سید محمد مجیدی

چگونه می‌توان محاسبه کرد که برای مثال دو میلیون تومان حقوق امروز معادل چه میزان پول در ۱۵ سال پیش است؟ یا هزینه فعلی خانوارها در مقایسه با گذشته چه میزان تغییر کرده است؟ شاید پاسخ دهید تورم شاخصی است که می‌تواند به این سوال پاسخ دهد؛ زیرا تورم افزایش عمومی قیمت‌ها نسبت به قبل را اندازه‌گیری می‌کند. اما تورم خود چگونه اندازه‌گیری می‌شود؟ آیا اقتصاددانان قیمت تمامی کالاها و خدمات را با قیمت‌های قبل آن مقایسه کرده و تورم را اندازه‌گیری می‌کنند؟

در اقتصاد برای مقایسه هزینه زندگی افراد در طول زمان یا مقایسه قدرت خرید مردم در طول زمان‌های مختلف از شاخصی تحت‌عنوان شاخص قیمت مصرف‌کننده استفاده می‌کنند. برای انجام مقایسه، شما نیاز دارید تفاوت یک وضعیت مشابه را در زمان‌های مختلف بررسی کنید. شاخص قیمت مصرف‌کننده که به اختصار به آن CPI گفته می‌شود یک سطح استاندارد زندگی را برای مصرف‌کننده درنظر می‌گیرد. تعیین این سطح خاص از زندگی باید متناسب با تقاضای مردم انجام شود. برای محاسبه CPI اقتصاددانان یک سبد کالای خاص را به‌عنوان شاخص مقایسه درنظر می‌گیرند. مثلا آناناس یک کالای معمول که توسط همه مردم مصرف شود نیست، اما اگر از اکثر مردم کشورمان بپرسیم غذای اصلی آنها در طول سال چیست بدون شک خواهند گفت برنج، نان، گوشت. در این سبد قیمت همه کالاها به‌صورت یکسان وارد نمی‌شود و ممکن است مردم در اقلام مصرفی خود به نان بیشتر از برنج اهمیت دهند؛ بنابراین محاسبه باید به‌گونه‌ای انجام شود که این تمایز نیز لحاظ شود. برای این کار اصطلاحا به برخی اقلام وزن بیشتری می‌دهند مثلا هنگام محاسبه قیمت نان را در ۲ ضرب می‌کنند و قیمت برنج را بدون تغییر وارد سبد مصرف نمونه‌ای می‌کنند. این وظیفه سازمان بررسی‌های اقتصادی است که با مطالعه رفتار مصرف‌کنندگان و بررسی سبد کالا و خدمات خریداری‌شده توسط مردم، وزن مربوط به هر کالا را تعیین کند.

پس از تعیین قیمت اقلام مختلف و وزن‌دهی مناسب به هریک، از جمع همه آنها شاخص قیمت مصرف‌کننده حاصل می‌شود. حال یک سال مشخص به‌عنوان سال پایه درنظر گرفته می‌شود. برای مثال اگرشما به سایت بانک مرکزی مراجعه کنید و بخواهید تغییرات شاخص قیمت مصرف‌کننده در سال ۱۳۹۶ را بررسی کنید، در ابتدای گزارش نوشته‌شده سال مبدا ۱۳۹۰، این به آن معنی است که شما در حال مقایسه قدرت خرید خود با ۶ سال پیش هستید. در این گزارش مقایسه به‌صورت ماهانه و سالانه موجود است. شما می‌‌توانید تغییرات قیمت مربوط به سبد نمونه که شامل گروه اصلی (خوراکی و آشامیدنی، دخانیات، پوشاک و کفش، مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوخت‌ها، اثاث و لوازم خانه، حمل‌و‌نقل، ارتباطات، تفریح و امور فرهنگی، تحصیل، رستوران و هتل، کالاها و خدمات متفرقه) و گروه اختصاصی (کالا، خدمت) است را با شهریور ماه سال ۱۳۹۰ مقایسه کنید یا در انتهای سال‌جاری شاخص کلی را با سال مبدا بررسی کنید که نتیجه این مقایسه همان تحلیل قدرت خرید است. به‌طور کلی بررسی قدرت خرید با تورم گره خورده است. مقایسه شاخص قیمت مصرف‌کننده در سال‌های مختلف در حقیقت همان محاسبه تورم است. (قیمت سال‌جاری منهای قیمت سال پایه تقسیم بر قیمت سال پایه یا تفاوت قیمت در دو سال مورد بررسی نسبت به سال پایه). هدف اصلی شاخص قیمت مصرف‌کننده محاسبه تغییرات هزینه زندگی است. این شاخص بیان می‌کند درآمدها چقدر باید افزایش یابد تا افزایش هزینه‌های زندگی را جبران کند. اما این شاخص تا چه حد کارآمد است؟

بارها در صحبت‌های روزانه خود با یکدیگر متوجه می‌شوید که برخی می‌گویند تورم بیش از مقدار اعلام‌شده توسط دولت تغییر کرده است یا برخی دیگر بیان می‌کنند قدرت خرید آنها نسبت به قبل حتی بهتر نیز شده است. دلیل این امر چیست؟ ریشه این تحلیل‌ها در نحوه تغییر رفتار مردم نهفته است. وقتی قیمت کالاها از سالی نسبت به سال دیگر تغییر می‌کند، ممکن است مردم الگوی مصرفی خود را تغییر دهند. برای مثال در سال پایه قیمت سیب دو برابر هلو ارزش‌گذاری شده و امسال قیمت سیب خیلی بیشتر افزایش یافته است؛ بنابراین مردم ترجیح می‌دهند برای حفظ قدرت خرید خود سیب کمتر و هلوی بیشتری خریداری کنند. اما CPI برای مقایسه کماکان وزن‌ این کالاها را در سبد نمونه ثابت نگه داشته است؛ بنابراین کسانی که هنوز هم مصرف سیب بالایی دارند احساس می‌کنند تورم یا افزایش قیمت‌ها شدید بوده در حالی که دیگران فرض می‌کند تورم حتی کمتر نیز شده است. یا نوع دیگری که کارایی CPI را برای تحلیل کاهش می‌دهد ورود کالاهای جدید و جانشین است. مثلا قیمت فلان کفش در مقایسه با سال پایه به میزان زیادی افزایش یافته است، اما در همین میان انواع کفش‌های دیگر با قیمت پایین‌تر وارد بازار شده‌اند، بالطبع مردم الگوی مصرف کفش خود را تغییر داده و تمایل دارند کفش‌های جدید و ارزان‌تر را جایگزین نمونه قبلی کنند؛ بنابراین درک تورم یا قدرت خرید ممکن است با توجه به نوع تقاضای مردم متفاوت باشد. نمونه این مسئله در کشور قیمت برنج است؛ کسانی که همواره تمایل دارند از برنج مرغوب استفاده کنند، افزایش قیمت آن یا کاهش قدرت خرید خود را خیلی بیشتر از کسانی که از برنج‌های وارداتی استفاده می‌کنند حس می‌کنند. به‌رغم وجود مشکلات فراوان در محاسبه و تحلیل CPI این شاخص کماکان به‌عنوان یکی از فاکتورهای اصلی محاسبه تورم و قدرت خرید مردم به‌کار می‌رود. حتی افزایش حقوق سالانه شما و مستمری‌بگیران براساس تغییرات این شاخص است. تغییرات دستمزد باید به‌گونه‌ای باشد که کاهش قدرت خرید مردم را جبران کند. به‌دیگر بیان مردم بتوانند با درآمد فعلی حداقل همان کالاهای قبلی را خریداری کنند.

محاسبه «قدرت خرید» در «طول زمان»