای انجام اقدامات تروریستی در موطنشان است.
چگونه داعش را شکست دهیم؟
شکست داعش به مجموعهای از عوامل بستگی دارد. این عوامل باید در یک قالب کنار هم قرار گیرد تا روند فرسایش و در نهایت شکست داعش را سرعت بخشد. برای شکست داعش رئیسجمهور باید نیروهای هوایی بیشتر، مشاوران نظامی بیشتر و نیروهای عملیات ویژه بیشتری را به منطقه اعزام کند. اوباما در انجام این کار باید از قدرت بسیج اهل سنت در عراق و سوریه و ترکیه هم برخوردار باشد «مَکس بوت» تحلیلگر شورای روابط خارجی آمریکا گامهایی که باید در این زمینه برداشته شود را چنین برمی شمرد:
1 - تشدید حملات هوایی: تا کنون حملات هوایی ائتلاف علیه داعش در قیاس با حمله به مواضع طالبان و القاعده در افغانستان پس از 11 سپتامبر بسیار محدود بوده است. وقتی طالبان در فاصله 7 اکتبر 2001 تا 23 دسامبر 2001 کنترل خود بر بخشهای زیادی از افغانستان را از دست داد- بازهای 75 روزه- نیروهای هوایی آمریکا 6500 سورتی پرواز انجام داده و 17500 بمب فرو ریختند. در مقایسه، در فاصله 8 اوت 2014 تا 23 اکتبر 2014 - 76 روز- آمریکا فقط 632 پرواز انجام داد و فقط 1700 بمب در عراق و سوریه فرو ریخت. حملاتی از این دست که قدرت ویرانگری کمتری دارند نمیتواند نیرویی ویرانگر مانند داعش را متوقف سازد.
۲ -بگذارید «چکمهها بر روی زمین قرار بگیرد»: اوباما باید هنگام درگیری به نیروهای عملیات ویژه آمریکا و خلبانان این کشور اجازه تعامل با نیروهای امنیتی عراق، پیشمرگههای کرد یا قبایل سنی را بدهد. چنین رویکردی در مورد اتحاد شمال در افغانستان صادق بود. چشم بستن بر زمین، انجام حملات هوایی و بهبود ظرفیت رزمی نیروهای متحد آمریکا را سخت میسازد. تجربه نشان داده که «مشاوران رزمی» که در کنار نیروهای بومی میجنگند کارآمدتر از مربیانی هستند که فقط محدود به پادگانهای بزرگ هستند.
3 - تعداد نیروهای آمریکایی را افزایش دهید: تجهیزات نظامی در کنار نیروهای اعزامی میتواند موثر باشد. به نظر میرسد 3 هزار نیروی فعلی ناکافی باشد. برخی برآوردها تعداد نیروهای آمریکایی مورد نیاز را از 10 هزار نفر (براساس تحلیل ژنرال آنتونی زینی، رئیس سابق فرماندهی مرکزی آمریکا) تا 25 هزار نفر (براساس تحلیلهای «کیم و فرد کیگن») متغیر میدانند. تعداد کل نیروها هر چقدر باشد باید تیمهای عملیات ویژه و افسران ناظر هوایی را به نیروهای محلی و نیروهای لجستیکی، اطلاعاتی، امنیتی افزود.
۴ - با تمام جناحهای معتدل در سوریه و عراق همکاری کنید: آمریکا باید با پیشمرگهها، قبایل سنی در عراق و سوریه، و عناصری از نیروهای امنیتی عراق (ISF) همکاری کند (در واقع، باید این همکاری را بیش از سطح فعلی برساند). آمریکا باید بهطور مستقیم به قبایل سنی عرب با ایجاد یک پایگاه کوچک عملیاتی در استان انبار یاری رسانده و طرحهای فعلی برای آموزش ۵ هزار مبارز سوری در سال آینده باید بیشتر تقویت شود.
5 - ترکیه را وارد میدان کنید: اوباما باید هر کاری میتواند برای مشارکت دادن ترکیه در مبارزه علیه داعش انجام دهد. ترکیه در ماجرای کوبانی تجربه تلخ و لجبازیهای شرورانهای از خود بروز داد. اگر بتوان ترکیه را بیش از این در درگیری با داعش مشارکت داد میتوان داعش را عقب رانده و «منطقهای بیخطر» برای اپوزیسیون سوری به وجود آورد. برآورده کردن تدریجی خواستههای ترکیه میتواند این کشور را به ایفای نقشی بزرگتر ترغیب کند.
۶ - جدیت بیشتر در برقراری منطقه پرواز ممنوع در فراز سوریه: پروازهای آمریکا بر فراز سوریه و بمباران نکردن مواضع نیروهای اسد، این باور را دامن زده که آمریکا فعلا مایل است اسد را در قدرت نگه دارد. سنیها از این میترسند که اوباما احتمالا میخواهد به حامیان اسد در منطقه بال و پر دهد و آنها را به عنوان نیرویی در برابر اعراب سنی عَلَم کند. ایجاد منطقه پرواز ممنوع در بخشهایی از سوریه هم نگرانیها را در میان اهل سنت برطرف میکند و هم مشارکت بیشتر ترکیه را فراهم میکند. اوباما باید تضمین کند که دمشق از مبارزات ضدداعش نفعی نمیبرد. موضعگیری جدیتر آمریکا در قضیه سوریه میتواند این باور را در جهان عرب جا بیندازد که آمریکا به جنگ علیه مسلمانان نرفته است.
7 - قبایل سنی را بسیج کنید: تا زمانی که برخی از قبایل اهل سنت در عراق و سوریه همچنان مدافع داعش باشند یا در برابر این گروه مقاومتی نورزند، شکست داعش تقریبا غیرممکن است. اما اگر آنها علیه داعش بشورند- درست همانطور که در سال 2007 علیه القاعده شوریدند- تغییر وضعیت متصور است. ترغیب قبایل اهل سنت عرب کار آسانی نیست. اهل سنت تصور میکنند که آمریکا با روی کار آوردن دولتی شیعی در بغداد به آنها پشت کرده است اما واقعیت این است که روی کار آمدن حیدر العبادی اولین گام رو به جلو و اقدامی به موقع بود. برخی قبایل اهل سنت میگویند نبرد با داعش یعنی سر تسلیم فرود آوردن در برابر دولت شیعی در بغداد. این وضعیت در صورتی حل میشود که آمریکا در چارچوب ساختار فدرال در عراق به اهل سنت خودمختاری بیشتری دهد شبیه به آنچه در کردستان وجود دارد.
۸ - برای دولت - ملت سازی آماده شوید: آمریکا باید خود را برای فردای سوریه و عراق آماده سازد. در عراق این آمادگی به معنای اعطای خودمختاری بیشتر به اهل سنت و ضمانت دادن به کردها است که دستاوردهای آنها به خطر نخواهد افتاد؛ آمریکا باید پیشنهاد استقرار نیروهای آمریکایی در کردستان را بدهد. این لزوما به معنای استقلال کردها نیست بلکه آمریکا مخالفت بلندمدت و ملاحظه جدی خود با ایجاد دولت کرد در عراق و سوریه را علنا اعلام میکند.
زیرساختهای اجتماعی در سوریه بازسازی این کشور در دوره پس از جنگ را دشوار میسازد. پس از چند سال جنگ داخلی بازسازی کشور همانند چند سال گذشته بسیار دشوار است. هدف آمریکا باید تضمین این مساله باشد که سرزمین سوریه در فردای نابودی داعش نه به دست شیعیان و نه اهل سنت اداره میشود. وضعیت یوگسلاوی پس از جنگ میتواند یک الگوی محتمل باشد؛ الگویی که شامل اعزام صلح بانان بینالمللی زیر نظر سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو بود. آمریکا باید نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه را وادارد تا با کشورهای عربی، اروپایی، ناتو، آمریکا و حتی روسیه همکاری کند تا در فردای پاکسازی سوریه از داعش بتوان شرایط مناسبتری در آنجا به وجود آورد. کنث پولاک از موسسه بروکینگز میگوید: «آمریکا باید توانمندی نظامی را متقبل شود، کشورهای حاشیه خلیج فارس هزینه مالی را بر دوش کشند و جامعه بینالملل توانمندی فکری را متقبل شود.»
اعدام معاذ الکساسبه پیامدهایی برای آمریکا و کشورهای عرب خواهد داشت. پس از انتشار فیلم سوزانده شدن معاذ، امارات متحده عربی اولین کشوری بود که فعالیتهای خود در ائتلاف ضدداعش را به حال تعلیق درآورد. این کشور دلیل تعلیق حضور خود در عملیات ضدداعش را امنیت خلبانهایش اعلام کرد. امارات از نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا خواست که «تلاشهای جست وجوگرانه و امدادگرانه برای اعضای دستگیر شده را بهبود بخشد.» امارات از پنتاگون خواست تا به جای تاسیس پایگاه در کویت، با استفاده از هواپیماهای تیلت-روتور (هواپیما- بالگرد) دو ملخه وی-۲۲ آسپری (به معنی عقاب ماهیگیر) تلاشهای امداد و نجات خود را بهبود بخشد. این هواپیماها هم توانایی برخاست و فرود عمودی به سبک بالگردها و هم امکان برخاست و فرود کوتاه به سبک هواپیماها را دارند. امارات اعلام کرد خلبانهای این کشور دیگر در خط مبارزه علیه داعش نخواهند بود مگر اینکه هواپیماهای مذکور در شمال عراق مستقر شوند.
شکاف میان آمریکا و امارات مهم است چرا که این کشور یکی از حامیان سرسخت مبارزه علیه داعش است. این کشور در مقایسه با سایر کشورهای عربی (امارات متشکل از چند منطقه نفتخیز است) از هنگام آغاز درگیری نیروهای ائتلاف، حملات هوایی بیشتری نسبت به همتایان عرب خود انجام داده است. در تحلیلی که شورای روابط خارجی آمریکا منتشر کرد آمده: پیروزی نظامی بر داعش یک جنبه از پیروزی است. دومین جنبه پیروزی باید در عرصه «سیاسی» صورت گیرد به این معنا که اوضاع سیاسی در عراق و سوریه به سوی آرامش و ثبات و مشارکت تمام گروهها در تحولات سیاسی پیش رود. در این تحلیل آمده است که پیروزی نظامی بدون پیروزی سیاسی راه به جایی نخواهد برد. پیروزی در عرصه نظامی و شکست در عرصه سیاسی راه را برای بازگشت دوباره داعش هموار خواهد کرد. پیروزی نظامی «میتواند قریبالوقوع باشد» اما برای رسیدن به پیروزی سیاسی راه درازی در پیش است. پیروزی سیاسی مستلزم مشارکت تمام اقوام، گروهها و احزاب در فرایند سیاسی است. بخشی از این پیروزی سیاسی به ساخت دولت - ملتی اشاره دارد که در آن تنشهای قومی- فرقهای به کمترین حد کاهش یابد و «گفتوگو و مذاکره جای درگیری و اسلحه» را بگیرد. سوزاندن معاذ الکساسبه به گفته کارشناسان میتواند چندین پیامد داشته باشد. اولین پیامد آن میتواند رویکرد سخت اردن در قبال داعش باشد. اردن میخواهد با یک تیر دو نشان بزند؛ از یکسو به قبایل، گروهها و اپوزیسیون داخلی نشان دهد که عزم خود را برای مقابله با داعش جزم کرده است. از سوی دیگر میخواهد ضرب شستی به هواداران داخلی داعش نشان دهد و بگوید هرگونه همکاری با داعش تبعات سختی به دنبال دارد. پیامد دوم هم از همان ۲۴ دسامبر- زمان سقوط جنگنده معاذ و اسیر شدن او در دست داعش- رخ داد که امارات متحده عربی همکاری هوایی خود علیه داعش را به حالت تعلیق درآورد و پس از مدتی دوباره به ائتلاف پیوست. ناظران منطقهای این اقدام را به مثابه آغاز اولین شکاف در ائتلاف ضدداعش میدانند.
«رود نوردلند» خبرنگار نیویورک تایمز مینویسد: داعش با انتشار فیلم سوزاندن معاذ یک هدف تبلیغی هم داشت. آن هدف همانا ترساندن کشورهای عربی است که در ائتلاف ضدداعش حضور دارند. این هدف هرچند در اردن واکنشی دیگر داشت اما در سایر بخشهای جهان عرب طنینی حاکی از ترس افکند. اگرچه کشورهای عربی در ائتلاف ضدداعش حضور دارند اما این حضور ناشی از - دستکم- دو مولفه است: یکی فشار آمریکاست. این کشور اعلام کرده در صورتی وارد نبرد با داعش خواهد شد که اعراب سنی بخشی از مسوولیت نظامی- مالی را بر دوش گیرند. فشار دوم هم تهدید داعش مبنی بر توسعه سرزمینی و هجوم به سرزمینهای دیگر همچون اردن، لبنان، عربستان و ... است. با این حال، ماجرای معاذ همچون شمشیر داموکلس بر سر اعراب سنگینی میکند و هر لحظه امکان تکرار حادثهای مشابه میرود. ماجرای معاذ وجدان جمعی اعراب را بهدرد آورده است.
کشتارها »ثبت شد. برخی در جهان عرب میگفتند معاذ همچون یک «قهرمان» ظاهر شد که گویی از مرگ باکی ندارد. برخی دیگر میگویند او آنقدر ترسیده بود که حتی جرأت اعتراض و دست و پا زدن نداشت. اما واقعیت این است که اندکی پس از مرگ معاذ، برخی اعضای داعش اعلام کردند که حجم زیادی مواد مخدر به او تزریق کرده بودند تا سیستم حسی و عصبی معاذ از کار بیفتد. معاذ در دقایق آخر که به سوی قفس آهنین برده میشد به گونهای راه میرفت که گویی نگاهی حسرت آلود به قفس داشته و خود را گناهکار میداند.خبرگزاری رسمی اردن «پترا» هم خبر اعدام «ساجده الرشاوی» (که متهم به عملیات انتحاری بود) و «زیاد کاربولی» (یکی از فرماندهان ارشد القاعده در عراق) را در واکنش به سوزاندن الکساسبه اعلام کرد. مرگ معاذ برای «جواد»، برادر معاذ که ۷ سال از او بزرگتر است، بسیار گران آمد. او دو بار زندگی برادر خود را نجات داده بود: یکبار وقتی معاذ ناگهان آتشی روشن کرد و جواد به سختی آن را خاموش کرد و بار دیگر زمانی که یک ناخنگیر را داخل پریز برق کرده بود. جواد با بغضی که در گلو دارد و اشک از دیدگانش سرازیر است میگوید: «من تنها کسی بودم که همیشه در همه مواقع حامی معاذ بودم. ای کاش آنجا بودم و باز هم به کمکش میشتافتم.» این جواد بود که معاذ را با همسرش «انور» آشنا کرد. انور، خواهر بهترین دوست جواد بود. جواد میگوید برادرم یک روز در میان به پدر و مادرمان سر میزد و آخرین باری که او را دیدم ۵ روز قبل از دستگیریاش به دست داعش بود.
برخی کارشناسان معتقدند استراتژی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در عراق و سوریه در مقابله با داعش کارآیی نداشته است. این دسته از کارشناسان میگویند اوباما امیدوار است که حملات محدود هوایی در ترکیب با حمایت آمریکا از نیروهای داخلی داعش را «بیاعتبار و در نهایت نابود خواهد کرد». اقدامات آمریکا هنوز نتوانسته داعش را از پیشروی و توسعه قلمروی خود در بخشهایی از عراق و سوریه باز دارد. اگر رئیسجمهور مصمم به برخورد با داعش است باید به شیوهای هدفمند «تعهد» خود را افزایش دهد: یعنی کاری بیشتر از آنچه واشنگتن هم اکنون انجام میدهد، انجام دهد اما این تعهد کمتر از آن چیزی باشد که در دهه گذشته در عراق و افغانستان انجام داد. اگر رئیسجمهور احتمالا نخواهد نیروی زمینی به عراق و سوریه اعزام کند، نباید آشکارا این گزینه را کنار بگذارد؛ برداشتن گزینه نیروی زمینی از روی میز اهرمهای فشار آمریکا را کاهش داده و ابهام در مورد تعهد این کشور را افزایش میدهد.یک هدف معقول برای ایالاتمتحده نه «بیاعتبار کردن» داعش (مبهم است و ناکافی) و نه «نابودی» آن (که برای حال حاضر امری بلندپروازانه است) است بلکه «شکست» یا «خنثی کردن» این گروه و پایان دادن به ظرفیتهایش برای کنترل سرزمینها و تقلیل این ظرفیت - در بدترین حالت- به یک گروه تروریستی کوچک با اهداف و دسترسیهای محدود است. این همان رویکردی است که در قبال القاعده- سلف داعش- در عراق در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در پیش گرفته شد پیش از اینکه این گروه در هرج و مرجهای جنگ داخلی سوریه دوباره زاده شود. تسری سرنوشتی مشابه برای داعش امکان پذیر است. یک فرق مهم داعش با سایر گروههای تروریستی در این است که این گروه تهدیدی بزرگتر، جدیتر و خطرناکتر برای آمریکا و متحدانش است؛ چرا که هزاران پیکارجوی خارجی را به خود جذب کرده است؛ پیکارجویانی که بازگشتشان به معنای انجام اقدامات تروریستی در موطنشان است.
چگونه داعش را شکست دهیم؟
شکست داعش به مجموعهای از عوامل بستگی دارد. این عوامل باید در یک قالب کنار هم قرار گیرد تا روند فرسایش و در نهایت شکست داعش را سرعت بخشد. برای شکست داعش رئیسجمهور باید نیروهای هوایی بیشتر، مشاوران نظامی بیشتر و نیروهای عملیات ویژه بیشتری را به منطقه اعزام کند. اوباما در انجام این کار باید از قدرت بسیج اهل سنت در عراق و سوریه و ترکیه هم برخوردار باشد «مَکس بوت» تحلیلگر شورای روابط خارجی آمریکا گامهایی که باید در این زمینه برداشته شود را چنین برمی شمرد:
1 - تشدید حملات هوایی: تا کنون حملات هوایی ائتلاف علیه داعش در قیاس با حمله به مواضع طالبان و القاعده در افغانستان پس از 11 سپتامبر بسیار محدود بوده است. وقتی طالبان در فاصله 7 اکتبر 2001 تا 23 دسامبر 2001 کنترل خود بر بخشهای زیادی از افغانستان را از دست داد- بازهای 75 روزه- نیروهای هوایی آمریکا 6500 سورتی پرواز انجام داده و 17500 بمب فرو ریختند. در مقایسه، در فاصله 8 اوت 2014 تا 23 اکتبر 2014 - 76 روز- آمریکا فقط 632 پرواز انجام داد و فقط 1700 بمب در عراق و سوریه فرو ریخت. حملاتی از این دست که قدرت ویرانگری کمتری دارند نمیتواند نیرویی ویرانگر مانند داعش را متوقف سازد.
۲ -بگذارید «چکمهها بر روی زمین قرار بگیرد»: اوباما باید هنگام درگیری به نیروهای عملیات ویژه آمریکا و خلبانان این کشور اجازه تعامل با نیروهای امنیتی عراق، پیشمرگههای کرد یا قبایل سنی را بدهد. چنین رویکردی در مورد اتحاد شمال در افغانستان صادق بود. چشم بستن بر زمین، انجام حملات هوایی و بهبود ظرفیت رزمی نیروهای متحد آمریکا را سخت میسازد. تجربه نشان داده که «مشاوران رزمی» که در کنار نیروهای بومی میجنگند کارآمدتر از مربیانی هستند که فقط محدود به پادگانهای بزرگ هستند.
3 - تعداد نیروهای آمریکایی را افزایش دهید: تجهیزات نظامی در کنار نیروهای اعزامی میتواند موثر باشد. به نظر میرسد 3 هزار نیروی فعلی ناکافی باشد. برخی برآوردها تعداد نیروهای آمریکایی مورد نیاز را از 10 هزار نفر (براساس تحلیل ژنرال آنتونی زینی، رئیس سابق فرماندهی مرکزی آمریکا) تا 25 هزار نفر (براساس تحلیلهای «کیم و فرد کیگن») متغیر میدانند. تعداد کل نیروها هر چقدر باشد باید تیمهای عملیات ویژه و افسران ناظر هوایی را به نیروهای محلی و نیروهای لجستیکی، اطلاعاتی، امنیتی افزود.
۴ - با تمام جناحهای معتدل در سوریه و عراق همکاری کنید: آمریکا باید با پیشمرگهها، قبایل سنی در عراق و سوریه، و عناصری از نیروهای امنیتی عراق (ISF) همکاری کند (در واقع، باید این همکاری را بیش از سطح فعلی برساند). آمریکا باید بهطور مستقیم به قبایل سنی عرب با ایجاد یک پایگاه کوچک عملیاتی در استان انبار یاری رسانده و طرحهای فعلی برای آموزش ۵ هزار مبارز سوری در سال آینده باید بیشتر تقویت شود.
5 - ترکیه را وارد میدان کنید: اوباما باید هر کاری میتواند برای مشارکت دادن ترکیه در مبارزه علیه داعش انجام دهد. ترکیه در ماجرای کوبانی تجربه تلخ و لجبازیهای شرورانهای از خود بروز داد. اگر بتوان ترکیه را بیش از این در درگیری با داعش مشارکت داد میتوان داعش را عقب رانده و «منطقهای بیخطر» برای اپوزیسیون سوری به وجود آورد. برآورده کردن تدریجی خواستههای ترکیه میتواند این کشور را به ایفای نقشی بزرگتر ترغیب کند.
۶ - جدیت بیشتر در برقراری منطقه پرواز ممنوع در فراز سوریه: پروازهای آمریکا بر فراز سوریه و بمباران نکردن مواضع نیروهای اسد، این باور را دامن زده که آمریکا فعلا مایل است اسد را در قدرت نگه دارد. سنیها از این میترسند که اوباما احتمالا میخواهد به حامیان اسد در منطقه بال و پر دهد و آنها را به عنوان نیرویی در برابر اعراب سنی عَلَم کند. ایجاد منطقه پرواز ممنوع در بخشهایی از سوریه هم نگرانیها را در میان اهل سنت برطرف میکند و هم مشارکت بیشتر ترکیه را فراهم میکند. اوباما باید تضمین کند که دمشق از مبارزات ضدداعش نفعی نمیبرد. موضعگیری جدیتر آمریکا در قضیه سوریه میتواند این باور را در جهان عرب جا بیندازد که آمریکا به جنگ علیه مسلمانان نرفته است.
7 - قبایل سنی را بسیج کنید: تا زمانی که برخی از قبایل اهل سنت در عراق و سوریه همچنان مدافع داعش باشند یا در برابر این گروه مقاومتی نورزند، شکست داعش تقریبا غیرممکن است. اما اگر آنها علیه داعش بشورند- درست همانطور که در سال 2007 علیه القاعده شوریدند- تغییر وضعیت متصور است. ترغیب قبایل اهل سنت عرب کار آسانی نیست. اهل سنت تصور میکنند که آمریکا با روی کار آوردن دولتی شیعی در بغداد به آنها پشت کرده است اما واقعیت این است که روی کار آمدن حیدر العبادی اولین گام رو به جلو و اقدامی به موقع بود. برخی قبایل اهل سنت میگویند نبرد با داعش یعنی سر تسلیم فرود آوردن در برابر دولت شیعی در بغداد. این وضعیت در صورتی حل میشود که آمریکا در چارچوب ساختار فدرال در عراق به اهل سنت خودمختاری بیشتری دهد شبیه به آنچه در کردستان وجود دارد.
۸ - برای دولت - ملت سازی آماده شوید: آمریکا باید خود را برای فردای سوریه و عراق آماده سازد. در عراق این آمادگی به معنای اعطای خودمختاری بیشتر به اهل سنت و ضمانت دادن به کردها است که دستاوردهای آنها به خطر نخواهد افتاد؛ آمریکا باید پیشنهاد استقرار نیروهای آمریکایی در کردستان را بدهد. این لزوما به معنای استقلال کردها نیست بلکه آمریکا مخالفت بلندمدت و ملاحظه جدی خود با ایجاد دولت کرد در عراق و سوریه را علنا اعلام میکند.
زیرساختهای اجتماعی در سوریه بازسازی این کشور در دوره پس از جنگ را دشوار میسازد. پس از چند سال جنگ داخلی بازسازی کشور همانند چند سال گذشته بسیار دشوار است. هدف آمریکا باید تضمین این مساله باشد که سرزمین سوریه در فردای نابودی داعش نه به دست شیعیان و نه اهل سنت اداره میشود. وضعیت یوگسلاوی پس از جنگ میتواند یک الگوی محتمل باشد؛ الگویی که شامل اعزام صلح بانان بینالمللی زیر نظر سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو بود. آمریکا باید نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه را وادارد تا با کشورهای عربی، اروپایی، ناتو، آمریکا و حتی روسیه همکاری کند تا در فردای پاکسازی سوریه از داعش بتوان شرایط مناسبتری در آنجا به وجود آورد. کنث پولاک از موسسه بروکینگز میگوید: «آمریکا باید توانمندی نظامی را متقبل شود، کشورهای حاشیه خلیج فارس هزینه مالی را بر دوش کشند و جامعه بینالملل توانمندی فکری را متقبل شود.»
اعدام معاذ الکساسبه پیامدهایی برای آمریکا و کشورهای عرب خواهد داشت. پس از انتشار فیلم سوزانده شدن معاذ، امارات متحده عربی اولین کشوری بود که فعالیتهای خود در ائتلاف ضدداعش را به حال تعلیق درآورد. این کشور دلیل تعلیق حضور خود در عملیات ضدداعش را امنیت خلبانهایش اعلام کرد. امارات از نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا خواست که «تلاشهای جست وجوگرانه و امدادگرانه برای اعضای دستگیر شده را بهبود بخشد.» امارات از پنتاگون خواست تا به جای تاسیس پایگاه در کویت، با استفاده از هواپیماهای تیلت-روتور (هواپیما- بالگرد) دو ملخه وی-۲۲ آسپری (به معنی عقاب ماهیگیر) تلاشهای امداد و نجات خود را بهبود بخشد. این هواپیماها هم توانایی برخاست و فرود عمودی به سبک بالگردها و هم امکان برخاست و فرود کوتاه به سبک هواپیماها را دارند. امارات اعلام کرد خلبانهای این کشور دیگر در خط مبارزه علیه داعش نخواهند بود مگر اینکه هواپیماهای مذکور در شمال عراق مستقر شوند.
شکاف میان آمریکا و امارات مهم است چرا که این کشور یکی از حامیان سرسخت مبارزه علیه داعش است. این کشور در مقایسه با سایر کشورهای عربی (امارات متشکل از چند منطقه نفتخیز است) از هنگام آغاز درگیری نیروهای ائتلاف، حملات هوایی بیشتری نسبت به همتایان عرب خود انجام داده است. در تحلیلی که شورای روابط خارجی آمریکا منتشر کرد آمده: پیروزی نظامی بر داعش یک جنبه از پیروزی است. دومین جنبه پیروزی باید در عرصه «سیاسی» صورت گیرد به این معنا که اوضاع سیاسی در عراق و سوریه به سوی آرامش و ثبات و مشارکت تمام گروهها در تحولات سیاسی پیش رود. در این تحلیل آمده است که پیروزی نظامی بدون پیروزی سیاسی راه به جایی نخواهد برد. پیروزی در عرصه نظامی و شکست در عرصه سیاسی راه را برای بازگشت دوباره داعش هموار خواهد کرد. پیروزی نظامی «میتواند قریبالوقوع باشد» اما برای رسیدن به پیروزی سیاسی راه درازی در پیش است. پیروزی سیاسی مستلزم مشارکت تمام اقوام، گروهها و احزاب در فرایند سیاسی است. بخشی از این پیروزی سیاسی به ساخت دولت - ملتی اشاره دارد که در آن تنشهای قومی- فرقهای به کمترین حد کاهش یابد و «گفتوگو و مذاکره جای درگیری و اسلحه» را بگیرد. سوزاندن معاذ الکساسبه به گفته کارشناسان میتواند چندین پیامد داشته باشد. اولین پیامد آن میتواند رویکرد سخت اردن در قبال داعش باشد. اردن میخواهد با یک تیر دو نشان بزند؛ از یکسو به قبایل، گروهها و اپوزیسیون داخلی نشان دهد که عزم خود را برای مقابله با داعش جزم کرده است. از سوی دیگر میخواهد ضرب شستی به هواداران داخلی داعش نشان دهد و بگوید هرگونه همکاری با داعش تبعات سختی به دنبال دارد. پیامد دوم هم از همان ۲۴ دسامبر- زمان سقوط جنگنده معاذ و اسیر شدن او در دست داعش- رخ داد که امارات متحده عربی همکاری هوایی خود علیه داعش را به حالت تعلیق درآورد و پس از مدتی دوباره به ائتلاف پیوست. ناظران منطقهای این اقدام را به مثابه آغاز اولین شکاف در ائتلاف ضدداعش میدانند.
«رود نوردلند» خبرنگار نیویورک تایمز مینویسد: داعش با انتشار فیلم سوزاندن معاذ یک هدف تبلیغی هم داشت. آن هدف همانا ترساندن کشورهای عربی است که در ائتلاف ضدداعش حضور دارند. این هدف هرچند در اردن واکنشی دیگر داشت اما در سایر بخشهای جهان عرب طنینی حاکی از ترس افکند. اگرچه کشورهای عربی در ائتلاف ضدداعش حضور دارند اما این حضور ناشی از - دستکم- دو مولفه است: یکی فشار آمریکاست. این کشور اعلام کرده در صورتی وارد نبرد با داعش خواهد شد که اعراب سنی بخشی از مسوولیت نظامی- مالی را بر دوش گیرند. فشار دوم هم تهدید داعش مبنی بر توسعه سرزمینی و هجوم به سرزمینهای دیگر همچون اردن، لبنان، عربستان و ... است. با این حال، ماجرای معاذ همچون شمشیر داموکلس بر سر اعراب سنگینی میکند و هر لحظه امکان تکرار حادثهای مشابه میرود. ماجرای معاذ وجدان جمعی اعراب را بهدرد آورده است.
ارسال نظر