بررسی معضل چاقی در گفتگو با دکتر حمید صالح پور، روانپزشک:
چاقی مسئله ای ذهنی است
الهام میرزاده امروزه یکی از اصلیترین تفریحات مردم، خوردن است. این مورد و دیگر مواردی که سعی کردیم بر این گفتگو به آن بپردازیم سبب شده که چاقی به یکی از مسائل روز تبدیل شود. چاقی یکی از Risk factorهای بیماریهایی همچون دیابت، فشار خون و سکتههای قلبی است که هزینههای بهداشتی بسیاری برای جامعه در بر دارد. از تبعات دیگر چاقی میتوان به انزوای اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس در تعاملات که منجر به عوارض روانی و هیجانی در این افراد میشود، اشاره کرد. علاوه بر این در جهان امروزی، معیار زیبایی و لاغری است و تأکید رسانههای جمعی به داشتن اندام متناسب منجر به هزینههای اقتصادی زیادی از جمله جراحیهایی چون لیپوساکشن، گانتروپلاستی، بای پس معده، استفاده از قرصهای لاغری، ورزشهای طاقتفرسا، مشاورههای روانی و مراجعه به متخصصان تغذیه شده است.
الهام میرزاده امروزه یکی از اصلیترین تفریحات مردم، خوردن است. این مورد و دیگر مواردی که سعی کردیم بر این گفتگو به آن بپردازیم سبب شده که چاقی به یکی از مسائل روز تبدیل شود. چاقی یکی از Risk factorهای بیماریهایی همچون دیابت، فشار خون و سکتههای قلبی است که هزینههای بهداشتی بسیاری برای جامعه در بر دارد. از تبعات دیگر چاقی میتوان به انزوای اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس در تعاملات که منجر به عوارض روانی و هیجانی در این افراد میشود، اشاره کرد. علاوه بر این در جهان امروزی، معیار زیبایی و لاغری است و تأکید رسانههای جمعی به داشتن اندام متناسب منجر به هزینههای اقتصادی زیادی از جمله جراحیهایی چون لیپوساکشن، گانتروپلاستی، بای پس معده، استفاده از قرصهای لاغری، ورزشهای طاقتفرسا، مشاورههای روانی و مراجعه به متخصصان تغذیه شده است. طی گفتگویی با دکتر حمید صالح پور متخصص روانپزشکی و مدرس دانشگاه فردوسی مشهد به بررسی چاقی و مسائل پیرامون آن پرداختیم: چاقی به چه وضعیتی گفته میشود و به چه افرادی چاق میگویند؟
بر اساس نظریات روانپزشکی وقتی میزان کالری ای که وارد بدن فرد میشود بیشتر از میزان نیازی که مصرف می کند باشد، آن فرد چاق محسوب میشود و این موضوع منجر به انباشته شدن کالری اضافی به خصوص به صورت چربی در بدن میشود. بنابر این به وضعیت تجمع بیش از حد چربی در بدن چاقی گفته میشود.
این در حالی است که در افراد سالم، چربی 25% از بدن زنان و 18% وزن بدن مردان را تشکیل میدهد.
افراد به چه دلایلی چاق میشوند؟ بر مبنای نظریات، قسمت عمده دلایل چاقی یعنی حدود ۸۰% ، مربوط به ژنتیک است که سبب میشود فرد مایل به پرخوری باشد و از طریق وارد کردن کالری بیشتر، لذت کسب کنند.
از دلایل دیگر چاقی میتوان به عوامل محیطی اشاره کرد. این عوامل در برگیرنده عوامل یادگیری و فرهنگی است. مثل اینکه وقتی والدین چاق از خوردن به عنوان راهکاری برای مقابله با هیجاناتی همچون اضطراب و افسردگی استفاده میکنند، فرزندان نیز یاد میگیرند که هنگام روبرو شدن با این شرایط به خوردن روی بیاورند.
همچنین میتوان به مسائل فرهنگی اشاره کرد که در برگیرنده مسائلی همچون عادات غذایی جامعه و میزان اهمیت دادن جامعه به غذا و تناسب اندام است. مثلا در بعضی خانوادهها از چاق بودن فرزندشان احساس رضایت میکنند و از کودکی فرد را برای خوردن غذای زیاد تشویق میکنند.
ممکن است درباره مسئله ژنتیکی بیشتر توضیح دهید؟
اینکه میگوییم چاقی عمدتاً ژنتیکی است، به این مسئله بیولوژیک که اساس چاقی در ذهن یا بهتر بگوییم در مغز است منتهی میشود. مغز مرکز سیری و گرسنگی است و ساختار سلولی در مغز افراد چاق تمایل به پرخوری دارد.
همانطور که بررسیها نشان میدهد، افراد چاق، صاحب والدین و اجدادی هستند که اضافه وزن دارند.
یعنی چون این قضیه که به مشکلاتی در ذهن فرد مربوط میشود، نمیتوانیم کاری انجام دهیم؟
این که چاقی مسئلهای ذهنی است به این معناست که ما نمیتوانیم کاری برای آن انجام دهیم. مهمترین توصیهای که میشود این است که میزان کالری موجود که از طریق غذا خوردن وارد میشود را مساوی یا کمتر از میزان کالری مصرفی کنیم تا فرد چاق نشود.
چطور میشود این کار را انجام داد؟
با محدود کردن مصرف غذا، به خصوص مصرف کربوهیدراتهایی مثل برنج و نان. باید هرم غذایی را به هرم غذایی درست تبدیل کنیم. یعنی سبزیجات را در رأس قرار دهیم. بعد سراغ پروتئینها به خصوص گوشتهای سفید برویم و بعد در انتها کربوهیدرات را وارد رژیم غذایی کنیم. اما متأسفانه در کشور ما عکس این مورد است. مثلاً در یک میهمانی حتماً باید به مقدار زیادی برنج وجود داشته باشد.
اما سبزیجات همچون سالاد در کنارش ممکن است باشد یا نه و به خوردن آن اهمیت زیادی داده نمیشود.
راهکار بعدی سوزاندن کالری است، اگر فعالیتهای بدنی مناسبی داشته باشیم مانند پیادهروی روزانه از خانه تا محل کار، یا ورزش به صورت متناسب -بر متناسب بودن تأکید میکنم- میتوانیم کالریهای اضافی را بسوزانیم تا به صورت چربی انباشته نشود. این دو راهکار، راهکار علمی و اساسی تمام رژیمهای لاغری است.
پس سایر راهکارها همچون جراحیها و قرصهای لاغری چه توجیهی دارد؟
بعضی از این راهکارها -تاکید میکنم بعضی از آنها- تا حدودی از نظر علمی تأیید شدهاند، مانند داروهایی که میزان جذب مواد غذایی را کاهش میدهند مثل قرص اورلیتات که در بازار ایران به نام ونوستات شناخته میشوند و جذب چربی را کاهش میدهند، یا داروهایی که اشتها را کم میکند مانند ترکیبات دوپامینی و آمفتامینی که مورد آخر میتواند اعتیادآور باشد اما متأسفانه بعضی از متخصصان تغذیه تجویز میکنند و باعث اعتیاد به این نوع داروها میشوند. اما علمیترین راهکارها همان دو شیوهای است که در مورد آن صحبت شد.
درباره جراحیها و عوارض آن چه نظری دارید؟
میرسیم به بخش دیگر که همان جراحیها است. مثل لیپوساکشن یعنی جراحیهایی که کلاً چربی را بر میدارند یا بای پس معده که آن را به روده بزرگ وصل میکنند و ...
اول اینکه این جراحیها خطرات زیادی دارند، مثلاً اولین خطر لیپوساکشن عفونت است و شرایط وخیمی ایجاد میکند که از نظر زیبایی کار خرابتر میشود. مثلا وقتی لیپوساکشن انجام میدهند خطر آمبولی چربی وجود دارد چون چربیها کنده میشود و ممکن است وارد جریان خون شود و مشکل ایجاد کند.اما مسئله مهم این است که اگر هیچ یک از اینها اتفاق نیفتد افسردگی و مسائل هیجانی گریبانگیر فرد میشود. قبلاً اشاره کردم که اگر شخص پرخوری میکند به خاطر اینجا است (اشاره به سر میکند)، یعنی مسئله به مغز و ذهن مربوط است اما در جراحیهایی مثل بای پس معده یا لیپوساکشن به جسم پرداخته میشود. با این جراحیها یا قسمتی از چربی برداشته میشود یا ورود مواد غذایی به معده کاهش مییابد یا حجم آن محدود میشود ولی پرخوری شخص درمان نمیشود و در واقع تمایل او به خوردن که در ذهنش جای دارد همچنان باقی است. پرخوری خیلی از افراد به دلیل مسائل روانی مثل غم، اضطراب، افسردگی و... است. در واقع پرخوری مکانیزمی است که فرد را از هیجانات بد رها میکند. وقتی پزشک با جراحی حجم معده را کاهش میدهد، این راهکار فرد برای مقابله با اضطراب و... را از او میگیرد و وی را افسردهتر و مضطربتر میکند.
مثلا بسیاری از کسانی که به معده رینگ میاندازند بعد از مدتی دچار عوارض روانی مانند افسردگی میشوند تا جایی که ممکن است حتی دست به خودکشی بزنند و بعد به ما مراجعه میکنند و ما مجبور میشویم رینگ را باز کنیم.
نتایج این جراحیها، داروها و سایر راههای رژیم چگونه است؟
علیرغم انجام همه اینها آمار ناامیدکنندهای وجود دارد. حدود 80% افراد چاق در رژیم شکست میخورند یعنی کسانی که لیپوساکشن میکنند دوباره چربی میآورند؛ کسانی که رینگ میگذارند آن را بر میدارند؛ کسانی که بای پس میکنند آن را بر میدارند و حتی کسانی که با هدف لاغری ورزشهای اضافی میکنند مدتی بعد از آن خسته میشوند و آن را رها میکنند.
پس چه کسانی آن ۲۰درصدی را که در مقابله با چاقی موفق میشوند، تشکیل میدهند؟
تنها کسانی موفق میشوند که بتوانند کالری ورودی خود را کم کنند. این امر واقعاً دشوار است، اگر کسی به لحاظ روانی طوری درمان شود که بتواند مراکز سیری و گرسنگی در مغز خود را از طریق درست غذا خوردن اصلاح کند، موفق میشود. درست غذا خوردن یعنی فرد بتواند ذائقه خود را با غذاهای کم کالری یا خوراکیهایی با کالری منفی همچون کرفس و کدو وفق دهد؛ نه اینکه حجم غذا را کاهش دهد. کالری منفی یعنی اینکه انرژی مصرفی که برای هضم آن استفاده میشود بیشتر از کالری باشد که آن ماده غذایی به بدن میدهد. مثلا اگر کرفس 10 کالری به بدن میدهد، 15 کالری برای هضم آن استفاده میشود.
پس اگر در غذا خوردن از غذاهای پرکربوهیدرات و چربی اجتناب کنیم و بیشتر اینگونه خوراکیها که کالری کمتری دارند را در برنامه غذایی خود بگنجانیم میتوانیم وزن را کنترل کنیم. این راهکار نه هزینه و عارضهای دارد و نه نیاز به قرص، جراحی و ورزش افراطی و رژیمهای متنوع.
پس شما معتقدید پرخوری در افراد چاق یک نوع اعتیاد است؟
بله، چاقی ناشی از پرخوری یک نوع اعتیاد است و اصطلاحاً به این افراد overeater گفته میشود که در آنها پایه بیولوژیکی اعتیاد هم وجود دارد.
بدین معنا که افراد با این پرخوری و در اثر ترشح پیامرسانهای عصبی مانند دوپامین که در مغز است (که با استفاده از مواد مخدر نیز تحریک میشود) همچون کسی که مواد مصرف میکند، لذت میبرند. به همین دلیل بود که اسم این افراد از معتاد به سوءمصرف کنندگان یا وابستگان به مواد تغییر یافت، زیرا اعتیاد شامل مواردی مثل پرخوری در افراد چاق نیز میشود.
در پایان فکر میکنید دولت میتواند چه کارهایی برای مبارزه با عوامل چاقی انجام دهد؟
همه مشکلات، ابتدا با فرهنگسازی قابل حل است مثلا در هیچ جای دنیا مثل کشور ما مقدار نان یا برنج مصرفی اینقدر بالا نیست. این فرهنگ در سایر موارد هم دیده میشود، مثلا مردم باید بدانند ویتامین ث مورد نیاز روزانه بدن از طریق خوردن یک چهارم پرتقال یا چند پر پیاز برطرف می شود و نیازی به خوردن چند پرتقال یا چند عدد میوه در یک وعده نیست و تمام این موارد با آموزش دادن قابل حل است. پس باید فرهنگ غذایی ما با توجه به هرم غذایی استاندارد اصلاح شود.
دوم اینکه تنها فرهنگسازی کافی نیست، زیرا هر افزایش دانشی منجر به عمل نمیشود، مانند اینکه همه از مضرات کشیدن سیگار آگاهند اما همچنان سیگار میکشند. بنابراین باید افراد را ترغیب به تغییر و اصلاح رفتار کنیم. یکی از روشهای تغییر رفتار تغییر عادتهای غذایی همچون کند غذا خوردن، آهسته دویدن، استفاده از چنگال به جای قاشق، نخوردن هنگام استرس، مطالعه کردن و تماشای تلویزیون، ایستاده نبودن در هنگام غذا خوردن است. همچنین استفاده از سبزیجاتی همچون هویج و کرفس که درعین اینکه دارای ویتامین و مفید هستند و از نظر ذهنی تمایل فرد به خوردن را نیز کاهش میدهند نیز بسیار مفید است.
بر اساس نظریات روانپزشکی وقتی میزان کالری ای که وارد بدن فرد میشود بیشتر از میزان نیازی که مصرف می کند باشد، آن فرد چاق محسوب میشود و این موضوع منجر به انباشته شدن کالری اضافی به خصوص به صورت چربی در بدن میشود. بنابر این به وضعیت تجمع بیش از حد چربی در بدن چاقی گفته میشود.
این در حالی است که در افراد سالم، چربی 25% از بدن زنان و 18% وزن بدن مردان را تشکیل میدهد.
افراد به چه دلایلی چاق میشوند؟ بر مبنای نظریات، قسمت عمده دلایل چاقی یعنی حدود ۸۰% ، مربوط به ژنتیک است که سبب میشود فرد مایل به پرخوری باشد و از طریق وارد کردن کالری بیشتر، لذت کسب کنند.
از دلایل دیگر چاقی میتوان به عوامل محیطی اشاره کرد. این عوامل در برگیرنده عوامل یادگیری و فرهنگی است. مثل اینکه وقتی والدین چاق از خوردن به عنوان راهکاری برای مقابله با هیجاناتی همچون اضطراب و افسردگی استفاده میکنند، فرزندان نیز یاد میگیرند که هنگام روبرو شدن با این شرایط به خوردن روی بیاورند.
همچنین میتوان به مسائل فرهنگی اشاره کرد که در برگیرنده مسائلی همچون عادات غذایی جامعه و میزان اهمیت دادن جامعه به غذا و تناسب اندام است. مثلا در بعضی خانوادهها از چاق بودن فرزندشان احساس رضایت میکنند و از کودکی فرد را برای خوردن غذای زیاد تشویق میکنند.
ممکن است درباره مسئله ژنتیکی بیشتر توضیح دهید؟
اینکه میگوییم چاقی عمدتاً ژنتیکی است، به این مسئله بیولوژیک که اساس چاقی در ذهن یا بهتر بگوییم در مغز است منتهی میشود. مغز مرکز سیری و گرسنگی است و ساختار سلولی در مغز افراد چاق تمایل به پرخوری دارد.
همانطور که بررسیها نشان میدهد، افراد چاق، صاحب والدین و اجدادی هستند که اضافه وزن دارند.
یعنی چون این قضیه که به مشکلاتی در ذهن فرد مربوط میشود، نمیتوانیم کاری انجام دهیم؟
این که چاقی مسئلهای ذهنی است به این معناست که ما نمیتوانیم کاری برای آن انجام دهیم. مهمترین توصیهای که میشود این است که میزان کالری موجود که از طریق غذا خوردن وارد میشود را مساوی یا کمتر از میزان کالری مصرفی کنیم تا فرد چاق نشود.
چطور میشود این کار را انجام داد؟
با محدود کردن مصرف غذا، به خصوص مصرف کربوهیدراتهایی مثل برنج و نان. باید هرم غذایی را به هرم غذایی درست تبدیل کنیم. یعنی سبزیجات را در رأس قرار دهیم. بعد سراغ پروتئینها به خصوص گوشتهای سفید برویم و بعد در انتها کربوهیدرات را وارد رژیم غذایی کنیم. اما متأسفانه در کشور ما عکس این مورد است. مثلاً در یک میهمانی حتماً باید به مقدار زیادی برنج وجود داشته باشد.
اما سبزیجات همچون سالاد در کنارش ممکن است باشد یا نه و به خوردن آن اهمیت زیادی داده نمیشود.
راهکار بعدی سوزاندن کالری است، اگر فعالیتهای بدنی مناسبی داشته باشیم مانند پیادهروی روزانه از خانه تا محل کار، یا ورزش به صورت متناسب -بر متناسب بودن تأکید میکنم- میتوانیم کالریهای اضافی را بسوزانیم تا به صورت چربی انباشته نشود. این دو راهکار، راهکار علمی و اساسی تمام رژیمهای لاغری است.
پس سایر راهکارها همچون جراحیها و قرصهای لاغری چه توجیهی دارد؟
بعضی از این راهکارها -تاکید میکنم بعضی از آنها- تا حدودی از نظر علمی تأیید شدهاند، مانند داروهایی که میزان جذب مواد غذایی را کاهش میدهند مثل قرص اورلیتات که در بازار ایران به نام ونوستات شناخته میشوند و جذب چربی را کاهش میدهند، یا داروهایی که اشتها را کم میکند مانند ترکیبات دوپامینی و آمفتامینی که مورد آخر میتواند اعتیادآور باشد اما متأسفانه بعضی از متخصصان تغذیه تجویز میکنند و باعث اعتیاد به این نوع داروها میشوند. اما علمیترین راهکارها همان دو شیوهای است که در مورد آن صحبت شد.
درباره جراحیها و عوارض آن چه نظری دارید؟
میرسیم به بخش دیگر که همان جراحیها است. مثل لیپوساکشن یعنی جراحیهایی که کلاً چربی را بر میدارند یا بای پس معده که آن را به روده بزرگ وصل میکنند و ...
اول اینکه این جراحیها خطرات زیادی دارند، مثلاً اولین خطر لیپوساکشن عفونت است و شرایط وخیمی ایجاد میکند که از نظر زیبایی کار خرابتر میشود. مثلا وقتی لیپوساکشن انجام میدهند خطر آمبولی چربی وجود دارد چون چربیها کنده میشود و ممکن است وارد جریان خون شود و مشکل ایجاد کند.اما مسئله مهم این است که اگر هیچ یک از اینها اتفاق نیفتد افسردگی و مسائل هیجانی گریبانگیر فرد میشود. قبلاً اشاره کردم که اگر شخص پرخوری میکند به خاطر اینجا است (اشاره به سر میکند)، یعنی مسئله به مغز و ذهن مربوط است اما در جراحیهایی مثل بای پس معده یا لیپوساکشن به جسم پرداخته میشود. با این جراحیها یا قسمتی از چربی برداشته میشود یا ورود مواد غذایی به معده کاهش مییابد یا حجم آن محدود میشود ولی پرخوری شخص درمان نمیشود و در واقع تمایل او به خوردن که در ذهنش جای دارد همچنان باقی است. پرخوری خیلی از افراد به دلیل مسائل روانی مثل غم، اضطراب، افسردگی و... است. در واقع پرخوری مکانیزمی است که فرد را از هیجانات بد رها میکند. وقتی پزشک با جراحی حجم معده را کاهش میدهد، این راهکار فرد برای مقابله با اضطراب و... را از او میگیرد و وی را افسردهتر و مضطربتر میکند.
مثلا بسیاری از کسانی که به معده رینگ میاندازند بعد از مدتی دچار عوارض روانی مانند افسردگی میشوند تا جایی که ممکن است حتی دست به خودکشی بزنند و بعد به ما مراجعه میکنند و ما مجبور میشویم رینگ را باز کنیم.
نتایج این جراحیها، داروها و سایر راههای رژیم چگونه است؟
علیرغم انجام همه اینها آمار ناامیدکنندهای وجود دارد. حدود 80% افراد چاق در رژیم شکست میخورند یعنی کسانی که لیپوساکشن میکنند دوباره چربی میآورند؛ کسانی که رینگ میگذارند آن را بر میدارند؛ کسانی که بای پس میکنند آن را بر میدارند و حتی کسانی که با هدف لاغری ورزشهای اضافی میکنند مدتی بعد از آن خسته میشوند و آن را رها میکنند.
پس چه کسانی آن ۲۰درصدی را که در مقابله با چاقی موفق میشوند، تشکیل میدهند؟
تنها کسانی موفق میشوند که بتوانند کالری ورودی خود را کم کنند. این امر واقعاً دشوار است، اگر کسی به لحاظ روانی طوری درمان شود که بتواند مراکز سیری و گرسنگی در مغز خود را از طریق درست غذا خوردن اصلاح کند، موفق میشود. درست غذا خوردن یعنی فرد بتواند ذائقه خود را با غذاهای کم کالری یا خوراکیهایی با کالری منفی همچون کرفس و کدو وفق دهد؛ نه اینکه حجم غذا را کاهش دهد. کالری منفی یعنی اینکه انرژی مصرفی که برای هضم آن استفاده میشود بیشتر از کالری باشد که آن ماده غذایی به بدن میدهد. مثلا اگر کرفس 10 کالری به بدن میدهد، 15 کالری برای هضم آن استفاده میشود.
پس اگر در غذا خوردن از غذاهای پرکربوهیدرات و چربی اجتناب کنیم و بیشتر اینگونه خوراکیها که کالری کمتری دارند را در برنامه غذایی خود بگنجانیم میتوانیم وزن را کنترل کنیم. این راهکار نه هزینه و عارضهای دارد و نه نیاز به قرص، جراحی و ورزش افراطی و رژیمهای متنوع.
پس شما معتقدید پرخوری در افراد چاق یک نوع اعتیاد است؟
بله، چاقی ناشی از پرخوری یک نوع اعتیاد است و اصطلاحاً به این افراد overeater گفته میشود که در آنها پایه بیولوژیکی اعتیاد هم وجود دارد.
بدین معنا که افراد با این پرخوری و در اثر ترشح پیامرسانهای عصبی مانند دوپامین که در مغز است (که با استفاده از مواد مخدر نیز تحریک میشود) همچون کسی که مواد مصرف میکند، لذت میبرند. به همین دلیل بود که اسم این افراد از معتاد به سوءمصرف کنندگان یا وابستگان به مواد تغییر یافت، زیرا اعتیاد شامل مواردی مثل پرخوری در افراد چاق نیز میشود.
در پایان فکر میکنید دولت میتواند چه کارهایی برای مبارزه با عوامل چاقی انجام دهد؟
همه مشکلات، ابتدا با فرهنگسازی قابل حل است مثلا در هیچ جای دنیا مثل کشور ما مقدار نان یا برنج مصرفی اینقدر بالا نیست. این فرهنگ در سایر موارد هم دیده میشود، مثلا مردم باید بدانند ویتامین ث مورد نیاز روزانه بدن از طریق خوردن یک چهارم پرتقال یا چند پر پیاز برطرف می شود و نیازی به خوردن چند پرتقال یا چند عدد میوه در یک وعده نیست و تمام این موارد با آموزش دادن قابل حل است. پس باید فرهنگ غذایی ما با توجه به هرم غذایی استاندارد اصلاح شود.
دوم اینکه تنها فرهنگسازی کافی نیست، زیرا هر افزایش دانشی منجر به عمل نمیشود، مانند اینکه همه از مضرات کشیدن سیگار آگاهند اما همچنان سیگار میکشند. بنابراین باید افراد را ترغیب به تغییر و اصلاح رفتار کنیم. یکی از روشهای تغییر رفتار تغییر عادتهای غذایی همچون کند غذا خوردن، آهسته دویدن، استفاده از چنگال به جای قاشق، نخوردن هنگام استرس، مطالعه کردن و تماشای تلویزیون، ایستاده نبودن در هنگام غذا خوردن است. همچنین استفاده از سبزیجاتی همچون هویج و کرفس که درعین اینکه دارای ویتامین و مفید هستند و از نظر ذهنی تمایل فرد به خوردن را نیز کاهش میدهند نیز بسیار مفید است.
ارسال نظر