زهرا داودنژاد از تجربه همکاری با پدرش در فیلم «کلاس هنرپیشگی» میگوید
پدرم در خانواده حکم پادشاه را دارد
عاطفه چهرهگشا B«کلاس هنرپیشگی» یکی از مهمترین فیلمهایی است که هفته گذشته روی پرده سینماها رفته و تاکنون پای مخاطبان زیادی را به گیشه کشانده است. فیلمی از علیرضا داودنژاد کارگردان باتجربه سینمای ایران. کارگردانی که حضور خانوادهاش در بیشتر آثاری که ساخته جذابیت زیادی را برای طرفدارنش به وجود آورده است. سوژه فیلم هم البته برای خیلیها جذاب است. مضمونی که دغدغه تعداد زیادی از آدمهای نسل جدید را شکل میدهد. همانهایی که میخواهند وارد حرفه سینما شوند و راه ورودی پیدا نمی کنند. داستان فیلم در یک کلاس هنرپیشگی میگذرد که ضمن آموزش، قصهای با الهام از مسایل روز در آن روایت میشود.
عاطفه چهرهگشا B«کلاس هنرپیشگی» یکی از مهمترین فیلمهایی است که هفته گذشته روی پرده سینماها رفته و تاکنون پای مخاطبان زیادی را به گیشه کشانده است. فیلمی از علیرضا داودنژاد کارگردان باتجربه سینمای ایران. کارگردانی که حضور خانوادهاش در بیشتر آثاری که ساخته جذابیت زیادی را برای طرفدارنش به وجود آورده است. سوژه فیلم هم البته برای خیلیها جذاب است. مضمونی که دغدغه تعداد زیادی از آدمهای نسل جدید را شکل میدهد. همانهایی که میخواهند وارد حرفه سینما شوند و راه ورودی پیدا نمی کنند. داستان فیلم در یک کلاس هنرپیشگی میگذرد که ضمن آموزش، قصهای با الهام از مسایل روز در آن روایت میشود. در این فیلم احترامسادات حبیبیان، محمدرضا داودنژاد، رضا داودنژاد، کبری حسنزاده، زهرا داودنژاد، اقدس سعادت رضائی، فاطمه داودنژاد و... ایفای نقش میکنند. زهرا داودنژاد دختر کارگردان فیلم یکی از بازیگران «کلاس هنرپیشگی »است که به بهانه اکران تازه ترین ساخته پدرش با او گفتوگویی کوتاه اجام داده ایم که میخوانید.
شما از جمله کسانی هستید که در یک خانواده هنری به دنیا آمدهاید و کار میکنید. به نظرتان کار کردن در کنار خانواده چه مزیتهایی دارد؟
من از زمانی که به دنیا آمدم در این فضا بودهام و بزرگ شدهام و از کودکی سوپراستارهای این حرفه را دیدهام. به عنوان مثال مرحوم ایرج قادری از زمان کودکی من با خانواده ما در ارتباط بود و رفت و آمد داشت. بیشک بودن در این فضا باعث شد تا برای ورود به این عرصه نیازی به تلاش زیاد نداشته باشم. البته من در کارنامهام حدود 50 فیلم بازی کردهام که تنها در 2 یا 3 فیلم به عنوان بازیگر در کنار پدر کار کردهام. «بچههای بد»، «ملاقات با طوطی» که با رضا داودنژاد و محمدرضا داودنژاد همکار بودهام نمونههای از همان کارها هستند. بیشتر کارهایی که انجام دادم در پشت صحنه بوده و در 10 یا 12 کار تصویری دیگری که داشتم همراه خانواده نبودهام. در مجموع کار با خانواده شیرینیها و خوبیهای ویژهای دارد؛ اما به نظرم مصائبش بیشتر است و این مصائب شیرین هستند.
سختیهای کارخانوادگی چیست؟
مثلا در نسبتهای خانوادگی مثل پدر و فرزندی، نوه و مادر بزرگ باید نقشهای رئال و خیلی واقعی را ایجاد کنید تا نقشها با خودتان عجین شود. این نقشها همراه آدمها در زندگی روزمره تلفیق میشود که اگر غیر از این باشد، بهصورت واقعی دیده نمیشود و مخاطب آن را باور نمیکند. شاید تفاوت فیلمهای خانوادگی پدرم با دیگران همین باشد. در واقع چالشهای خاصی را نسبت به دیگران بین افراد ایجاد میکند و به نوعی قلههای بیشتری را فتح میکند.
پدربه عنوان کارگردان و هماهنگکننده خانواده در فیلمها چگونه عمل میکند؟
(با خنده) پدرم برای ما حکم پادشاه را دارد، چه در فیلمهایمان و چه در خانواده.
برای انتخاب نقشهای اعضای خانواده از شما هم نظر خواهی میکند یاخودش به تنهایی تصمیم میگیرد؟
ما درآثار پدرم همگی به او اقتدا میکنیم و نظرش را محترم میشماریم ومعتقدیم او بهترین انتخاب
را انجام میدهد.
شما قبلا در جایی گفته اید که پدر خمیر کار را آماده میکند و میگذارد ما نانهای دلخواه خودمان را بپزیم. این جمله؛ یعنی اینکه در حیطه کار مستقل عمل میکنید؟
ما چاشنیهای کارهای پدر هستیم. او شبیه یک آشپز غذایی را آماده میکند و ما هر کدام مزهها و چاشنیهایی هستیم که در جای خود ایفای نقش میکنیم. به نظر من پدر در شناخت این مزهها و چاشنیها مهارت خاصی دارد و هر کسی را در همان جایی میگذارد که باید بگذارد.
نظرتان در باره کسانی که به هنر پیشگی علاقه دارند چیست ؟ فکر میکنید بهترین راه برای ورود به این حرفه کدام است؟
من واقعا پیشنهادی برای چنین آدمهایی ندارم. در حال حاضر راههای زیادی برای بازیگر شدن وجود دارد و بسیاری از علاقه مندان با یکی از همین راهها وارد این حرفه میشوند. بازیگر شدن روشهای مختلفی دارد. به عنوان مثال یک عده به خاطر استعداد و تواناییهایشان وارد این حرفه میشوند و عدهای هم شانسی بازیگرمی شوند و عدهای دیگر هم به خاطر تحصیلاتشان در حوزه سینما به این هنر راه مییابند. به اعتقاد من بازیگر شدن مهم نیست؛ چرا که همه آدمها استعداد بازیگر شدن را دارند و میتوانند بازیگر شوند. همه آدمها در زندگی روزمره نقش بازی میکنند. به همین دلیل میگویم بازیگر شدن مهم نیست و بازیگرماندن مهم است. ممکن است برای کسانی شرایط مساعدی پیش بیاید و بازیگر شوند اما آنهایی که رشد میکنند و ماندگار میشوند، اهمیت دارند. کسانی هم به این درجه میرسند که بتوانند مراحل ابتدایی این حرفه را با توجه به آداب هنرسینما پیش ببرند. برای آموزش آداب و رسوم هم باید در این حرفه کار کنید و با کسب تجربه آن را بیاموزید.
این آداب برای عوام نیست برای خواص است. به عنوان مثال اگر ما 5 هزار بازیگر داشته باشیم، ممکن است 3 هزار نفر از آنها بازیگران ماندگار و حرفهای باشند و در تاریخ سینما باقی بمانند. بازیگر ماندن یک آرمان است که هر کسی در این راه دوام نمیآورد.
ارسال نظر