ازدواج سفید یا صیغه ۹۹ ساله!
توران ولی مراد فعال حقوق زنان ازدواج سفید «white marriage» برگرفته از معادل انگلیسی آن است که به معنای یک ازدواج ناتمام یا غیرکامل است. یک ازدواج ثبت شده بدون ارتباط واقعی ازدواج که در واقع یک ازدواج صوری و روی کاغذ است. در این ازدواج اهداف اقتصادی، اجتماعی یا حقوقی و از این قبیل مورد نظر است مثل گرفتن کارت اقامت، ویزا و. . . ازدواجی برای پوشش که در کاربرد نقطه مقابل مفهومی است که در رسانهها بهکار میرود. آنچه رسانهها از ازدواج سفید میرسانند، زندگی مشترک است بیآنکه ازدواجی ثبت شده باشد و این در واقع همان صیغه است که در عرف و شرع و قانون دیده شده.
توران ولی مراد فعال حقوق زنان ازدواج سفید «white marriage» برگرفته از معادل انگلیسی آن است که به معنای یک ازدواج ناتمام یا غیرکامل است. یک ازدواج ثبت شده بدون ارتباط واقعی ازدواج که در واقع یک ازدواج صوری و روی کاغذ است. در این ازدواج اهداف اقتصادی، اجتماعی یا حقوقی و از این قبیل مورد نظر است مثل گرفتن کارت اقامت، ویزا و... ازدواجی برای پوشش که در کاربرد نقطه مقابل مفهومی است که در رسانهها بهکار میرود. آنچه رسانهها از ازدواج سفید میرسانند، زندگی مشترک است بیآنکه ازدواجی ثبت شده باشد و این در واقع همان صیغه است که در عرف و شرع و قانون دیده شده. اما چرا بر روی آن نام ازدواج سفید گذاشتهاند؟ افرادی که کاری انجام میدهند، تلاش میکنند تا تایید و نظراتی مثبت در مورد آن مطرح شود. این نام هم توسط خود این افراد گذاشته شده است زیرا درصد بسیاری از این افراد امکانات رسانهای دارند یا از فضای مجازی استفاده کردهاند؛ یعنی این اسم را خود آنها گذاشتهاند. هدف نیز این بوده است که خود این موضوع، ازدواج است و کلمه سفید هم به خاطر اینکه بار مثبت به قضیه بدهند اما اصل قضیه این است که افراد -چه مرد و چه زن- در ازدواجهای
رسمی که ثبت میشوند هم دچار مشکلاتی میشوند اما معضلات زنان در این زمینه بسیار بیش از مردان است.
مساله اینجاست که در ازدواج در عین وجود این مشکلات، حقوقی هم برای آنها در نظر گرفته شده است اما در این نوع رابطه چون ثبت نشده است، حقوقی که در ازدواج برای خانمها در نظر گرفته میشود نیز دیگر در اینجا وجود ندارد. باید بررسی شود که چه واقعیتهایی در جامعه، کار را به اینجا رسانده است و اصلا این ماجرا خوب است یا بد.
جامعه ما جامعهای مذهبی است و فرزندان را «باقیات الصالحات» میدانند بنابراین در ازدواج فرزندانشان نظر دارند. لازم است کودک حاصل از این زندگی حمایتهای کاملتر و همهجانبه داشته باشد. زوجی که زندگی خود را بر اساس توافقهای شخصی شروع کردهاند، فرزند آنها حمایتهای قانونی احتیاج دارد. بهعلاوه حمایتهای مالی مصوب برای مادر در این نوع زندگی لازم است. قرآن در مدت شیردهی مخارج مادر کودک را به عهده پدر فرزند گذاشته است. دلیل گرایش به ازدواج سفید در میان جوانان بسیار است و باید تمامی محورهای موضوع بررسی شود و در آن صورت است که میتوان نگاهی درستتر به ماجرا داشت. باید بررسی و برنامهریزی شود که افرادی که به این نوع رابطه گرایش پیدا میکنند، معضلاتی در ازدواج دارند یا نظراتی دارند که به اینجا کشیده است.
واقعیت قضیه این است که جوانهای ما -چه خانمها و چه آقایان و به خصوص خانمها - در ارتباط با ازدواج با مشکلاتی روبهرو شدهاند که متاسفانه مسوولان چشم خود را کاملا روی این مسایل بستهاند. دلیل رسیدن جامعه به این نقطه، صددرصد مسوولانی هستند که اجازه دادهاند جامعه این مسیر را طی کند.
در حال حاضر در ایران در ارتباط با خانواده و ازدواج، چه به لحاظ حقوقی، چه به لحاظ فرهنگی و چه از نظر ارتباط بین فردی و همینطور جایگاه زن معضلاتی وجود دارد، قوانین ما در ارتباط با مسایل زنان و برای داخل خانواده اشکال دارد. این مساله از مواردی است که موجب حرکت برخی افراد به این سمت شده است.
آمار طلاق و همینطور طلاقهای عاطفی بالا رفته است. جوانان امروز ما در خانواده، یک عمر تنش و کشمکش و ناراحتیهای مادر و فرار پدر را دیدهاند چون مشکلات حل نشده و به آنها پرداخته نشده است. علاوه بر آن در همین قانون، همه مسوولیتهای مالی به گردن مرد انداخته شده است و البته عرف آن را نپذیرفته است و تهیه جهیزیه را برای دختر قرار داده است. پسری ۲۰ تا ۳۰ ساله را در نظر بگیرید که میخواهد تشکیل خانواده دهد، از کجا باید سرمایه داشته باشد که «ااثاث البیت» یعنی هم وسایل خانه، هم تهیه خانه و هم همه مخارج خانه را تامین کند و در مقابل آن زن نیز به عنوان یک موجود عاطل و باطل فرض شود؛ نگاه قانون به این شکل است.
مشکل تعریف نکردن خانواده مطلوب و سالم در کشور است، تعریف شاخصی که بعد، سیستم ما با آن تعریف، خود را بازبینی، بازتعریف و بازسازی کند، نشده است. مجلس سازی میزند و دولت سازی دیگر و شورای فرهنگی- اجتماعی زنان کاری دیگر میکند. متاسفانه مسایل خانواده اصلا متولی ندارد. هرکس برای خود کار میکند و کسی بر دیگری نظارت نمیکند. در هر دولتی افرادی قرار میگیرند که نسبت به عملکرد دولتهای پیشین در این زمینهها انتقاد داشتهاند اما خود نیز یک برنامه اجرایی عملی ارائه نمیدهند که در این بازه زمانی چه کارهایی میخواهند انجام دهند.
نیاز به پژوهش بیشتری در حوزه خانواده داریم. در همه محورها- چه قانونگذاری، چه فرهنگسازی، چه آموزش و چه تربیت افراد- باید بررسیهای بیشتری صورت بگیرد. به طور مثال دختر و پسری که با هم ازدواج میکنند، قرار است چگونه با هم ارتباط برقرار کنند؟ متاسفانه هنوز زبان سلطه برقرار است. پیش از این قانون، امکانات آن را به مرد میداد و سلطه بیشتر از طرف مرد بود و امروز زنها خود را توانمند کردهاند یا اینکه با مهریه، نوع روابط و... آنها سلطه را بهدست گرفتهاند. به هر حال زن و مرد به هم احتیاج دارند و این رابطه سلطه میان آنها رابطهای بیمار است و فرقی نمیکند سلطهگر زن باشد یا مرد. مقصر اصلی این مسایل مسوولانی هستند که در پی رفع مشکلات جامعه و زنان نیستند.
جامعه ما نسبت به ازدواج موقت یا صیغه نگاه منفی دارد، این نگاه منفی نیز دو عامل دارد؛ یک اینکه نشاندهنده خیانت مرد به خانواده و همسرش بوده است چون مردهای متاهل به دنبال آن میرفتهاند. دوم اینکه نگاه کارگر جنسی به آن میشود، در صورتی که «متعه»(صیغه) یک ازدواج است. تفاوت در این است که گاهی تعهد میکنند ازدواجی مادامالعمر داشته باشند و گاهی ازدواجی مدتدار را انتخاب میکنند که میتواند تمدید شود. صورت دیگر این ازدواج مدتدار، همان ۹۹ ساله است اما این حق را نیز قرار میدهند که هرکدام از طرفین هرموقع خواستند آن را فسخ کنند.
به دلیل اینکه ازدواج دائم، شرایطی میخواهد که برخی آن را ندارند، به تعبیر من آنچه تحت عنوان« ازدواج سفید» مصطلح شده، همان ازدواج موقت است که دائم نیست و حتی همین مساله را نیز مجلس باید قانونمند تعریف کند. وقتی که ازدواج موقت به خوبی در قانون تعریف شود، افرادی که علاقه ندارند یا شرایط ازدواج دائم را ندارند، در ازدواج موقت زندگی میکنند، رابطه عاطفی برقرار میکنند و دیگر به چشم کارگر جنسی به قضیه نگاه نمیشود که صیغههای یک ساعته رواج یابد، بلکه رابطهای را با هم تعریف میکنند و در آن وارد میشوند که هر دو طرف آزاد هستند. در این رابطه نه مرد موظف است که مخارج خانواده را تامین کند و نه زن دچار محدودیت میشود اما در عین حال رابطه نیز تعریف شده است. به اعتقاد من این موضوع هم کوتاهی مجلس و دولت است و وظیفه دولت است در این زمینهها به مجلس لایحه بدهد.
مساله اینجاست که در ازدواج در عین وجود این مشکلات، حقوقی هم برای آنها در نظر گرفته شده است اما در این نوع رابطه چون ثبت نشده است، حقوقی که در ازدواج برای خانمها در نظر گرفته میشود نیز دیگر در اینجا وجود ندارد. باید بررسی شود که چه واقعیتهایی در جامعه، کار را به اینجا رسانده است و اصلا این ماجرا خوب است یا بد.
جامعه ما جامعهای مذهبی است و فرزندان را «باقیات الصالحات» میدانند بنابراین در ازدواج فرزندانشان نظر دارند. لازم است کودک حاصل از این زندگی حمایتهای کاملتر و همهجانبه داشته باشد. زوجی که زندگی خود را بر اساس توافقهای شخصی شروع کردهاند، فرزند آنها حمایتهای قانونی احتیاج دارد. بهعلاوه حمایتهای مالی مصوب برای مادر در این نوع زندگی لازم است. قرآن در مدت شیردهی مخارج مادر کودک را به عهده پدر فرزند گذاشته است. دلیل گرایش به ازدواج سفید در میان جوانان بسیار است و باید تمامی محورهای موضوع بررسی شود و در آن صورت است که میتوان نگاهی درستتر به ماجرا داشت. باید بررسی و برنامهریزی شود که افرادی که به این نوع رابطه گرایش پیدا میکنند، معضلاتی در ازدواج دارند یا نظراتی دارند که به اینجا کشیده است.
واقعیت قضیه این است که جوانهای ما -چه خانمها و چه آقایان و به خصوص خانمها - در ارتباط با ازدواج با مشکلاتی روبهرو شدهاند که متاسفانه مسوولان چشم خود را کاملا روی این مسایل بستهاند. دلیل رسیدن جامعه به این نقطه، صددرصد مسوولانی هستند که اجازه دادهاند جامعه این مسیر را طی کند.
در حال حاضر در ایران در ارتباط با خانواده و ازدواج، چه به لحاظ حقوقی، چه به لحاظ فرهنگی و چه از نظر ارتباط بین فردی و همینطور جایگاه زن معضلاتی وجود دارد، قوانین ما در ارتباط با مسایل زنان و برای داخل خانواده اشکال دارد. این مساله از مواردی است که موجب حرکت برخی افراد به این سمت شده است.
آمار طلاق و همینطور طلاقهای عاطفی بالا رفته است. جوانان امروز ما در خانواده، یک عمر تنش و کشمکش و ناراحتیهای مادر و فرار پدر را دیدهاند چون مشکلات حل نشده و به آنها پرداخته نشده است. علاوه بر آن در همین قانون، همه مسوولیتهای مالی به گردن مرد انداخته شده است و البته عرف آن را نپذیرفته است و تهیه جهیزیه را برای دختر قرار داده است. پسری ۲۰ تا ۳۰ ساله را در نظر بگیرید که میخواهد تشکیل خانواده دهد، از کجا باید سرمایه داشته باشد که «ااثاث البیت» یعنی هم وسایل خانه، هم تهیه خانه و هم همه مخارج خانه را تامین کند و در مقابل آن زن نیز به عنوان یک موجود عاطل و باطل فرض شود؛ نگاه قانون به این شکل است.
مشکل تعریف نکردن خانواده مطلوب و سالم در کشور است، تعریف شاخصی که بعد، سیستم ما با آن تعریف، خود را بازبینی، بازتعریف و بازسازی کند، نشده است. مجلس سازی میزند و دولت سازی دیگر و شورای فرهنگی- اجتماعی زنان کاری دیگر میکند. متاسفانه مسایل خانواده اصلا متولی ندارد. هرکس برای خود کار میکند و کسی بر دیگری نظارت نمیکند. در هر دولتی افرادی قرار میگیرند که نسبت به عملکرد دولتهای پیشین در این زمینهها انتقاد داشتهاند اما خود نیز یک برنامه اجرایی عملی ارائه نمیدهند که در این بازه زمانی چه کارهایی میخواهند انجام دهند.
نیاز به پژوهش بیشتری در حوزه خانواده داریم. در همه محورها- چه قانونگذاری، چه فرهنگسازی، چه آموزش و چه تربیت افراد- باید بررسیهای بیشتری صورت بگیرد. به طور مثال دختر و پسری که با هم ازدواج میکنند، قرار است چگونه با هم ارتباط برقرار کنند؟ متاسفانه هنوز زبان سلطه برقرار است. پیش از این قانون، امکانات آن را به مرد میداد و سلطه بیشتر از طرف مرد بود و امروز زنها خود را توانمند کردهاند یا اینکه با مهریه، نوع روابط و... آنها سلطه را بهدست گرفتهاند. به هر حال زن و مرد به هم احتیاج دارند و این رابطه سلطه میان آنها رابطهای بیمار است و فرقی نمیکند سلطهگر زن باشد یا مرد. مقصر اصلی این مسایل مسوولانی هستند که در پی رفع مشکلات جامعه و زنان نیستند.
جامعه ما نسبت به ازدواج موقت یا صیغه نگاه منفی دارد، این نگاه منفی نیز دو عامل دارد؛ یک اینکه نشاندهنده خیانت مرد به خانواده و همسرش بوده است چون مردهای متاهل به دنبال آن میرفتهاند. دوم اینکه نگاه کارگر جنسی به آن میشود، در صورتی که «متعه»(صیغه) یک ازدواج است. تفاوت در این است که گاهی تعهد میکنند ازدواجی مادامالعمر داشته باشند و گاهی ازدواجی مدتدار را انتخاب میکنند که میتواند تمدید شود. صورت دیگر این ازدواج مدتدار، همان ۹۹ ساله است اما این حق را نیز قرار میدهند که هرکدام از طرفین هرموقع خواستند آن را فسخ کنند.
به دلیل اینکه ازدواج دائم، شرایطی میخواهد که برخی آن را ندارند، به تعبیر من آنچه تحت عنوان« ازدواج سفید» مصطلح شده، همان ازدواج موقت است که دائم نیست و حتی همین مساله را نیز مجلس باید قانونمند تعریف کند. وقتی که ازدواج موقت به خوبی در قانون تعریف شود، افرادی که علاقه ندارند یا شرایط ازدواج دائم را ندارند، در ازدواج موقت زندگی میکنند، رابطه عاطفی برقرار میکنند و دیگر به چشم کارگر جنسی به قضیه نگاه نمیشود که صیغههای یک ساعته رواج یابد، بلکه رابطهای را با هم تعریف میکنند و در آن وارد میشوند که هر دو طرف آزاد هستند. در این رابطه نه مرد موظف است که مخارج خانواده را تامین کند و نه زن دچار محدودیت میشود اما در عین حال رابطه نیز تعریف شده است. به اعتقاد من این موضوع هم کوتاهی مجلس و دولت است و وظیفه دولت است در این زمینهها به مجلس لایحه بدهد.
ارسال نظر