اصل اساسی پوپولیسم: «ما درمقابل آنها»
در ادبیات علوم سیاسی تعاریف متعددی از پوپولیسم وجود دارد اما شاید از پر استفادهترین و موکدترین تعاریف این مفهوم، جمعآوری میزان زیادی از آراء یا اقبال عمومی در مدت زمان کم با استفاده از وعدههای مبهم و گاه غیر واقعی عامپسند، بهجای آیندهنگری و تصمیمسازی بر اساس شاخصههای واقعی است. پوپولیسم نگرشی مبتنی بر اضطراب و احساس مردم در مورد مسائل است که گاهی نیز از تعصبات مردم برای تثبیت جایگاه خود بهره میگیرد. اصل اساسی در میان پوپولیستها استفاده از عبارت «ما در مقابل آنها» است که مردم عادی را در مقابل حکومت فعلی یا سیاستهای فعلی در زمینهای خاص قرار میدهد و با بیان خواست مردم در مورد آنچه اکنون باب میلشان نیست تودههای مردمی را همراه خود میسازند.
در ادبیات علوم سیاسی تعاریف متعددی از پوپولیسم وجود دارد اما شاید از پر استفادهترین و موکدترین تعاریف این مفهوم، جمعآوری میزان زیادی از آراء یا اقبال عمومی در مدت زمان کم با استفاده از وعدههای مبهم و گاه غیر واقعی عامپسند، بهجای آیندهنگری و تصمیمسازی بر اساس شاخصههای واقعی است. پوپولیسم نگرشی مبتنی بر اضطراب و احساس مردم در مورد مسائل است که گاهی نیز از تعصبات مردم برای تثبیت جایگاه خود بهره میگیرد. اصل اساسی در میان پوپولیستها استفاده از عبارت «ما در مقابل آنها» است که مردم عادی را در مقابل حکومت فعلی یا سیاستهای فعلی در زمینهای خاص قرار میدهد و با بیان خواست مردم در مورد آنچه اکنون باب میلشان نیست تودههای مردمی را همراه خود میسازند.
اگر تاریخ را ورق بزنیم پوپولیسم تاکنون تجارب تلخ و در برخی مواقع وحشتناکی برای جوامع بشری داشته است. آغاز کار با وعدههای عجیب و غریب و مورد پسند مردم شروع میشود، وعدههایی مبنی بر از بین بردن شکاف طبقاتی، کاهش نابرابری درآمد، توسعه کشور و حفظ استقلال ملی، حمایت و رسیدگی سریع به اقشار کم درآمد و فقیر جامعه. پس از آن در تحقق وعدههای خود در کوتاه مدت اقداماتی را انجام داده تا اعتماد مردم را نیز تا حدی جلب کنند. اما غیر اصولی بودن وعدهها کم کم با گذشت زمان روی دیگر سکه یعنی پایان مهمانی انتخاباتی و شروع روبهرو شدن با واقعیت را به جامعه نشان میدهد. رفته رفته آفت سیاستهای عجولانه گریبانگیر جامعه و اقتصاد شده و شاخصهای رفاهی جامعه بهسرعت شروع به افت میکنند. در اینجا پوپولیسم شاید ذاتا هدفش کمک به مردم است، اما برای انجام این کار طرح و برنامهای جز تهییج مردم ندارد.
در آرژانتین بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۵ و پس از آن ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴ خوآن دومینگو پرون موفق شد تا نخست با تکیه بر برقراری امنیت برای مهاجران و فقرای حاشیهنشین شهر و بعد از آن به بهانه برقراری عدالت اجتماعی بر مسند قدرت در این کشور بنشیند. پرون اندیشههای ملیگرایانه و عدالت جویانهای داشت تا حدی که حتی هنوز هم برخی مردم آرژانتین به خوشنامی از آن یاد میکنند. افزایش دستمزدها، پاداش سالانه، ملی کردن خدمات عمومی، ارائه انواع خدمات درمانی و تسهیلاتی نظیر مسکن، حقوق بدون کار و... از جمله خدماتی بود که پرون برای طبقه کارگر آرژانتین فراهم کرد. این اتفاقات بهواقع مورد پسند مردم و گروههای مختلف جامعه آرژانتین بود که به لطف رشد اقتصادی و صنعتی که اکثر زیرساختهای آن پیش از دوران پرون شکل گرفته بود میسر شد. شاید برای شما نیز جالب باشد که از جمله وعدههای پرون حتی ساخت مسکن ارزان قیمت بود که در پی افزایش درآمدهای صادراتی این کشور اعلام شد. اما تبعات این سیاستها به طرز باورنکردنی دامن اقتصاد آرژانتین را گرفت و حاصلی جز رکود اقتصادی شدید، بیکاری و تورم بر جای نگذاشت.
دریافت وامهای پی در پی برای تحقق این اهداف موجب شد در زمان کاهش تولیدات کشور، برنامه صرفهجویی اقتصادی اجرا شود، دستمزدها به قدری پایین آمدند که تقریبا میتوان گفت مردم پولی در ازای کار دریافت نمیکردند، قوانین مالیاتی بیشتر از تمامی اقشار گلوی طبقه متوسط و محروم را به فشار آورده بود و هر آنچه از شور و شوق حکومت پرون بر جای مانده بود از بین رفت. مثال دیگر در این زمینه کشور ونزوئلا است. برخی سیاستهای چاوز نیز به تقلید از پرون صورت گرفت و قابل پیشبینی بود که ونزوئلا نیز روزی میراثخور آفات ویرانگر پوپولیسم شود. وعدههای پوپولیستی چاوز همچون برقراری عدالت اجتماعی، حمایت از طبقه پایین جامعه، افزایش درآمد ملی و کاهش بیکاری برای حمایت از مردم، به لطف درآمدهای نفتی میسر شد. عواید حاصل از فروش نفت خام این کشور، تغذیه این طرحها را میسر ساخت اما به قیمت رسوب نقش نفت در تمامی ابعاد آن جامعه. به نظر شما در دوران کاهش قیمت نفت چه اتفاقی خواهد افتاد؟
با پایین آمدن قیمت نفت بخشهای مختلف اقتصاد این کشور کارایی خود را از دست دادند. وضع بهحدی پیش رفت که کشور تبدیل به یک مکان قحطیزده شد که مردم برای تامین غذای خود حتی به حیوانات باغ وحش نیز رحم نکردند. بیشک تجربه ونزوئلا یکی از نمونههای بارز در تبیین خطرات نهفته در پوپولیسم است. حاصل وعدههای رئیسجمهور مردمی ونزوئلا، بیکاری، رکود شدید و تورم بالا بود. در دوران رونق درآمدهای نفتی چاوز، یا افزایش صادرات پرون، انجام خواست مردم بهگونهای غیر طبیعی و خارج از کنترل، دادن انواع امتیازات به مردم که هر کدام هزینهای سنگین بر پیکر اقتصاد این کشورها وارد میکرد، اگرچه در ابتدا سوت و کف مردم و تمجید آنها را به همراه داشت، و این چنین رهبرانی را به اسطوره و ناجی در بین مردم تبدیل کرد، اما در بلندمدت اثرات مهلکی به همراه داشته است.
اثراتی که هزینههای آنها در مقایسه با منفعت کوتاهمدتی که نصیب مردم شده بود به مراتب بالاتر بوده و حتی در برخی مواقع قابل مقایسه نیست. دیدگاه پوپولیستی بیش از آنکه مبتنی بر طراحی قاعده و سیاستی منطقی برای پیشبرد اهداف اقتصادی باشد، تامین یک وعده کوتاه مدت به جای استمرار معاش در آینده کشور را تجویز میکند. باید عنوان کرد که ظهور پوپولیسم منحصر به کشورهای در حال توسعه نیست، اگر نگاهی به نحوه انتخاب رئیس جمهور آمریکا و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بیندازید نیز متوجه خواهید شد که این دیدگاه به ابزاری قدرتمند در انواع صحنههای انتخاباتی تبدیل شده است. پوپولیسم نهتنها در حال آسیب زدن به کشورهای درگیر این دیدگاه است بلکه تا مرز از بین بردن حقوق بشر نیز در حال پیشروی است، آنجا که ورود مهاجران جنگ زده برخی کشورهای اسلامی به بریتانیا و آمریکا ممنوع میشود.
ارسال نظر