دکترمهدیسکامکار، روانپزشک و پژوهشگرمسائلکودکان
نیاز کودکان به خواب و بازی بیشتر از مشق شب است
فاطمه سادات نجفیان استفاده از روشهای سنتی و به روز نبودن، یکی از مشکلات در سیستم آموزش و پرورش است بهطوری که با وجود پیشرفتهای فراوان در روشهای تدریس و آموزش هنوز به کودکان تکالیف و مشق برای منزل داده میشود. زمانی که به این موضوع از دیدگاه کودکان نگاه میشود، مانند مجازات است. برخی معلمان بر این باورند وجود مشق شب ضرورتی ندارد اما تمرین و تکرار اگر نباشد آموزش ماندگار نمیشود و به راحتی از ذهن کودک میرود. اما زمان کم مدارس اجازه تمرین کافی را نمیدهد. در نتیجه تکالیف شب ارائه میشود تا یادگیری کودک ماندگار شود.
فاطمه سادات نجفیان استفاده از روشهای سنتی و به روز نبودن، یکی از مشکلات در سیستم آموزش و پرورش است بهطوری که با وجود پیشرفتهای فراوان در روشهای تدریس و آموزش هنوز به کودکان تکالیف و مشق برای منزل داده میشود. زمانی که به این موضوع از دیدگاه کودکان نگاه میشود، مانند مجازات است. برخی معلمان بر این باورند وجود مشق شب ضرورتی ندارد اما تمرین و تکرار اگر نباشد آموزش ماندگار نمیشود و به راحتی از ذهن کودک میرود. اما زمان کم مدارس اجازه تمرین کافی را نمیدهد. در نتیجه تکالیف شب ارائه میشود تا یادگیری کودک ماندگار شود. دکتر مهدیس کامکار، روانپزشک و پژوهشگر مسائل کودکان در این خصوص میگوید: «اگر مشق شب در حد تکرار درسهایی که داده شده است باشد خیلی بهتر از این است که مقدار زیادی تکلیف داده شود و در آخر بازدهی کودک پایین باشد.» استفاده از روشهای آموزشی جدید برای یادگیری موثر یکی دیگر از روشهایی است که دکتر کامکار پیشنهاد میدهد. گفتوگویی که در پی می آید، شرح روش و ایدههای دکتر کامکار برای بهتر و موثرتر شدن آموزش در کودکان است.
از دیدگاه شما یک کودک یا بهتر بگویم یک دانشآموز مقطع ابتدایی در طول روز به چه چیزهایی نیاز دارد؟ چند ساعت در روز را باید صرف خواب، بازی و آموزش کند؟
اگر بخواهیم 24 ساعت شبانه روز را در نظر بگیریم، فرد بزرگسال به 8 ساعت خواب، 8 ساعت کار و 8 ساعت استراحت نیاز دارد، اما این نیاز در کودکان طبیعتا بسته به سنشان متفاوت است. یک کودک با توجه به سن و شرایطی که دارد نیاز به خواب بیشتر و بازی دارد و در کنار آن هم به 6 الی 8 ساعت آموزش نیاز دارد. البته این در کودکان مختلف و سنین مختلف متفاوت است.
چیزی که در پیرامون دریافت کردیم این است که تاثیر مشق شب در کودکان مانند مجازات است. آیا واقعا مشق شب نیاز است و باید کودک انجام دهد؟ یا صرفا فقط برای این است که رفع تکلیفی شود؟
اگر مشق شب در حد تکرار درسهایی که داده شده است باشد خیلی بهتر از این است که مقدار زیادی تکلیف داده شود و در آخر بازدهی کودک پایین باشد. برای مثال در آمریکا بچهها یک برگه میگیرند که در این برگه بخش مطالعه دارند و مادر در پایان روز در آن مینویسد که کودک در طول روز چقدر مطالعه داشتهاست. همچنین پیکی به بچهها داده میشود که شامل درسهایی مثل علوم، ادبیات و ریاضی است که باید آن را تا آخر هفته تحویل دهند. در واقع باید گفت اگر تکالیف در حد مرور چیزهایی باشد که یاد گرفتهاند خوب است اما اگر بیشتر از توان بچه باشد، باعث آزار روحی کودک شده و طبیعتا آن را مجازات تلقی میکند.
متد آموزشی ما در حال حاضر مشق محور و نتیجه محور است، باید دانشآموز پدر خودش را در بیاورد تا نمره ۲۰ بگیرد یا شاگرد اول شود، چرا مدارس ما به سمت خلاقیت نمیروند تا بازدهی بهتری داشته باشیم؟چرا از روشهای نوین آموزشی یا ابزارهای هوشمند برای آموزش استفاده نمیشود؟
البته اخیرا روشهای آموزشی پیشرفتهای خوبی داشته است. بچهها پژوهش میکنند یا کاردستی درست میکنند یا مسابقاتی را میگذارند که به پرورش اطلاعات عمومی کمک میکند و هوش و خلاقیت فرد را بالا میبرد. البته هنوز این روش نهادینه نشده است و شاید یک کار رسمی باشد. ریشه این موضوع هم به پرورش معلمهای ما بر میگردد. معلمها باید در زمان آموزش با متدهای جدید روز آشنا شوند و آنها را در تدریس به دانشآموزان به کار گیرند. برای مثال خودشان واحدهای خلاقیت، آمار و پژوهش را گذرانده باشند. ابتدا باید خود معلمان اینها را یاد بگیرند تا بتوانند به دانشآموز یاد دهند. اگر خود معلم با روشهای سنتی روبهرو باشد، نمیتواند روشهای جدید را برای دانشآموزان به کارگیرد. در نتیجه با همان روشهای سنتی پیش میرود. اخیرا تا آنجایی که من اطلاع دارم، معلمان هم مانند دانشآموزان در حال آموزش و آشنایی با روشهای جدید آموزشی هستند. باید روشهای آموزشی نوین در مدارس نهادینه شود. گاهی دیده شده که گرچه آموزش رایانه در مدارس وجود دارد، اما از آنجایی که خود معلم به روز نیست، نمیتواند در این خصوص آموزش لازم و کاربردی را به دانشآموزان بدهد در مقابل در مدارس اروپایی، مثلا برای آموزش برخی دروس از مجلات تخصصی کودکان در این زمینه کمک میگیرند. مجله را به کودک میدهند و بعد از داخل مجله سوال طرح کرده یا برداشت او را در مورد مجله میپرسند. در این صورت مجله علاوه بر جنبه سرگرمی، جنبه آموزش هم پیدا میکند. در این روش بچه در عین حالی که در حال یادگیری است، اما خود از این موضوع آگاه نیست.
برخی از معلمان دلیل مشق شب را وجود وقت کم در مدارس برای آموزش میدانند.بهطوری که با توجه به حجم مطالبی که در طول سال ارائه می شود، زمان کافی برای تدریس و تمرین نیست،در نتیجه برای اینکه این فرصت را داشته باشند کتاب درسی را به پایان برسانند، بیشتر وقت معلمان در مدارس صرف تدریس و آموزش میشود و دیگر فرصتی برای تمرین باقی نمیماند. آیا بهتر نیست به جای اینکه به کمیت کار اهمیت داده شود، روی کیفیت کار سرمایهگذاری شود؟ شما چه روشهایی را برای آموزش موثر پیشنهاد میدهید؟
به نظر من هر چقدر جنبه رسمی کمتر شود و جنبه غیررسمی در آموزش بیشتر شود، یادگیری شکل میگیرد بدون اینکه کودک متوجه شده باشد. مدارس غیر انتفاعی در حال حاضر به همین روش کیفیت محور اهمیت میدهند. زمان تدریس در این مدارس بیشتر است و در نتیجه فرصت تمرین و تکرار به وجود میآید. حتی این روش که کودک از صبح تا چهار بعدازظهر در مدرسه حضور داشته باشد، در مدارس اروپایی نیز وجود دارد. به این صورت که کودک در طول این مدت به جز درس ریاضی بقیه درسها را به شکل غیرمستقیم به وسیله کتاب قصه یا دیگر وسایل کمک آموزشی و روشها یاد میگیرد. از مجله تایمز برای علوم استفاده میکنند. در واقع کودک در طول این مدت متوجه این نیست که با هر کاری که انجام میدهد، آموزش میبیند. البته در ایران هم در چند مدرسه برای نمونه از روش تعلیم و تربیت با بازی استفاده میکنند. مشکل این است که حجم و تعداد درسهایی که بچهها یاد میگیرند زیاد است. در نتیجه معلمان درست میگویند که وقت برای تکرار و تمرین ندارند. از طرفی نمیتوان بیش از 45 دقیقه آموزش داد، باید بین هر 45 دقیقه یک زمان استراحت وجود داشته باشد تا بازده یادگیری بالا رود. به همین دلیل گاهی قسمتی از آموزش در منزل به گردن والدین میافتد.
چرا کودکان و نوجوانان با توجه به اینکه جایگاه نمره در درسها کمرنگ شده، اما هنوز مایلند که حتما ۲۰ بگیرند یا در یک رشته خاص یا در یک دانشگاه خاص قبول شوند؟ یا در دوران دبیرستان انواع کلاسهای آموزشی میروند؟ آیا یک دانشآموز نیاز به استراحت و تفریح ندارد؟ این گونه رفتارها کمی سنتی نیست؟
طبیعتا باید 8 ساعت خواب ما بقی تفریح و آموزش باشد. اشکال از یک سیستم آموزشی معیوب است. اول از همه آموزش و پرورش که حجم درسها برای آموزش زیاد است. ساعت در مدارس دولتی کم است و معلم نمیتواند خودش را به طرح پیشنهادی آموزش و پرورش که گفته مثلا تا یک زمان مشخصی باید این مقدار از کتاب تدریس شده باشد، برساند. درخصوص دانشگاهها هم باید گفت با وجود اینکه تعداد دانشگاهها آنقدر زیاد شده که دانشجو کم میآورند، اما باید پذیرفت که هنوز رقابت سر دانشگاههای خوب زیاد است و علت این همه وقت پر شدنها به دلیل قبولی در دانشگاه خاص است که باید در این مورد کار منطقی و درست انجام شود.
از دیدگاه شما یک کودک یا بهتر بگویم یک دانشآموز مقطع ابتدایی در طول روز به چه چیزهایی نیاز دارد؟ چند ساعت در روز را باید صرف خواب، بازی و آموزش کند؟
اگر بخواهیم 24 ساعت شبانه روز را در نظر بگیریم، فرد بزرگسال به 8 ساعت خواب، 8 ساعت کار و 8 ساعت استراحت نیاز دارد، اما این نیاز در کودکان طبیعتا بسته به سنشان متفاوت است. یک کودک با توجه به سن و شرایطی که دارد نیاز به خواب بیشتر و بازی دارد و در کنار آن هم به 6 الی 8 ساعت آموزش نیاز دارد. البته این در کودکان مختلف و سنین مختلف متفاوت است.
چیزی که در پیرامون دریافت کردیم این است که تاثیر مشق شب در کودکان مانند مجازات است. آیا واقعا مشق شب نیاز است و باید کودک انجام دهد؟ یا صرفا فقط برای این است که رفع تکلیفی شود؟
اگر مشق شب در حد تکرار درسهایی که داده شده است باشد خیلی بهتر از این است که مقدار زیادی تکلیف داده شود و در آخر بازدهی کودک پایین باشد. برای مثال در آمریکا بچهها یک برگه میگیرند که در این برگه بخش مطالعه دارند و مادر در پایان روز در آن مینویسد که کودک در طول روز چقدر مطالعه داشتهاست. همچنین پیکی به بچهها داده میشود که شامل درسهایی مثل علوم، ادبیات و ریاضی است که باید آن را تا آخر هفته تحویل دهند. در واقع باید گفت اگر تکالیف در حد مرور چیزهایی باشد که یاد گرفتهاند خوب است اما اگر بیشتر از توان بچه باشد، باعث آزار روحی کودک شده و طبیعتا آن را مجازات تلقی میکند.
متد آموزشی ما در حال حاضر مشق محور و نتیجه محور است، باید دانشآموز پدر خودش را در بیاورد تا نمره ۲۰ بگیرد یا شاگرد اول شود، چرا مدارس ما به سمت خلاقیت نمیروند تا بازدهی بهتری داشته باشیم؟چرا از روشهای نوین آموزشی یا ابزارهای هوشمند برای آموزش استفاده نمیشود؟
البته اخیرا روشهای آموزشی پیشرفتهای خوبی داشته است. بچهها پژوهش میکنند یا کاردستی درست میکنند یا مسابقاتی را میگذارند که به پرورش اطلاعات عمومی کمک میکند و هوش و خلاقیت فرد را بالا میبرد. البته هنوز این روش نهادینه نشده است و شاید یک کار رسمی باشد. ریشه این موضوع هم به پرورش معلمهای ما بر میگردد. معلمها باید در زمان آموزش با متدهای جدید روز آشنا شوند و آنها را در تدریس به دانشآموزان به کار گیرند. برای مثال خودشان واحدهای خلاقیت، آمار و پژوهش را گذرانده باشند. ابتدا باید خود معلمان اینها را یاد بگیرند تا بتوانند به دانشآموز یاد دهند. اگر خود معلم با روشهای سنتی روبهرو باشد، نمیتواند روشهای جدید را برای دانشآموزان به کارگیرد. در نتیجه با همان روشهای سنتی پیش میرود. اخیرا تا آنجایی که من اطلاع دارم، معلمان هم مانند دانشآموزان در حال آموزش و آشنایی با روشهای جدید آموزشی هستند. باید روشهای آموزشی نوین در مدارس نهادینه شود. گاهی دیده شده که گرچه آموزش رایانه در مدارس وجود دارد، اما از آنجایی که خود معلم به روز نیست، نمیتواند در این خصوص آموزش لازم و کاربردی را به دانشآموزان بدهد در مقابل در مدارس اروپایی، مثلا برای آموزش برخی دروس از مجلات تخصصی کودکان در این زمینه کمک میگیرند. مجله را به کودک میدهند و بعد از داخل مجله سوال طرح کرده یا برداشت او را در مورد مجله میپرسند. در این صورت مجله علاوه بر جنبه سرگرمی، جنبه آموزش هم پیدا میکند. در این روش بچه در عین حالی که در حال یادگیری است، اما خود از این موضوع آگاه نیست.
برخی از معلمان دلیل مشق شب را وجود وقت کم در مدارس برای آموزش میدانند.بهطوری که با توجه به حجم مطالبی که در طول سال ارائه می شود، زمان کافی برای تدریس و تمرین نیست،در نتیجه برای اینکه این فرصت را داشته باشند کتاب درسی را به پایان برسانند، بیشتر وقت معلمان در مدارس صرف تدریس و آموزش میشود و دیگر فرصتی برای تمرین باقی نمیماند. آیا بهتر نیست به جای اینکه به کمیت کار اهمیت داده شود، روی کیفیت کار سرمایهگذاری شود؟ شما چه روشهایی را برای آموزش موثر پیشنهاد میدهید؟
به نظر من هر چقدر جنبه رسمی کمتر شود و جنبه غیررسمی در آموزش بیشتر شود، یادگیری شکل میگیرد بدون اینکه کودک متوجه شده باشد. مدارس غیر انتفاعی در حال حاضر به همین روش کیفیت محور اهمیت میدهند. زمان تدریس در این مدارس بیشتر است و در نتیجه فرصت تمرین و تکرار به وجود میآید. حتی این روش که کودک از صبح تا چهار بعدازظهر در مدرسه حضور داشته باشد، در مدارس اروپایی نیز وجود دارد. به این صورت که کودک در طول این مدت به جز درس ریاضی بقیه درسها را به شکل غیرمستقیم به وسیله کتاب قصه یا دیگر وسایل کمک آموزشی و روشها یاد میگیرد. از مجله تایمز برای علوم استفاده میکنند. در واقع کودک در طول این مدت متوجه این نیست که با هر کاری که انجام میدهد، آموزش میبیند. البته در ایران هم در چند مدرسه برای نمونه از روش تعلیم و تربیت با بازی استفاده میکنند. مشکل این است که حجم و تعداد درسهایی که بچهها یاد میگیرند زیاد است. در نتیجه معلمان درست میگویند که وقت برای تکرار و تمرین ندارند. از طرفی نمیتوان بیش از 45 دقیقه آموزش داد، باید بین هر 45 دقیقه یک زمان استراحت وجود داشته باشد تا بازده یادگیری بالا رود. به همین دلیل گاهی قسمتی از آموزش در منزل به گردن والدین میافتد.
چرا کودکان و نوجوانان با توجه به اینکه جایگاه نمره در درسها کمرنگ شده، اما هنوز مایلند که حتما ۲۰ بگیرند یا در یک رشته خاص یا در یک دانشگاه خاص قبول شوند؟ یا در دوران دبیرستان انواع کلاسهای آموزشی میروند؟ آیا یک دانشآموز نیاز به استراحت و تفریح ندارد؟ این گونه رفتارها کمی سنتی نیست؟
طبیعتا باید 8 ساعت خواب ما بقی تفریح و آموزش باشد. اشکال از یک سیستم آموزشی معیوب است. اول از همه آموزش و پرورش که حجم درسها برای آموزش زیاد است. ساعت در مدارس دولتی کم است و معلم نمیتواند خودش را به طرح پیشنهادی آموزش و پرورش که گفته مثلا تا یک زمان مشخصی باید این مقدار از کتاب تدریس شده باشد، برساند. درخصوص دانشگاهها هم باید گفت با وجود اینکه تعداد دانشگاهها آنقدر زیاد شده که دانشجو کم میآورند، اما باید پذیرفت که هنوز رقابت سر دانشگاههای خوب زیاد است و علت این همه وقت پر شدنها به دلیل قبولی در دانشگاه خاص است که باید در این مورد کار منطقی و درست انجام شود.
ارسال نظر