انواع افسردگی
میترافرینژاد فتحی(دریاحقی)
محقق، نویسنده، مربی خودشناسی
Farinezhad_mitra@yahoo. com
غالب افراد در طول زندگی خود افسردگی را تجربه میکنند. افسردگی یک بیماری جهانی است که در همه کشورها مردم گرفتار آن هستند. این بیماری درجات و سطوح متفاوتی دارد و در این مقاله اطلاعات مختصری از ۹ نوع افسردگی در اختیار شما قرار میدهیم:
۱- افسردگی عمده Major Depression
این نوع افسردگی زمانی است که شما اغلب اوقات احساساتی منفی و حال افسردگی دارید.
میترافرینژاد فتحی(دریاحقی)
محقق، نویسنده، مربی خودشناسی
غالب افراد در طول زندگی خود افسردگی را تجربه میکنند. افسردگی یک بیماری جهانی است که در همه کشورها مردم گرفتار آن هستند. این بیماری درجات و سطوح متفاوتی دارد و در این مقاله اطلاعات مختصری از ۹ نوع افسردگی در اختیار شما قرار میدهیم:
۱- افسردگی عمده Major Depression
این نوع افسردگی زمانی است که شما اغلب اوقات احساساتی منفی و حال افسردگی دارید.
علائم:
از دست دادن تمایل و علاقه به فعالیتها
کاهش یا افزایش افراطی وزن
اختلالات خواب و خوابآلودگی در طول روز
نداشتن نیرو و توان کافی
خستگی مزمن
احساس ارزشمند نبودن
احساس گناه
عدم تمرکز
ناتوانی در تصمیمگیری
فکر خودکشی
اگر به مدت بیشتر از دو هفته بهطور مستمر دچار ۵ مورد از این موارد یا بیشتر شدهاید به این نوع افسردگی دچار هستید. در این صورت، حداقل یکی از دو مورد «از دست دادن علاقه» و «حال افسرده» باید وجود داشته باشد.
۲- افسردگی ملایم Dysthymia
اگر برای مدتی طولانی (بیشتر از یک سال) حالی منفی و افسرده دارید ممکن است که به افسرده خویی دچار باشید. در چنین حالتی افراد به اندازه کافی کارآیی و فعالیت دارند، اما فعالیت آنها فاقد کیفیت است. شدت این نوع افسردگی در حد افسردگی عمده نیست و با گفتار درمانی برطرف میشود.
افرادی که سابقه خانوادگی افسردگی دارند بیشتر در معرض این نوع افسردگی هستند.
همچنین، استرس مزمن باعث بروز این نوع افسردگی در فرد میشود.
علائم:
ناراحتی مزمن
عدم تمرکز
خستگی
تغییر عادات خواب
تغییر عادات تغذیه
۳- افسردگی فصلی
افسردگی فصلی یک نوع اختلال عاطفی فصلی است که در زمان و فصل معینی برای فرد رخ میدهد. افسردگی فصلی غالبا در فصلهای پاییز و زمستان به دلیل کاهش تابش نور خورشید اتفاق میافتد اما برای برخی از افراد، آغاز این افسردگی در فصل بهار است. برخی بر این عقیده هستند که با کم شدن تابش نور خورشید در پاییز و زمستان، تغییرات ساعت بدن، تغییرات هورمونی رخ می دهد و موجب تغییر خلق و خو در افراد میشود؛ برخی بر این عقیده هستند که نور آفتاب بدن را در حالت خلسه و استراحت قرار میدهد و برخی عقیده دارند که نور خورشید ناهماهنگیهای مواد شیمیایی مغزی را به تعادل میرساند و با کم شدن تابش نور خورشید مواد شیمیایی مغزی دچار عدم تعادل میشوند و فرد به افسردگی فصلی مبتلا میگردد.
علائم:
اضطراب
افزایش حساسیت و زودرنجی
احساس خستگی در طول روز
افزایش وزن
تحریک پذیری عصبی
تمایل به تنهایی
۴- افسردگی آتیپیک
یکی از رایجترین انواع افسردگی است که بهترین راه درمان آن مشاوره است.
علائم:
احساس سنگینی در دستها و پاها مانند حالت خواب رفتگی یا لمس بودن دستها و پاها.
پر خوری
پر خوابی
افزایش وزن
مشکلات در رابطه
بد خلقی
۵- افسردگی پس از زایمان
این نوع افسردگی برای برخی از زنان، پس از زایمان به مدت چند هفته یا چند ماه رخ میدهد و راه درمان آن مشاوره، استراحت کافی، محبت همسر، ورزش و گاهی دارو درمانی است.
علل این نوع افسردگی میتواند به تغییرات هورمونی، درد در طول زایمان، احساس ناتوانی در نگهداری از بچه، سطح پایین رضایت از زندگی زناشویی، زایمان بچهای با کمبودهای فراوان، عدم حمایت اجتماعی، یا سابقه خانوادگی افسردگی باشد.
علائم:
احساس غم عمیق و شدید
خستگی
احساس تنهایی
ناامیدی
فکر خودکشی
نگرانی بابت آسیب رساندن به نوزاد
احساس دوری و بیتعلقی نسبت به فرزند
۶- افسردگی سایکوتیک (روان پریشی)
روان پریشی حالتی روانی است که در آن فرد دچار باورهای غلط و توهمات شنیداری یا دیداری است. این نوع اختلال روانی رابطه مستقیمی با افسردگی ندارد اما در میان افرادی که دچار افسردگی بسیار حاد هستند دیده شده است که دچار توهمات دیداری و شنیداری نیز میشوند.
علائم:
توهمات دیداری و شنیداری
عصبانیت بدون دلیل
صرف بیشتر وقت خود در رخت خواب
شب بیداری و خوابیدن در طول روز
عدم نظافت
شرمساری عمیق
کم حرفی مفرط
۷- افسردگی دو قطبی (افسردگی - شیدایی)
در این نوع افسردگی بیمار دچار نوسانات خلقی شدیدی است به این صورت که بیمار یا شدیدا تحت تاثیر شیدایی و سرخوشی کاذب یا شدیدا تحت تاثیر افسردگی است. این اختلال به سه نوع تقسیم میشود:
۱- اختلال دو قطبی نوع یک. در این حالت فرد حداقل یک دوره حدودا یک هفتهای خلق شیدایی را تجربه میکند و خلق افسردگی کمتر است.
۲- اختلال دو قطبی نوع دو. در این حالت فرد بیشتر افسردگی را تجربه میکند اما خلق شیدایی نیز وجود دارد.
۳- اختلال دو قطبی با تناوب سریع. در این حالت فرد حداقل 4 بار نوسانات خلقی را در سال تجربه میکند.
۸- افسردگی قبل از قاعدگی
Premenstrual Dysphoric Disorder نوعی افسردگی است که ممکن است ماهی یک بار در نیمه دوم چرخه قاعدگی برای زنان اتفاق بیفتد. بر خلاف سندرم قبل از قاعدگی (PMS) که حدود 85 درصد زنان را تحت تاثیر قرار میدهد و علائم آن خفیفتر از علائم (PDD) است افسردگی PDD ، 5 درصد از زنان را تحت تاثیر قرار داده و علائم آن شدیدتر از PMS است. PDD به حدی میتواند شدید باشد که روابط، عملکرد و رفتار نرمال زنان را تحت تاثیر خود قرار دهد.
علائم:
افسردگی
اضطراب
نوسانات خلقی
9- افسردگی موقعیتی
این نوع افسردگی به اختلال تطبیق دهی نیز معروف است و مربوط به اتفاقات استرسزا یا تحولاتی که در زندگی به وجود میآیند میشود.
علائم:
غم
نگرانی
استرس
علائم افسردگی عمده
مقصر دانستن
سادهترین راه فرار از مسائل و پیشآمدها این است که فورا انگشت اتهام را رو به دیگران نشانه بگیریم و همه تقصیرها و کاستیها را به گردن دیگران بیندازیم. سادهترین راه این است که دیگران را مسبب شرایط نامطلوب، ناخوشیها و ناموزونیها بدانیم. ما میتوانیم تا آخر عمرمان دیگران را مسبب و مقصر حوادث بدانیم و خود را بری از ایراد، تاثیر، کوتاهی یا یک قربانی تلقی کنیم. این سادهترین راه است اما آیا سادهترین راه همیشه بهترین راه است؟
در نهایت آن کسی که آشفتهتر شده و از خودش دورتر میشود کسی است که همه تقصیرها را به گردن دیگران میاندازد و از پذیرفتن مسوولیت انتخابهای خود شانه خالی میکند. در حقیقت تمرکز روی آنچه که دیگران انجام دادهاند و آنچه که بر سر ما آمده است نه تنها هیچ مسالهای را حل نمیکند بلکه روز به روز ما را خشمگینتر و افسردهتر نیز میکند. میتوانیم تمرکز خود را از روی سهم دیگران برداریم و بر راههای بهبود وقایع بگذاریم، میتوانیم سهم خود را ببینیم و مسوولیت بپذیریم. میتوانیم در بحثها و مشاجراتی که هدف آن متهم کردن دیگری است شرکت نکنیم و خود را از این آلودگی پاک نگه داریم. میتوانیم قبول و باور کنیم که ما یک قربانی نیستیم.
لازم نیست دیگران یا خود را مقصر بدانیم. نیازی نیست که در صدد اثبات چیزی برآییم، اما شدیدا نیاز هست که خود را از دور باطل خارج کنیم و از خود مراقبت کنیم. میتوانیم ارتباطات ناسالم را قطع کنیم و اجازه دهیم دیگران مسوولیت کارشان را برعهده بگیرند. فرار از قبول مسوولیت انتخابها و سهم خود نشانه اعتماد به نفس پایین است. کسی که اعتماد به نفس بالایی داشته باشد شجاعانه میایستد و میگوید: «هر چیزی که هست در نهایت انتخاب خود من بوده است.» و آهسته آهسته شروع به ترمیم تکههای شکسته درون خود میکند و زندگی بهتری را میسازد.
ارسال نظر