استانداران خراسان در عهد پهلوی - ۶ - ۴ آبان ۹۴
هادی پژوهش
میرزاعلیخان منصورالملک، فرزند میرزاعلیخان آشتیانی درسال ۱۲۶۵ متولد شد. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در مدارس مظفری و دارالفنون سپری کرد و مطابق معمول زمان در حسن خط و شیوه نگارش نیز جد و جهدی از خود بروز داد. سپس وارد مدرسه عالی سیاسی شد و در ۱۲۸۵ از مدرسه علومسیاسی فارغالتحصیل شد و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد.
استخدامش در وزارت خارجه مقارن بود با اوایل جنبش مشروطه و سالها در اداره انگلیس آن وزارتخانه که ریاست آن با حسن رئیس ظهیرالملک بود، خدمت میکرد و با دختر رئیس خود ازدواج کرد، در سال ۱۲۹۴ به ریاست اداره مزبور رسید و در همین سمت، لقب منصورالملک گرفت و علاوه بر سمت دولتی خود، در مدرسه علومسیاسی به تدریس حقوق در یونان و روم قدیم پرداخت.
میرزاعلیخان منصورالملک، فرزند میرزاعلیخان آشتیانی درسال ۱۲۶۵ متولد شد. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در مدارس مظفری و دارالفنون سپری کرد و مطابق معمول زمان در حسن خط و شیوه نگارش نیز جد و جهدی از خود بروز داد. سپس وارد مدرسه عالی سیاسی شد و در ۱۲۸۵ از مدرسه علومسیاسی فارغالتحصیل شد و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد.
استخدامش در وزارت خارجه مقارن بود با اوایل جنبش مشروطه و سالها در اداره انگلیس آن وزارتخانه که ریاست آن با حسن رئیس ظهیرالملک بود، خدمت میکرد و با دختر رئیس خود ازدواج کرد، در سال ۱۲۹۴ به ریاست اداره مزبور رسید و در همین سمت، لقب منصورالملک گرفت و علاوه بر سمت دولتی خود، در مدرسه علومسیاسی به تدریس حقوق در یونان و روم قدیم پرداخت.
هادی پژوهش
میرزاعلیخان منصورالملک، فرزند میرزاعلیخان آشتیانی درسال ۱۲۶۵ متولد شد. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در مدارس مظفری و دارالفنون سپری کرد و مطابق معمول زمان در حسن خط و شیوه نگارش نیز جد و جهدی از خود بروز داد. سپس وارد مدرسه عالی سیاسی شد و در ۱۲۸۵ از مدرسه علومسیاسی فارغالتحصیل شد و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد.
استخدامش در وزارت خارجه مقارن بود با اوایل جنبش مشروطه و سالها در اداره انگلیس آن وزارتخانه که ریاست آن با حسن رئیس ظهیرالملک بود، خدمت میکرد و با دختر رئیس خود ازدواج کرد، در سال ۱۲۹۴ به ریاست اداره مزبور رسید و در همین سمت، لقب منصورالملک گرفت و علاوه بر سمت دولتی خود، در مدرسه علومسیاسی به تدریس حقوق در یونان و روم قدیم پرداخت. گفته شده که منصورالملک در سمت رئیس اداره انگلیس در انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ نقش مهمی داشت، علی منصور در سال ۱۲۹۸ به کفالت وزارت خارجه منصوب شد. پس از سقوط وثوقالدوله در سمت معاون میرزا اسداللهخان مشارالسلطنه، وزیر امور خارجه، ابقا شد. در کابینههای سپهدار رشتی و سیدضیاءالدین همچنان وزیر امور خارجه بود. در کابینه قوامالسلطنه به معاونت کفالت وزارت داخله منصوب شد و همزمان حکمران ارومیه شد.
در سال ۱۳۰۱ معاون وزارت داخله گردید. او یکبار در ۱۳۰۲ و بار دیگر در سال ۱۳۰۵ و هر دو بار در کابینه حسن مستوفی (مستوفیالممالک) به کفالت وزارت داخله منصوب شد. در سال ۱۳۰۶ والی آذربایجان شرقی گردید. سپس در سال ۱۳۰۸ وزیر داخله (وزیر کشور) در کابینه مخبرالسلطنه هدایت شد. در فروردین ۱۳۱۲ وزیر طرق و شوارع (وزیر راه) شد و سالها در کابینههای مختلف این سمت را برعهده داشت. تا اینکه در سال ۱۳۱۴ به اتهام سوءاستفاده مالی برکنار شد و تحت تعقیب قرار گرفت. روز ۲۷ دی ماه ۱۳۱۴ علی منصور از وزارت راه برکنار و تحت تعقیب قرار گرفته، توسط پلیس بازداشت شد و به زندان افتاد. متعاقباً محسن صدر، وزیر دادگستری لایحهای به مجلس تسلیم و برای تعقیب کیفری او مجوز گرفته و پرونده به دیوان عالی تمیز ارجاع شد.
گویا مهمترین اتهامش دریافت رشوه از شرکت کامپساکس، پیمانکار خط آهن، به مبلغ پانزده هزار لیره بود. روز 11 مرداد ۱۳۱۵ هیأت عمومی مستشاران دیوان مستشاران دیوان کشور به ریاست رضاقلی هدایت تشکیل جلسه داد. پس از دو روز دادگاه پایان پذیرفت و رأی بر تبرئه منصور صادر گردید و پرونده سایرین هم به دیوان جزای عمال دولت احاله شد. شاه از تبرئه منصور ناراضی بود، لاجرم رضاقلی هدایت، رئیس دیوان عالی تمیز را منفصل کرد و صدر نیز از وزارت دادگستری استعفا کرد. منصورالملک علی رغم برائت، سه سال بیکار بود. تا اینکه در سال ۱۳۱۷ در کابینه محمود جم مدیرالملک، وزیر صناعت شد. سال بعد هم در کابینه متین دفتری تصدی همان وزارتخانه را که نام آن وزارت پیشه و هنر شده بود، عهدهدار شد. تا اینکه در سال ۱۳۱۹ بجای متین دفتری به نخستوزیری منصوب شد. در دوره نخستوزیری علی منصور متفقین در سال ۱۳۲۰ ایران را اشغال کردند و در نتیجه استعفا داد.
پس از منصور، محمدعلی فروغی بهجای او نخستوزیر شد و منصور به عنوان استاندار خراسان و تولیت آستان قدس رضوی راهی آن دیار شد. تا سال ۱۳۲۳ در آنجا بود ولی عاقبت به تهران احضار شد و مدتی هم بیکار بود. تا اینکه در سال ۱۳۲۵ بار دیگر استاندار آذربایجان گردید ولی در برابر مشکلات تاب نیاورد و به تهران بازگشت. در سال ۱۳۲۸ منصورالملک با حمایت روشن سفارت و شخص سفیر بریتانیا یعنی لوروژتل، پس از ساعد مراغهای، نخستوزیر شد، زیرا انگلیسیها او را قادر به قبولاندن قرارداد الحاقی به مجلس میدانستند. درنتیجه منصور بدون رای تمایل مجلس به نخستوزیری رسید. منصور در ایام نخستوزیری برای جلب نمایندگان به خواستههای جبهه ملی با نظر مساعد برخورد میکرد. همچنین او آیتالله کاشانی را که پس از ترور شاه به لبنان تبعید شده بود به ایران دعوت کرد. بالاخره منصور قرارداد الحاقی را به مجلس تقدیم کرد ولی نظری در موافقت با آن ابراز نکرد و خواست که مجلس قرارداد را بررسی کند. بریتانیا که تردید منصور در دفاع از قرارداد را دید با نظر مثبت به نخستوزیری سرلشکر رزمآرا تمایل نشان داد.
منصور در ۵ تیر ۱۳۲۹، به شرط اعزام به رم در سمت سفیر ایران در ایتالیا، استعفا کرد. او در سال ۱۳۳۱ سفیر ایران در ترکیه و در سال ۱۳۴۲ سفیر سیار ایران در دول اروپایی شد که چهار سال در این سمت باقی بود و سپس به ایران بازگشت و در سال 1353 دارفانی را وداع گفت. حسنعلی منصور فرزند او بود.
میرزاعلیخان منصورالملک، فرزند میرزاعلیخان آشتیانی درسال ۱۲۶۵ متولد شد. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در مدارس مظفری و دارالفنون سپری کرد و مطابق معمول زمان در حسن خط و شیوه نگارش نیز جد و جهدی از خود بروز داد. سپس وارد مدرسه عالی سیاسی شد و در ۱۲۸۵ از مدرسه علومسیاسی فارغالتحصیل شد و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد.
استخدامش در وزارت خارجه مقارن بود با اوایل جنبش مشروطه و سالها در اداره انگلیس آن وزارتخانه که ریاست آن با حسن رئیس ظهیرالملک بود، خدمت میکرد و با دختر رئیس خود ازدواج کرد، در سال ۱۲۹۴ به ریاست اداره مزبور رسید و در همین سمت، لقب منصورالملک گرفت و علاوه بر سمت دولتی خود، در مدرسه علومسیاسی به تدریس حقوق در یونان و روم قدیم پرداخت. گفته شده که منصورالملک در سمت رئیس اداره انگلیس در انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ نقش مهمی داشت، علی منصور در سال ۱۲۹۸ به کفالت وزارت خارجه منصوب شد. پس از سقوط وثوقالدوله در سمت معاون میرزا اسداللهخان مشارالسلطنه، وزیر امور خارجه، ابقا شد. در کابینههای سپهدار رشتی و سیدضیاءالدین همچنان وزیر امور خارجه بود. در کابینه قوامالسلطنه به معاونت کفالت وزارت داخله منصوب شد و همزمان حکمران ارومیه شد.
در سال ۱۳۰۱ معاون وزارت داخله گردید. او یکبار در ۱۳۰۲ و بار دیگر در سال ۱۳۰۵ و هر دو بار در کابینه حسن مستوفی (مستوفیالممالک) به کفالت وزارت داخله منصوب شد. در سال ۱۳۰۶ والی آذربایجان شرقی گردید. سپس در سال ۱۳۰۸ وزیر داخله (وزیر کشور) در کابینه مخبرالسلطنه هدایت شد. در فروردین ۱۳۱۲ وزیر طرق و شوارع (وزیر راه) شد و سالها در کابینههای مختلف این سمت را برعهده داشت. تا اینکه در سال ۱۳۱۴ به اتهام سوءاستفاده مالی برکنار شد و تحت تعقیب قرار گرفت. روز ۲۷ دی ماه ۱۳۱۴ علی منصور از وزارت راه برکنار و تحت تعقیب قرار گرفته، توسط پلیس بازداشت شد و به زندان افتاد. متعاقباً محسن صدر، وزیر دادگستری لایحهای به مجلس تسلیم و برای تعقیب کیفری او مجوز گرفته و پرونده به دیوان عالی تمیز ارجاع شد.
گویا مهمترین اتهامش دریافت رشوه از شرکت کامپساکس، پیمانکار خط آهن، به مبلغ پانزده هزار لیره بود. روز 11 مرداد ۱۳۱۵ هیأت عمومی مستشاران دیوان مستشاران دیوان کشور به ریاست رضاقلی هدایت تشکیل جلسه داد. پس از دو روز دادگاه پایان پذیرفت و رأی بر تبرئه منصور صادر گردید و پرونده سایرین هم به دیوان جزای عمال دولت احاله شد. شاه از تبرئه منصور ناراضی بود، لاجرم رضاقلی هدایت، رئیس دیوان عالی تمیز را منفصل کرد و صدر نیز از وزارت دادگستری استعفا کرد. منصورالملک علی رغم برائت، سه سال بیکار بود. تا اینکه در سال ۱۳۱۷ در کابینه محمود جم مدیرالملک، وزیر صناعت شد. سال بعد هم در کابینه متین دفتری تصدی همان وزارتخانه را که نام آن وزارت پیشه و هنر شده بود، عهدهدار شد. تا اینکه در سال ۱۳۱۹ بجای متین دفتری به نخستوزیری منصوب شد. در دوره نخستوزیری علی منصور متفقین در سال ۱۳۲۰ ایران را اشغال کردند و در نتیجه استعفا داد.
پس از منصور، محمدعلی فروغی بهجای او نخستوزیر شد و منصور به عنوان استاندار خراسان و تولیت آستان قدس رضوی راهی آن دیار شد. تا سال ۱۳۲۳ در آنجا بود ولی عاقبت به تهران احضار شد و مدتی هم بیکار بود. تا اینکه در سال ۱۳۲۵ بار دیگر استاندار آذربایجان گردید ولی در برابر مشکلات تاب نیاورد و به تهران بازگشت. در سال ۱۳۲۸ منصورالملک با حمایت روشن سفارت و شخص سفیر بریتانیا یعنی لوروژتل، پس از ساعد مراغهای، نخستوزیر شد، زیرا انگلیسیها او را قادر به قبولاندن قرارداد الحاقی به مجلس میدانستند. درنتیجه منصور بدون رای تمایل مجلس به نخستوزیری رسید. منصور در ایام نخستوزیری برای جلب نمایندگان به خواستههای جبهه ملی با نظر مساعد برخورد میکرد. همچنین او آیتالله کاشانی را که پس از ترور شاه به لبنان تبعید شده بود به ایران دعوت کرد. بالاخره منصور قرارداد الحاقی را به مجلس تقدیم کرد ولی نظری در موافقت با آن ابراز نکرد و خواست که مجلس قرارداد را بررسی کند. بریتانیا که تردید منصور در دفاع از قرارداد را دید با نظر مثبت به نخستوزیری سرلشکر رزمآرا تمایل نشان داد.
منصور در ۵ تیر ۱۳۲۹، به شرط اعزام به رم در سمت سفیر ایران در ایتالیا، استعفا کرد. او در سال ۱۳۳۱ سفیر ایران در ترکیه و در سال ۱۳۴۲ سفیر سیار ایران در دول اروپایی شد که چهار سال در این سمت باقی بود و سپس به ایران بازگشت و در سال 1353 دارفانی را وداع گفت. حسنعلی منصور فرزند او بود.
ارسال نظر