تئوری «انسان، فضایی است»
رفیعه هراتی
احتمالا این عبارت را بسیار شنیدهاید: مردان مریخی هستند و زنان ونوسی. اما اگر همه ما از منظومه دیگری مثلا «آلفا قنطورس» به زمین آمده باشیم چه؟ الیس سیلور، بومشناس آمریکایی، معتقد است نشانههایی یافته است مبنی بر اینکه سرمنشا انسان از سیاره زمین نیست و بشر از جهان دیگری به زمین آورده شده است. درحال حاضر یک تئوری قابل قبول وجود دارد مبنی بر اینکه مواد آلی به شکل ارگانیسمهای تکسلولی یا همچون اسید آمینه به عنوان اجزای سازنده موجودات زنده از طریق شهابسنگها به زمین آمدهاند.
رفیعه هراتی
احتمالا این عبارت را بسیار شنیدهاید: مردان مریخی هستند و زنان ونوسی. اما اگر همه ما از منظومه دیگری مثلا «آلفا قنطورس» به زمین آمده باشیم چه؟ الیس سیلور، بومشناس آمریکایی، معتقد است نشانههایی یافته است مبنی بر اینکه سرمنشا انسان از سیاره زمین نیست و بشر از جهان دیگری به زمین آورده شده است. درحال حاضر یک تئوری قابل قبول وجود دارد مبنی بر اینکه مواد آلی به شکل ارگانیسمهای تکسلولی یا همچون اسید آمینه به عنوان اجزای سازنده موجودات زنده از طریق شهابسنگها به زمین آمدهاند.اما سیلور یک گام پیشتر رفته است و میگوید انسان بهعنوان موجودی کاملا شکلگرفته و ارگانیسمی پیچیده بین ۶۰ هزار تا ۲۰۰ هزار سال قبل به زمین آمده است. همه آنچه سیلور میداند این است که فیزیولوژی انسان با شرایط زمین جور درنمیآید. او در کتاب خود با عنوان: «انسان زمینی نیست: ارزیابی علمی شواهد» به تمامی مواردی اشاره میکند که با ایده تکامل میلیونها ساله انسان در فضای زمین تناقض دارد. او میگوید احتمالا زمین نوعی تبعیدگاه است و ما به این گوشه دورافتاده کهکشان تبعید شدهایم. البته این تئوری را باید با اندکی تردید نگریست، اما آنچه که سیلور میگوید این است که این احتمال وجود دارد که همه ما فضایی باشیم. دلایلی که وی برای تئوری خود آورده بدین شرح است:
کمر درد
سیلور در کتاب خود این مساله را مطرح میکند که اگر ما در این سیاره تکامل یافتهایم، پس چرا زندگی روی زمین به ما آسیب وارد میکند. او معتقد است نیروی جاذبه سیاره اصلی ما قویتر بوده است و بنابراین ما نسل به نسل بلندتر و بلندتر میشویم و این مساله موجب میشود دچار کمر درد شویم. در جوامع علمی این بحث مطرح میشود که در سیارهای با نیروی جاذبه قویتر، انسانها کوتاه قدتر و چهارشانهتر هستند. زمانی که این نیروی جاذبه وجود نداشته باشد، قد انسان بلندتر میشود و این مساله آنقدر ادامه مییابد که اسکلت بدن نمیتواند به خوبی از بدن محافظت کند. سیلور همچنین میگوید احتمالا مواد غذایی زمین مغذیتر از سیاره اصلی ماست و این مساله موجب رشد ناگهانی ما میشود.
زایمان سخت
سیلور همچنین به تغذیه بیش از حد روی زمین و علت احتمالی مشکلات زایمان اشاره میکند. این واقعیت که انسان برای به دنیا آوردن فرزند درد زیادی را تحمل میکند، در شرایطی که دیگر موجودات زایمان راحتی دارند، مدتهاست که ذهن انسانشناسان را مشغول کرده است. سیلور معتقد است سطح بالای غذایی که ما مصرف میکنیم موجب میشود جنین انسان بزرگتر از آنچه که قرار بوده باشد، شود. در حقیقت این یک پدیده شناخته شده است که جنین افراد دیابتی بهدلیل سطح بالای قند خونشان بزرگتر از حد معمول است و این مساله به خوبی رابطه بین سطح بالای تغذیه و اندازه جنین را نشان میدهد.
نور خورشید
یکی از دلایلی که سیلور انسان را متعلق به سیاره دیگر میداند این است که هنگامی که ما در معرض نور خورشید قرار میگیریم دچار سوختگی میشویم. در حالی که دیگر موجودات زمین با چنین مشکلی مواجه نیستند. انسانها نمیتوانند به مدت طولانی حمام آفتاب بگیرند و حتی در زمان کم هم دچار آفتاب سوختگی میشوند. این مساله نشان میدهد بدن انسان سازگاری چندانی با نور خورشید ندارد. در حالی که دیگر موجودات سیاره زمین چنین مشکلی ندارند. انسانها اگر به مدت طولانی در برابر نور خورشید قرار بگیرند به سرطان مبتلا میشوند. به همین دلیل سیلور معتقد است ما در جایی تکامل یافتهایم که در آن نور خورشید ضعیفتر یا سیاره اصلی ما همواره پوشیده از ابر بوده است. انسان همچنین نسبت به تغییر فصول حساس است و برخی افراد دچار اختلال عاطفی فصلی میشوند. انسان نمیتواند نور شدید یا فقدان نور خورشید را تحمل کند. اگر ما میلیونها سال در زمین تکامل یافتهایم پس چرا نسبت به تغییر فصلها آسیبپذیر هستیم؟
انسان متفاوت است
همه موجودات زمین مرکز ثقل پایینی دارند و تقریبا خمیده هستند، اما انسان روی دو پا میایستد. انسان با داشتن دو پا، سر بزرگ و پاهایی صاف و بزرگ بیشتر از آنکه شبیه افراد بومی سیاره زمین باشد، شبیه بیگانگان است. سیلور این مساله را که بدن انسان همانند دیگر موجودات زمین پوشیده از مو نیست، عجیب میداند. انسان برای اینکه از سرما نمیرد باید خود را با پشم حیوانات بپوشاند. او معتقد است احتمالا در سیاره اصلی، اختلاف دمای شب و روز چندان زیاد نبوده است. از سوی دیگر سطح نسبتا بالای چربی در زیر پوست انسان و پوشیده نبودن بدن از مو موجب شده است انسان شناگر خوبی باشد. بنابراین شاید ما در سیاره اصلی خود موجودی نیمهآبزی بودهایم.
انسان بسیار پیشرفته است
یکی از تفاوتهای مشهود بشر با دیگر انواع گونههای زمین این است که انسان نسبت به آنها پیشرفته است. چرا ما از همه حیوانات برتر هستیم؟ همه ما درباره هوش دلفینها شنیدهایم و اینکه آنها میتوانند چهره خود را در آینه تشخیص دهند، اما دلفینها نمیتوانند آینه اختراع کنند. همچنین، چرا ما از طبیعت دور افتاده ایم؟ شاید به این دلیل که جهان طبیعت جهان ما نیست. سیلور میگوید احتمالا ما متعلق به سیارهای هستیم که در آن گونههای دیگری نیز مانند ما پیشرفته بودهاند. شاید به همین دلیل ما آنجا را ترک کرده و به زمین آمدهایم.
اختلال خواب
یکی از مسائلی که سیلور مطرح میکند این است که ساعت بدن انسان با ساعت شب و روز زمین متفاوت است. ساعت بدن، زمان خواب و غذا خوردن انسان را تنظیم میکند. با توجه به اینکه چرخه شب و روز زمین بیست و چهار ساعت است، ساعت بدن انسان نیز باید بیست و چهار ساعت باشد، اما اینطور نیست. اختلالات خواب نشاندهنده اختلاف ساعت بدن با ساعت شب و روز است. سیلور میگوید ساعت بدن انسان ۲۵ ساعته است و این مساله نشان میدهد ما باید متعلق به سیارهای باشیم که در آن شب و روز ۲۵ ساعته است. این مساله به این معنی است که سیاره اصلی ما باید کمی بزرگتر از زمین باشد تا ساعت شب و روز در آن طولانیتر باشد.
انسان زمین را دوست ندارد
تکامل به این معنی است که موجودات با محیط سازگار میشوند، ولی به نظر نمیرسد انسان بخواهد با محیط زمین سازگار شود. بخش عمده تئوری سیلور بر این مبنا قرار دارد که ما سیاره زمین را به گونهای تغییر دادهایم که سازگار با ما باشد. به نظر نمیرسد ما بتوانیم زندگی در جهان طبیعت را تحمل کنیم. این حقیقت که انسان محیط خود را به شدت تغییر داده است نشان میدهد ما مناسب زندگی در زیستگاه طبیعی زمین نیستیم. مساله دیگری که سیلور به آن اشاره میکند این است که ما نمیتوانیم سیاره خود را تفسیر کنیم. بسیاری از حیوانات درون بدن خود دارای سنسورهایی هستند که رویدادهایی مانند زلزله و سونامی را پیش از وقوع تشخیص میدهند. حتی حیوانات میتوانند وضع هوا را پیشبینی کنند، اما انسان برای تشخیص این رویدادها نیازمند استفاده از تکنولوژی است. شاید علت این مساله این است که ما از سیارهای آمدهایم که فعالیتهای زمینشناسی چندانی نداشته است و بنابراین لازم نبوده ما از توانایی پیشبینی زمینلرزه برخوردار باشیم. همچنین سیلور به این واقعیت اشاره میکند که انسان نمیتواند اکثر غذاهای کره زمین را بدون ایجاد تغییرات در آنها بخورد. سیلور در کتاب خود آورده است:«نمیگویم در سیاره اصلی، درخت همبرگر یا رودخانههای لیموناد داشتهایم، اما این واقعیت که اکثر حیوانات، به جز انسان، با خوردن علف و گوشت خام مشکلی ندارند کمی عجیب است.»
رشد سریع جمعیت
جمعیت انسانها درحال گسترش است و این گسترش سریع انجام میشود. از سال ۲۰۱۵ جمعیت زمین بیش از هفت میلیارد شده است و این رقم همچنان درحال افزایش است و متوازن با اکوسیستم نیست. این طور به نظر میرسد که انسان گونهای متجاوز است. زمانی که یک گونه جدید را به محیطی که در آن تکامل نیافته است وارد میکنیم، چه روی میدهد؟ در اکثر موارد آن گونه همه جا را تصرف میکند. این مساله به این دلیل روی میدهد که در محیط جدید هیچ شکارچی طبیعی برای این گونه جدید وجود ندارد و جانداران بومی نمیتوانند در برابر آن از خود دفاع کنند. این مساله به این معنی است که گونه غیر بومی میتواند آزادانه شکار کند، بخورد و خسارات فراوانی به محیط زیست بومی وارد کند.
سیارهای بهعنوان زندان؟
یکی از اسرارآمیزترین مسائلی که سیلور مطرح میکند این است که احتمالا زمین زندانی برای موجودات جوامع کهکشانی بوده است. شاید خشونت، انتقامجویی و تبهکاری ذات بشر موجب شده است او چنین نتیجهای بگیرد. سیلور این تئوری را مطرح میکند که پس از آنکه ما تهدیدی برای جامعه بینکهکشانی محسوب شدهایم، حافظهمان پاک شده است و برای مدتی به مکانی دورافتاده فرستاده شدهایم. احتمالا هدف از این کار این بوده است که ما در سیاره جدید با جهان طبیعت هماهنگ شویم و در جامعه شکارچی-گردآورنده به موجودی مسالمتجو تبدیل شویم. (جامعه شکارچی-گردآورنده جامعهای است که اصلیترین روش زندگی در آن تغذیه مستقیم از گیاهان خوراکی و حیوانات حیاتوحش است.) اما آنچه که رخ داده این است که ما بلافاصله نئاندرتالها را نابود کردهایم و زمین را بهگونهای که با روشهای ضداجتماعی ما مناسب باشد، تغییر دادهایم. بنابراین برای همیشه روی زمین رها شدهایم.
ما از کجا آمدهایم؟
اگر فرض کنیم که اجداد شبهانسانی ما تکنولوژیای را برای سفر به زمین توسعه دادهاند، پس در جایی زندگی میکردند که انجام چنین سفری در طول عمر معمول انسان امکانپذیر بوده است. جایی در فاصله حدود ۳۰ سال نوری با زمین. سیلور معتقد است بهدلیل سفر طولانی، زمانی که این مهاجران اولیه به زمین رسیدهاند، پیر شدهاند. بنابراین آنها برای تولید نسل جنین منجمد با خود به همراه آوردهاند (البته این فرضیه، تئوری زندان بودن زمین را نقض میکند). سیلور تعدادی از خاستگاههای احتمالی انسان را نام میبرد: آلفا قنطورس (با فاصله یک سال نوری از زمین)، اپسیلون جوی (با فاصله ۵/ ۱۰ سال نوری از زمین)، ۶۱ ماکیان (با فاصله ۱۷ سال نوری از زمین)، اپسیلون هندی (با فاصله ۲۰ سال نوری از زمین) و تاو نهنگ (با فاصله ۲۲ سال نوری از زمین). در میان این گزینهها، منظومه آلفا قنطورس بهدلیل نزدیکی به زمین و اینکه یک منظومه دو تایی است محتملترین گزینه بهشمار میرود. زیرا حتی با احتساب واحد سال نوری، سفر از این منظومه به زمین طی طول عمر معمول انسان امکانپذیر است.
ارسال نظر