تاثیر تلطیف روابط ایران و آمریکا بر محور تهران- ریاض
کامران کرمی کارشناس ارشد روابط بینالملل و پژوهشگر خاورمیانه سفر دستگاه دیپلماسی ایران به نیویورک، در قامت جدید و با شعار تدبیر، اعتدال و عقلانیت در سیاست خارجی، برای شرکت در شصت و هشتمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل حاوی پیامها و تاثیرات مثبتی بر دو محور ویژه در سیاست خارجی ایران خواهد بود. گشایش در روابط ایران و آمریکا ضمن اینکه میتواند چند دهه تیرگی در روابط را تلطیف کند، میتواند بر روابط تهران و ریاض هم تاثیرات قابلتوجهی بر جای بگذارد. عربستان به دلیل جایگاه راهبردی در استراتژیهای خاورمیانهای آمریکا، حلقه اول پیرامونی ایران، رهبری هژمونیک بر شبه جزیره عربی و شورای همکاری خلیج فارس و همچنین نقش سیاسی و مالی ریاض در خاورمیانه اهمیت دوچندانی در سیاست خارجی ایران در منطقه خاورمیانه دارد و بر رویکرد منطقه گرایانه ایران و روابط با همسایگان تاثیرگذار است.
کامران کرمی کارشناس ارشد روابط بینالملل و پژوهشگر خاورمیانه سفر دستگاه دیپلماسی ایران به نیویورک، در قامت جدید و با شعار تدبیر، اعتدال و عقلانیت در سیاست خارجی، برای شرکت در شصت و هشتمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل حاوی پیامها و تاثیرات مثبتی بر دو محور ویژه در سیاست خارجی ایران خواهد بود.
گشایش در روابط ایران و آمریکا ضمن اینکه میتواند چند دهه تیرگی در روابط را تلطیف کند، میتواند بر روابط تهران و ریاض هم تاثیرات قابلتوجهی بر جای بگذارد.
عربستان به دلیل جایگاه راهبردی در استراتژیهای خاورمیانهای آمریکا، حلقه اول پیرامونی ایران، رهبری هژمونیک بر شبه جزیره عربی و شورای همکاری خلیج فارس و همچنین نقش سیاسی و مالی ریاض در خاورمیانه اهمیت دوچندانی در سیاست خارجی ایران در منطقه خاورمیانه دارد و بر رویکرد منطقه گرایانه ایران و روابط با همسایگان
تاثیرگذار است.
منطقه خاورمیانه به دلیل عوامل ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و برخورداری از تنوع قومیتها و هویتهای سیاسی همواره از پتانسیلهای بالایی برای حضور قدرتهای فرامنطقهای برخوردار بوده است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاثیرات خاصی را در منطقه خلیج فارس، در روابط با آمریکا و همچنین بر روابط با ریاض بر جای گذاشت. از آنجا که خاورمیانه به طور عام و خلیج فارس به طور ویژه جایگاه مهمی را در استراتژیهای امنیتی ایالاتمتحده بازی میکند، وقوع تحولات ساختاری میتواند منافع ملی آمریکا و متحدان منطقهای این کشور را دچار چالشهایی سازد و بر امنیت ملی آمریکا و همچنین روابط حامی-پیرو بهویژه در موضوعات امنیتی برای کشورهای عربی خلیج فارس نیز تاثیرگذار باشد.
روابط آمریکا و عربستان سعودی در طول هشت دهه اخیر بر محور معادله نفت- امنیت شکل گرفته و تکامل پیدا کرده است؛ بنابراین هرگونه مشکل درون منطقهای میتواند جلوههای تهدید را برای آمریکا و عربستان افزایش دهد. در مقابل هم هر گونه گشایشی در روابط ایران و آمریکا میتواند بر سطح روابط با ریاض تاثیر قابلتوجهی داشته باشد. به ویژه برای عربستان موضوع موازنه قدرت از اهمیت اساسی برخوردار است. در این راستا سلمان شیخ، از کارشناسان موسسه بروکینگز در دوحه معتقد است که کشورهای عربی، همچنان این گشایش احتمالی در روابط تهران- واشنگتن را یک تلاش برای توازن قدرت ارزیابی میکنند. به این ترتیب روابط بهتر تهران و واشنگتن میتواند پیامدهایی برای این توازن قدرت به همراه داشته باشد. از سوی دیگر برخی اعراب به این باور رسیدهاند که با توجه به تحرکهای اوباما در مورد سوریه و ایران، او دیگر نمیتواند شریک قابلاعتمادی باشد. برخی نیز بر این باورند که رییسجمهور آمریکا در مورد اخوان المسلمین، ایران و بشار اسد، رفتار خامی دارد.
فارغ از این سطح تحلیل، باید گفت که موضوعات متعددی در سیاست خاورمیانهای آمریکا وجود دارد و توافق میان محور تهران- ریاض میتواند، از سطح و دامنه بحرانزایی روابط بکاهد و همچنین بر دیگر موضوعاتی که خود ایران و عربستان نیازمند حل و فصل آن هستند، تاثیرگذار باشد. مساله مهم در این میان این است که عربستان به دلیل ملاحظاتی که بهخصوص بعد از ۱۱ سپتامبر در روابط با آمریکا به وجود آمده و همچنین رویکرد آمریکا در برخورد با مصر و دیگر دولتهای گرفتار در بهار عربی، تمایل زیادی دارد که رویکرد مستقلتری را در موضوعات منطقهای اتخاذ کند و در پیوند با یک قدرت منطقهای به حل و فصل مسائل مبادرت ورزد. امری که میتواند به رویکرد و سیاست خارجی و امنیتی ایران مبنی بر عدم حضور و مداخله قدرتهای فرا منطقهای
نزدیک باشد.
عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، بحرین و یمن از جمله حوزههایی هستند که ایران و عربستان دارای دیدگاههای متفاوت و ملاحظاتی خاص در آن هستند، اما نزدیکی روابط ایران و عربستان و همچنین تغییر و تحولاتی که به دلایل ساختاری و کارکردی، همواره در این کشورها صورت میگیرد، میتواند فرصتهایی را نیز به شکل حوزههای همکاری برای دو دولت ایران و عربستان متصور سازد. آنچه در این میان حایز اهمیت است، دخالت متغیرهای مداخله گری است که پتانسیل حوزههای همکاری را کاهش میدهد و آن را به عنوان حوزه رقابت و در پارهای موارد اختلاف و کشمکش مبدل میسازد. از اینرو ریاض و تهران نیازمند کنترل و مدیریت این الگوهای کشمکش هستند.
پیام هفته گذشته روحانی و ظریف به مناسبت روز ملی عربستان، یک مفهوم ضمنی برای عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس به همراه داشت. در حالی که موقعیت دیپلماتیک ایران، با تلاش برای ارزیابی و سنجش تعاملش با واشنگتن بهبود یافته، حاکمان کشورهای حوزه خلیج فارس نیز باید خود را با این شرایط تطبیق دهند. البته هضم این موضوع، کار آسانی برای شیوخ و پادشاهان عربی نیست. هر چند چشمانداز کاهش تنش میان ایران و آمریکا، میتواند کشورهای حاشیه خلیج فارس را به حوزهای ناآشنا در مسائل امنیتی هدایت کند، اما موضوعات دیگری را از صحنه روابط با اعراب خارج میسازد که میتواند الگوهای جدیدی را از اعتمادسازی متقابل در شرایط جدید جایگزین آن سازد.
در همین زمینه تئودور کاراسیک، تحلیل گر امور امنیتی و سیاسی در موسسه تحلیل نظامی خلیج فارس و خاور نزدیک در این باره معتقد است که مبنای بیشتر روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با واشنگتن نگرانیها بر سر ایران، پایگاههای آمریکا، خرید هنگفت تسلیحات از سوی کشورهای عربی و حفاظت از کشتیهای نفتی است. فرصت به وجود آمده در روابط آمریکا و ایران و گشایش در مذاکرات مستقیم با یکدیگر میتواند کشورهای حوزه خلیج فارس را از این حلقه خارج کند. در صورتی که تهران و واشنگتن مذاکرات احتمالی مستقیمی بر سر برنامه هستهای ایران با یکدیگر انجام دهند، این مبنای مشترک میتواند به مرور کمرنگ شود. حتی اگر این هم نباشد، رهبران کشورهای عربی باید برای به دست آوردن توجه کاخ سفید، کمی سخت تر با یکدیگر رقابت کنند؛ بنابراین باید منتظر روزهای آتی در روابط تهران، واشنگتن و ریاض و تاثیر و تاثرهای منطقهای آن ماند.
ارسال نظر