ضریب نفوذ بازار سرمایه ایران پایین است
۱۰ درصد مردم بورس را میشناسند! - ۲۱ آذر ۹۲
این روزها خیلیها به بورس میآیند، به قول بعضیهاشان، «آمدهاند بورس بخرند. » میخواهند با پولشان، پول دربیاورند و شاید هم، کسی چه میداند پول پارو کنند! بازار طلا، دیگر «سکه» نیست و سکه نیز روی دیگرش را به خریدارانش نشان داده و مسکن هم به دنبال مسکّن میگردد. حالا تنها گزینه موجود برای پول درآوردن، بازار سرمایه است. شاخص بورس همچنان در حال صعود به قلههای جدید است، با این وجود آمارها نشان میدهد تنها ۱۰ درصد جمعیت کشور در بازار سرمایه حضور دارند و از میان چند هزار شرکت ثبت شده، کمتر از ۵۰۰ شرکت در بازار سرمایه به ثبت رسیدهاند.
این روزها خیلیها به بورس میآیند، به قول بعضیهاشان، «آمدهاند بورس بخرند.» میخواهند با پولشان، پول دربیاورند و شاید هم، کسی چه میداند پول پارو کنند! بازار طلا، دیگر «سکه» نیست و سکه نیز روی دیگرش را به خریدارانش نشان داده و مسکن هم به دنبال مسکّن میگردد.
حالا تنها گزینه موجود برای پول درآوردن، بازار سرمایه است. شاخص بورس همچنان در حال صعود به قلههای جدید است، با این وجود آمارها نشان میدهد تنها 10 درصد جمعیت کشور در بازار سرمایه حضور دارند و از میان چند هزار شرکت ثبت شده، کمتر از 500 شرکت در بازار سرمایه به ثبت رسیدهاند.
یک کارشناس بازار سرمایه در این باره میگوید: «سابقه بورس اوراق بهادار در ایران به حدود ۵۰ سال میرسد، اما این واژه هنوز هم برای بسیاری از مردم ناشناخته است و بیشتر مرم واژه بورس را در نشریات، جراید و رسانهها دیده و شنیدهاند و از چگونگی کارکردهای آن اطلاع چندانی ندارند.»
علیاکبر شورهکندی اضافه میکند: «بورس ایران باوجود این سابقه طولانی طی سال های گذشته به دلیل حجم بسیار کوچک آن عملا کارکرد آنچنانی نداشته، اما در چند سال اخیر با اجرای برخی سیاستها از جمله اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و ورود شرکتهای مطرح به بازار سرمایه تمایل مردم به حضور در این بازار افزایش یافته است.
گواه این امر نیز حجم، ارزش معاملات و تعداد سهامداران فعال نسبت به چند سال قبل است. بازار سرمایه سودآورترین بازار برای سرمایهگذاران است که باعث جذب نقدینگی سرگردان و بالطبع افزایش میزان حضور سهامداران در این بازار شده است.»
طبق آخرین اطلاعات ارائه شده توسط سازمان بورس و اوراق بهادار، تعداد کدهای سهامداری در ایران ۷/۶ میلیون کد اعلام شده است. این در حالی است که میتوان به این میزان، تعداد سرمایهگذاران در صندوقهای سرمایهگذاری را نیز اضافه کرد. حال با توجه به جمعیت حدود ۷۸ میلیونی کشور، ضریب نفوذ بورس در میان جامعه به کمتر از ۱۰ درصد میرسد که از متوسط جهانی آن کمتر است. یکی دیگر از دلایل این موضوع، نبود شناخت کافی از بازار سرمایه در میان تحصیلکردهها است و باوجود اینکه اخیرا در رسانهها به بحث سرمایهگذاری در بورس و آموزش افراد برای این کار پرداخته شده است، ولی با این حال بسیاری از مردم مانند گذشته اطلاعات چندانی از بازار سرمایه ندارند.
شورهکندی در این باره میگوید: «مطالعات صورت گرفته در رابطه با بازار سرمایه ایران حاکی از کارآیی اندک این بازار است و بازار به جای تحلیل و بررسی به طور عمده بر مبنای اخبار و شایعات میچرخد که همین امر منجر به تصمیمگیری اشتباه متخصصان سرمایهگذاری و افراد تحصیلکرده شده است، البته میتوان عوامل دیگری از جمله استرسزا بودن بازار را نیز در وقوع این امر دخیل دانست.»
وی سپس به دلایل اقبال کم شرکتها برای ورود به بورس اشاره کرده و میگوید: «به دلیل تفکرات دولتی و شبه دولتی که در بیشتر شرکتها حاکم است، مدیران آنها تمایل چندانی به حضور در بازار سرمایه ندارند. از سوی دیگر حضور شرکتها در بازار سرمایه مستلزم ارائه شفافسازیها و گزارشهای ادواری در مورد فرآیندهای شرکت است که چندان مورد اقبال مدیران شرکتها نیست. گرچه با پیدایش بازار فرابورس شرایط پذیرش شرکتها نسبت به قبل آسانتر شده است، ولی همچنان تمایل چندانی برای پذیرش شرکتها در بازار سرمایه دیده نمیشود.»
شورهکندی با ترسیم چشمانداز مثبتی از نفوذ بورس در جامعه در آینده نزدیک، اظهار امیدواری کرده است: «با توجه به رونق بورس و گزارشهایی که از رشد این بازار در نشریات، جراید و رسانهها منتشر میشود، تمایل افراد برای حضور در بورس بیشتر شده، از سوی دیگر رکود در بازارهای موازی، حجم بالای نقدینگی سرگردان و همچنین امید به بهبود فضای سیاسی و اقتصادی باعث شده است که حجم بالایی از سرمایهها به سمت بورس سرازیر شود.»
نقش ۵۰ درصدی بورس در اقتصاد
یکی دیگر از کارشناسان بازار سرمایه درخصوص کارکرد این بازار اعتقاد دارد: بازار سرمایه به عنوان تکیهگاهی برای تامین مالی بلندمدت شرکتها، سازمانها و حتی دولتها از یکسو و بستری برای سرمایهگذاری بلندمدت از سوی دیگر محسوب میشود. ابوالفضل صمدی در این باره میگوید: این بازار نگاهی بلندمدت به فعالیت اقتصادی دارد و به فعالان اقتصادی اجازه میدهد در این افق زمانی فعالیت خود را برنامهریزی و ریسک آن را کنترل کنند و به این ترتیب، به رشد باثبات اقتصادی کمک میکند.
این کارشناس بازار سرمایه درباره نقش این بازار در اقتصاد کشور بر این باور است: برای سنجش نقش و جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد یک کشور شاخصهای متفاوتی وجود دارد که مهمترین آنها نسبت ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص داخلی است که با استناد به سخنان مدیر شرکت بورس اوراق بهادار، این نسبت در اقتصاد ایران به دلیل توسعههای اخیر، اندکی بالاتر از ۵۰ درصد است که خود گویای افزایش نقش بازار سرمایه در چند سال اخیر بوده است.
وی خاطر نشان میکند: برای افزایش کیفیت ضریب نفوذ در بازار سرمایه به نظر میرسد اقدامات بنیادیتری لازم باشد که شناساندن مکانیزم فعالیت اقتصادی در قالب شرکتهای سهامی در گام اول (در بازار اولیه) و فراهمساختن بسترهای فرهنگی و قانونی لازم برای ورود به بازار سرمایه (بازار ثانویه) در گام دوم از جمله این اقدامات است.
همچنین ورود به بورس باید به عنوان یک راهکار برای توسعه و ادامه فعالیت برای شرکتها و موسسات مطرح باشد، تا این بازار عمق پیدا کند، فعالیت اقتصادی شفافتر باشد، بسترهای سرمایهگذاری امنتر شود، ریسک سرمایهگذاری کنترل شود و در نهایت ضریب نفوذش افزایش یابد.
صمدی اظهار امیدواری میکند: انتظار میرود با کاهش تصدیگری دولت در اقتصاد، کاهش مقررات دستوپاگیر و بهروزسازی قوانین بازار سرمایه و تجارت، آسانسازی ورود شرکتها به بازار سرمایه، طراحی ابزارهای مالی و پولی جدید بر حسب سلایق سرمایهگذاران متفاوت، کنترل ریسک سرمایهگذاران با افزایش شفافیت عملکرد شرکتها، بازنگری در مشوقهای قانونی برای فعالیت در قالب شرکتهای سهامی برای موسسان شرکتها در بازار اولیه، ایجاد ابزارهای مالی که بتواند، فعالیت بازارهای دیگر مانند بازار مسکن را به بازار سرمایه مرتبط سازد و با پیوستن به بازارهای مالی منطقهای و جهانی، نقش بازار سرمایه در اقتصاد ایران به مرور افزایش یابد.
ارسال نظر