بریتانیا سالانه بیش از ۱۰ میلیارد پوند از مسابقات اتومبیلرانی درآمد کسب میکند
پولسازی بیوقفه ماشینهای مسابقه
دنیای اقتصاد: برگزاری مسابقات ورزشهای موتوری اگر چه مانند ورزشهایی مانند فوتبال یا بسکتبال در سطح جهان گستردگی ندارد، اما منبع عظیمی از گردش مالی را در خود جای داده است. شاید برای طرفداران مسابقات اتومبیلرانی تماشای مسابقات یک سرگرمی بیشتر نباشد؛ اما برای برگزارکنندگان و تیمهای حاضر در مسابقات لایههای پنهان اقتصادی و صنعتی زیادی دارد. مسابقات فرمول یک که بالاترین سطح مسابقات اتومبیلرانی به حساب میآید، در هر مسابقه بیش از یکصد هزار تماشاگر حضوری و بین ۲۳۰ تا ۳۰۰ میلیون بیننده تلویزیونی دارد.
دنیای اقتصاد: برگزاری مسابقات ورزشهای موتوری اگر چه مانند ورزشهایی مانند فوتبال یا بسکتبال در سطح جهان گستردگی ندارد، اما منبع عظیمی از گردش مالی را در خود جای داده است. شاید برای طرفداران مسابقات اتومبیلرانی تماشای مسابقات یک سرگرمی بیشتر نباشد؛ اما برای برگزارکنندگان و تیمهای حاضر در مسابقات لایههای پنهان اقتصادی و صنعتی زیادی دارد. مسابقات فرمول یک که بالاترین سطح مسابقات اتومبیلرانی به حساب میآید، در هر مسابقه بیش از یکصد هزار تماشاگر حضوری و بین ۲۳۰ تا ۳۰۰ میلیون بیننده تلویزیونی دارد. چنین پتانسیلی فرصت اقتصادی بزرگی را هم برای شرکتهای تجاری و هم برای کسب و کارهای محلی ایجاد میکند. بهگونهای که مثلا در سال ۲۰۱۴ زمانی که قرار شد پیست سیلوراستون بریتانیا از تقویم مسابقات فرمول یک خارج شود، یک جنبش اجتماعی در این منطقه به راه افتاد تا مسابقات را در منطقه سیلوراستون نگه دارد. از سوی دیگر مسابقات موتوراسپورت یک آزمایشگاه بزرگ برای فناوریهای تازه صنعت خود به حساب میآید. بسیاری از فناوریهایی که تجاریسازی میشوند ابتدا در فرمول یک به کار گرفته میشوند و در مرحله بعد به تولید انبوه میرسند.
خودروهای رنگارنگ با شکل و شمایلی عجیب پشت خط قرار گرفتهاند. با سبز شدن چراغ، این آهنپارههای پرسر و صدا در میان جیغ لاستیکها و شور و هیجان تماشاگران رقابت جانانهای را آغاز میکنند. برخی در مسیر مسابقه دچار حادثه میشوند و برخی دیگر به دلیل نقایص فنی از ادامه بازمیمانند. همیشه نفسگیرترین قسمت، دورهای پایانی است و سرانجام اوج ماجرا عبور نفر اول از خط پایان است. این سناریوی ظاهری تمام رقابتهای خودرویی و بهعبارتی موتوراسپورت در دنیا است. اما واقعیت پشت پرده دقیقا چیز دیگری است. در برگزاری کوچکترین مسابقه، غولهای رسانهای، لاستیکسازان نامدار، بزرگان حوزه تبلیغات، موسسات مالی، شرکتهای حوزه آیتی و چندین و چند نهاد دیگر حضور گستردهای دارند. در این میان برگ برنده دست شرکتهای خودروسازی است. در حقیقت همان بازیگران اصلی این نمایش پرزرق و برق. حتی همینکه نام یک خودروساز در بین شرکتکنندگان یک رقابت باشد، ارزش سهام آن را در روز مسابقه بالا میبرد. بهتبع در صورت قرارگیری در پودیوم (سکوی یک تا سه) شهرت شرکت به اوج خود میرسد و در غایت ماجرا، برندهای سرشناس برای اول شدن خودرو یا تیمشان پولهای میلیون دلاری هزینه میکنند. این فقط یک ماجراجویی مدیریتی نیست. چراکه بازده مالی آن پولهایی میلیارد دلاری خواهد بود.
نگاهی به تاریخچه مسابقات خودرویی
شاید اینگونه به نظر بیاید که رقابتهای خودرویی، جدال فناورانه شرکتهای سرمایهدار برای نشان دادن هرچه بیشتر خودشان است. در حالی که کمتر کسی میداند نخستین مسابقات رسمی که در آن یک وسیله نقلیه موتوردار با عنوان «اتومبیل» شرکت کرده بود، در ۱۸۹۵ میلادی برگزار شد. فرانسویها اگر خود را مهد رقابتهای اتومبیلرانی بدانند، حق دارند. این رقابت که پاریس-بوردو-پاریس نام داشت با حضور گسترده خودروسازان فرانسوی برگزار شده بود. در میان تیمهای شرکتکننده، شاید معروفترین نام پژو فرانسه باشد. تاثیرگذاری فرانسه در اروپا نه فقط از طریق فرهنگ و هنر بلکه از راه خودروسازی نیز بود. در ۱۹۰۳ مسابقات اتومبیلرانی شکل رسمی و قانونمند به خود گرفت و برای اولینبار مسیر تا مادرید اسپانیا افزایش یافت. گفته میشود اولین حضور آمریکاییها در این میدان به سال ۱۹۰۵ میلادی برمیگردد. بعد از ۱۹۱۰ بود که ناگهان ایتالیاییها نیروی بالقوه خود در این صنعت را کشف کردند. آلفارومئو و فیات از نخستین مدلهایی بودند که از این کشور مدعی شده بودند. این پروسه تا پایان دهه ۵۰ میلادی فقط محض ارضای حس ماجراجویی رانندگان حرفهای، مهندسان و شرکتهای اسپورتسازی بود و در حقیقت عملا پتانسیل اقتصادی آن هنوز بکر باقی مانده بود. با شروع دهه ۶۰ و رونق ناگهانی رقابتهای فرمول یک، به یکباره توجه بنگاههای مالی به این رقابتها جلب شد.
24 ساعته لومان؛ آخرین مرد مبارز
قدیمیترین رقابت زنده خودرویی در دنیا، بعد از ۹۴ سال همچنان با حرارت روز اول پیگیری میشود. مسابقهای سخت و طاقتفرسا که شرکتکنندگان آن طی یک روز کامل ۳۸۴ دور و چیزی حدود ۵ هزار و ۲۰۰ کیلومتر را میپیمایند. سال ۱۹۹۱ تیم مزدا توانست در یکی از بخشهای این رقابت پیروز شود. این اتفاق ضمن افزایش ارزش جهانی سهامش، فروش خودروهایش را نیز طی سال ۳۰درصد افزایش داد. بعد از آن بود که شرکتهای خودروسازی دید اقتصادیتری به لومان پیدا کردند. با رونق بصری، شرکتهای خدماتی، صنعتی و الکترونیکی نیز به این آوردگاه کشانده شدند. دیگر هیچگاه مبلغ جایزه مقام اول هدف اصلی قرار داده نشد. آئودی، بامو و پورشه از آلمان، تویوتا و نیسان از ژاپن و دوج و شورولت از آمریکا توانستند بازخوردهای قابل قبول اقتصادی از این مسابقه بیرون بکشند. برآورد میشود که هزینه هر دقیقه شرکت در رقابتهای ۲۴ ساعته لومان ۷۰ هزار دلار است. این یعنی هر شرکتی از عهده تامین مالیاش برنمیآید. عدم دستیابی به رتبه قابل قبول یا تصادف و از دور خارج شدن خودرو، هزینهای سنگین روی بیلان مالی کمپانی به بار میآورد. از آنسو اگر شرکتی بتواند حداقل خود را در بین ۵ نفر اول هر بخش بگنجاند، بهطور حتم سود تضمینی یکشبهای را برای خود به ارمغان آورده است. این آورده بهحدی جذاب است که آئودی تولید و توسعه برخی از مدلهایش را منوط به موفقیت و کسب مقام اول در این رقابت دانسته است. در آخرین دور این رقابتها پورشه توانست بر سکوی قهرمانی بایستد.
فرمول یک؛ جذابیت کشنده
شاید قدیمیترین رقابت خودرویی نباشد ولی بیشک محبوبترین و البته پولسازترین آن است. تا پیش از این اغلب تصور میشد مسابقات ملی لیگ راگبی آمریکا پردرآمدترین ورزش دنیا است. در حالی که طبق آخرین آمار منتشره، سود خالص برگزاری یک رقابت فرمول یک چیزی حدود ۲۲۹ میلیون دلار است که ارزش ۱۰ برابری در مقایسه با راگبی را نشان میدهد. گردش مالی یک فصل از مسابقات F۱ چیزی حدود ۵/ ۶ میلیارد دلار است. روند رو به رشد جذابیت برگزاری بهقدری چشمگیر است که طی ۵ سال اخیر هزینه میزبانی برای کشورهای برگزارکننده از ۳/ ۱۱ میلیون دلار در هر دور به ۳/ ۱۹ میلیون دلار افزایش پیدا کرده است. دقیقا به دلیل همین هزینههای سرسامآور است که بسیاری از کشورها مانند هند و کرهجنوبی دیگر از پس پرداخت و تحمل ریسک بازگشت آن برنمیآیند. شاید سوال مهم این باشد که چرا تیمها تا این اندازه خود را درگیر چنین چالش اقتصادی میکنند در حالی که صنعت خودرو به لحاظ مسائل مالی کاملا شکننده است؟ جواب ساده است؛ تیمها حتی اگر پیروز هم نشوند ولی به لطف حضورشان در مقابل دوربینها موجی از درخواستها برای اسپانسرینگ را به همراه میآورند. بینندگان جهانی مسابقات فرمول یک که چیزی حدود ۳۰۰ میلیون نفر هستند، حق پخش سرسامآوری را به همراه خود میآورند. این رقم برای مسوولان برگزاری که عایدی فوقالعادهای از تبلیغات میانبرنامه و دور میدان را نیز دارند، بهصورت پلکانی بالا میرود. گفته میشود هزینه طراحی و ساخت یک خودرو برای حضور در یک فصل رقابت چیزی بیش از ۱۲۰ میلیون دلار خواهد بود.
قهرمانی رالی دنیا؛ در میان گرد و خاک
یکی از پرطرفدارترین مسابقات اتومبیلرانی در دنیا WRC است. رقابتی که به دلیل فشار و استرسی که روی راننده و خودرویش وارد میشود یکی از بالاترین سطوح مهندسی را طلب میکند. در مسابقات رالی به لحاظ حرکت سریع خودروها در مسیرهای ناهموار گل، خاک، شن، ماسه، برف یا حتی آسفالت صاف، اغلب علاوه بر برندهای سازنده خودرو، قطعهسازان و شرکتهای عرضه تجهیزات اسپورت نیز حضور گستردهای دارند. محبوبیت رالی قهرمانی دنیا از سوی دیگر نیز جالب توجه است؛ از آنجا که خودروهای شرکتکننده با اندک تغییراتی بهصورت رسمی در خیابانها نیز ظاهر میشوند، جنبه اجتماعی و استراتژیک فروش آنها نیز همیشه مطرح است. شرکتهای یکهتاز این رقابتها مانند پژو، سیتروئن، فورد و فولکسواگن اغلب مدلهایی را برای شرکت در این رقابت تدارک میبینند که همزمان رانندههای معمولی در شهرها نیز پشت فرمان آنها قرار گرفتهاند. گفته میشود هزینه هر کیلومتر رالی برای شرکتکنندگانش چیزی حدود ۱۰۰ دلار است. از طرف دیگر بنا به تمام دلایل فنی که پیشتر گفته شد، هزینه آمادهسازی هر خودرو چیزی حدود یک میلیون دلار برآورد میشود. نکته جالب آن است که این خودروها همیشه در مرز نابودی قرار دارند. قانون نانوشتهای میگوید که اغلب خودروها و شرکتهایی که در رقابتهای رالی شرکت میکنند از حضور در رقابتهای فرمول یک امتناع میکنند و بالعکس. با اینکه برگزاری یک دور از WRC برای هر شهری آورده مالی چشمگیری را به همراه دارد، ولی برخی از دولتها به دلیل آسیب شدید زیستمحیطی این خودروها و در کل یک دور از مسابقه، قید سودآوری آن را میزنند.
ناسکار؛ موتوراسپورت به زبان آمریکایی
از سال ۱۹۴۸ به اینسو، رقابتهایی موسوم به «انجمن ملی استوک اتومبیلرانی ماشینهای استوک» یا بهطور خلاصه NSACAR در آمریکای شمالی با جذابیت خاص یانکیها پیگیری میشود. ناسکار مسابقه سادهای است. خودروها یک مسیر بیضی مانند را بهطور میانگین ۲۰۰ بار دور میزنند. در ظاهر که هیچچیز جذابی برای بیننده وجود ندارد ولی به دلیل سرعت بالایی که خودروها در مسیرهای صاف به دست میآورند و همچنین آزاد بودن سبقت، تصادف و برخورد باعث افزایش جذابیتهای بصری آن میشود. یک فصل از ناسکار ۲۰ دوره را در شهرهای مختلف در برمیگیرد که از این حیث نیز یک رکورد برایش محسوب میشود. ۵۰۰ شرکت برتر دنیا بیش از هر رقابت ورزشی دیگر، در این مسابقه اسپانسر شدهاند. شروع ناسکار با ماهیت تمام آمریکایی تیمها همراه بود، ولی در ادامه با شیوع محبوبیت آن کانادا، استرالیا، مکزیک و حتی ژاپن نیز به این قافله اضافه شدند. هنرمندان، بازیگران و در کل ستارههای مشهور آمریکایی همیشه برای عرضاندام بیشتر کاراکتر خود حداقل یک بار هم که شده برای دیدن ناسکار در ورزشگاه حضور پیدا میکنند. این جدا از افراد مشهوری است که اقدام به خریداری یک تیم کامل کردهاند. از نظر پرداختهای مالی و حقوق، این مسابقه نیز با دستمزدی بین ۵ تا ۱۵ میلیون دلار برای یک فصل، زبانزد است. بررسیها نشان میدهد ارزش مالی تیمهای شرکتکننده در ناسکار سال گذشته با رشد ۶ درصدی به میانگین ۱۴۸ میلیون دلار رسیده است. این تیمها در مجموع طی سال گذشته بیش از یک میلیارد دلار درآمد داشتهاند.
ایندیکار؛ نوجوان پولساز
با عمری ۲۱ ساله، در حال حاضر یکی از پولسازترین رقابتهای موتوراسپورت دنیا به شمار میرود. رقابتهایی که از نظر ظاهری بسیار شبیه به فرمول یک هستند ولی به دلیل قوانین سادهتر و عدم وجود محدودیتهای دست و پاگیر، با استقبال شدیدی روبهرو شده است. طی سالهای اخیر مدیران ارشد IndyCar تمایل زیادی برای کوچکتر کردن حجم مسابقات به دلیل هزینههای سر بار مالی دارند، ولی هر بار که به مرحله تصویب میرسند با یک اتفاق دوباره مجبور به برگزاری طبق سنت قبل میشوند. بهعنوان مثال، هوندا یکی از گزینههای اصلی برای اخراج از ایندیکار است، ولی سال گذشته اعلام کرد که ۲۵۰ هزار دلار فقط برای بهبود تایرهایش سرمایهگذاری میکند. این مسابقات از یک سوی دیگر نیز برای سرمایهداران جذابیت دارد و آن بازگشت سریع پول به حساب است. برآورد شده که هزینه ساخت هر خودرو برای حضور در پیست مسابقه چیزی بیش از ۳ میلیون دلار است. حضور در یک مسابقه برای تیمها چیزی حدود ۵۰۰ هزار دلار هزینه در بر دارد. پس از افشای پروندههای مهندسی یکی از تیمهای شرکتکننده، معلوم شد که تنها قیمت یک موتور خودروهای ایندیکار در یک رقابت ۱۲۵ هزار دلار خواهد بود. این عدد برای تیمهای معتبر که چند خودرو در پارکینگ دارند به ۲۲۵ هزار دلار نیز میرسد. کوچکترین قطعات استفاده شده در چرخها فقط ۵ هزار دلار قیمت دارند. شاید فرمول یک از نظر هزینه و قیمت در مقابل ایندی کار تقریبا ۵۰ برابر بزرگتر باشد ولی وقتی قرار باشد درآمد حاصل را به نسبت سرمایهگذاری ارزشیابی کنیم، این دو رقابت شباهت بیشتری به هم پیدا میکنند.
ارسال نظر